نام رسمی:شیرازکشور:ایران
استان:فارسشهرستان:شیراز
بخش:مرکزی
نام محلی:شیراز
نامهای دیگر:دارالعلم ، شهر راز
نامهای قدیمی:استخر
بخش:مرکزی
نام محلی:شیراز
نامهای دیگر:دارالعلم ، شهر راز
نامهای قدیمی:استخر
شیرازْ (
برپایهٔ آخرین سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵ خورشیدی، این شهر جمعیتی بالغ بر ۱٬۲۱۴٬۸۰۸ نفر داشته که این تعداد در سال ۱۳۸۸ خورشیدی به ۱٬۴۵۵٬۰۷۳ افزایش پیدا کردهاست.
شهر شیراز در بخش مرکزی استان فارس و در ارتفاع ۱۴۸۶ متری از سطح دریا و در منطقهٔ کوهستانی زاگرس واقع شده و آب و هوای معتدلی دارد.
این شهر از سمت غرب به کوه دراک، از سمت شمال به کوههای بمو، سبزپوشان، چهلمقام و باباکوهی (از رشته کوههای زاگرس) محدود شده و در منطقهای بهوسعت ۱۲۶۸ کیلومتر مربع گسترده شدهاست.
شهر شیراز برطبق آخرین تقسیمات اداری به ۹ منطقهٔ مستقل شهری تقسیم شده و مساحتی بالغ بر ۱۷۸٫۸۹۱ کیلومتر مربع دارد.
نام شیراز در کتابها و اسناد تاریخی، تحت نامهای مختلفی نظیر «تیرازیس»، «شیرازیس» و «شیراز» به ثبت رسیدهاست.
محل اولیهٔ این شهر در محل قلعهٔ ابونصر بودهاست.
شهر شیراز در پیش از اسلام قلعهای بوده که قدمت آن به دوران ساسانی و پیشتر بازمیگردد.
این شهر در دوران بنیامیه به محل فعلی منتقل میشود و به بهای اضمحلال استخر -پایتخت قدیمی استان فارس- رونق میگیرد.
شیراز در دوران صفاریان، بوییان و زندیه، پایتخت ایران بودهاست.
کارخانجات الکترونیکی متعددی در شیراز وجود دارد.
این شهر از دیرباز به واسطهٔ مرکزیت نسبیاش در منطقهٔ زاگرس جنوبی و واقعشدن در یک منطقهٔ به نسبت حاصلخیز، محلی طبیعی برای مبادلات محلی کالا بین کشاورزان، یکجانشینان و عشایر بودهاست.
همچنین شیراز در مسیر راههای تجاری داخل ایران به بنادر جنوب مانند بندر بوشهر قرار گرفته که این نقش با احداث شبکهٔ راهآهن به بنادر دیگر ایران کمرنگتر شدهاست.
شیراز دارای جاذبههای جهانگردی فراوانی است و بهعنوان شهر شعر، نوشید*نی و گل شناخته شدهاست.
این شهر آرامگاه شاعرانی همچون حافظ و سعدی را در خود جای داده و به سبب جاذبههای تاریخی، فرهنگی، مذهبی و طبیعی فراوان، همواره گردشگران بسیاری را بهسوی خود فرا میخواند.
وجه تسمیه شهر شيراز
نام شهر شیراز برگرفته از نام قلعهای در اطراف شیراز کنونی در محل قصر ابونصر است.
آنگونه که پیدا است در هنگام بنای شهر نام این قلعه بر شهر شیراز نهاده شدهاست.
در کاوشهای باستانشناسی در تخت جمشید، به سرپرستی جورج کامرون در سال ۱۳۱۴ خورشیدی به پیدایش خشتنبشتههایی عیلامی انجامید که بر روی چند فقره از آنها به قلعهای بنام «تیرازیس» یا «شیرازیس» اشاره شدهاست.
همچنین مهرهایی مربوط به اواخر ساسانی و اوایل اسلام، در محل قصر ابونصر یافت شدهاست که حاوی نام «شیراز» میباشند.
ابن حوقل، جغرافیدان مسلمان قرن چهارم هجری، وجه تسمیه شیراز را شباهت این سرزمین به اندرون شیر میداند؛ چرا که به قول او عموماً خواربار نواحی دیگر بدانجا حمل میشد و از آنجا چیزی به جایی نمیبردند.
