- عضویت
- 2019/04/30
- ارسالی ها
- 4,521
- امتیاز واکنش
- 4,207
- امتیاز
- 593
آل مظفر سلسلهای بود که در قرن هشتم هجری بیشتر بر جنوب ایران و گاه بر تمام ایران بزرگ بجز خراسان حکومت میکرد.
سرسلسله این دودمان سلطان مبارز الدین محمد بن شرف الدین مظفر - (؟ -۷۶۵)یا امیر مبارزالدّین محمد بود. اجداد او از اهالی سلامه از توابع شهرستان خواف بودند. پدر او که شرف الدین مظفر بن منصور میبدی نام داشت، نزد پادشاهان مغول به مراتب بالایی رسید. پس از مرگ پدر، امیر مبارزالدین محمد مورد توجه سلطان ابوسعید قرار گرفت و منصب پدر را به انضمام فرمانروایی یزد به دست آورد.
پس از ابوسعید که مغولها ضعیف شدند، امیر مبارزالدین به فکر استقلال و جهانگشایی افتاد. او در سال ۷۴۱ کرمان و در ۷۵۴ شیراز را به متصرفات خود افزود و ابواسحاق اینجو فرمانروای شیراز را کشت. حافظ در یکی از غزلهای مشهورش به سوگ ابو اسحاق میپردازد.
مبارزالدین به دلیل تندرویهایی که میکرد سرانجام به دست پسرانش شاه شجاع و شاه محمود و خواهرزاده و دامادش شاه سلطان اسیر و کور گردید و در سال ۷۶۵ از دنیا رفت. پس از او فرزندش شاه شجاع که بر خلاف پدرش تعصب مذهبی زیادی نداشت، به پادشاهی رسید.
سرانجام آل مظفر
پس از چند قرن تهاجم و اشغال ترکان و مغولان در ایران، سلطنت آل مظفر با ظهور امیر مبارزالدین محمد و استمرار به دست شاه شجاع، حکومتی ایرانی بود که با وفات شاه شجاع در سال ۷۸۶هجری قمری، اسیر جنگهای جانشینی شد و سپس با یورش تیمور، از میان رفت.مجاهدالدین سلطان زینالعابدین که وارث شاه شجاع بود و نمیخواست گماشتهٔ تیمور باشد، با آغاز تهاجم تیمور به ایران، شیراز را رها کرد و عازم غرب شد. شاه منصور او را در شوشتر از سلطنت عزل کرد و سپاه را به شیراز بازگرداند تا با تیمور را مقابله کند، اما تیمور به ماوراءالنهر بازگشته بود. شاه منصور از سال ۷۹۰ تا ۷۹۵ هجری برای یکدست کردن قدرت آل مظفر و جلب همکاری سلاطین ایلکانی، عثمانی و دیگر کشورها علیه تیمور تلاش کرد و سرانجام در نبردی با تیمور، جان باخت. تیمور پس از این نبرد، شاهزادگان آل مظفر را جمع کرد و فرمان داد تا درقمشه آنان را کشتند و حتی اطفالی را که از آل مظفر در شهرها بودند، نیز توسط فرستادگان تیمور کشته شدند. برخی از مورخان نوشتهاند که چون شاهزادگان آل مظفر در نبردهای جانشینی، هر شهر و روستایی را عرصهٔ نبرد خویش ساخته بودند و رعایا از آنان آسیب بسیار میدیدند، پس تیمور برای رعایت رعایا، آل مظفر را قتلعام کرد.
اما از سوی دیگر برخی را عقیده برآن است که رعایا از خود تیمور آسیبهای بیشتر دیده بودند و تا سالها پس از آن نیز به یادگاران سلاطین مظفری مهر بسیار داشتند و سبب قتلعام این خاندان تهور و بیباکی سلاطین مظفری است و تیمور که خود سختی مبارزه با شاه منصور را در نبردها چشیده بود، از تکرار چنین جنگی میهراسید. دیدار تیمور با شاهزادگان آل مظفر، این هراس را تشدید کرد. نقل است که در ضیافتی، شاهزادگان مظفری را سه سه و چهار چهار بر یک قالی نشاندند و سفره انداختند. تیمور که به آنان مینگریست، ناگهان پرسید که آیا شما هیچگاه این گونه بر یک قالی نشستهاید؟ سلطان ابواسحاق پسر سلطان اویس مظفری و نوه شاه شجاع، پاسخ داد: «اگر ما یک بار بر یک قالی کنار هم مینشستیم، ترا کی در ایران، مدخل بود؟!» این سخن، بیم تیمور را بیشتر کرد و در همان مجلس هم حرکات سر و دست شاهزادگان را، اشاراتی برای هماهنگی قتلش تعبیر کرد، پس به سرعت از آن مجلس برخاست و تدبیر به قتلعام شاهزادگان آل مظفر کرد.
