مقاله ای از ویکی پدیا ________________________________
معماری معماری
معمار • تاریخ معماری • گرایش های معماری
معماری منظر(محوطه سازی) • معماری داخلی • معماری پایدار(معماری سبز) • معماری شهرسازی • مرمت و باززندهسازی ابنیه تاریخی •
معماری(فارسی سره: مهرازی) سبک طراحی و شیوه ساخت و ساز ساختمانها و دیگر سازههای فیزیکی است.[۱]
معماری، هنر و فن طراحی و ساختن بناها، فضاهای شهری و دیگر فضاهای درونی و بیرونی برای پاسخ هماهنگ به نیازهای کارکردی و زیباشناسانه است.[نیازمند منبع]
باید معماری را از مهندسی سازه و ساخت و ساز متمایز ساخت. گرچه عمده بناها (نظیر خانهها و مکانهای عمومی) کاملاً در حیطهٔ دانش معماری است، برخی سازهها و بناهای دیگر (مثل یادمانها، پلها، کارخانهها و...) وجود دارند که در مرزی بین معماری و مهندسی یا معماری و هنر قرار میگیرند.
بسگونگی معماری
به گفته موتیسوس، معماری وسیله واقعی سنجش یک ملت بوده و هست (گروتر، ۱۳۷۵)[۲] و از آنجایی که «معماری» یکی از مظاهر بیرونی فرهنگ یک جامعه است نماد مناسبی برای مطالعه «فرهنگ» آن جامعه محسوب میشود، زیرا هر فرهنگ دارای معماری مختص به خود است.[۳] دورافتادهترین قبایل نیز چادرها، کلبهها، تزیینات و شیوهٔ مجتمع سازی مربوط به خود را دارند.
شکل نهایی معماری هر فرهنگ و تمدن نتیجهٔ عوامل اقلیمی (آب و هوا، پستیها و بلندیها و مصالح موجود)، پیشرفتهای تکنیکی، وجود نیروی کار و نهادهای اجتماعی، عقاید مذهبی و نظریههای علمی است. اما با این حال برخی عوامل در بیشتر جوامع وجود دارند. عواملی که معمولاً با نیازهای بدن انسان مرتبط هستند.
محافظت در برابر اتفاقات هواشناختی، مقیاس خاص عناصر معماری -در تناسب با بدن انسان-، منبع گرما، مکان مناسب برای ذخیره غذا و پیشبینی نیازهای بهداشتی از عواملیاند که در فرهنگهای مختلف وجود دارند؛ ولی هر فرهنگ با توجه به اولویتهایش، رابـ ـطهاش با طبیعت و درکش از بدن انسان، به این نیازها پاسخ میدهد.
معماری و هنر
سالن کنسرت والت دیزنی در لوس آنجلس، اثر فرانک گری
معماری یک هنر اجتماعی است.[۴] معماران گاه بناهایی را با ایدههای شخصی طراحی میکنند و حتی میسازند، ولی بیشتر ساختمانها با توجه به نیازهای اجتماعی طراحی میشوند. معمولاً از معماران انتظار میرود که یک ساختمان مشخص را در یک مکان مشخص طراحی کنند. در روند ساخت یک ساختمان افراد زیادی درگیر میشوند؛ به مقدار زیادی سرمایه و منابع و به تخصصهای دیگری به جز معمار نیاز است. همچنین قوانین و آییننامههای ساختمانی، تصمیمگیریهای معمار را محدود میکنند.
در طراحی یک ساختمان معمار تصمیمگیرندهٔ نهایی است؛ ولی خواست جامعه، قوانین و درخواستهای کارفرما بر تصمیمهای او اثر میگذارد. اتفاقی مشابه نیز در مورد ظاهر و نمای ساختمانها میافتد. حتی امروزه که از تجربههای جدید و ناآشنای ظاهری استقبال میشود، در بسیاری از شهرها بهویژه شهرهای تاریخی مقرراتی وجود دارد تا ساختمانهای جدید در قالب شهری جا بیفتند و از یک زبان مشترک ظاهری پیروی کنند.
گرچه محدودیتهایی که توسط عوامل بیرونی بر تصمیمگیری معمار اثر میگذارد در میان بیشتر معماران، یک واقعیت پذیرفته شدهاست؛ ولی در تاریخ معمارهای مهم و معروفی نیز وجود داشتهاند که بر روی کاغذ و بدون توجه به نیازهای جامعه یا حتی قوانین فیزیک، کار کردهاند؛ مانند جیوانی باتیستا پیرانسی و آنتونیو سنت-الیا. این نوع معماران گاه به تمسخر معمار کاغذی نامیده میشوند. [نیازمند منبع]
با این همه نباید خواست اجتماع را به دیدهٔ یک مانع در برابر اهداف هنرمندانهٔ معمار نگریست. بیشتر معمارها به این درخواستها به عنوان شرایط طبیعی یک مسیر هنری نگاه میکنند.
معماری به عنوان علم و هنر بارها در گذشته مورد بحث و مجادله بودهاست. بیشتر مردم اتفاق نظر دارند که معماری هر دوی اینها است، اما (چه میزان هنر) و (چه میزان علم) یا برتری یک عامل بر دیگری در طول زمان بر حسب وضعیتهای مختلف، متفاوت بودهاست. این موضوع بحثی همیشگی است که اغلب تضادها و ستیزهای سختی را در میان معماران به همراه داشتهاست. معماران متمایل به (فرم) و (جاذبهٔ بصری) اغلب معماری را برای خود مطالبه میکنند. در حالی که معماران متمایل به (برنامهریزی)، (سیر از سؤال به جواب)، (موضوعات اجتماعی) یا (معماری خورشیدی) اغلب در برابر گروه فرمگرا، موضعی دفاعی پیش میگیرند. برای درک توده و حجم معماری، باید گفت هنر از علم لطیفتر است. بدون تأمل و تفکر در تأثیرات هنر، که بسیار گسترده و نامحسوس است، عموماً نمیتوان تأثیرات بیواسطه و محسوس علم را بر زندگی خود دریافت کرد. علاوه بر این، عموماً در تعریف هنر میان افراد جامعه توافق نظری مشاهده نمیشود، در صورتی که در پذیرش و تصدیق هنر، اتفاق نظر وجود دارد.[۵]
رنگ در معماری
رنگ آمیزی سقف ایوان اصلی امامزاده علی ابن محمد باقر در روستای مشهد اردهال
رنگامیزی سقف زیبای عمارت چهل ستون در اصفهان
یکی از ملاحظات روانشناختی رنگ که در کاربرد هنری رنگ اهمیت دارد، بررسی تأثیر متقابل رنگها است. جلوه یا اثر هر رنگ در جوار رنگ دیگر تغییر میکند هر رنگ نسبت به دیگری میزان تیرگی یا روشنی ذاتی اش را مینمایاند. معکوس کردن این ترتیب طبیعی، ناسازگاری رنگی به بار میآورد. هر رنگ دارای سه صفت یا سه بُعد دیداری مستقلاً تغییرپذیر است: فام، درخشندگی و پرمایگی فام، صفتی از رنگ است که جایگاه آن را در سلسلهٔ رنگی (از قرمز تا بنفش) معادل با نور طول موجهای مختلف در طیف مرئی – مشخص میکند قرمز، زرد و آبی را فامهای اولیه مینامند و چون مبنای سایر فامها هستند، رنگهای اصلی نیز نام گرفتهاند.
فامهای ثانویه عبارتند از: نارنجی، سبز و بنفش که از اختلاط مقادیر مساوی از دو فام اولیه حاصل میشوند. فامهای ثالثه از اختلاط فامهای اولیه و ثانویه به دست میآیند: زرد- نارنجی (پرتقالی)، نارنجی- قرمز، قرمز- بنفش (ارغوانی)، بنفش- آبی (لاجوردی)، آبی- سبز (فیروزهای)، سبز- زرد (مغز پستهای). دوازده فام نامبرده را با ترتیبی معین در چرخهٔ رنگ، نشان میدهند.
در چرخهٔ رنگ، فامهای ثانویه و ثالثهای که بین یک زوج فام اولیه جای گرفتهاند، دارای روابط خویشاوندی هستند و در کنار هم سادهترین هماهنگی رنگی را ایجاد میکنند. مادامی که این رنگها با رنگهای خالص سفید و سیاه ترکیب شوند ایجاد بیشماری از رنگها و سایههای مختلف مینمایند
درخشندگی، دومین صفت رنگ است و درجهٔ نسبی تیرگی و روشنی آن را مشخص میکند (غالباً نقاشان اصطلاح رنگسایه را نیز در همین معنا به کار میبرند). معمولاً درخشندگی رنگهای فام دار را در قیاس با رنگهای بیفام میسنجند. در چرخهٔ رنگ، زرد بیشترین درخشندگی (معادل خاکستری روشن نزدیک به سفید) و بنفش کمترین درخشندگی (معادل خاکستری تیرهٔ نزدیک به سیاه) را دارد.
پرمایگی (اشباع)، سومین صفت رنگ است و میزان خلوص فام آن را مشخص میکند (گاه واژهٔ شدت را در این مورد به کار میبرند). فامهای چرخهٔ رنگ صد در صد خالصند ولی در طبیعت به ندرت میتوان فام خالصی یافت. همچنین، کمتر رنگیزهای حد اشباع فام مربوطه در چرخهٔ رنگ را داراست.
رنگهای درخشان به تنهایی جذاب هستند اما اگر در یک الگو یا ردیفی منظم قرارگیرند از نظر بصری تأثیر بیشتری خواهند داشت. این نوع آرایش یک ساختار ساده را بر این رنگها حاکم میکند و در نتیجه یک مفهوم یا نوعی نظم را، ورای حضور محض رنگها، منتقل خواهد کرد.
دیوارها و پیش زمینههای روشن رنگهای سرد، مختصر کاهش در دمای بدن نگرنده ایجاد میکنند و رنگهای گرم باعث مختصر افزایش دمای بدن میشوند. به لحاظ بصری، رنگ گرم پیش میآید و رنگ سرد پس مینشیند.
پنجرهها و مبلمان با زمینه رنگ و سایز متوسط در مبلمان و پنجرههایی با سایز بزرگ شاهد آن هستیم که رنگ آنها با یکدیگر مخلوط میشود و از لحاظ تأثیرگذاری بر محیط غالب خواهند شد. همچنین ثبات از بین رفته و تلویحاً نوعی تکان بصری ایجاد میکند. با مبلمان و پنجرههای متوسط و با رنگی متعادل و متوسط میتوانیم ترکیب بندی با ثبات داشته باشیم. هر ترکیب بندی را میتوان کارآمد دانست به شرط این که عناصر صحنه بهطور مؤثر با بینندگان مورد نظر آن، ارتباط برقرار کند. در اغلب موارد، نکته اساسی در شناسایی عناصر کلیدی صحنه نهفتهاست تا با نظم مبلمان و میزان نور، آنها را از دل سایر عناصر تصویری متفرقه، بیرون بکشید. همین اشیاء مزاحم، صحنهها را مخدوش میکنند و همچنین، بهتر است به جای تمرکز زیاد روی جزییات خیلی خاص، تنها روی ساختار کلی صحنه تمرکز کنید. چراکه تأثیر آنها در مقابل ترکیب بندی عمومی، بسیار سطحی است.
ملحقات تیره، از این رو چشمان شما به سمت رنگ تیرهتر کشیده میشوند و شما در روشی قادر خواهید بود ملحقات و اثاثیهها را نظم دهید تا هادی دید و کیفیت بصری روان باشند.
رنگ زندگی است زیرا جهان بدون رنگ برای ما مرده جلوه میکند، رنگها ایده آغازین و ثمره نور اصلی بدون رنگ هستند و مقابل آنها تاریکی بدون رنگ است. نور اولین پدیده در جهان است از طریق رنگها روح و طبیعت زنده جهان را برای ما آشکار میسازد.
همچنین کلمه و آوای آن، شکل و رنگ اش، رگههای اصلی از ذات فوق طبیعی است که ما تصویری اندک از آن داریم. همانطور که صدا، رنگ، جلا به لفظ میبخشد، همینطور هم رنگ بطور طبیعی به فرم شکل خاصی میدهد. ماهیت اصلی رنگ طنینی از تصورات خیالی است و در این حالت رنگ موسیقی است. زمانی که اندیشه مفهوم، قاعده مندی، لمس رنگ و طلسم آن، شکستهاست آنگاه در دستان خود جز جسم بیروح چیز دیگری نداریم.
