_.ZT._
کاربر نگاه دانلود
گفتگوی پیام صادقیان ستاره تیم فوتبال پرسپولیس با بخش خط قرمز برنامه ورزش از نگاه دو، به شکلی عجیب و احتمالا به خاطر شرایط ویژه جوی نیمه تمام روی آنتن رفت. صادقیان اما در همین نیمه مسابقه حرف های جالبی برای گفتن داشت که در زیر قابل مشاهده اند:
«به من می گویند چرا به تراکتور نمی روی. من بچه تبریزم. همه جا هم این را گفته ام اما می ترسم در تبریز کاری را با من بکنند که با پدرم کردند. دیگر از پدرم که بزرگتر نمی شوم».
«پدرم اسم من را به خاطر تیم جدیدش پیام گذاشت».
«من به پرسپولیس آمدم که به تیم ملی بروم. دوست داشتم مردم مرا ببینند زیرا در ذوب آهن به خوبی دیده نمی شدم اما جالب است که من در زمان ذوب آهن بیشتر در تیم ملی حضور داشتم!».
«اوضاع ما در نیم فصل اول بسیار آرام بود. من به شکل مثمرثمر برای تیم بازی می کردم و تیم نیز در صدر جدول رده بندی قرار گرفته بود. اما متاسفانه قول های دروغی که به ما دادند اوضاع پرسپولیس را به هم ریخت».
«فرهاد کاظمی، فیروز کریمی و منصور ابراهیم زاده به مربیان بسیار خوبی هستند اما علی دایی شخصیت فوق العاده ای دارد. من پیش تر فقط نام او را شنیده بودم اما حالا واقعا به شاگردی او افتخار می کنم و به احتمال فراوان شاگرد او خواهم ماند».
«رویانیان سرزده به خانه من نیامد، او چند ساعت قبل تماس گرفت و درخواست کرد که با هم گپ بزنیم و من هم پذیرفتم».
«در ذوب آهن بازیکن به مراتب آرام تری بودم».
«پرسپولیسی ها ناراحت نشوند اما ذوب آهن خانه من است. من فوتبالم را به این تیم مدیونم که در آن سن کم به من اعتماد کرد».
«من زیاد از خانه بیرون نمی روم تا آرام تر باشم. این اواخر هم زیاد مصاحبه نکرده ام. در طول فصل نیز به تمرین می رفتنم و به خانه برمی گشتم و یا نهایتا به رستوران می رفتم».
«در تهران با خانواده ام زندگی می کنم».
«زندگی خصوصی هر کسی مربوط به خود اوست، به کسی چه ربطی دارد که فلان بازیگر همسایه ام شده است!».
«می توانید از منصوریان بپرسید، من و محسن شب ماجرای قلیان در اردوی تیم امید به تهران برگشته بودیم. من بارها گفته ام که ما در آن جریان نبودیم اما عده ای می خواستند پیام و در کل پرسپولیس را بزنند».
«به من می گویند چرا به تراکتور نمی روی. من بچه تبریزم. همه جا هم این را گفته ام اما می ترسم در تبریز کاری را با من بکنند که با پدرم کردند. دیگر از پدرم که بزرگتر نمی شوم».
«پدرم اسم من را به خاطر تیم جدیدش پیام گذاشت».
«من به پرسپولیس آمدم که به تیم ملی بروم. دوست داشتم مردم مرا ببینند زیرا در ذوب آهن به خوبی دیده نمی شدم اما جالب است که من در زمان ذوب آهن بیشتر در تیم ملی حضور داشتم!».
«اوضاع ما در نیم فصل اول بسیار آرام بود. من به شکل مثمرثمر برای تیم بازی می کردم و تیم نیز در صدر جدول رده بندی قرار گرفته بود. اما متاسفانه قول های دروغی که به ما دادند اوضاع پرسپولیس را به هم ریخت».
«فرهاد کاظمی، فیروز کریمی و منصور ابراهیم زاده به مربیان بسیار خوبی هستند اما علی دایی شخصیت فوق العاده ای دارد. من پیش تر فقط نام او را شنیده بودم اما حالا واقعا به شاگردی او افتخار می کنم و به احتمال فراوان شاگرد او خواهم ماند».
«رویانیان سرزده به خانه من نیامد، او چند ساعت قبل تماس گرفت و درخواست کرد که با هم گپ بزنیم و من هم پذیرفتم».
«در ذوب آهن بازیکن به مراتب آرام تری بودم».
«پرسپولیسی ها ناراحت نشوند اما ذوب آهن خانه من است. من فوتبالم را به این تیم مدیونم که در آن سن کم به من اعتماد کرد».
«من زیاد از خانه بیرون نمی روم تا آرام تر باشم. این اواخر هم زیاد مصاحبه نکرده ام. در طول فصل نیز به تمرین می رفتنم و به خانه برمی گشتم و یا نهایتا به رستوران می رفتم».
«در تهران با خانواده ام زندگی می کنم».
«زندگی خصوصی هر کسی مربوط به خود اوست، به کسی چه ربطی دارد که فلان بازیگر همسایه ام شده است!».
«می توانید از منصوریان بپرسید، من و محسن شب ماجرای قلیان در اردوی تیم امید به تهران برگشته بودیم. من بارها گفته ام که ما در آن جریان نبودیم اما عده ای می خواستند پیام و در کل پرسپولیس را بزنند».