آخرین بازمانده آل مظفر
پس از مرگ تیمور، سلطان معتصم، پسر سلطان زین العابدین که در خردسالی در واقعه کشتار قمشه، گریزانده شده بود، برخاست و چون از جانب مادر، از خاندان سلاطین ایلکانی بود، با حمایت مردمان و بزرگان عراق و فارس و اصفهان مواجه شد. او مدتی اصفهان را هم فتح کرد، اما به سال ۸۱۲ هجری قمری در نبرد با سپاه تیموری کشته شد.
فرمانروایان
فرمانروا سال فرمانروایی
امیر مبارزالدّین محمد (۷۱۸–۷۵۹)
جلال الدین شاه شجاع (۷۵۹–۷۸۶)
قطب الدین شاه محمود (۷۵۹–۷۷۶)
نصرت الدین شاه یحیی (۷۶۴–۷۹۵)
سلطان زینالعابدین (۷۸۶–۷۸۹)
عمادالدین احمد (۷۸۶–۷۹۵)
شاه منصور (۷۹۰–۷۹۵)
پیامدهای حکومت آل مظفر
تأثیر آل مظفر را میتوان در ابعاد زیر بررسی کرد:
پس از آنکه صد سال از زوال خلافت عباسی در سال ۶۵۶ هجری قمری به دنبال حملهٔ مغول به بغداد گذشته بود، امیر مبارزالدین محمد در سال ۷۵۶ هجری و بعدها جانشینش شاه شجاع، داوطلبانه با یکی از بازماندگان خاندان عباسی به عنوان خلیفهٔ مسلمین بیعت کردند[۷] و هر شهر که فتح میشد به نام خلیفهٔ مسلمین خطبه میخواندند. این واقعه چنان بازتابی در جهان اسلام داشت که علما امیر مبارزالدین محمد را مصداق حدیثی نبوی تشخیص دادند و او را مجدّد رأس مائه (احیاگر اسلام در صدمین سال) خواندند و در این باره کتابهایی تألیف شد.
نگارهٔ مسجد جامع یزد بر اسکناس ۲۰۰ ریالی. این مسجد، نمونهٔ عالی مکتب آل مظفر است.
احیای دولت ایرانی
سلطنت آل مظفر نخستین دولت ایرانی پس از قرنها حکومت ترکان و مغولان بر ایران بود. سلاطین آل مظفر با مقاومت در برابر مغولها، اعتماد به نفس را به ایرانیان بازگرداندند. هنگامی که جانی بیک، پادشاه مغول قبچاق به امیر مبارزالدین محمد نامه نوشت و او را راهدار میبد خطاب کرد. سپس وی را به حضور طلبید تا بدان شغل بازش گرداند، امیر مبارزالدین، تحمل نکرد و با سی هزار سوار به آذربایجان حمله کرد و سپاه مغول را در سال ۷۵۹ هجری در بیرون شهر میانه شکست داد و آنان را تا بدان سوی ارس عقب راند. پس از این پیروزی، رؤیای آن داشت که مغولان را بدان سوی جیحون براند و برای همیشه از ایران بیرون کند، اما مجال نیافت. شاه منصور نیز به تأسی از نیایش امیر مبارزالدین محمد، تنها یک رؤیا داشت: اینکه نگذارد مغولان از رود جیحون بگذرند و وارد ایران شوند.
فعالیتهای عامالمنفعه و غیرانتفاعی
در حوزهٔ فعالیتهای عامالمنفعه و غیرانتفاعی، آل مظفر با برقرار کردن حقوق ماهیانه برای اهل دانش و دین و ادب و هنر، دستگیری از تهیدستان و ضعفا، ساختن ابنیهٔ عمومی و حفر کاریزها و وقف کردن موقوفهها برای رفاه رعایا تلاش بسیاری کردند. توجّه آنان به ساخت ابنیهٔ عمومی و عامالمنفعه بر هنر ایرانی و اسلامی نیز تأثیر گذاشت. یادگار شاخص این سلسله، مسجد جامع کرمان معروف به مسجد جامع مظفری است. مسجد جامع یزد که متعلق به عصر تیموری است، آغاز ساختش در عصر آل مظفر بودهاست.