براساس تحقیقات تدسکو شیراز به معنای مرکز انگور خوب است. هرچند این نظر توسط محققین دیگر مانند بنونیست و هنینگ رد شدهاست.
بنیانگذاری شیراز
از دیدگاه تاریخی
برطبق تاریخ ایران، چاپ دانشگاه کمبریج، «سکونت دایمی در محل شهر شیراز شاید به دوران ساسانی و حتی قبل آن برسد.
اما اولین اشارههای معتبر در مورد این شهر به اوایل دوران اسلامی بر میگردد.»
به نوشته دانشنامه اسلامی نیز شیراز شهری است بنا شده در دوران اسلامی در محلی که از زمان ساسانی یا احتمالا قبل آن سکونتگاه دایمی انسان بودهاست.
بگفته شاپور شهبازی در دانشنامه ایرانیکا «این ادعا که شیراز اردوگاه مسلمانان بوده تا اینکه برادرزاده یا برادر حجاج ابن یوسف آن را در سال ۶۹۳ پس از میلاد به شهر تبدیل کرد، اثبات نشدهاست.»
جان لیمبرت، چنین جمع بندی میکند که هر چند تاریخ نگاران اسلامی بر این عقیده هستند که شیراز در قرن اول هجری به توسط عبدالملک مروان بنیان نهادهشدهاست ، اما باید دانست که شهری با نامی نزدیک به نام شیراز پیش از اسلام در محل یا نزدیک شهر وجود داشتهاست که نام خود را به شهر فعلی شیراز دادهاست. خصوصا با توجه به اشارهای که حمدالله مستوفی داشتهاست.
مستوفی در نزهتالقلوب (۷۴۰ ق) معتبرترین روایت را این میداند که شهر شیراز را محمد برادر حجاج ابن یوسف به زمان اسلام تجدید امارتش کرد.
حمدالله مستوفی روایت دیگری هم آوردهاست که تجدید بنا بر دست عمزادهٔ حجاج محمد بن قاسم بن ابی عقیل صورت پذیرفتهاست.
آثاری عیلامی (شامل یک سه پایه برنزی) مربوط به هزاره دوم پیش از میلاد در جنوب شرقی شیراز یافتشدهاست.
همچنین در تعدادی لوحهای عیلامی مکشوفه در پارسه (تخت جمشید) به کارگاههای مهمی در تی/شی-را-ایز-ایز-ایش (تیرازیس یا شیرازیس) اشاره میکند که بیشک همان شیراز امروزی است.
لیمبرت، شهبازی و آرتور آربری هر سه فهرستی از نشانههای متعددی از سکونت دایم در دشت شیراز و اطراف محل کنونی شیراز در دوران پیش از اسلام را ذکر کرده اند.
مانند نگارههای سنگی مربوط به اوایل ساسانی، اشارات موجود به دو آتشکده (بنامهای هرمزد و کارنیان) وقلعهای باستانی بنام شاه موبد و آثار کشف شده در قلعه ساسانی در محل فعلی قصر ابونصر.
شهبازی میگوید که شواهد بالا چنین مینمایاند که شیراز تا پایان دوره ساسانی شهری با جمعیتی عمده و احتملا مرکزی اداری بودهاست.
آرتور آربری چنین نتیجه میگیرد که بزرگی شیراز به هر اندازه بوده، این شهر در زمان داریوش زیر سایه پارسه و پس از حمله اسکندر مقدونی زیر سایه شهر همسایه استخر بودهاست.
همچنین نام شیراز همراه بخش اردشیر خوره دوره ساسانی به مرکزیت فیروزآباد ذکر شده است و شیراز جزئی از آن بودهاست.
اردشیر خوره یکی از پنج بخشی بوده است که استان فارس ساسانیان را تشکیل میدادهاست.
این اطلاعات در مهرهای ساسانی مربوط به اواخر ساسانی و اوایل دوران اسلامی کشف شده در محل قصر ابونصر در شرق محل کنونی شهر شیراز بدست آمده است و لیمبرت چنین پیشنهاد مینماید که استحکامات موجود در محل قصر ابونصر همان قلعه تیرازیس یا شیرازیس یاد شده در لوحهای عیلامیپارسه است و بعدها پس از آنکه شهر فعلی شیراز در نزدیک این قلعه بنیان نهاده شده، این شهر نام خود را از این قلعه در حوالی شهر به یادگار گرفتهاست.