رنگهای نارنجی و آبی، رنگهای مکمل هستند و مخلوط این رنگها، رنگ خاکستری بوجود میآورد. وقتی ناظر در این مکان قرار میگیرد، نورهای متفاوتی دریافت خواهد کرد که این نورها متناوباً با نارنجی و آبی است و دیوارها این رنگها را با زوایای دائماً متغیر انعکاس میدهد. این تأثیر متقابل احساسی از غنای رنگ به انسان میبخشد.
رنگها نیروها و انرژیهای درخشندهای هستند که چه آگاه و چه ناخود آگاه روی ما اثر مثبت و منفی خواهند داشت. هنرمندانی که شیشههای رنگین خلق میکنند از رنگ برای خلق چنان محیطی معنوی و اسرارآمیز استفاده میکردند تا اندیشههای پرستش کنندگان را بر دوش شاهین معنویت به پرواز درمیآورند. اثرات رنگ نه تنها از لحاظ بصری بلکه از جنبههای روانشناسی و روان شناختی نیز باید بررسی شوند.
سطوح رنگ باید شکل، وسعت و حدود خود را از خود رنگ و نوسان شدت آن (رنگ) کسب کند نه اینکه با خطوط از پیش معین شده باشد.
همچنین، شکلها نیز دارای خصوصیت گویا و معنی دار نظام زیباشناختی خود هستند. در طراحی، این کیفیتهای معنی دار شکل و رنگ میبایست با یکدیگر مطابقت داده شوند.
یعنی شکل و رنگ در معنی دار بودن و مفهوم خود یکدیگر را تأیید و اثبات میکنند. سه شکل اصلی مربع، مثلث و دایره نیز مانند سه رنگ اصلی قرمز، زرد و آبی دارای خصوصیات مفهومی و بیانی مشخص هستند.
مربع، نمایانگر ماده، وزن و حدود مشخص است و حسی از کشش و امتداد و تجربه حرکت را القاء میکند. مربع با رنگ قرمز منطبق است و وزن حجم قرمز با شکل سنگین و ساکن مربع مطابقت دارد.
مثلث با زوایای حاد و تند، تأثیر ستیزهجویی، پرخاش و تهاجم را ایجاد میکند. مثلث سمبل تفکر است و حالت و خصوصیت بی وزن آن با زرد روشن هماهنگی دارد.
دایره بر عکس مربع، احساسات را ملایم و معتدل و حس آرامش و حرکت آرام و آهسته را القاء میکند. دایره سمبل روح است که در درون خود همواره در حال حرکت است.
تطابق و تناسب هر رنگ با شکل مربوط به خود مستلزم همانندی و توازن است. اگر رنگها و شکلها در بیان مفاهیم و حالات توافق داشته باشند، تأثیرات آن دو چندان خواهد بود.[۶]
معماری و مهندسی
تیمچه در قم
همانگونه که معماری رابـ ـطهای مشخص با هنرهای زیبا دارد، رابـ ـطهٔ مشخصی هم با مهندسی دارد. معمار میتواند نقش یک مهندس را بازی کند اما نباید فراموش شود که هر یک از این دو حرفه، تعریف مشخصی دارند. بیشتر ساختمانهای تاریخی که مورد تحسین واقع شدهاند، به دست اشخاصی ساختهشدهاند که هم معمار و هم مهندس بودهاند. هر بنا نیاز به پیشبینیهای تکنیکی دارد که کار مهندس است. در حالی که معمار علاوه بر دیدن این نیازها، باید فراتر رود و معنا، حس یا ایدهای را منتقل کند. برای مثال یک بنای مذهبی مثل کلیسا باید بیانکنندهٔ یک نظم کیهانی، منتقلکنندهٔ احساس ایثار و حتی آموزشدهندهٔ ایمان و فلسفهٔ مذهبی از لابلای ریختها و تزئینات باشد. یک ساختمان حکومتی هم باید دارای شخصیت خاص باشد و بازدیدکنندگان (یا شهروندان) را به یک رفتار مورد انتظار وادارد. خانهها باید عملکرد ایمن و شخصیتی گرم و خانگی داشته باشند. این اهداف و سیاستها توسط فرهنگ یا حتی خود شخص سازنده تعریف میشود و در حوزهٔ کاری معمار (و نه مهندس) قرار دارد.
برخی معماران[۷] بارها عنوان کردهاند که یک بنای کارکردی و ایستا ذاتاً زیبا و مطلوب است و معماری باید تنها به عنوان شاخهای از مهندسی شناخته شود. با این همه این دیدگاه، منتقدان بسیاری دارد و بناهای کمی واقعاً با در نظر داشتن این تئوری، طراحی و ساخته میشوند.
ویترویوس: ایستایی، کارایی، زیبایی
ویترویوس کتاب «درباب معماری» به امپراتور آگوستوس تقدیم میکند.
حدود ۲۰ سال قبل از میلاد، ویتروویوس معمار رومی چیزی را که امروز نخستین کتاب باقیمانده در باب معماری شناخته میشود را نوشت. این کتاب به عنوان تنها نوشته دربارهٔ معماری یونان و روم باستان از اعتبار والایی در میان معماران بهرهمند بوده و برای قرنها مأخذ اصلی بیشتر نظریههای معماری بهشمار میرفتهاست.
در این کتاب ویتروویوس کیفیتهای لازم معماری را در سه ردهٔ اصلی ایستایی (به لاتین: firmitas)، کارایی (به لاتین: utilitas) و زیبایی (به لاتین: venustas) تقسیمبندی کرد. این ردهبندی برای قرنهای زیادی بین معماران کاملاً پذیرفته شده بود. هر کدام از این عبارتها به اشکال گوناگون ترجمه و تفسیر شدهاند؛ معنای آنها در طول زمان تغییر کرده و اهمیت آنها به چالش کشیده شدهاست؛ تا جایی که برخی پیشنهاد کردهاند یکی از این سه کیفیت میتواند نتیجهٔ طبیعی دوتای دیگر باشد.[۸] با این همه این سه کیفیت برای قرنها اصول معماری و به ویژه معماری غربی را تبیین کردهاند و هنوز از آنها به عنوان چارچوبی برای بررسی خوب یا بد بودن معماری استفاده میشود.
ایستایی
ایستایی روشنترین مشخصه از بین سه عبارت ویتروویوس است.
هر بنا بایستی ایستا باشد: وزن خود، بارهای زنده، نیروهای زلزله و باد و دیگر نیروها -که قابلیت تخریب ساختمان را دارند- را مهار کند. انتظار میرود یک بنای خوب، ایستایی لازم و کافی را با به کار بردن مصالح و شیوهٔ ساخت مناسب و بدون هدر دادن بیمورد منابع تأمین کند.
در نظر ویتروویوس، ایستایی شامل معنای پایداری (به لاتین: Peranitas) نیز بودهاست. بناها باید قابلیت عمر طولانی (چندین قرن در برخی موارد) را داشته باشند. این معنا امروز تغییر یافتهاست. به عنوان مثال بناهای موقتی و قابل جابجایی در بسیاری از موارد، معماری خوب بهشمار میروند. از سوی دیگر به نظر میرسد برای سازههای موقتی و قابل جابجایی، بایستی معیارهای پایداری جدیدی در نظر گرفت. حتی یک بنای موقتی که تنها یکبار مورد استفاده قرار میگیرد و سپس تخریب میشود باید قابل بازیافت باشد و ازین لحاظ با اصول و محدودیتهایی در طراحی مواجه است.
ایستایی یک بنا به مصالح و شیوهٔ ساخت آن بستگی دارد. تفاوتی بنیادین را در ساخت جرزهای باربر به وسیلهٔ روی هم قرار دادن بلوکها (سنگی، خاکی یا مصالح دیگر) و استفاده از قابها یا اسکلتهایی که با عناصر غیر باربر پوشیده میشود میتوان مشاهده کرد. در تاریخ معماری غرب معمولاً روش اول، روش غالب ساخت بودهاست. در معماری ژاپنی، معماری چینی و معماری عشایری روش دوم بیشتر مشاهده میشود.
در ایران، تا پیش از حملهٔ اسکندر و در شیوهٔ معماری پارسی با الهام از معماری تمدن اورارتو شیوهٔ دوم رواج بیشتری داشتهاست، که این را میتوان در تخت جمشید ناظر بود. از شیوهٔ معماری پارتی به بعد، در دوران ساسانیان با الهام از معماری عیلام و در معماری دوران اسلامی، روش اول تبدیل به روش رایج ساختوساز شد.
در یک ردهبندی دقیقتر میتوان مصالح ساختمانی را دستکم در پنج رده تقسیم کرد. همچنین میتوان چهار روش بنیادین در ساخت را نام برد.
روشها کارایی
کارایی یک بنا شامل عملکرد (به انگلیسی: Function) و همچنین نقش آن به عنوان پناهگاه است. عملکرد یک ساختمان تأثیر عمیقی بر شکلگیری فضاهای مختلف و اندازه و ریخت آنان میگذارد. نقش پناهگاهی نیز گاه روی جهتگیری و شکل ساختمان اثرگذار است، ولی بیشترین اثر آن را در پوستهٔ ساختمان - حد فاصل آن با فضای بیرون- میتوان مشاهده کرد. نقش پناهگاهی یک ساختمان بر روی سیستمهای مکانیکی درون ساختمان هم اثرگذاری ویژهای دارد.
مفهوم عملکرد بیش از آنکه به نظر میرسد مورد مناقشهٔ منتقدان بودهاست.[۹] بحث در مورد عملکردگرایی (نظریهای که بیان میدارد ریخت یک معماری میتواند تنها با توجه به عملکردش ساخته شود) ایدهٔ محوری معماری قرن بیستم بود. در برخی موارد منتقدان پست مدرنیست معماری عملکردگرا را با معماری مدرن یکی دانستهاند - و هر دو را رد کردهاند-. امروزه عملکردگرایی معمولاً یک تفکر ارتجاعی و متعلق به گذشته تلقی میشود و حتی گفته میشود نمیتوان بنایی را یافت که تنها با توجه به عملکردش شکل گرفته باشد. با این همه از کتابهای راهنمای عملکردگرایی چون اطلاعات معماری نویفرت به وفور در تمرینها و مدارس معماری استفاده میشود.
عملکردگرایی در طراحی کارخانهها و خانهسازیهای انبوه اصالت خاصی یافت. در کارخانهها، هدف چیدمان فضاها با توجه به روند تولید، کاهش جابجاییها و در نهایت افزایش بهرهوری، موجب این اتفاق شد. در مورد خانهسازی مسئله، ساخت خانههای انبوه، ارزان و باکیفیت بود. با برنامهدهی فضا با توجه به عملکرد میشد بهینهترین اندازهٔ لازم برای هر اتاق را به دست آورد و بنابرآن خانههایی حداقلی ساخت. با ارزانتر شدن هزینه و کاهش مدت زمان ساخت، امکان ساخت خانههای بیشتر فراهم میآمد. این مسئله در میانهٔ دههٔ ۱۹۲۰ - که کمبود خانه یک مشکل حاد بود - مورد توجه معماران اروپا (به ویژه معماران آلمانی) قرار گرفت و باز پس از جنگ جهانی دوم به عنوان یک مسئله مهم مطرح شد. در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ با اُفت نیاز به خانهسازیهای انبوه، عملکردگرایان به تدریج مورد انتقاد قرار گرفتند. عمدهٔ محورهای انتقاد از عملکردگراها آثار مخرب روانشناختی - و جامعهشناختی وقتی که بحث شهرسازی پیش میآید- و زیباییشناسی ضعیف این نوع معماری است.
در یک نگاه تاریخی میشود گفت عملکرد -با تعاریف مدرنیستها- اثر کمی بر ریختشناسی معماری داشتهاست. ساختمانها را میتوان با توجه به عملکردشان به ساختمانهای مذهبی، حکومتی، اقامتی، تولیدی، آموزشی، تفریحی و غیرو ردهبندی کرد؛ ولی نمیتوان به آسانی پذیرفت که شکل یک ساختمان بر اثر عملکرد آن ساخته میشود. یک خانه با نیاز به خوابیدن، پختوپز، ذخیرهٔ غذا و گاهی کار کردن تعریف میشود ولی مفهوم خانواده و روابط بین زن و مرد نیز بر ریخت آن تأثیر به سزایی دارد. امروزه این یک اصل پذیرفته شدهاست که در همهٔ فرهنگها فضای داخلی خانه، به شکل مردانه یا زنانه است و روابط بین این دو نوع فضا، یک عامل بنیادی در برنامهدهی معماری بهشمار میرود.
