- عضویت
- 2016/01/09
- ارسالی ها
- 30,107
- امتیاز واکنش
- 64,738
- امتیاز
- 1,304
اغلب بازیگران توانمند و قابل، این ویژگی را دارند که در فیلمی ضعیف یا متوسط به پایین، بازی چشمگیر و درخشانی از خود به نمایش بگذارند؛ در این حد که فیلم را نجات دهند یا لااقل لحظاتی از آن را تماشایی کنند. مثال هایش در سینمای ایران و جهان کم نیست. از نمونه های اخیر و داخلی مثلا می توان به بازی های ترانه علیدوستی در «انتهای خیابان هشتم» و «پذیرایی ساده»، بازی لیلا حاتمی در «سر به مهر»، بازی حامد بهداد در «زندگی جای دیگری است» و مجموعه ای از نقش آفرینی های اکبر عبدی اشاره کرد.
اینجا اما ضمن مرور آثار سینمایی بهرام رادان، نشان داده ایم که او در هیچ فیلم بدی، نتوانسته بازی خوب و ماندگاری از خود به جا بگذارد و هرگز کیفیت بازی اش از امتیاز کلی فیلمی که برایش جلوی دوربین حاضر شده، فراتر نرفته است. آیا این خصوصیت، تنها یک ویژگی در بازی های بهرام رادان است یا باید آن را به حساب ضعف و اشکالش گذاشت؟
1379 - شور عشق
فروش: سومین فیلم پرفروش سال شد
خیلی ها اسم نادر مقدس را هم نشنیده اند اما او با فیلم دومش، کاشف دوتا از ستاره های دهه 80 سینمای ایران شد؛ بهرام رادان و مهناز افشار، در عاشقانه ای که به یادماندنی ترین تصویرش دو کفتر دل خسته در شن کش کامیون بود! بازی رادان در این فیلم (که به گفته خودش آن موقع فقط دو سه هفته کلاس بازیگری رفته بود) کاملا تحت الشعاع بازیگر نقش مقابلش قرار گرفت؛ جوری که بیشتر مخاطبان، منتظر ادامه مسیر حرفه ای افشار بودند تا رادان. فیلم برنده تنها «زرشک طلایی» تاریخ سینمای ایران شد و بعدها رادان در شب شیشه ای گفت دلش می خواسته کاندیدای زرشک زرین بازیگری هم می شده تا از شکستش درس پیروزی بگیرد.
1379 - آواز قو
جایزه: نامزد جایزه نقش اول مرد در جشن خانه سینما
فیلمنامه پر اوج و فرود پیمان معادی و کارگردانی شسته رفته سعید اسدی، تجربه موفقی را در سینمای بدنه رقم زد. رادان در دومین تجربه سینمایی اش، به نسبت خوش درخشید. جوان اول عصیانگر فیم را از آب و گل درآورده و نقش مهمی در دیده شدن فیلم داشت. بازی او در صحنه های پایانی وقتی با جمشید هاشم پور کل کل می کند را به یاد بیاورید که چگونه جلوی سوپر استار کارکشته آن زمان کم نمی آورد و ضعف نشان نمی دهد. نقش اول زن این فیلم، ساره آرین به سرعت از یادها رفت و دیگر در هیچ اثر سینمایی حاضر نشد. بلایی که می توانست سر رادان هم بیاید اما او خودش جلوی آن را گرفت.
1379 - آبی
نه هدیه تهرانی، نه حمید لبخنده، نه عاشقانه فیلم و نه اسمش که آدم را یاد فیلم موفق جیرانی می انداخت، هیچ کدام آبی را از شکست نجات ندادند. رادان در این فیلم نقش جوانی سرکش و عاشقی نجیب و ساده را بازی می کرد و انفعال شخصیتش در کنار بازی کم اعتماد به نفسش باعث شد در کنار نقش پیچیده تر و جذاب تر هدیه تهرانی به چشم نیاید. هر چند در نهایت و با گذر زمان هم، نه آبی فیلم مهمی شد و نه خاطره ای از بازیگرانش در ذهن کسی باقی ماند.