باستان شناسان موزهٔ متروپولیتن نیویورک نیز با توجه به نتایج حفاریهای خود در محل قصر ابونصر، این استحکامات و احتمالا روستاهای اطراف را به عنوان محل شیراز قبل از اسلام پیشنهاد میکنند.
آنها گفتههای بلخی در قرن ۱۲ نقل میکنند که میگوید:
در محلی که شیراز کنونی وجود دارد منطقهای بوده است با چند قلعه در میان دشتی باز.
آنان در مورد داستان بنیان نهاده شدن شهر جدید شیراز و انتقال آن به محل جدید چنین نظر میدهند که انتقال یک شهر در بسیاری جاهای دیگر مانند نیشابور و قاهره نیز اتفاق افتادهاست.
در این حالت پس از تحولات یا تغییراتی سیـاس*ـی، شهر به محلی در نزدیکی شهر قدیم منتقل شده و شهر قدیمی رها گشته تا به شهری حاشیهای یا تلی از خرابه تغییر پیدا کند.
نام شهر شیراز برگرفته از نام قلعهای در اطراف شیراز کنونی در محل قصر ابونصر است.
آنگونه که پیدا است در هنگام بنای شهر نام این قلعه بر شهر شیراز نهاده شدهاست.
در کاوشهای باستانشناسی در تخت جمشید، به سرپرستی جورج کامرون در سال ۱۳۱۴ خورشیدی به پیدایش خشتنبشتههایی عیلامی انجامید که بر روی چند فقره از آنها به قلعهای بنام «تیرازیس» یا «شیرازیس» اشاره شدهاست.
همچنین مهرهایی مربوط به اواخر ساسانی و اوایل اسلام، در محل قصر ابونصر یافت شدهاست که حاوی نام «شیراز» میباشند.
ابن حوقل، جغرافیدان مسلمان قرن چهارم هجری، وجه تسمیه شیراز را شباهت این سرزمین به اندرون شیر میداند؛ چرا که به قول او عموماً خواربار نواحی دیگر بدانجا حمل میشد و از آنجا چیزی به جایی نمیبردند.
براساس تحقیقات تدسکو شیراز به معنای مرکز انگور خوب است. هرچند این نظر توسط محققین دیگر مانند بنونیست و هنینگ رد شدهاست.
بنیانگذاری شیراز
از دیدگاه تاریخی
برطبق تاریخ ایران، چاپ دانشگاه کمبریج، «سکونت دایمی در محل شهر شیراز شاید به دوران ساسانی و حتی قبل آن برسد.
اما اولین اشارههای معتبر در مورد این شهر به اوایل دوران اسلامی بر میگردد.»
به نوشته دانشنامه اسلامی نیز شیراز شهری است بنا شده در دوران اسلامی در محلی که از زمان ساسانی یا احتمالا قبل آن سکونتگاه دایمی انسان بودهاست.
بگفته شاپور شهبازی در دانشنامه ایرانیکا «این ادعا که شیراز اردوگاه مسلمانان بوده تا اینکه برادرزاده یا برادر حجاج ابن یوسف آن را در سال ۶۹۳ پس از میلاد به شهر تبدیل کرد، اثبات نشدهاست.»
جان لیمبرت، چنین جمع بندی میکند که هر چند تاریخ نگاران اسلامی بر این عقیده هستند که شیراز در قرن اول هجری به توسط عبدالملک مروان بنیان نهادهشدهاست ، اما باید دانست که شهری با نامی نزدیک به نام شیراز پیش از اسلام در محل یا نزدیک شهر وجود داشتهاست که نام خود را به شهر فعلی شیراز دادهاست. خصوصا با توجه به اشارهای که حمدالله مستوفی داشتهاست.
مستوفی در نزهتالقلوب (۷۴۰ ق) معتبرترین روایت را این میداند که شهر شیراز را محمد برادر حجاج ابن یوسف به زمان اسلام تجدید امارتش کرد.
حمدالله مستوفی روایت دیگری هم آوردهاست که تجدید بنا بر دست عمزادهٔ حجاج محمد بن قاسم بن ابی عقیل صورت پذیرفتهاست.
آثاری عیلامی (شامل یک سه پایه برنزی) مربوط به هزاره دوم پیش از میلاد در جنوب شرقی شیراز یافتشدهاست.
همچنین در تعدادی لوحهای عیلامی مکشوفه در پارسه (تخت جمشید) به کارگاههای مهمی در تی/شی-را-ایز-ایز-ایش (تیرازیس یا شیرازیس) اشاره میکند که بیشک همان شیراز امروزی است.
