جالب و دانستنی هرگز زود قضاوت نکنیم

  • شروع کننده موضوع mahi 78
  • بازدیدها 247
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

mahi 78

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2013/12/18
ارسالی ها
282
امتیاز واکنش
145
امتیاز
0
محل سکونت
همه جا و هیچ جا
[FONT=Tahoma, sans-serif]پس از رسیدن یک تماس تلفنی برای یک عمل جراحی اورژانسی، پزشک با عجله راهی بیمارستان شد، او پس از اینکه جواب تلفن را داد، بلافاصله لباس هایش را عوض کرد و مستقیم وارد بخش جراحی شد. [FONT=Tahoma, sans-serif]او پدر پسر را دید که در راهرو می رفت و می آمد و منتظر دکتر بود[/FONT][FONT=Times New negah, serif]. [/FONT][FONT=Tahoma, sans-serif]به محض دیدن دکتر، پدر داد زد[/FONT][FONT=Times New negah, serif]: [/FONT][FONT=Tahoma, sans-serif]چرا اینقدر طول کشید تا بیایی؟ مگر نمی دانی زندگی پسر من در خطر است؟ مگر تو احساس مسئولیت نداری؟[/FONT][/FONT][FONT=Tahoma, sans-serif]پزشک لبخندی زد و گفت[FONT=Times New negah, serif]: [/FONT][FONT=Tahoma, sans-serif]متأسفم، من در بیمارستان نبودم و پس از دریافت تماس تلفنی، هرچه سریع تر خودم را رساندم و اکنون، امیدوارم شما آرام باشید تا من بتوانم کارم را انجام دهم[/FONT][FONT=Times New negah, serif].[/FONT][/FONT][FONT=Tahoma, sans-serif]پدر با عصبانیت گفت[FONT=Times New negah, serif]: [/FONT][FONT=Tahoma, sans-serif]آرام باشم؟[/FONT][FONT=Times New negah, serif]! [/FONT][FONT=Tahoma, sans-serif]اگر پسر خودت همین حالا توی همین اتاق بود آیا تو می توانستی آرام بگیری؟ اگر پسر خودت همین حالا می مرد چکار می کردی؟[/FONT][/FONT][FONT=Tahoma, sans-serif]پزشک دوباره لبخندی زد و پاسخ داد[FONT=Times New negah, serif]: [/FONT][FONT=Tahoma, sans-serif]من جوابی را که در کتاب مقدس انجیل گفته شده می گویم از خاک آمده ایم و به خاک باز می گردیم، شفادهنده یکی از اسم های خداوند است، پزشک نمی تواند عمر را افزایش دهد، برو و برای پسرت از خدا شفاعت بخواه، ما بهترین کارمان را انجام می دهیم به لطف و منت خدا[/FONT][FONT=Times New negah, serif].[/FONT][/FONT][FONT=Tahoma, sans-serif]پدر زمزمه کرد[FONT=Times New negah, serif]: ([/FONT][FONT=Tahoma, sans-serif]نصیحت کردن دیگران وقتی خودمان در شرایط آنان نیستیم آسان است [/FONT][FONT=Times New negah, serif])[/FONT][/FONT][FONT=Tahoma, sans-serif]عمل جراحی چند ساعت طول کشید و بعد پزشک از اتاق عمل با خوشحالی بیرون آمد[FONT=Times New negah, serif]. [/FONT][FONT=Tahoma, sans-serif]خدا را شکر پسر شما نجات پیدا کرد[/FONT][FONT=Times New negah, serif].[/FONT][/FONT][FONT=Tahoma, sans-serif]و بدون اینکه منتظر جواب پدر شود، با عجله و در حالیکه بیمارستان را ترک می کرد، گفت [FONT=Times New negah, serif]: [/FONT][FONT=Tahoma, sans-serif]اگر شما سؤالی دارید، از پرستار بپرسید[/FONT][FONT=Times New negah, serif]. [/FONT][FONT=Tahoma, sans-serif]پدر با دیدن پرستاری که چند لحظه پس از ترک پزشک دید، گفت[/FONT][FONT=Times New negah, serif]: [/FONT][FONT=Tahoma, sans-serif]چرا او اینقدر متکبر است؟ نمی توانست چند دقیقه صبر کند تا من در مورد وضعیت پسرم ازش سوال کنم؟[/FONT][/FONT][FONT=Tahoma, sans-serif]پرستار پاسخ داد[FONT=Times New negah, serif]: [/FONT][FONT=Tahoma, sans-serif]پسرش دیروز در یک حادثه ی رانندگی مرد، وقتی ما با او برای عمل جراحی پسر تو تماس گرفتیم، او در مراسم تدفین بود و اکنون که او جان پسر تو را نجات داد با عجله اینجا را ترک کرد تا مراسم خاکسپاری پسرش را به اتمام برساند[/FONT][FONT=Times New negah, serif].[/FONT][/FONT][FONT=Tahoma, sans-serif]هرگز کسی را قضاوت نکنید چون شما هرگز نمی دانید زندگی آنان چگونه است و چه بر آنان می گذرد یا آنان در چه شرایطی هستند[FONT=Times New negah, serif].[/FONT][/FONT]
 

برخی موضوعات مشابه

پاسخ ها
0
بازدیدها
156
بالا