1381 - گاوخونی
جایزه: برنده تندیس حافظ
نقش عجیبی که مسیر حرفه ای بازیگری رادان را به کلی عوض کرد و او را به عنوان بازیگری که در فیلم های متفاوت با کارگردان های سرشناس هم می تواند بازی خوبی از خود به نمایش بگذارد، شناساند. (هر چند تندیس «حافظ» را با توجه به تهیه کنندگی علی معلم در فیلم، خیلی ها جدی نگرفتند) در بیش از نیمی از زمان فیلم، ما چهره رادان را نمی بینیم و تنها صدایش را حین قرائت متن مدرس صادقی می شنویم که انصافا هم تاثیر مهمی در ساختن فضای مالیخولیاوار و مریض فیلم دارد. هر چند بعد از رونمایی چهره اش هم نگاه خسته، پریشان و مستاصل او همچنان در تداوم حسی است که از قبل ساخته. تصویر او که پتوی کلفتی بر سر کشیده، تبدیل به شمایل یکی از مهمترین فیلم های افخمی در اقتباسی از یکی از بهترین داستان های معاصر شد. افخمی بعدها گفت که می خواهد قیصر 2 را با بازی رادان بسازد؛ وعده ای که هیچ گاه عملی نشد و گاوخونی را آخرین همکاری این دو نفر کرد.
1381 - عطش
فیلم دیگری از سینمای بدنه، که انگار نشان می داد هنوز کشش و گرایش رادان به آثاری از این دست بیش از فیلم های «هنری» از قبیل گاوخونی است. او نقش جوانکی خلافکار، کمی مشنگ و با آرزوهای محال را بازی می کرد که برای سرقت از جواهرفروشی عضو یک باند گانگستری شد. «کوکو جامبو» خواندن های او، چندان زیر نقش محکم فریبرز عرب نیا که رییس و مغز متفکر گروه بود به چشم نمی آمد و منتقدان و مخاطبان هم بازی اش را مثل نقشش در باند، خیلی جدی نگرفتند.
1381 - رز زرد
«داوود» فیلم، شخصیتی ضعیف و ترسو بود اما انگار رادان ضعف و ترس نقش را با ضعف و ترس بازی اش اشتباه گرفته بود. نتیجه یکی از بزرگترین شکست های رادان را در ابتدای کارنامه کاری اش رقم زد که بعدها خودش هم در تلویزیون به آن اعتراف کرد. اینکه بازی رادان در هیچ فیلمی نمی تواند از عیار خود فیلم بالاتر برود را شاید می شد از همین رز فهمید. بازی امین حیایی در فیلم را با نقش آفرینی او مقایسه کنید تا مسئله را بهتر متوجه شوید.
1382 - شمعی در باد
جایزه: برنده سیمرغ بلورین نقش اول مرد
سیمرغ در 24 سالگی، بعد از هشت فیلم بلند بالاخره به رادان رسید. در نقشی که البته قبلا شبیه اش را در آواز قو تجربه کرده بود. جوانی عاصی و جسور و به ته خط رسیده که جرأتش به مراتب بیشتر شده و به جای مهاجرت آن فیلم، اینجا اعتیاد را تجربه می کرد. معصومیت چهره و نگاه بی گـ ـناه رادان، بُعدی به این شخصیت می داد که با کلیشه های رایج پیش از آن تفاوت داشت. ترکیبی که سه سال بعدتر، در سنتوری به اوج بلوغ و پختگی رسید و مهمترین بازی رادان را ساخت.
1382 - سربازهای جمعه
فروش: سومین فیلم پرفروش سال شد
وقتی محمدرضا فروتن و پژمان بازغی و پولاد کیمیایی و حتی بیژن امکانیان آن فیلم را کسی یادش نیست، بر بهرام رادان چه خرده ای می توان گرفت؟ سربازهای جمعه در کارنامه عجیب و غریب کیمیایی در دو دهه اخیر، قطعا یکی از بدترین هاست؛ با شخصیت هایی به غایت بی معنی، سردرگم، ناشناخته و محیرالعقول که طبعا نمی توانست رادان را با این انتخاب به جایی برساند. تنها امتیاز فیلم از لحاظ بازیگری، معرفی اندیشه فولادوند در نقش «نقره» بود که تازه او هم بیش از بازی خودش، به خاطر گریم، کاراکتر هیستریک و دیالوگ های عجیبش معروف شد. رادان البته بعدها بارها از مرام و معرفت کاری کیمیایی با احترام و ستایش سخن گفت و نشان داد که با حرمت نمک آشناست.