لیمبرت، شهبازی و آرتور آربری هر سه فهرستی از نشانههای متعددی از سکونت دایم در دشت شیراز و اطراف محل کنونی شیراز در دوران پیش از اسلام را ذکر کرده اند.
مانند نگارههای سنگی مربوط به اوایل ساسانی، اشارات موجود به دو آتشکده (بنامهای هرمزد و کارنیان) وقلعهای باستانی بنام شاه موبد و آثار کشف شده در قلعه ساسانی در محل فعلی قصر ابونصر.
شهبازی میگوید که شواهد بالا چنین مینمایاند که شیراز تا پایان دوره ساسانی شهری با جمعیتی عمده و احتملا مرکزی اداری بودهاست.
آرتور آربری چنین نتیجه میگیرد که بزرگی شیراز به هر اندازه بوده، این شهر در زمان داریوش زیر سایه پارسه و پس از حمله اسکندر مقدونی زیر سایه شهر همسایه استخر بودهاست.
همچنین نام شیراز همراه بخش اردشیر خوره دوره ساسانی به مرکزیت فیروزآباد ذکر شده است و شیراز جزئی از آن بودهاست.
اردشیر خوره یکی از پنج بخشی بوده است که استان فارس ساسانیان را تشکیل میدادهاست.
این اطلاعات در مهرهای ساسانی مربوط به اواخر ساسانی و اوایل دوران اسلامی کشف شده در محل قصر ابونصر در شرق محل کنونی شهر شیراز بدست آمده است و لیمبرت چنین پیشنهاد مینماید که استحکامات موجود در محل قصر ابونصر همان قلعه تیرازیس یا شیرازیس یاد شده در لوحهای عیلامیپارسه است و بعدها پس از آنکه شهر فعلی شیراز در نزدیک این قلعه بنیان نهاده شده، این شهر نام خود را از این قلعه در حوالی شهر به یادگار گرفتهاست.
باستان شناسان موزهٔ متروپولیتن نیویورک نیز با توجه به نتایج حفاریهای خود در محل قصر ابونصر، این استحکامات و احتمالا روستاهای اطراف را به عنوان محل شیراز قبل از اسلام پیشنهاد میکنند.
آنها گفتههای بلخی در قرن ۱۲ نقل میکنند که میگوید:
در محلی که شیراز کنونی وجود دارد منطقهای بوده است با چند قلعه در میان دشتی باز.
آنان در مورد داستان بنیان نهاده شدن شهر جدید شیراز و انتقال آن به محل جدید چنین نظر میدهند که انتقال یک شهر در بسیاری جاهای دیگر مانند نیشابور و قاهره نیز اتفاق افتادهاست.
در این حالت پس از تحولات یا تغییراتی سیـاس*ـی، شهر به محلی در نزدیکی شهر قدیم منتقل شده و شهر قدیمی رها گشته تا به شهری حاشیهای یا تلی از خرابه تغییر پیدا کند.
در اسطورهها و روایات سنتی درباره شيراز
طبق روایتی سنتی بنای شیراز توسط تهمورث، از پادشاهان پیشدادی صورت گرفته و با گذشت زمان این شهر رو به ویرانی گذاشت.
همچنین طبق روایت سنتی دیگری در محل شهر شیراز شهری بنام فارس بودهاست که برگرفته از نام فارس پسر ماسور، پسر شِم، پسر نوح میباشد.
طبق روایتی سنتی بنای شیراز توسط تهمورث، از پادشاهان پیشدادی صورت گرفته و با گذشت زمان این شهر رو به ویرانی گذاشت.
همچنین طبق روایت سنتی دیگری در محل شهر شیراز شهری بنام فارس بودهاست که برگرفته از نام فارس پسر ماسور، پسر شِم، پسر نوح میباشد.
فتح فارس توسط مسلمانان
استان فارس ساسانیان شامل استان فارس، یزد، حاشیه خلیج فارس و جزایر آن و بخشی از خوزستان کنونی بود، و طی حملات سپاهیان اسلام بین سالهای ۶۴۰- ۶۵۳ میلادی که از بصره سازماندهی میشد به تسخیر درآمد.
در آن زمان در محل شیراز کنونی شهری نبود.