زیبایی طبیعت در معماری
سه نوع الهامپذیری از طبیعت در معماری:
تقلید و الگوپذیری و الهام جویی از طبیعت در معماری به سه شیوه تقسیم میشود. هریک از این شیوهها از شیوهٔ قبل خود کاملتر و آگاهانهتر است و شیوهٔ سوم، شیوه مطلوب و غایی است.
الهام از اشکال طبیعت
الهامگیری معنایی از طبیعت
الهام از قواعد طبیعت
۱. الهام از اشکال طبیعت
در این روش تنها به تقلید از شکل پرداخته شده و به مبانی و اصول سازهای آن توجه نمیشود. به عنوان نمونه لایههای زمین منطبق با نیروهایی که به آن وارد میشوند، شکل میگیرند؛ در حالی که معماران با نادیده گرفتن این نیروها صرفاً وضعیت موجود را برداشت میکنند. تبدیل ساختمانی ظاهراً طبیعی به واقعیت، عملی پُرهزینه و در واقع غیرطبیعی است، زیرا طبیعت از قانون حداقل استفاده از انرژی بهره میجوید، در صورتی که برای ساختن و زنده نگاه داشتن ساختمانی شبه طبیعی با اشکال نامنظم، باید انرژی بسیار زیادی صرف شود.
۲. الهامگیری معنایی از طبیعت
نمایی از معماری یک امامزاده
استعاره و معنی میتواند ما را از دام سطحی نگری در امان نگه دارد. کارهای معمارانی که به طبیعت از دید جامع استعاری نگریستهاند و ساختمانهای خود را بر مبنای آن بنا کردهاند بهترین الگوی این راهبرد خلاقیت هستند.
۳. الهام از قواعد طبیعت
بهترین الهامگیری از طبیعت، استفاده از قواعد و قوانین آن است و چون این قواعد، در طبیعت عمومیت دارند، نباید برای بهرهگیری از آنها، از یک نمونه خاص، الهام گرفت. سازههای معماری با بهرهگیری از این قواعد طبیعی، به طبیعت نزدیکتر میشوند. حفظ ساختار موجود در مقابل بارها و نیروهای وارد بر آن در پدیدههای طبیعت، مهمترین فلسفه وجودی سازه آنها است که در سازههای طبیعی از روشهای مختلفی برای مقابله با نیروهای خارجی تهدیدگر استفاده میشود. در ادامه به چهار مورد آن اشاره میشود.
۱–۳ - استفاده حداکثری از تنشهای کششی و فشاری در سازههای خود
طبیعت همواره سعی دارد که تا حد امکان از تنشهای کششی و فشاری در سازههای خود استفاده کند و از تنشهای خَمشی جز در مواردی که ساختار آن ماهیت لایهای دارد، استفاده نکند. اساساً همه ساختارهای طبیعی بافت لایهای دارند؛ یعنی سطوح و حجمها آنها از کنار و روی هم قرار گرفتن لایهها به وجود آمدهاست. ماهیت لایهای موجب میشود تا در فرمهای طبیعی، فقط عکسالعملهای کششی یا فشاری بوجود آید.
۲–۳ - مقاومت در برابر نیروها با انعطافپذیری و تغییر
این روش در سازههای طبیعی به وفور مشاهده میشود و از انعطافپذیری بالایی برخوردار است. به عنوان مثال بسیاری از پرندگان ترجیح میدهند لانههای خود را بر روی شاخههای نرم و نازک درختان ایجاد کنند، چرا که هر چه شاخهها از انعطافپذیری بیشتری برخوردار باشند؛ احتمال شکستن آنها کمتر خواهد بود. چنین رویهای سبب میشود که ساختار ضمن صرف مصالح کمتر، پاسخگوی مقاومت به گونه بهتری نیز باشد.
۳–۳ - فرار از نیرو و جا خالی دادن در برابر آن
این روش نیز یکی از روشهای مقابله طبیعت در برابر نیروها است؛ و در حقیقت مبنای آن کاستن از مقدار و شدت نیروی وارده است. مثلاً درختان در اثر وزش بادهای شدید، با خم شدن خود امکان عبور مقداری از نیروها را از بالای خود میدهند و به این ترتیب از میزان نیروی وارده بر تنهٔ آنها کاسته میشود.
۴–۳ - استفاده از نیروهای مزاحم علیه یکدیگر یا خودشان
درختان در هنگام باد، خم میشوند و مقداری از نیروی باد را به شکل انرژی پتانسیل در خود ذخیره کرده و در حرکتهای رفت و برگشتی، بخشی از این نیرو را خلاف جریان باد، تخلیه میکند. قرارگیری شاخههای درخت به گونهای است که وزن یک سمت از درخت باعث نگهداری سمت دیگر درخت میشود و بالعکس. در معماری مشابه این رفتار در ساختار دکل و دهانه اصلی پل آلامیلو اسپانیا طراحی شده توسط کالاتراوا دیده میشود. در طراحی و ساخت این پل، تعادل بین دکل و دهانه با تلفیق بر اصول زیبایی شناختی به صورت غیر متقارن برقرار شدهاست، به گونهای که دکل و دهانه اصلی پل، هر یک عاملی برای نگهداری دیگری هستند.[۱۰][۱۱][۱۲]
مسجد شیخ لطفالله برخی تعریفهای معماری
معماری بر سه قسم است. یکی ساخت بناها و دیگری ساخت ساعتها و سوم ساخت ماشینآلات. بناها خود بر دو نوعند: بناهایی که برای استفاده همگان و استحکام بخشیدن به شهرها در مکانهای عمومی ساخته میشوند و بناهایی برای استفادهٔ شخصی افراد. (...) هر سه اینها باید با توجه به دوامٰ راحتی استفاده و زیبایی ساخته شوند. ویتروویوس، تقریباً ۲۰ سال قبل از میلاد
معماری چیست؟ فرم مجسم اصیلترین اندیشههای انسانی! شوق او! انسانیت او! ایمان او! دین او! این چیزیست که روزی معماری بود. والتر گروپیوس، ۱۹۱۹[۱۳]
وظیفهٔ معماری برقرار کردن ارتباط حسیاست به وسیلهٔ مصالح خام. لوکوربوزیه، ۱۹۲۳[۱۴]
معماری بازی حجمها است در زیر نور. لوکوربوزیه، ۱۹۲۳[۱۵]
معماری ارادهٔ سالیان است که در زبان فضایی بیان میشود. میس واندر روهه، ۱۹۲۳[۱۶]
معماری موسیقی جامد است. گوته
معماری ردپای زمان است بر فضا. سید هادی میرمیران
معماری ایدههای بزرگ انسانیت را دربر گرفتهاست. نه فقط سمبل هر دینی، بلکه تفکر هر انسانی یک برگ از این کتاب وسیع را شامل میشود. ویکتور هوگو
تاریخ معماری معماری پیش از جنگ جهانی دوم
کاربست فولاد و بتن در ساختمانها که فقط بخشی از آن در اواخر سدهٔ نوزدهم شناخته شده بود در سدهٔ بیستم به مراحل کمال میرسد. معماری مانند نقاشی و پیکرتراشی در اثر استفاده از مصالح صنعتی و سرمشق حاصل از اجزای کار صرفاً تخصصی توسط ماشینها دستخوش انقلاب شد. تضادهای بنیادی و حرکت در جهت خلاف سنتها مشابه آنچه که در هنرهای تجسمی دیدهایم در معماری سبکهایی به وجود میآورد که در گذشته بیسابقه بودهاست. معماری همراه با تمام هنرهای دیگر در زیر سیطرهٔ تکنولوژی نوین قرار میگیرد. به گفتهٔ زیگنرید گیدئون منتقد (مکانیزاسیون، غرق فرمان میراند) این بدان معنی نیست که استعداد فردی در تولید دسته جمعی شد. بلکه معماران صاحب نبوغ، از ماشین و قدرت بالقوه اش برای الهام گرفتنه شکلهای نو استقبال کردن به بیان درستتر معماری و مهندسی به یکدیگر نزدیک تر شدند و غالباً در وجود یک شخص تجسم یافتند و تکنولوژی اگر نگوییم که بر روی هم در الهام بخشیدن به معمار نوین پیشگام شدهاست، همیشه در این کار دخالت داشتهاست. حیرتآور اینجاست که آرمان دیرینهٔ رنسانس در زمینهٔ وحدت تئوری و عمل ظاهری بهطور کامل در سبکی اساساً متفاوت با سبک رنسانس تحقق مییابد. در هر حال ما در تاریخ معماری نوین چشم گیرتر از گذشته با نوعی تضاد بین کشش فردی هنرمند به تجربهٔ شخصی و نیاز به طرحهای گسترده، عمومی و غیرشخصی که یک شکلی بر شهرهای بزرگ تحصیل میکنند روبرو میشویم. در چارچوب طرح غول آسای نوین دسته جمعی و عمومی فردیت دیرینهٔ میکلانژ یا برنینی بخشی از وجه تمایز تشخیص خود را از دست میدهد. معمار نوین بیشتر استاد کار کارگاههای سدههای میانه شباهت دارد تا با بعدی منزوی دورهٔ رنسانس که اراده اش را بر کل شکل تحمیل میکند. با آن که معماری نوین قهرمانان خاص خود را دارد معمار روزگار ما تا حدودی مانند برادران پیکر تراش و نقاش خود مایل است شخصیتهایش را از جنبشهای گسترده و دسته جمعی سبکها برگزیند نه آنکه آنها را بیافریند. گویی مردان چون فرانک لویدرایت استثناهایی برای اثبات قاعدهاند مادر (معماریهای نمایشگاهی) و ساختمانهای تجاری ریچاردسن و سالیوان شاهد حرکت در یک معماری عملاً مفید با ابعاد بسیار بزرگ و گنجایش هزاران نفر بودهایم.
استخوان بندی فلزی ساختمانهای آمریکاییان مانند کتابخانهٔ سنت ژنویو اثر لابروست در نظرسنجی پوشانده شده بودند که سبکهای سنتی را به یاد میآورند هر چند سالیوان عمیقاً به طراحی تزئینات معماری مستثقل از سنت علاقهمند بود از این لحاظ این نماینده بزرگ آمریکا در یک جنبش بینالمللی بود که فرانسویها آن را آرت نوو (هنر نوین) مینامیدند. هر چند در کشورهای مختلف نامهای مختلف داشت. هنر نوین با دورهٔ پست امپرسیونیسم از ۱۸۹۰ تا جنگ اول جهانی معاصر بود و اساساً یک سبک تزئینی مبحثی بر شکلهای موجودات طبیعی مخصوصاً شکلهای القاکننده حرکت و رشد بود. کارماید غالب و مشخصکننده آن یک خط مواج، سیال و مارپیچی است که به گرد اجزای ساختمان میپیچد یا از آن بالا میرود و مارپیچهای در هم بافته اش به پیچکهای کشیده ختم میشود. این سبک به سادگی در ساختمان فلزی سبک به کار بسته شد و مخصوصاً در خانههای شخصی مورد استفاده قرار گرفت هر چند بسیاری از ورودیهای متروی پاریس با موضوعات متعلق به هنر نوین تزئین شدند. نمونهٔ عالی این سبک پلکان هتل وان ایتولده است که در سال ۱۸۹۵ توسط ویکتورهورتا (۱۸۶۱–۱۹۴۷) در بروکسل ساخته شد نام این معمار با کاربست هنر نوین در عرصهٔ معماری جوش خوردهاست. آزمایشگری تزئینی با اشتیاق هر چه تمام تر به عنوان سبکی حقیقتاً نوین پذیرفته شد هر چند عملاً آخرین ت ظاهر سبک (صنعتگرایانه) سابق سدهٔ ۱۹ بود.