رأفت این خاندان را در این نقل قول مشهور از شاه منصور میتوان یافت که خطاب به کارگزارانش در خصوص رعایت حال رعایا میگوید:
«ما این مردم را وعدهٔ عدل دادهایم. چگونه میاومه (پرداختی روزانه) که آبا و اجداد ما داده باشند، ناقص کنیم. فرمود که از آن قدر وجوه ساخته به سویّت قسمت کنند و فرمود که ما دو لشکر داریم: صوری شمایید و معنوی، سادات و علما و مشایخ و محتاجان»
سرسلسله این دودمان سلطان مبارز الدین محمد بن شرف الدین مظفر - (؟ -۷۶۵)یا امیر مبارزالدّین محمد بود. اجداد او از اهالی سلامه از توابع شهرستان خواف بودند. پدر او که شرف الدین مظفر بن منصور میبدی نام داشت، نزد پادشاهان مغول به مراتب بالایی رسید. پس از مرگ پدر، امیر مبارزالدین محمد مورد توجه سلطان ابوسعید قرار گرفت و منصب پدر را به انضمام فرمانروایی یزد به دست آورد.
پس از ابوسعید که مغولها ضعیف شدند، امیر مبارزالدین به فکر استقلال و جهانگشایی افتاد. او در سال ۷۴۱ کرمان و در ۷۵۴ شیراز را به متصرفات خود افزود و ابواسحاق اینجو فرمانروای شیراز را کشت. حافظ در یکی از غزلهای مشهورش به سوگ ابو اسحاق میپردازد.
مبارزالدین به دلیل تندرویهایی که میکرد سرانجام به دست پسرانش شاه شجاع و شاه محمود و خواهرزاده و دامادش شاه سلطان اسیر و کور گردید و در سال ۷۶۵ از دنیا رفت. پس از او فرزندش شاه شجاع که بر خلاف پدرش تعصب مذهبی زیادی نداشت، به پادشاهی رسید.
سرانجام آل مظفر
پس از چند قرن تهاجم و اشغال ترکان و مغولان در ایران، سلطنت آل مظفر با ظهور امیر مبارزالدین محمد و استمرار به دست شاه شجاع، حکومتی ایرانی بود که با وفات شاه شجاع در سال ۷۸۶هجری قمری، اسیر جنگهای جانشینی شد و سپس با یورش تیمور، از میان رفت.مجاهدالدین سلطان زینالعابدین که وارث شاه شجاع بود و نمیخواست گماشتهٔ تیمور باشد، با آغاز تهاجم تیمور به ایران، شیراز را رها کرد و عازم غرب شد. شاه منصور او را در شوشتر از سلطنت عزل کرد و سپاه را به شیراز بازگرداند تا با تیمور را مقابله کند، اما تیمور به ماوراءالنهر بازگشته بود. شاه منصور از سال ۷۹۰ تا ۷۹۵ هجری برای یکدست کردن قدرت آل مظفر و جلب همکاری سلاطین ایلکانی، عثمانی و دیگر کشورها علیه تیمور تلاش کرد و سرانجام در نبردی با تیمور، جان باخت. تیمور پس از این نبرد، شاهزادگان آل مظفر را جمع کرد و فرمان داد تا درقمشه آنان را کشتند و حتی اطفالی را که از آل مظفر در شهرها بودند، نیز توسط فرستادگان تیمور کشته شدند. برخی از مورخان نوشتهاند که چون شاهزادگان آل مظفر در نبردهای جانشینی، هر شهر و روستایی را عرصهٔ نبرد خویش ساخته بودند و رعایا از آنان آسیب بسیار میدیدند، پس تیمور برای رعایت رعایا، آل مظفر را قتلعام کرد.
اما از سوی دیگر برخی را عقیده برآن است که رعایا از خود تیمور آسیبهای بیشتر دیده بودند و تا سالها پس از آن نیز به یادگاران سلاطین مظفری مهر بسیار داشتند و سبب قتلعام این خاندان تهور و بیباکی سلاطین مظفری است و تیمور که خود سختی مبارزه با شاه منصور را در نبردها چشیده بود، از تکرار چنین جنگی میهراسید. دیدار تیمور با شاهزادگان آل مظفر، این هراس را تشدید کرد. نقل است که در ضیافتی، شاهزادگان مظفری را سه سه و چهار چهار بر یک قالی نشاندند و سفره انداختند. تیمور که به آنان مینگریست، ناگهان پرسید که آیا شما هیچگاه این گونه بر یک قالی نشستهاید؟ سلطان ابواسحاق پسر سلطان اویس مظفری و نوه شاه شجاع، پاسخ داد: «اگر ما یک بار بر یک قالی کنار هم مینشستیم، ترا کی در ایران، مدخل بود؟!» این سخن، بیم تیمور را بیشتر کرد و در همان مجلس هم حرکات سر و دست شاهزادگان را، اشاراتی برای هماهنگی قتلش تعبیر کرد، پس به سرعت از آن مجلس برخاست و تدبیر به قتلعام شاهزادگان آل مظفر کرد.