اما قلعههایی در حوالی شیراز کنونی وجود داشت که در سال ۶۴۱ میلادی به تسخیر اعراب درآمد. در طی این دوران اعراب حملات متعددی از محل این قلعه به استخر تدارک دیدند.
استخر، پایتخت فارس تا سال ۶۵۳ میلادی مقاومت کرد
. «شهر اصلی فارس، استخر، پیوندهایی نزدیک با سلسله ساسانی و دین زردشتی داشتند.
حکمرانان عرب میخواستند که مرکزی رقیب و اسلامی در قلمرو تازه فتح شده خود درست کنند.»
هنگامی که اعراب شهر شیراز را بنیان نهادند، شهر را بگونهای بنیان گذاشتند که بزرگتر از اصفهان باشد.
شهبازی مینویسد
که بهسبب قرار داشتن شیراز در محل تلاقی راههای منتهی به یزد،کرمان، خوزستان، اصفهان و خلیج فارس، شیراز به پایگاه (سپاه مسلمانان) در فارس و مقر دولت و کارگزاران ارشد نظامی و اداری تبدیل شد و برای دو قرن محل استقرار فرمانداران عرب فارس بود.
هرچند تا دو قرن شیراز زیر سایه شهر رقیب، استخر بود. اما بتدریج با اسلام آوردن ایرانیان و انحطاط شهر استخر، اهمیت شهر استخر به شیراز منتقل شد.
از این دوران اطلاعات کمی در دسترس است ولی مشخص است که تا قرن نهم میلادی شیراز دارای مسجد جامع نبودهاست.
یعنی تا زمانی که صفاریان شیراز را پایتخت حکومت خود قرار دادند.
استان فارس ساسانیان شامل استان فارس، یزد، حاشیه خلیج فارس و جزایر آن و بخشی از خوزستان کنونی بود، و طی حملات سپاهیان اسلام بین سالهای ۶۴۰- ۶۵۳ میلادی که از بصره سازماندهی میشد به تسخیر درآمد.
در آن زمان در محل شیراز کنونی شهری نبود.
اما قلعههایی در حوالی شیراز کنونی وجود داشت که در سال ۶۴۱ میلادی به تسخیر اعراب درآمد. در طی این دوران اعراب حملات متعددی از محل این قلعه به استخر تدارک دیدند.
استخر، پایتخت فارس تا سال ۶۵۳ میلادی مقاومت کرد
. «شهر اصلی فارس، استخر، پیوندهایی نزدیک با سلسله ساسانی و دین زردشتی داشتند.
حکمرانان عرب میخواستند که مرکزی رقیب و اسلامی در قلمرو تازه فتح شده خود درست کنند.»
هنگامی که اعراب شهر شیراز را بنیان نهادند، شهر را بگونهای بنیان گذاشتند که بزرگتر از اصفهان باشد.
شهبازی مینویسد
که بهسبب قرار داشتن شیراز در محل تلاقی راههای منتهی به یزد،کرمان، خوزستان، اصفهان و خلیج فارس، شیراز به پایگاه (سپاه مسلمانان) در فارس و مقر دولت و کارگزاران ارشد نظامی و اداری تبدیل شد و برای دو قرن محل استقرار فرمانداران عرب فارس بود.
هرچند تا دو قرن شیراز زیر سایه شهر رقیب، استخر بود. اما بتدریج با اسلام آوردن ایرانیان و انحطاط شهر استخر، اهمیت شهر استخر به شیراز منتقل شد.
از این دوران اطلاعات کمی در دسترس است ولی مشخص است که تا قرن نهم میلادی شیراز دارای مسجد جامع نبودهاست.
یعنی تا زمانی که صفاریان شیراز را پایتخت حکومت خود قرار دادند.
روز شیراز
با تصویب شورای شهر شیراز و تایید مجلس شورای اسلامی روز میانی بهار، ۱۵ اردیبهشت به نام روز شیراز نامگذاری شده است.
به همین مناسبت،همه ساله برنامه های ویژه ای از طرف شهرداری شیراز در این روز برگزار می گردد.
جاذبههای طبیعی
از جاذبههای طبیعی شهر شیراز میتوان به
آبشار کوهمره سرخی،
آبشار مارگون،
برمدلک،
بهشت گمشده،
پارک قلعهبندر،
پارک ملی بمو،
پیربناب،
تفرجگاه میانکتل،
چشمهٔ جوشک،
چشمهٔ خارگان،
چشمهٔ ریچی،
دریاچهٔ پریشان،
دریاچهٔ دشت ارژن،
دریاچهٔ مهارلو،
رکنآباد،
رودخانهٔ قرهآغاج،
روستای قلات،
کوه سبزپوشان،
گردشگاه آتشکده،
گردشگاه چاهمسکی،
گردشگاه چشمه سلمانی
و گردشگاه هفتبرم
اشاره کرد.