در زمینهٔ هنر نوین هویت پارهای تأثیرات را میتوان مشخص کرد این تأثیرات از تزئینات سرشار، پرشاخ و برگ و دو بعدی و احترام صنعتگرایانه جنبش هنرها و صنایع ویلیام موریس به مصالح کاردر انگلستان سدهٔ ۱۹ تا انحنای آزاد موجی و شلاق گونهٔ طرحهای ژاپنی در نوساناند. شجاعت هورتا در استفاده از فلز را میتوان در پایههای سبک، تزئینات نرم و انعطافپذیر و خلوص به کار رفته در یکپارچهسازی طرح و ساختمان مشاهده کرد. هنر نوین در دست هورتا مؤثرترین وسیلهٔ طراحی داخلی بود، هر چند تمامی دیگر هنرها از معماری تا تذهیب کاری کتاب تحت نفوذ این هنر بودند. این سبک را به مقیاس عظیم معمارانه میتوان در عمارت آپاراتمای کازامیلا مشاهده کرد در سال ۱۹۰۰۷ توسط آنتوینوگودی (۱۸۵۲ تا ۱۹۲۶) در بارسلون برپا شد. گودی معمار مبتکری شد تا با مقام نیرو میکوشید. شکلهایی سراپا عاری از سنت و تا سر حد امکان نزدیک به بی قاعدگی طبیعت بیافریند. او لایههای عظیم سنگ برش خورده را با موجهای بیقرار روی هم نهاد و بر روی هم از بکار گرفتن خط مستقیم خودداری کرد سطوح سنگ همچنان زبر و زمخت رها شدهاند و مانند صخرهٔ فرسایش دیده طبیعی به نظر میرسند. سردرهای ورودی به غارهای فرسایش دیدهٔ دریایی شباهت دارند. ناتورالیسم پرشور، و تلاش برای گریز از هر گونه خشکی مصنوعی به پویایی بیشکل طبیعت هیچگاه گیراتر از این بیان نشدهاست. کارگودی، خویشاوند معنوی نقاشی و پیکر تراشی اکسپرسیونیستی است.
معماری کلاسیک سراپا تثبیت بود … راستی را نباید به دیوارها، سقفها و کفهای اتاق بگوییم به عنوان اجزای سازنده یکدیگر که سطوحشان به درون یکدیگر داخل میشوند خود نمایی کنند … ممکن است شکل ظاهر سطح دستتان را با مفصل بندی ساختمان استخوانها متضاد ببینند. این کمال مطلوب را که از لحاظ استنباطهای معماریش ژرف است … من … استقرار مینامم.
مقاله ای از ویکی پدیا ________________________________
معمار
معمار
شغل
دایرهٔ فعالیت توسعه املاک و مستغلات
برنامهریزی شهری
ساختوساز
طراحی داخلی
مهندسی عمران معمار کسی است که نقشهکشی، طراحی، و بهطور کلی معماری ساختمانها را میکند. طراح اوست و نظارت مستقیم بر فعالیت دیگر مهندسان عمران - تأسیسات الکتریکی - تأسیسات مکانیکی دارد. در واقع معمار ناظر نهایی و هماهنگکننده کلیه نقشههای یک بنا شامل نقشههای معماری و طراحی - نقشههای محاسبات سازهای و نقشههای تأسیساتی است.
در گذشته به جای کلمه معمار، از مهراز استفاده میکردند. معمار فردی است که تفکرات ناب و خلاقانه خود را بر اساس تعاریف مختلف با توجه به فرهنگ - سبک معماری منطقه - اقلیم - دید و منظر مناسب - کاربری فضا و فاکتورهای مهم دیگری اتود میزند.
در واقع معمار، مانند همه افراد دیگر، تخیلاتی دارد ولی با این تفاوت که میتواند این تخیلات خود را به عرصه ظهور برساند. تفاوت معماران نیز در قدرت تخیل، و همچنین توانایی آنان برای تحقق بخشیدن به آن است. معماری علمی است که با تکیه بر مضامین علمی و حرکت در مسیر خلاقیت هنری سعی در بهبود شرایط زندگی برای آحاد جامعه دارد و در واقع یک معمار، باید در تمامی زمینههای علمی و هنری خبره باشد تا بتواند اثری در خور توجه از خود بهجا بگذارد.
معماری یکی از هفت هنر اصلی است و معمار هنرمند است و آثار او در زمره آثار هنری بررسی میشود. او باید دارای قدرت تجسم بالا، ذوق هنری و خلاقیت باشد و عناصر زیبایی شناختی بصری را بشناسد. معمارها رسالت سنگینی در جامعه امروز دارند، چرا که باید سوختهای فسیلی و تجدید ناپذیر را حذف و پای انرژیهای تجدید پذیر مانند انرژی آفتاب - انرژی باد و… را به زندگی روزمره باز کنند و با فراهم کردن شرایط آسایش این انرژیها را به خدمت گیرند. امروزه طراحیهای تمام طراحان صاحب نام دنیا با رویکرد این علم صورت میپذیرد و این نوع طراحی را در ایران با نام معماری پایدار - معماری سبز در گروه انرژی معماری میشناسند.
عمل و تخصصهای جایگزین
در دهههای اخیر ما شاهد افزایش تخصصهای درون این حرفه بودهایم. معماران بسیاری بر انواع پروژههای خاص از قبیل (مراقبتهای بهداشتی، خرده فروشی، خانههای عمومی و مهارتهای فنی یا روشهای تحویل پروژه) متمرکز شدهاند.
مقاله ای از ویکی پدیا ________________________________
روح مکان
تجربهٔ روح حاکم بر مکان در مسجد شیخ لطفالله.
بنای یادبود سربازان جنگ ویتنام، واشینگتن دی سی. روح مکان یا حس مکان یا هویت مکان (به لاتین: genius loci) به یک کیفیت متمایز، یگانه و خاص یک مکان یا فضا اشاره دارد که مورد توجه نویسندگان و هنرمندان و دیگر بازدید کنندگان واقع میشود. فضاهای دارای این کیفیتها از روحیه و جو تجربی متمایزی بهرهمندند که عمیقاً به یاد ماندنی است.
این ویژگی میتواند یک نشان فرهنگی (افسانههای محلی، تاریخ، اسطوره، اعتقادات، خاطرات، هنر و غیرو)، مناظر ملموس و فیزیکی یک مکان (مثل کوهها، مرزها، رودها، سبکهای معماری، دیدها) یا اتفاقات شخصی (مثل خاطرات و حضور نزدیکان و دوستان) باشد.
حس مکان
حس مکان به معنای ادراک ذهنی مردم ازمحیط و احساسات کم و بیش آگاهانه از محیط خوداست که شخص را در ارتباطی درونی با محیط قرار میدهد به طوری که فهم و احساس فرد با زمینه معنایی محیط پیوندخورده و یکپارچه میشود. این حس عاملی است که موجب تبدیل یک فضا به مکانی با خصوصیات حسی و رفتاری ویژه برای افرادی خاص میگردد. حس مکان علاوهبر اینکه موجب احساس راحتی از یک محیط میشود از مفاهیم فرهنگی مورد نظر مردم، روابط اجتماعی فرهنگی جامعه در یک مکان مشخص حمایت کرده و باعث یادآوری تجارب گذشته ودست یابی به هویت برای افراد میشود.[۱]
تعریف حس مکان
اصطلاح حس مکان از ترکیب دو واژه حس و مکان تشکیل شدهاست. واژه حس درفرهنگ لغت آکسفورد سه معنای اصلی دارد نخست یکی ازحواس پنجگانه، دوم احساس، عاطفه و محبت که در روانشناسی به درک تصویرذهنی گفته میشود یعنی قضاوتی که بعد از ادراک معنای شیءنسبت به خود شیءدر فرد به وجود میآورد که میتواند خوب جذاب یا بد باشد. سوم توانایی در قضاوت دربارهٔ یک موضوع انتزاعی، مثل معنای حس در اصطلاح حس جهتیابی که به مفهوم توانایی یک فرد در پیدا کردن مسیر یا توانایی مسیر در نشان دادن به خود انسان است. اما واژه حس دراصطلاح حس مکان بیشتر به مفهوم عاطفه، محبت، قضاوت و تجربه کلی مکان یا توانایی آن در ایجاد حس خاص یا تعلق در افراد است. از دیدگاه روانشناسی محیط انسان به تجربه حسی، عاطفی و معنوی خاص نسبت به محیط نیازدارد. این نیاز از طریق تعامل صمیمی و نوعی هم ذات پنداری با مکانی که در آن سکونت دارد قابل تحقق است. پژوهشهای انجام شده نشان میدهد محیط علاوه بر عناصرکالبدی شامل پیامها، معانی و رمزهایی است که مردم بر اساس نقشه-ها، توقعات، انگیزهها و دیگر عوامل آن رمز گشایی و ادراک میکنند و در مورد آن به قضاوت میپردازند. این حس کلی پس ازقضاوت نسبت به محیط خاص در فرد و محیط در بهربرداری بهتر از محیط و رضایت استفادهکنندگان و در نهایت احساس تعلق آنها به محیط و تداوم حضور در آن میشود.[۱]
ماهیت مکان
ماهیت یک مکان در بعضی عرصهها، کنشی زمانی است که با فصلها یا دورههای یک روز همانند هوا تغییر میکند. عواملی که بیش از هرچیز، موقعیتهای متفاوت را تعیین مینماید.[۲]
شولتز معتقد به این است که؛ ماهیت یک مکان در بعضی عرصهها، کنشی زمانی است که با فصلها یا دورههای یک روز همانند هوا تغییر میکند. عواملی که بیش از هرچیز، موقعیتهای متفاوت را تعیین مینماید.[۲]
تبارشناسی روح مکان
در روم باستان، genius loci روح حافظ یک مکان بود و معمولاً به شکل انسانی که یک ظرف شاخمانند، یک بشقاب یا یک مار را حمل میکند تصویر میشد.[۳] ویتروویوس مینویسد که معماران رومی مشخصات بنا را با توجه به روح حافظ طراحی میکردند. برای مثال ساختمانی با روح حافظ مؤنث به شیوه ایونی ساخته میشده و بنایی با روح حافظ مذکر به شیوهٔ دوریک.[۴]
پس از افول معماری رومی، روح مکان به روحیهٔ خاص یک مکان یا حس منتقل شونده توسط فضا اطلاق شد.
معماری مسجد سلطان قابوس در عمان
مرکز خرید دبی مال با طراحی فضای ویژه مدرن و سنتی در کنار هم در کشور امارات
کلیسای جامع تثلیث در کشور گرجستان
معماری زیبای مسجد امام شهر اصفهان
فضای معماری صحن امامزاده هلال ابن علی در آران و بیدگل
مقاله ای از ویکی پدیا ________________________________
سبک معماری
سبکهای معماری، معماری را از لحاظ استفاده از فرمها، تکنیکها، مواد دوره زمانی، منطقه و سایر چیزهای تأثیرگذار دستهبندی میکنند. سبک معماری از مطالعه بر روی روند تکامل تاریخ معماری نشأت میگیرند و با آن پدیدار میگردد. در تاریخ معماری بررسی معماری گوتیک برای نمونه شامل تمامی ابعاد محتوای فرهنگی به کار رفته در طراحی و ساخت این سازهها میشود. از این رو، سبک معماری راهی برای دستهبندی معماری است که با تأکید بر ویژگی مشخصه طرح، منجر به چنین واژگانی چون «سبک» گوتیک شده است.
دستهبندی بر اساس محدوده مکانی: به عنوان مثال معماری جهان اسلام، معماری هندی، معماری ایرانی و…
دستهبندی بر اساس محدوده زمانی: معماری صدر مسیحیت، معماری پیش از اسلام ایران، معماری کلاسیک و…
دستهبندی بر اساس مکتبی فکری یا اعتقادی: معماری جهان اسلام، معماری مدرن، معماری پست مدرن و…
ترکیبی از گونههای بالا که به چند ویژگی اشاره میکنند: معماری جهان اسلام، معماری پیش از اسلام ایران و…
تقسیمبندی معماری معماری جهان
شامل معماری بینالنهرین، معماری پیش از اسلام ایران، معماری مصر، معماری هند پیش از اسلام (پیش از به قدرت رسیدن گورکانیان)، معماری چین، معماری ژاپنی، معماری یونان، معماری تمدنهای حاشیه دریای اژه، معماری روم، معماری صدر مسیحیت، معماری بیزانس، معماری رومانسک، معماری گوتیک، معماری رنسانس، معماری باروک، معماری روکوکو.
معماری ایرانی
معماری ایرانی پیش از اسلام:
شیوه ایلامی
شیوه پارسی
شیوه پارتی
معماری ایرانی بعد از اسلام:
شیوه خراسانی
شیوه رازی
شیوه آذری
شیوه اصفهانی
دوران تحول
معماری ایرانی پس از اسلام عموماً به ارائه کاربریهای معماری اسلامی مانند مسجد، مدرسه و… میپردازد.
معماری معاصر
برخی از مکاتب معماری که در دوره زمانی حدوداً ۱۵۰–۱۰۰ سال گذشته را شامل میشود معرفی میکند، مانند: معماری مدرن، نو مدرن (نیو مدرن)، معماری پُستمدرنمعماری پارامتریکو...
مقاله ای از ویکی پدیا ________________________________
معماری اسلامی
نقاشی از مسجدِشاه اصفهان در سال ۱۸۴۱ میلادی، اثر پاسکال کوست.