اینجا اما ضمن مرور آثار سینمایی بهرام رادان، نشان داده ایم که او در هیچ فیلم بدی، نتوانسته بازی خوب و ماندگاری از خود به جا بگذارد و هرگز کیفیت بازی اش از امتیاز کلی فیلمی که برایش جلوی دوربین حاضر شده، فراتر نرفته است. آیا این خصوصیت، تنها یک ویژگی در بازی های بهرام رادان است یا باید آن را به حساب ضعف و اشکالش گذاشت؟
1379 - شور عشق
فروش: سومین فیلم پرفروش سال شد
خیلی ها اسم نادر مقدس را هم نشنیده اند اما او با فیلم دومش، کاشف دوتا از ستاره های دهه 80 سینمای ایران شد؛ بهرام رادان و مهناز افشار، در عاشقانه ای که به یادماندنی ترین تصویرش دو کفتر دل خسته در شن کش کامیون بود! بازی رادان در این فیلم (که به گفته خودش آن موقع فقط دو سه هفته کلاس بازیگری رفته بود) کاملا تحت الشعاع بازیگر نقش مقابلش قرار گرفت؛ جوری که بیشتر مخاطبان، منتظر ادامه مسیر حرفه ای افشار بودند تا رادان. فیلم برنده تنها «زرشک طلایی» تاریخ سینمای ایران شد و بعدها رادان در شب شیشه ای گفت دلش می خواسته کاندیدای زرشک زرین بازیگری هم می شده تا از شکستش درس پیروزی بگیرد.
1379 - آواز قو
جایزه: نامزد جایزه نقش اول مرد در جشن خانه سینما
فیلمنامه پر اوج و فرود پیمان معادی و کارگردانی شسته رفته سعید اسدی، تجربه موفقی را در سینمای بدنه رقم زد. رادان در دومین تجربه سینمایی اش، به نسبت خوش درخشید. جوان اول عصیانگر فیم را از آب و گل درآورده و نقش مهمی در دیده شدن فیلم داشت. بازی او در صحنه های پایانی وقتی با جمشید هاشم پور کل کل می کند را به یاد بیاورید که چگونه جلوی سوپر استار کارکشته آن زمان کم نمی آورد و ضعف نشان نمی دهد. نقش اول زن این فیلم، ساره آرین به سرعت از یادها رفت و دیگر در هیچ اثر سینمایی حاضر نشد. بلایی که می توانست سر رادان هم بیاید اما او خودش جلوی آن را گرفت.
1379 - آبی
نه هدیه تهرانی، نه حمید لبخنده، نه عاشقانه فیلم و نه اسمش که آدم را یاد فیلم موفق جیرانی می انداخت، هیچ کدام آبی را از شکست نجات ندادند. رادان در این فیلم نقش جوانی سرکش و عاشقی نجیب و ساده را بازی می کرد و انفعال شخصیتش در کنار بازی کم اعتماد به نفسش باعث شد در کنار نقش پیچیده تر و جذاب تر هدیه تهرانی به چشم نیاید. هر چند در نهایت و با گذر زمان هم، نه آبی فیلم مهمی شد و نه خاطره ای از بازیگرانش در ذهن کسی باقی ماند.