چشمههای طبیعی موجود در اطراف شیراز هم از جهت آبدرمانی و هم از جهت جذب گردشگر برای صنعت گردشگری استان فارس از اهمیت ویژهای برخوردار هستند و صنعت گردشگری این استان را رونق میبخشند.
جاذبههای مذهبی
شاهچراغ در زمان قدیم
مزار امامزادگان متعددی که در شیراز وجود دارد، در طول سدهها ساختار اجتماعی و اقتصادی این شهر را شکل دادهاست.
گفته میشود که در زمان مأمون خلیفهٔ عباسی، تعدادی از فرزندان و نوادگان موسی بن جعفر -امام هفتم شیعیان- به شیراز پناه آورده بودند. برطبق روایتهای مختلف، آنان به مرگ طبیعی درگذشتند یا توسط حاکم عباسی کشته شدند.
سالها بعد تعدادی از این مزارها شناسایی شدتد و زیارتگاه شیعیان قرار گرفتند. برخی از این امامزادگان -همچون علی بن حمزه- در دورهٔ آل بویه شناسایی شدند.
ولی برای بعضی دیگر -مانند شاهچراغ- حدود چهارصد سال زمان لازم بود تا توسط حکمرانان سَلغُری شیراز شناسایی شوند.
شناسایی بیشتر این مزارها بیش از آنکه براساس شواهد و اسناد تاریخی باشد، بر مبنای سنتهای اسلامی شناسایی بودهاست
شكوفه هاي شيراز در ارديبهشت
باغ ارم در شيراز
بازار فرش فروش ها در شيراز
از جاذبههای طبیعی شهر شیراز میتوان به
آبشار کوهمره سرخی،
آبشار مارگون،
برمدلک،
بهشت گمشده،
پارک قلعهبندر،
پارک ملی بمو،
پیربناب،
تفرجگاه میانکتل،
چشمهٔ جوشک،
چشمهٔ خارگان،
چشمهٔ ریچی،
دریاچهٔ پریشان،
دریاچهٔ دشت ارژن،
دریاچهٔ مهارلو،
رکنآباد،
رودخانهٔ قرهآغاج،
روستای قلات،
کوه سبزپوشان،
گردشگاه آتشکده،
گردشگاه چاهمسکی،
گردشگاه چشمه سلمانی
و گردشگاه هفتبرم
اشاره کرد.
چشمههای طبیعی موجود در اطراف شیراز هم از جهت آبدرمانی و هم از جهت جذب گردشگر برای صنعت گردشگری استان فارس از اهمیت ویژهای برخوردار هستند و صنعت گردشگری این استان را رونق میبخشند.
جاذبههای مذهبی
شاهچراغ در زمان قدیم
مزار امامزادگان متعددی که در شیراز وجود دارد، در طول سدهها ساختار اجتماعی و اقتصادی این شهر را شکل دادهاست.
گفته میشود که در زمان مأمون خلیفهٔ عباسی، تعدادی از فرزندان و نوادگان موسی بن جعفر -امام هفتم شیعیان- به شیراز پناه آورده بودند. برطبق روایتهای مختلف، آنان به مرگ طبیعی درگذشتند یا توسط حاکم عباسی کشته شدند.
سالها بعد تعدادی از این مزارها شناسایی شدتد و زیارتگاه شیعیان قرار گرفتند. برخی از این امامزادگان -همچون علی بن حمزه- در دورهٔ آل بویه شناسایی شدند.
ولی برای بعضی دیگر -مانند شاهچراغ- حدود چهارصد سال زمان لازم بود تا توسط حکمرانان سَلغُری شیراز شناسایی شوند.
شناسایی بیشتر این مزارها بیش از آنکه براساس شواهد و اسناد تاریخی باشد، بر مبنای سنتهای اسلامی شناسایی بودهاست
شكوفه هاي شيراز در ارديبهشت
باغ ارم در شيراز
بازار فرش فروش ها در شيراز
دو زن شیرازی در سال ۱۲۶۰ خورشیدی.