نمایی از محوطه داخلی کاخ الحمراء در گِرانادا، اسپانیا.
نمایی داخلی از مسجد جامع قیروان در تونس.
مسجد جامع سلطان قابوس در مسقط معماری در جهان اسلام یکی از بزرگترین جلوههای ظهور یک حقیقت هنری در کالبد مادی بهشمار میرود. از لحاظ تاریخی معماری اولین هنری بهشمار میآید که توانست خود را با مفاهیم اسلامی سازگار نموده، از طرف مسلمانان مورد استقبال قرار گیرد. معماری اسلامی به عنوان یکی از موفقترین شیوههای معماری در تاریخ معماری جهان قابل بازشناسی است. در یک نگاه جامع نگر میتوان پیوستاری ارزشمند و پویا را در بناهای اسلامی بازشناسی کرد که موجب شده تمامی آنها در قالبی واحد با عنوان معماری اسلامی در کنار یکدیگر قرار گیرند.[۱]
ویژگیها
معماری اسلامی، شیوهای از معماری است که تحت تأثیر فرهنگ اسلامی بوجود آمده و دارای چند ویژگی است: معماری جهان اسلام:
همان گونه که از نام بر میآید این گونه از معماری شامل معماری گسترهای از جهان میشود که ما با عنوان جهان اسلام میشناسیم. معماری این کشورها تحت تأثیر ایدئولوژی اسلام در طول زمانی مشخص قرار گرفته و به همین خاطر دارای برخی ویژگیهای مشترک شدند.
1- بانیان مسلمان دارند. ۲- دارای شخصیت یگانه : شکل معماری اشاره به اصول اسلامی داشته باشد ، توحید. ۳- تأثیرپذیری از دین: پایبندی به اصول و سفارشات مذهبی ۴- استفاده فراوان از عناصر تزئینی : خوش نویسی ، نقوش اسلیمی و هندسی . ۵- عدن استفاده از تصاویر جانوری خصوصا انسانی
گستره مکانی
در گستره مکانی جهان اسلام شامل:هند، افغانستان، کشورهای آسیای میانه و قفقاز، ایران، عراق، ترکیه، سوریه، فلسطین، مصر، تونس، الجزایر، مراکش (مغرب) رواج داشتهاست.
گستره زمانی
گستره زمانی معماری جهان اسلام را میتوان از سالهای اولیه ظهور اسلام تا پیش از گستردگی عام معماری مدرن دانست. با این حال نمیتوان این گسترگی و نقش اثرگذار در معماری را در همه مناطق یکسان دانست. به عنوان نمونه «چنین نقشی در مصر» از سال ۹۲۵ (قمری) به وجود آمد.[۲]
معماری در میان اهل سنت و شیعه: کتاب حدود و شرایط شرعی ساخت و ساز تألیف حامد قربان زاده اولین کتابی است که احکام فقهی معماری را در فقه شیعه مورد بررسی قرار دادهاست و قبل از آن هیچ کتابی به صورت اختصاصی احکام فقهی معماری را به این صورت بیان نکردهاست.
تاریخچه
کاروانسرای دیر گچین، معماری عصر ساسانی و بازسازی شده در دوره های سلجوقی، صفوی، قاجار و معاصر.
هنر اسلامی تقریباً با روی کارآمدن سلسله «امویان» در سال ۴۱ هـ. ق و انتقال مرکز خلافت امویان از مدینه به دمشق، پدید آمد. با این انتقال، مرکز اسلام به مرزهای امپراتوری روم شرقی نزدیک تر گردید و امویان برای گسترش شهر و ساخت مسجد جامع دمشق معماران رومی را دعوت کردند و معماری بیزانسی به سرزمینهای اسلامی وارد شد که بعدها تکامل یافت و به شکل امروزی آن درآمد. وبدین ترتیب هنر اسلامی ترکیبی از هنر سرزمینهای همسایه به ویژه بیزانس گردید.
در ایران و آسیای مرکزی، طاهریان، سامانیان، غزنویان، و غوریان تلاش برای قدرت در قرن دهم، و هنر یک عنصر حیاتی این رقابت بود. شهرهای بزرگ، ساخته شدهاند، مانند بلخ، بخرا، سمرقند و غزنی (افغانستان)، و ساخت و ساز مسجد بزرگ اصفهان (که ادامه خواهد داد، متناسب و شروع میشود، بیش از چند قرن) آغاز شد. معماری تدفینی نیز کشت شدهاست.
معماری اسلامی یا معماری مسلمین؟
تنها پس از فتوحات و آشنایی اعراب با تمدن روم بود که مساجد با تأثیر از معماری و مهمتر از همه «معماران» این تمدن، به گونهای دیگر توسط «معماران تازه مسلمان» ساخته میشد و آنها بودند که اولین بذر «معماری اسلامی» را در سرزمینهای خود میافشاندند. با توجه با احکامی نظیر حرمت ساخت کاخ در اسلام، مذمت اشرافی گرایی و اسراف، مذمت فاصله گرفتن رهبران جامعه اسلامی از مردم و غیره، و مقایسه آن با معماری رایج در تمامی ادوار خلفای اسلامی ازخلیفه سوم عثمان تا حکومت و امپراطوری عثمانی، این نکته را نشان میدهد که کاخسازی (با توجه به حرمت ساخت آن) در تمامی ادوار در زمینه معماری اسلامی رواج داشتهاست و اگر واقعاً بخواهیم از لحاظ دینی به آنها بنگریم، بناهایی نظیر قصرالحمراء در اسپانیا، کاخ اخیضر در شام و تمامی دارالخلافهها را نبایست در زمره معماری دینی و اسلامی لحاظ کرد، حال آنکه هرکدام از این بناهای یاد شده سمبلی از هنر و تعالی معماری اسلامی بهشمار میآیند؛ و شاید این تعریف، که ما «معماری اسلامی» نداریم ولی واجد «معماری مسلمین» هستیم، میتواند به عنوان فصل الختام این بحث در نظر گرفته شود (صادق رشیدی فرد - روزنامه ابتکار ۴ خرداد 1394).[۳] حال در جدول ذیل به بررسی سنخیت دو واژه «معماری» و «اسلام» میپردازیم تا ببینیم چه سنخیتی بین این دو وجود دارد (صادق رشیدی فرد - روزنامه ابتکار ۲۳ خرداد 1394).[۴]
اسلام معماری
موجودیت آن قائم به شخص (به وسیله بعثت پیامبر اکرم (ص)) موجودیت آن قائم به جمع و حرکتی است تاریخی
منصوب امر خداوند تجربهای بشری
در همه جا ثابت متغیر، متناسب با اقلیم، فرهنگ و جغرافیا
هدف آن برقراری مکارم اخلاقی و تطبیق داشتههای بشری با دین هدف آن ایجاد سرپناه در وهله اول، و پس از آن کارایی و زیبایی معماری اسلامی کشورهای عربی از قرن پنجم تا هفتم هجری
در میان شهرهای جهان عرب، دمشق، بغداد، بصره و سامرا که در قرون اولیه هجری و در زمان امویان و عباسیان مرکز قدرت بودند با سقوط خلافت عباسی و حمله مغول از دایره قدرت خارج شدند و آثار معماری و شهرسازی درخشان آن بجا مانده از قرون اولیه هجری به عنوان اوج شکوفایی هنر و معماری اسلامی این سرزمینها در دوره زمانی مورد بحث باقی ماندو در دورههایی از جمله مغول مورد تهاجم واقع شدند. این سرزمینها در سالهای اتی تحت سلطه امپراتوری عثمانی واقع شده و الگوی رایج خود را با الگوی هنر عثمانی درآمیختند. (رک. مک ایودی، ۱۳۶۷)[۵]
در شمال آفریقا به عنوان سرحدات غربی جهان اسلام (و واقع شدن در مرزهای کشورهای مسیحی) الگوی خاصی در معماری اسلامی خصوصاً مساجد این سرزمین حاکم بودکه سالیان سال رایج بوده و از آنجا که انتقال قدرت در این سرزمین روند ارامتری داشته، منحنی سینوسی ایران را که شامل لشکرکشیها و ویرانیها و بازسازیهای شتاب زده بودهاست، تجربه نکردهاست؛ لذا معماری و شهرسازی منحنی رشد آرام و بدون انقطاع را طی نمودهاست. در زمان فاطمیان و ایوبیان الگوی غالب مساجد شمال آفریقا شبستانهای ستون دار سنگی با پلانهای مربع شکل، قوسهای عمدتاً نعل اسبی شکل و تزیینات سنگی بودهاست. (رک. هیلن براند، ۱۳۸۳٬۸۴ و ۹۲ و ۹۳)[۶]
پس از ایوبیان در دوره مملوکان مصر، نظام سیـاس*ـی خاصی بر مصر حاکم شد. در نظان مملوکی که نظام حاکمیت بـردهها بر سرزمین مصر بودهاست، سلطان از بـردههایی که اسلام آورده و اصول نظامی را تحصیل و به خدمت نجبای بلندپایه درآمده بودند انتخاب میشدند. از آنجا که داراییهای سلطان به فرزندانش تعلق نمیگرفت، از این رو بسیاری از مملوکان به نوعی از معماری روی آوردند تا از بقایای ثروت خود اطمینان یابند. بر اساس شرع پول و املاکی که برای بنیادی مقدس به ودیعه نهاده میشد (وقف) از مصادره شدن مصون میماند. از این رو بسیاری از مملوکان به تأسیس چنین بنیادهایی پرداختند و نسلهایشان از قیمان و مواجب گیران ان مؤسسهها شدند. این بنیادها موسسههای مذهبی شامل مقبره بانی، مسجد، بیمارستان و … بودندکه از جمله آنها میتوان مجتمع قلاوون اشاره کرد. (رک. بلر، ۱۳۸۱، ۸۵)[۷]
مکاتب
معماری اسلامی در تاج محل
مارتن مکاتب شش گانه را در مورد معماری و هنر اسلامی برمیشمرد:
مکتب سوریه شامل سوریه و فلسطین امروزی.
مکتب مغرب شامل تونس، الجزایر، مراکش و اسپانیا.
مکتب عراقی شامل ایران، عراق، آسیای میانه، افغانستان و بخشی از پاکستان.
مکتب عثمانی شامل ترکیه، آناتولی و جنوب شرقی اروپا.
مکتب هند شامل هند، پاکستان و کشورهای اسلامی جنوب غربی آسیا.
مکتب مصر شامل مصر دوره مملوکی.
سبک های معماری اسلامی
۱- سبک ایرانی : عراق امروزی ، هند تا شرق دور ، شرق ترکیه و … با مرکزیت ایران .
۲- شیوه مصری : شمال آفریقا.
۳- شیوه شامی : رم شرقی و بیزانس ، لبنان و فلسطین با مرکزیت سوریه.
۴- شیوه مغربی : جنوب و جنوب غربی اروپا ، با مرکزیت اسپانیا ، جنوب ایتالیا و فرانسه
اصول معماری ایرانی
۱- مردم واری : یعنی داشتن مقیاس انسانی.
۲- پرهیز از بیهودگی: هیچ جزء از معماری تزئین صرف نیست . مثلاً : کاشی فقط برای قشنگی استفاده نشده بلکه به دلیل ضعف خشت خام در برابر باران میباشد .
۳- نیارش: استاتیک بنا علم ساختمان یا فن ساختمان و مصالح شناسی بوده . استفاده پیمون در نیارش یکی از ویژگی های معماری ایرانی است (پیمون به معنی اندازه و مقیاس است).
۴- خودبسندگی : استفاده از مصالح بوم آورد و ایدری. (ایدری = اینجایی)
۵- درون گرایی : احترام به حرمت وتفکیک بخش خصوصی ازبخش عمومی مخصوصاً در معماری مسکونی. این اصل در معماری اقلیم گرم و خشک به صورت حیاط مرکزی ظهور میکند.
شیوه های معماری ایرانی
۱- پارسی : از زمان ماد تا حمله اسکندر.
۲- پارتی : از حمله اسکندر تا اواخر دوره ساسانی.
۳- خراسانی : قرن ۱ تا ۴ هجری قمری.
۴ – رازی : قرن ۴ تا ۷ (اوایل قرن ۸ ه.ق)
۵- آذری : قرن ۸ و ۹ ه.ق
۶- اصفهانی : قرن ۱۰ تا معاصر.