آخرین بازمانده آل مظفر
پس از مرگ تیمور، سلطان معتصم، پسر سلطان زین العابدین که در خردسالی در واقعه کشتار قمشه، گریزانده شده بود، برخاست و چون از جانب مادر، از خاندان سلاطین ایلکانی بود، با حمایت مردمان و بزرگان عراق و فارس و اصفهان مواجه شد. او مدتی اصفهان را هم فتح کرد، اما به سال ۸۱۲ هجری قمری در نبرد با سپاه تیموری کشته شد.
فرمانروایان
فرمانروا سال فرمانروایی
امیر مبارزالدّین محمد (۷۱۸–۷۵۹)
جلال الدین شاه شجاع (۷۵۹–۷۸۶)
قطب الدین شاه محمود (۷۵۹–۷۷۶)
نصرت الدین شاه یحیی (۷۶۴–۷۹۵)
سلطان زینالعابدین (۷۸۶–۷۸۹)
عمادالدین احمد (۷۸۶–۷۹۵)
شاه منصور (۷۹۰–۷۹۵)
پیامدهای حکومت آل مظفر
تأثیر آل مظفر را میتوان در ابعاد زیر بررسی کرد:
- احیای وحدت اسلامی
- احیای دولت ایرانی
- فعالیتهای عامالمنفعه و غیرانتفاعی
پس از آنکه صد سال از زوال خلافت عباسی در سال ۶۵۶ هجری قمری به دنبال حملهٔ مغول به بغداد گذشته بود، امیر مبارزالدین محمد در سال ۷۵۶ هجری و بعدها جانشینش شاه شجاع، داوطلبانه با یکی از بازماندگان خاندان عباسی به عنوان خلیفهٔ مسلمین بیعت کردند[۷] و هر شهر که فتح میشد به نام خلیفهٔ مسلمین خطبه میخواندند. این واقعه چنان بازتابی در جهان اسلام داشت که علما امیر مبارزالدین محمد را مصداق حدیثی نبوی تشخیص دادند و او را مجدّد رأس مائه (احیاگر اسلام در صدمین سال) خواندند و در این باره کتابهایی تألیف شد.
نگارهٔ مسجد جامع یزد بر اسکناس ۲۰۰ ریالی. این مسجد، نمونهٔ عالی مکتب آل مظفر است.
احیای دولت ایرانی
سلطنت آل مظفر نخستین دولت ایرانی پس از قرنها حکومت ترکان و مغولان بر ایران بود. سلاطین آل مظفر با مقاومت در برابر مغولها، اعتماد به نفس را به ایرانیان بازگرداندند. هنگامی که جانی بیک، پادشاه مغول قبچاق به امیر مبارزالدین محمد نامه نوشت و او را راهدار میبد خطاب کرد. سپس وی را به حضور طلبید تا بدان شغل بازش گرداند، امیر مبارزالدین، تحمل نکرد و با سی هزار سوار به آذربایجان حمله کرد و سپاه مغول را در سال ۷۵۹ هجری در بیرون شهر میانه شکست داد و آنان را تا بدان سوی ارس عقب راند. پس از این پیروزی، رؤیای آن داشت که مغولان را بدان سوی جیحون براند و برای همیشه از ایران بیرون کند، اما مجال نیافت. شاه منصور نیز به تأسی از نیایش امیر مبارزالدین محمد، تنها یک رؤیا داشت: اینکه نگذارد مغولان از رود جیحون بگذرند و وارد ایران شوند.
فعالیتهای عامالمنفعه و غیرانتفاعی
در حوزهٔ فعالیتهای عامالمنفعه و غیرانتفاعی، آل مظفر با برقرار کردن حقوق ماهیانه برای اهل دانش و دین و ادب و هنر، دستگیری از تهیدستان و ضعفا، ساختن ابنیهٔ عمومی و حفر کاریزها و وقف کردن موقوفهها برای رفاه رعایا تلاش بسیاری کردند. توجّه آنان به ساخت ابنیهٔ عمومی و عامالمنفعه بر هنر ایرانی و اسلامی نیز تأثیر گذاشت. یادگار شاخص این سلسله، مسجد جامع کرمان معروف به مسجد جامع مظفری است. مسجد جامع یزد که متعلق به عصر تیموری است، آغاز ساختش در عصر آل مظفر بودهاست.
رأفت این خاندان را در این نقل قول مشهور از شاه منصور میتوان یافت که خطاب به کارگزارانش در خصوص رعایت حال رعایا میگوید:
«ما این مردم را وعدهٔ عدل دادهایم. چگونه میاومه (پرداختی روزانه) که آبا و اجداد ما داده باشند، ناقص کنیم. فرمود که از آن قدر وجوه ساخته به سویّت قسمت کنند و فرمود که ما دو لشکر داریم: صوری شمایید و معنوی، سادات و علما و مشایخ و محتاجان»