1381 - گاوخونی
جایزه: برنده تندیس حافظ
نقش عجیبی که مسیر حرفه ای بازیگری رادان را به کلی عوض کرد و او را به عنوان بازیگری که در فیلم های متفاوت با کارگردان های سرشناس هم می تواند بازی خوبی از خود به نمایش بگذارد، شناساند. (هر چند تندیس «حافظ» را با توجه به تهیه کنندگی علی معلم در فیلم، خیلی ها جدی نگرفتند) در بیش از نیمی از زمان فیلم، ما چهره رادان را نمی بینیم و تنها صدایش را حین قرائت متن مدرس صادقی می شنویم که انصافا هم تاثیر مهمی در ساختن فضای مالیخولیاوار و مریض فیلم دارد. هر چند بعد از رونمایی چهره اش هم نگاه خسته، پریشان و مستاصل او همچنان در تداوم حسی است که از قبل ساخته. تصویر او که پتوی کلفتی بر سر کشیده، تبدیل به شمایل یکی از مهمترین فیلم های افخمی در اقتباسی از یکی از بهترین داستان های معاصر شد. افخمی بعدها گفت که می خواهد قیصر 2 را با بازی رادان بسازد؛ وعده ای که هیچ گاه عملی نشد و گاوخونی را آخرین همکاری این دو نفر کرد.
1381 - عطش
فیلم دیگری از سینمای بدنه، که انگار نشان می داد هنوز کشش و گرایش رادان به آثاری از این دست بیش از فیلم های «هنری» از قبیل گاوخونی است. او نقش جوانکی خلافکار، کمی مشنگ و با آرزوهای محال را بازی می کرد که برای سرقت از جواهرفروشی عضو یک باند گانگستری شد. «کوکو جامبو» خواندن های او، چندان زیر نقش محکم فریبرز عرب نیا که رییس و مغز متفکر گروه بود به چشم نمی آمد و منتقدان و مخاطبان هم بازی اش را مثل نقشش در باند، خیلی جدی نگرفتند.
1381 - رز زرد
«داوود» فیلم، شخصیتی ضعیف و ترسو بود اما انگار رادان ضعف و ترس نقش را با ضعف و ترس بازی اش اشتباه گرفته بود. نتیجه یکی از بزرگترین شکست های رادان را در ابتدای کارنامه کاری اش رقم زد که بعدها خودش هم در تلویزیون به آن اعتراف کرد. اینکه بازی رادان در هیچ فیلمی نمی تواند از عیار خود فیلم بالاتر برود را شاید می شد از همین رز فهمید. بازی امین حیایی در فیلم را با نقش آفرینی او مقایسه کنید تا مسئله را بهتر متوجه شوید.
1382 - شمعی در باد
جایزه: برنده سیمرغ بلورین نقش اول مرد
سیمرغ در 24 سالگی، بعد از هشت فیلم بلند بالاخره به رادان رسید. در نقشی که البته قبلا شبیه اش را در آواز قو تجربه کرده بود. جوانی عاصی و جسور و به ته خط رسیده که جرأتش به مراتب بیشتر شده و به جای مهاجرت آن فیلم، اینجا اعتیاد را تجربه می کرد. معصومیت چهره و نگاه بی گـ ـناه رادان، بُعدی به این شخصیت می داد که با کلیشه های رایج پیش از آن تفاوت داشت. ترکیبی که سه سال بعدتر، در سنتوری به اوج بلوغ و پختگی رسید و مهمترین بازی رادان را ساخت.
1382 - سربازهای جمعه
فروش: سومین فیلم پرفروش سال شد
وقتی محمدرضا فروتن و پژمان بازغی و پولاد کیمیایی و حتی بیژن امکانیان آن فیلم را کسی یادش نیست، بر بهرام رادان چه خرده ای می توان گرفت؟ سربازهای جمعه در کارنامه عجیب و غریب کیمیایی در دو دهه اخیر، قطعا یکی از بدترین هاست؛ با شخصیت هایی به غایت بی معنی، سردرگم، ناشناخته و محیرالعقول که طبعا نمی توانست رادان را با این انتخاب به جایی برساند. تنها امتیاز فیلم از لحاظ بازیگری، معرفی اندیشه فولادوند در نقش «نقره» بود که تازه او هم بیش از بازی خودش، به خاطر گریم، کاراکتر هیستریک و دیالوگ های عجیبش معروف شد. رادان البته بعدها بارها از مرام و معرفت کاری کیمیایی با احترام و ستایش سخن گفت و نشان داد که با حرمت نمک آشناست.