۷ – تهرانی : برخی متخصصان تاریخ معماری اعتقاد به شیوه هفتم به نام سبک تهرانی دارند که از دوره قاجار شروع شده
نقد معماری اسلامی
ایرادی که برخی بر معماری اسلامی وارد کردند، این است که این نوع معماری کارکردهای ایستایی و سکون را به طرز برجسته نمایان نمیسازد؛ در حالی که در معماری اسلامی «سکون» هم حالت ظاهری دارد و هم حالت باطنی. به عنوان مثال، اگر در نقوش اسلیمی و کنده کاریهای مقرنس و کندویی شکل و گچ بریهای تزئینی این بناها دقت کنیم، میبینیم تمام این عناصر دست در دست هم دادهاند تا حالتی از «در» و «گوهر» را نشان دهند تا به نظر سبک و شفاف برسند.
آنچه که در گذر از عهد قدیم به عصر جدید رخ دادهاست، سبک شدن معماری است. مقایسه چهارتاقی نیاسر (دوره ساسانی) که گنبد بر پایههای ضخیم استوار شدهاست و مسجد جامع عباسی اصفهان، به خوبی گواه این است که به مرور زمان، معماران در پوشش دهانهها به دنبال راههایی برای سبک کردن حجم بودند. یکی از روشهای سبکسازی دهانههای بزرگ و گنبدها، تبدیل مربع به دایره و استفاده از ترک است که نمونهای از آن را میتوان در گنبد خواجه نظام الملک مسجد جامع اصفهان (دوره سلجوقی) دید. ویژگی تکاملی معماری ایران در دوره معاصر تجرید است. معماری معاصر با حفظ ویژگیهای بنیادی خود در جهت انتزاعی شدن پیش رفت. نظیر مقبره بوعلی سینا (۱۳۶۷ ه. ش) که نمونه تجرید شده گنبد قابوس بن وشمگیر (۳۷۵ ه. ش) است. تجرید در معماری معاصر را در معماری مساجد خارج از ایران هم شاهد هستیم.
مسجد مرکز همایشهای بینالمللی اصفهان
در آفرینش فرم مسجد سالن اجلاس بینالمللی اصفهان که نقطه عطفی در معماری نوین ایرانی-اسلامی خواهد بود، از گنبد به عنوان عنصر نمادین معماری ایرانی و اسلامی الهام گرفته شدهاست ضمناً به جهت قرارگیری در مرکز همایشهای بینالمللی، طرح با فرم سالن اجلاس قرابت دارد. گنبد بر پایهٔ مربع شکل به روش تبدیل مربع به دایره و با استفاده از ترکهایی با الهام از نقوش اسلیمی و با رعایت اصل تجرید بنا شدهاست. در شکلگیری گنبدخانه سعی شد که خلوص مکعب گنبدخانه حفظ شود. مسجد در جهت قبله چرخیده و گنبدخانه با چهار ایوان که از عناصر معماری مناطق کویری بوده احاطه شدهاست. همچنین این ویژگیها سبب گردیده مسجد تداعیکننده معماری برونگرای اصفهان نظیر کاخ هشت بهشت باشد.
کاربری بناها
مطالعه دربارهٔ معماری ایران، نشان دهنده چگونگی گسترش آن در طی پانزده قرن گذشتهاست. در هر دوره بناهایی با ویژگیهای گوناگون در روستاها، شهرها، جادههای کاروانی، مناطق کویری، گذرگاههای کوهستانی و شهرهای ساحلی ایجاد گردیده که کاربردهای متفاوت داشتهاند.
اهمیت معماری اسلامی وقتی آشکار میشود، که بدانیم در ساختههای این دوره به کاربرد مادی و معنوی بناها ـ که از مهمترین ویژگیهای آن است ـ توجه شدهاست برای دریافتن اهمیت این ویژگیها در گسترش معماری شایستهاست طبقهبندی بناهای دوره اسلامی و کاربرد آنها را مشخص کنیم.
بطور کلی بناهای دوره اسلامی را میتوان به دو گروه عمده تقسیم کرد:
الف) بناهای مذهبی. شامل مساجد، آرامگاهها، مدارس، حسینیهها، تکایا، و مصلیها.
ب) بناهای غیر مذهبی. شامل پلها، کاخها، کاروانسراها، حمامها، بازارها، قلعهها و آبانبارها.
در دو گروه فوق از بناهای دوره اسلامی، مکانی برای عبادت, تجارت و سکونت وجود داشتهاست.
کاربریها مسجد، آرامگاه، مدرسه، کاخ، کاروانسرا تشابه عملکردی در گستره جهان اسلام دارند.
کاخها
نوشتار اصلی: کاخ
احداث کاخها در ایران به گذشتههای بسیار دور بازمیگردد. مفهوم امروزی کاخ با مفهوم این کلمه در گذشته متفاوت است. در گذشته بناهایی منفرد با نوعی معماری برتر از دیگربناها احداث میگردید که کاربردهای متعددی داشت؛ مثلاً، ممکن بود زمانی به عنوان معبد و نیایشگاه و گاه به جای قلعه دفاعی و سرانجام برای سکونت حکمرانان استفاده شود (چغازنبیل). به تدریج ماهیت این بناها تغییر یافت و کاخها یا قصرها در ایران مقر حکومت سلسلههای مختلف شد؛ برای مثال در زمان هخامنشی تخت جمشید، در زمان اشکانی کاخ آشور، در زمان ساسانی تیسفون و کسری و سروستان را میتوان نام برد. در دوره اسلامی اینگونه بناها به تدریج برای سکونت و امور حکومتی استفاده گردید.
از صدر اسلام کاخ یا بنای با شکوهی که در مقیاس برتر ساخته شده باشد، به جای نماندهاست. شیوه معماری کاخ العمره و کاخ المشتی ـ که در زمان امویان احداث گردید و بقایای آن هنوز پابرجاست ـ از شیوه هنری عهد ساسانی اقتباس شدهاست.
از زمان صفوی احداث کاخها وارد مرحله تازهای شد و در پایه تختهای سهگانه آنها (تبریز، قزوین و اصفهان) نمونههای جالب توجهی ساختهاست. کاخهای چهل ستون، هشت بهشت و عالی قاپوی اصفهان، صفیآباد بهشهر، فین کاشان و فرخآباد ساری از مهمترین نمونههای شیوه معماری عهد صفویان هستند. ایجاد کاخها به همین شیوه تا عهد نادرشاه (مانند کاخ خورشید کلات) و عهد قاجار (مانند کاخ صاحبقرانیه و شمسالعماره) ادامه یافت. کاخها در ایران نقشههای گوناگونی داشتهاست: برخی کوشک مانند بودهاند (مانند هشت بهشت صفیآباد), بعضی نقشه مربع و مستطیل داشتهاند و برخی چند ضلعی بودهاند. مهمترین مسئله در ساختن کاخها، به ویژه از عهد صفوی به بعد، تزیین با کاشیکاری، گچبری، آیینه کاری و سنگ کاری است.
معماری اسپانیا دوره اسلامی کاروانسراها
نوشتار اصلی: کاروانسرا
نمایی از کاروانسرای دیر گچین
ساخت کاروانسرا با توجه به اوضاع اجتماعی، اقتصادی و مذهبی، از روزگاران قدیم در ایران مورد توجه خاص بودهاست. بهطور کلی کاروانسراها به دو گروه برونشهری و درونشهری تقسیم میشوند.
توسعه راههای تجارتی و زیارتی باعث شده که در بین جادههای کاروانی در سراسر کشور کاروانسراهایی برای توقف و استراحت کاروانیان بنا شود. موقعیت جغرافیایی، سیـاس*ـی و اقتصادی در ایران از علل ازدیاد و گسترش این بناها بودهاست. در ایران به فاصله هر چهار فرسنگ(۲۶ کیلومتر) کاروانسرایی برای استراحت بنا شدهاست. زیارت شهرهای مذهبی مانند قم، مشهد و کربلا باعث شده بود تا کاروانسراهای متعددی در مسیر جادههایی که به این شهرها منتهی میشود، احداث گردد (در مسیر خراسان بزرگ، غرب به شرق، کرمانشاه و مشهد). این راه ارتباطی مهم از غرب به شهرهای مذهبی نجف و کربلا و از شرق به حرم علی بن موسی الرضا در مشهد متصل میشدهاست. همچنین در زمان صفوی برای رفاه حال زائران، کاروانسراهایی در این مسیر بنا شده که در حال حاضر بقایای پنجاه کاروانسرا باقی است.
معماری کاروانسراهای ایران بسیار متنوع است. معماران با توجه به موقعیت اقلیمی سرزمین ایران، کاروانسراهایی با ویژگیهای گوناگون احداث کردهاند. در ساخت کاروانسراهای برونشهری از نقشههای چهار ایوانی، دو ایوانی، هشت ضلعی، مدور، کوهستانی و نوع کرانه خلیج فارس استفاده شدهاست. در احداث کاروانسراها مانند مساجد و مدارس بیشتر از طرح چهار ایوانی استفاده شده و اتاقهایی در اطراف حیاط، برای استفاده مسافران ساخته شدهاست. برخی از کاروانسراها با شیوههای آجر کاری، گچبری و کاشیکاری مزین شدهاند (مانند رباط شرف خراسان، کاروانسرای سپنج شاهرود و مهیار اصفهان).
حمامها
نوشتار اصلی: حمام
حمام وکیل شیراز
حمامها از دیگر بناهای غیر مذهبی ایران است که در شهرها و روستاهای مختلف احداث شدهاست. در ادیان مختلف آیین شستشو، غسل و تطهیر از اهمیت ویژهای برخوردار است. طبق مدارک موجود توجه به پاکیزگی و طهارت در ایران زمین به دوران قدیم حتی پیش از زرتشت میرسد؛ بنابراین نیاز بشر به محلی برای شستشو و تطهیر، موجب احداث حمامها شدهاست. طبق مدارک باستانشناسی از جمله قدیمیترین حمامها، حمامی در تخت جمشید از دوره هخامنشی و حمامی در کاخ آشور متعلق به دوره اشکانیان است.
بعد از ظهور اسلام، پاکیزگی ـ به ویژه غسلهای متعدد و وضو برای نمازهای پنجگانه ـ در زندگی روزمره مسلمانان از اهمیت ویژهای برخوردار شد تا جایی که سخن پیامبر اسلام: «النظافه من الایمان» شعار هر مسلمان گردید.
در شهرهای اسلامی حمامها در گذرگاههای اصلی شهر، راسته بازارها و کاخهای حکومتی طوری ساخته میشد که برای تأمین آب بهداشتی و خروج فاضلاب مشکلی پیش نیاید. شاید بتوان گفت حمامها پس از مسجد و مدرسه یکی از مهمترین بناهای شهری محسوب میشدند.
فضای اصلی هر حمام، شامل بینه، میان در و گرمخانه بود. به این ترتیب که هر یک از فضاهای فوق به وسیله راهرو و هشتی از فضای دیگر جدا میشد تا دما و رطوبت هر فضا نسبت به فضای مجاور تنظیم شود. کف حمامها از سنگ مرمر و دیگر سنگها پوشیده شده بود، ازاره حمام با سنگ و کاشی تزیین میشد. از جمله تزیینات داخلی حمامها آهکبری به صورت ساده و رنگی بودهاست (مانند حمام گنجعلیخان کرمان، کردشت میانه و خسرو آقا اصفهان).
قلعهها
نوشتار اصلی: قلعه
آغاز خانهسازی بشر همواره با اندیشه دفاع در برابر دشمنان همراه بودهاست و قلعهها مظاهر بارز اندیشه دفاعی انسان هستند.
بهطور کلی قلعهها به دو گروه عمده تقسیم میشود: قلعههای کوهستانی و قلعههای دشت. همانطور که در معرفی کاخها گفته شد، از یک بنا ممکن است استفادههای گوناگونی شود. از قلعه نیز در موقع آرامش و صلح به عنوان کاخ استفاده میشد. با این توضیح تخت جمشید را، با توجه به طراحی آن، میتوان یک قلعه دانست. همچنین از تخت سلیمان در تکاب آذربایجان غربی ـ که مکانی مقدس بوده ـ گاهی به عنوان نیایشگاه و زمانی به عنوان کاخ استفاده میشدهاست.
بزرگترین و مستحکمترین قلعههایی که در ایران بنا شده، متعلق به فرقه اسماعیلیه است. این قلعهها در بلندیهای رشته کوههای البرز بنا شدهاند (مانند الموت، لمبسر، گردکوه، سارو و امامه).
معماری اینگونه قلعهها جنبه نظامی و دفاعی داشته و طرح و نقشه آنها ویژگیهای گوناگونی دارد. قلعهها در صعب العبورترین بلندیهای کوهستانی بنا میشدند و چون طرح و نقشهای از پیش آماده نداشتند، طراح یا معمار حصارها، برجها، اتاقها و ورودیها را با توجه به موقعیت طبیعی صخرهها، احداث میکرد. به این علت اغلب قلعههای کوهستانی دارای طرح هندسی مشخص نبودند. مصالح ساختمانی قلعهها بیشتر قلوه سنگ و آجر، و ملاط آن ساروج و آهک بود.
قلعههایی که در دشت برای محافضت از کاروانها یا برای استفاده سربازان بنا میشد عمدتاً طرح هندسی مشخص داشتند و دارای نقشههای مربع، مستطیل، چند ضلعی و مدور بودند. این قلعهها دارای برج و بارو بودند و مصالح ساختمانی آنها نیز از آجر و خشت بود (مانند قلعه گلی ورامین، میان گاله گرگان، قوشچی ارومیه و قلعه کهنه کرمانشاه).
در قرن دوازدهم هجری ایجاد قلعه در گذرگاهها به شیوه گذشته متوقف شد و پاسگاهها و سربازخانههایی به شیوه جدید احداث گردید. همچنین در کرانه خلیج فارس قلعههایی با سبک معماری غربی ساخته شد (مانند قلعههای هرمز، خارک، قشم و بندر عباس).
آبانبارها
نوشتار اصلی: آبانبار
موقعیت اقلیمی مناطق مختلف ایران تأثیر زیادی در ابداعات معماری این سرزمین داشتهاست. از روزگاران کهن در کنار طرحهای عمده تأمین آب مانند ایجاد قنات و ساختن سد، به ذخیرهسازی آبهای زمستانی و مصرف آن در فصلهای کمآب و خشک سال نیز توجه شدهاست و «آبانبار» را به همین منظور بنا کردهاند. قدیمیترین نمونه به جای مانده، منبع ذخیره آب معبد چغازنبیل در خوزستان از دوره هخامنشی است.
آبانبارها به دو گروه کلی عمومی و خصوصی تقسیم میشوند. از نظر معماری آبانبارها شامل منبع ذخیره آب، پوشش منبع، بادگیر و هواکش، راه پله، پاشیر و سردر تزیینی و کتیبه هاست که در اشکال گوناگون مکعب، مستطیل، استوانهای و چند ضلعی ساخته شدهاند.
مصالح ساختمانی آنها سنگ و آجر، شفته آهک و ساروج است. تعدادی از این آبانبارها با آجر و کاشی تزیین شدهاند (مانند آبانبارهای قزوین، ده نمک سمنان و پنج بادگیر یزد).
بازارها
نوشتار اصلی: بازار
سابقه ایجاد بازار در ایران به روزگاران بسیار دور بازمیگردد. طبق مدارک تاریخی بازار در بسیاری از شهرهای قبل از اسلام یکی از عناصر مهم شهری بودهاست
پس از اسلام، گسترش شهرهای اسلامی و افزایش ارتباطات اجتماعی، ازدیاد راههای کاروانی، توسعه کاروانسراها و تبادلات اقتصادی موجب شکل گرفتن فضای بازرگانی و تولیدی موسوم به بازار شد. در شهرهای اسلامی بازار محور اصلی و مرکز اقتصادی شهر بوده و انبارهای مهم، مراکز تولیدی، مراکز توزیع کالاهای گوناگون و مبادلات پولی در آن جای داشتند.
بازارها بیشتر در امتداد مهمترین راههای اصلی شهر ساخته میشدند و در اغلب موارد راسته بازار شاهراه اصلی شهر نیز بود که مهمترین و شلوغترین دروازهها را به مرکز شهر متصل میکرد (مانند بازار سلطانیه، بازار اصفهان و بازار نایین). در بیشتر شهرهای اسلامی مسجد جامع در کنار بازار قرار داشت.
دکانها در دو سوی راسته اصلی و راستههای فرعی قرار داشتند. برخی از راستهها به عرضه کالاهای مخصوص اختصاص داشت؛ مانند بازار بزازها، کفاشها، زرگرها و آهنگرها. کاروانسراهای درونشهری ـ که قبلاً مورد بحث قرار گرفت ـ اغلب در پشت دکانهای بازار قرار داشت و به وسیله راهرو یا فضای کوچک به بازار مرتبط میشد. بسیاری از سراها دو طبقه ساخته میشدند و همه آنها دارای حیاط مرکزی بودند.
طول بازارها اندازه مشخص و معینی نداشت و به نسبت وسعت شهر و رونق بازار متفاوت بود. طول راسته اصلی در شهرهای کوچک و متوسط در حدود چند صد متر و در شهرهای بزرگ، بیش از یک کیلومتر بود و عرض بازارها بین پنج تا ده متر بودهاست.
در ساختمان بازارها از بهترین مصالح و شیوههای معماری استفاده میشد. ستونها و دیوارها بیشتر از سنگ و آجر بود و برای پوشاندن سقف از گچ و آجر استفاده میکردند. برای پوشاندن دهانههای بزرگ مانند چهار سوها و تیمچهها از گنبد و کاربندی استفاده میشد. پشت بام بازارها هم بیشتر با کاهگل پوشانده میشد؛ زیرا کاهگل هم عایق حرارتی بود و هم عایق رطوبتی. کف بازارها اغلب خاکی بود که در اثر گذشت زمان کوبیده و محکم میشد. البته گاهی از سنگ و آجر برای پوشاندن کف بازار و حجرهها استفاده میکردند.
به هر حال، بازار یکی از مهمترین بناهای عمومی شهرهای گوناگون است که در وهله اول برای عرضه، تولید، تبادل و خرید و فروش کالا شکل گرفت، ولی بعدها کارکردهای متعدد فرهنگی و اجتماعی پیدا کرد. رشد و رونق اقتصادی منجر به پیدایش انواع بازار شد که از میان آنها میتوان از بازارهای ادواری، بازارهای روستایی، بازارهای ثابت، بازار بین راهی و بازارهای شهری نام برد.
عناصر تشکیلدهنده معماری اسلامی
هر بنای دوره اسلامی چه بنای مذهبی، مانند مسجد و مدرسه و چه غیر مذهبی، مانند کاروانسرا و کاخ از فضاهای گوناگون تشکیل میشود و گاهی نیز ممکن است فضای تازه به صورت الحاقی به بناهای دیگر اضافه شود؛ مثلاً مناره یا منار در مسجد و مدرسه که جزیی از بناست و بهطور مجزا هم کاربرد دارد.
بادگیر خانه تاریخی تاج بادگیر
نوشتار اصلی: بادگیر
معماران و استادکاران ایرانی با توجه به شرایط اقلیمی و جغرافیایی مناطق گوناگون ایران شیوههای معماری را در شهرهای مختلف توسعه بخشیدند؛ همانطور که به دلیل سرما ایجاد بناهای فاقد میانسرا در آذربایجان متداول بوده، ساختن بادگیر نیز در مناطق کویری رواج داشتهاست.
سالیان بس دراز، بادگیر یکی از اجزای مهم بناها در نواحی گرم و خشک ایران بودهاست. هر بادگیر شامل برجهای تهویه بر فراز ساختمان است. در بالای هر برج یک رشته دهانههای عمودی وجود دارد که در مقابل بادهای وزان قرار گرفته و برای گرفتن نسیم و هدایت آن به اتاق همکف یا زیرزمین که رطوبت را از یک حوض آب اخذ میکند، تعبیه شدهاست.
در شهرهای کویری ایران مانند کاشان، یزد و کرمان از بادگیر در بناهای مختلف به نحوه مطلوب استفاده شدهاست. در بعضی بناها حتی چندین بادگیر ساخته شده (مانند آبانبار پنج بادگیر یزد). نوعی دیگری از بادگیر وجود دارد که در مناطق گرم و مرطوب جنوب کشور استفاده میشود و فرق عمدهای که با بادگیرهای مناطق گرم و خشک دارد این است که بادگیر در منطقه مرطوب فقط کار خو را از طریق جابجایی هوا انجام میدهد. یعنی اینکه دیگر مثله بادگیرهای منطقه گرم و خشک در پایین بادگیر فاقد حوض میباشد. به این دلیل در آن منطقه از حوض آب استفاده میشود که اولاً رطوبت ساختمان را در آن منطقه محیا سازد و ثانیاً گرد و غباری که با هوا وارد میشود، نیز به طریق حوض بر طرف میشود. کاربرد دیگر بادگیر این میباشد که زمانی که جریان باد برقرار نیست به عنوان دودکش عمل میکند و هوای گرم داخل خانه را به بیرون هدایت میکند.
پله
نوشتار اصلی: پله
گرچه پله یک اثر معماری مهم به حساب نمیآید، ولی کاربردهای سودمندی در معماری دارد. راه پلههای مارپیچ داخل منارهها و پلههایی که به بامها و فضاهای داخلی و خارجی بنا و به پاشیرهای سراشیبی آبانبارها منتهی میشود از اهمیت ویژهای برخوردارند. همچنین پلهها، راههای ارتباطی مفید به طبقه دوم یا پشت بام بهشمار میروند. در بعضی از بناها پلهها علاوه بر کاربرد ارتباطی، وسیله سبک کردن حجمهای ساختمانی نیز هستند (مانند بنای تایباد خراسان). مدرسه غیاثیه خرگرد دارای هشت دستگاه پله است. همچنین مسجد کبود تبریز پلههایی در شش قسمت دارد که دو دستگاه پله به نمای اصلی متصل است و چهار دستگاه در گوشههای گنبد خانه یا شبستان قرار دارد که به طبقه دوم متصل میشود. مصالح ساختمانی پلهها اغلب آجر است.
سردابه
نوشتار اصلی: سردابه
تعداد بسیاری از آرامگاهها مدفن اصلی شخصیتی مذهبی یا سیـاس*ـی هستند که زیر طبقه همکف ساخته میشدند. از آنجا که طبقه همکف باید محلی برای زیارت یا مراسم مذهبی میداشت، معمولاً محل تدفین را در طبقهای پایینتر از سطح زمین میساختند. احداث سردابه بیشتر در آرامگاههای ناحیه شمال و آذربایجان مرسوم بودهاست.
از قرن هشتم هجری به بعد نصب ضریح چوبی در روی مزارها به صورت سمبلیک متداول شد. صندوقهای چوبی منبت کاری شده نام بسیاری از درودگران هنرمند را برخود دارد.
روشهای ساخت و تزیین
بهطور کلی آگاهی ما از نحوه ساخت، طراحی و سایر امور ساختمانی دوره اسلامی بسیار کم و محدود است. بدون شک ایجاد بناها، چه مجموعههای مذهبی و چه غیر مذهبی، مستلزم آگاهی از علومی چون هندسه، ریاضی و طراحی بودهاست و استادکاران طی قرون متمادی با بهرهگیری از علوم، توانستهاند شاهکارهایی در هنر معماری به وجود آورند. متأسفانه در متون تاریخی دوره اسلامی مطالب مهم و تصاویر چندانی در مورد چگونگی ایجاد بناها به چشم نمیخورد. تنها نمونههای قابل ذکر دو نقاشی منسوب به بهزاد، با تاریخ ۸۷۲ هجری، در ظفرنامه و خمسه نظامی است. این نقاشیها در حال حاضر در دانشگاه هابکینز آمریکا نگهداری میشوند و در آنها نحوه ساخت مسجد جامع تیمور و همچنین کاخ خورنق به شیوه مینیاتور به تصویر کشیده شدهاست. در این نقاشیها تا حدودی تزیینات و ابزار و ابزار و وسایل معماری مرسوم آن روزگار مانند داربست، گونیای چوبی، اره، خطکش، بیل، تیشه، ماله، نردبان، و … و همچنین مصالح ساختمانی مانند سنگ، آجر، گچ، ملاط و کاشی و مراحل اجرای ساختمان نشان داده شدهاست.
برخی محققان بر این عقیدهاند که علت فقدان مطالب سودمند دربارهٔ معماران دوره اسلامی و روشهای طراحی و ساختمانی آنها، این است که معماران در مقایسه با شاعران، فیلسوفان و مورخان، کمتر مورد توجه بودهاند. البته این رأی درست به نظر نمیرسد؛ زیرا در ادوار مختلف نیاز همگان به معمار و استادکاران ساختمانی برای ایجاد محلهای مسکونی، تجاری و عبادی امری مسلم بودهاست.
مورخان اسلامی چون بیهقی، ابن خلدون و خواجه رشیدالدین، مطالب سودمندی دربارهٔ معماری و معماران نوشتهاند؛ از جمله نوشتهاند معماران از علوم ریاضی و هندسه اطلاع داشتند و در احداث بناها قبل از هر چیز به طراحی و نقشهکشی مبادرت میورزیدند. فارابی فیلسوف بزرگ ایران میگوید معماری مبتنی بر علم الحیل است و حیل، مهارت، هنر و فنی است که با کار استادانه و هنرمندانه در اشکال هندسی نشان داده میشود. هندسه مبنای معماری بود و معمار بسیار ماهر و استاد را مهندس میگفتند که به معنای هندسه دان است.
همچنین متونی در دست است که در آنها از هندسه و طرحهای هندسی برای معماران بحث میشود و سراسر این کتابها دارای توضیحاتی است که به معماری عملی ارتباط پیدا میکند. بخشی از کتاب مفتاح الحساب نوشته جمشید کاشی ریاضیدان و منجم عصر تیموری، به معماری اختصاص یافته و در آن بخش از روشهای ساختن طاق و گنبد و مقرنس بحث میکند، از انواع طاقهایی که او شرح میدهد برخی را در بناهای تیموری میتوان دید.
معماران، استادکاران، بنایان و دیگر گروههای وابسته به علم معماری، با آگاهی کامل از فن معماری و با ابتکار و ابداعات خاص خود و رعایت کامل اصول هندسه و مهارتهای سنتی و همچنین الهام از عقاید دینی فضای معماری ایران را شکوهی جاودانه بخشیدند.
مسئولیت ساخت بنا نیز به عهده گروههای متعددی بودهاست؛ مثلاً گروهی مسئول احداث ساختمان تا مرحله سفت کاری، و گروهی مسئول تزیینات بنا مانند آجرکاری، گچبری و کاشیکاری بودهاند. همچنین بین استادکاران، سلسله مراتبی وجود داشته، مانند مهندس، معمار، بنا، سرکارگر، سنگکار، گچکار، کاشیکار و کارگر ساده که هر یک مسئولیت خاصی داشتند.
لازم به یادآوری است که معماران ایرانی به علت فروتنی از ثبت کردن نام خود بر بناها خودداری میکردند؛ به همین علت جز تعدادی از بناها که نام معمار یا سازنده آن مشخص شد، بقیه فاقد نام استادکار یا سازنده آن است.
مصالح ساختمانی
نوشتار اصلی: مصالح ساختمانی
مصالحی که در ایجاد بناهای دوره اسلامی به کار رفته متنوع است.
آجر
آجر از مهمترین مصالح ساختمانی در ایران قبل و بعد از اسلام بودهاست. آجرهای به کار رفته در معماری عموماً مربع شکل است که در کارگاههای آجرپزی در سراسر ایران ساخته میشد. آجر علاوه بر استفاده در ساختن بدنه بنا برای تزیین آن نیز نقش مهمی داشت و از اوایل اسلام تا دوره تیموری تزیین بیشتر بناها با آجرکاری است. همچنین از آجرهای تراشدار و قالبی نیز استفاده میشد. آجرهای پخته رنگهای گوناگونی چون زرد کمرنگ، قرمز و قرمز تیره داشته که بیشتر در ابعاد ۳*۲۰*۲۰، ۵ *۲۰*۲۰، ۵ * ۲۵* ۲۵ سانتیمتر ساخته میشد و در قسمتهای مختلف بنا مانند ایوانها، طاقنماها، گنبدها، منارهها و اتاقها به کار میرفت (برجهای خرقان، گنبد قابوس، مناره مسجد ساوه).
گچ
گچ از دیگر مصالح ساختمانی است که در تمامی ادوار، در معماری استفاده شدهاست. از آنجایی که گچ از مصالح ارزان قیمت بوده و زود سفت میشدهاست، کاربردهای متعدد داشته و مورد توجه معماران بودهاست. گچبری برای آراستن سطوح داخلی بناها، نوشتن کتیبهها، تزیین محرابها، زیر گنبدها و ایوانها به کار میرفتهاست. بسیاری از بناهای عصر سلجوقی و ایلخانی با گچبری تزیین شدهاند. اهمیت گچبری در بناهای اسلامی به حدی بود که هنرمندان این رشته به «جصاص» معروف بودند ونام بسیاری از این هنرمندان در کتیبههای بناها به یادگار ماندهاست. علاوه بر این، هنرمندان گچبر در قرن پنجم تا دهم هجری از شیوههای گوناگونی مانند گچبری رنگی، گچکاری وصلهای، گچکاری توپر و توخالی، گچبری مشبک و گچبری مسطح و برجسته استفاده کردهاند (مانند اصفهان: محراب اولجایتو، زنجان: گنبد سلطانیه، همدان: گنبد علویان و اشترجان: محراب اشترجان).
کاشی
نمونهٔ کاشیکاریهای مسجد جامع اصفهان
استفاده از کاشی برای تزیین و همچنین استحکام بخشیدن به بناها از دوره سلجوقی آغاز شد و در طی قرون متمادی به ویژه در عهد تیموری و صفوی به اوج رسید. کاشی نقش عمدهای در تزیین بناهای دوره اسلامی داشت و با شیوههای متفاوت توسط هنرمندان کاشیکار به کار میرفت. استفاده از کاشیهای یک رنگ، کاشی هفت رنگ، کاشی معرق و تلفیق آجر و کاشی در دورههای سلجوقی، ایلخانی و تیموری و صفوی در تزیین بنا مرسوم بوده و تا عصر حاضر ادامه یافتهاست. تزیین بخشهای گوناگون بنا، از پوشش گنبد و مناره گرفته تا سطح داخلی بنا و زیر گنبد و دیوارها و محراب با کاشیهای مختلف، به ویژه کاشیهای معرق، به بناهای مذهبی و غیر مذهبی ایران دوره اسلامی زیبایی خاصی بخشیدهاست (مانند گناباد: مسجد گناباد و غیاثیه، خرگرد: مدرسه خرگرد، مشهد: مسجد گوهر شاد، تبریز: مسجد کبود، اصفهان: مسجد شیخ لطفالله و مسجد امام). در دوران معاصر نیز استاد علی پنجه پور زیباترین آثار کاشی کاری سنتی را اجرا نمودهاست.
خشت
از دیگر مصالح ساختمانی معمول در معماری ایران خشت است. در دوره اسلامی یا تمامی بنا از خشت بوده یا بخشی از دیوارها از خشت و بقیه از آجر بودهاست. از آنجایی که مقاومت خشت در برابر باد و باران و برف اندک است، بناهای خشتی زیادی از روزگاران گذشته باقی نماندهاست.
سنگ
در معماری اسلامی از سنگ برای کار در شالوده، بدنه، فرش کردن کف و تزیین بنا استفاده میشد. گرچه به علت موقعیت جغرافیایی و اقلیمی استفاده از سنگ در برخی نقاط چون آذربایجان بیشتر دیده میشود، اما بهرهگیری از آن تقریباً در سراسر ایران مرسوم و متداول بودهاست. استفاده از سنگ در پی بنا و دیوارها اهمیت ویژهای داشت و برای ساختن کتیبهها سنگهای گوناگونی چون سنگ سیاه، سنگ آهک، سنگ مرمر ـ که با دقت تراشیده و گاهی حجاری میشد ـ به کار میرفت (مرند: کاروانسرای مرند، شیراز: مسجد جامع، کاشان: کتیبههای مسجد میدان).
چوب
استفاده از چوب برای ساختن در، پنجره، صندوقهای ضریح، ستونها و تیر سقف و چهار چوب، از ویژگیهای معماری اسلامی است که در ناحیه مازندران و گیلان رواج بیشتری داشتهاست. درختهای تبریزی، سپیدار، چنار، کاج و گردو از جمله درختهایی بودند که از چوب آنها برای بخشهای گوناگون بنا استفاده میشدهاست (ورامین: مسجد مامع، تبریز: ارگ علیشاه، ساری: امام زاده صالح).
شیشه
کاوشهای باستانشناسی سالهای اخیر و همچنین بناهای باقیمانده از ادوار مختلف اسلامی نشان میدهد که از شیشههای الوان به رنگهای سرخ، آبی، بنفش و سبز برای تأمین روشنایی و تزیین در و پنجره و قابهای گنبد خانه و شبستانها استفاده میشدهاست. همچنین مطالعه متون تاریخی و مشاهده مینیاتورهای قرن ششم تا دوازدهم هجری نشان میدهد که شیشه، کاربرد وسیعی داشتهاست (خرگرد: غیاثیه، شاه زند: مقبره شیری بکا آقا، اصفهان: عالی قاپو).
فناوریهای جدید و معماری اسلامی
با بوجود آمدن تکنولوژیهای جدید و مصالح ساختمانی نوین تناقضاتی در طراحی معماری و سازه ساختمان به وجود آمد که پیادهسازی اینگونه معماری را در ساختمانهای جدید با مشکل روبه رو ساخت. در حال حاضر مدلسازی اطلاعات ساختمان به عنوان یک رویکرد جدید به عنوان مدل سه بعدی پارامتریک از خصوصیات ساختمان امیدها را برای بکارگیری این نوع معماری در ساختمانهای نوین و کاهش چالشهای طراحی و پیادهسازی آن زنده کردهاست.
مقاله ای از ویکی پدیا ________________________________
معماری هندی
شبه قاره ی هند دارای سه منطقه جغرافیایی خاص است: 1. شمال شرقی: محل کوههای هیمالیا و ماوای سنتی خدایان بودند. 2. شمال غربی: منطقه ی حاصلخیز 3. جنوب رشته کوههای هیمالیا که درههای رودهای سند و گنگ در آنها قرار دارند. نخستین فرهنگ بزرگ هند در ۳۰۰۰(ق. م) در علیای دره ی سند متمرکز شده بود.
موهنجودارو و هاراپا در پاکستان امروزی از مناطق اصلی گسترش این فرهنگ میباشند. هنر هند تا ورود اقوام آریایی به آن سرزمین به صورت ممتد ادامه داشت و در زمینههای گوناگون، پیشرفت قابل توجهی نموده بودند هجومهای آریاییان را که در حدود ۱۸۰۰ سال (ق. م) آغاز شد، میتوان علت بروز گسست در هنر هندی دانست.[۱][۲]
موهنجودارو
موهنجودارو در پاکستان امروزی
واقع در ۴۰۰ کیلومتری شمال کراچی پاکستان امروزی و در بردارنده تمدن عظیمی در ۳۰۰۰(ق. م) در دره رود سند بود. طرح شهرسازی مدرن و علمی کمنظیر آن باعث شد تا آن را "مانهاتن عصر برنز "بنامند. در نقشه شهرسازی آن بلوار عظیم شمالی-جنوبی با خیابانهای فرعی شرقی-غربی قرار داشته و منازل مسکونی در کوچههای باریک این خیابانها واقع بودهاست.[۳] دو اصل اساسی در طرح منازل رعایت گردیده: ۱- امنیت ۲- آسایش
درب منازل در گذرگاههای فرعی باز می شده و نور و هوا از حیات خلوت تأمین می گردیده. بناها به صورت دو طبقه با پلکان به یکدیگر متصل بودهاند وجود چاههای آجری با درب به منظور جلوگیری از افتادن اجسام به داخل آن، حتی تا زمان رم و یونان باستان دیده نشده است. سیستم فاضلاب سرپوشیده درونشهری زیر پیادهروها که به خارج شهر هدایت میشد، حمامی ساخته از آجر و ملات ساروج بر روی تپهای مصنوعی به ارتفاع ۷ تا ۱۴ متر با دیوار اصلی دو جداره و کف شیبدار به سمت مجرای فاضلاب، انبار غله و نیز سالنی دارای ۲۰ ستون با حیاط خلوت داخلی به عنوان دفتر مرکزی همگی از امتیازات این شهر محسوب میشدند.[۴]
از موارد شگفت انگیز تمدن موهنجودارو:
پیشرفت در زمینه آجر سازی با آجرهایی به ابعاد استاندارد ۹/۲۷×۴۲/۱۳×۳۵/۶ سانتیمتر.
ساخت شبکه فاضلاب بر اساس اصول فنی و استاندارد.
ساخت خانههایی براساس نقشه و اندازه یکسان.
برقراری عدالت اجتماعی با توجه به وضع ساختمانسازی ایشان، چنانچه وضع اجتماعی مردم آن با وضع مردم سومر برابر و از مصریان و بابلیان زمان خود برتر بود.[۵]
این تمدن تا ۳۰۰ (ق. م) ادامه داشته و همچنان با تمدنهای مصر و بینالنهرین در ارتباط بودهاست، شاهد این مدعا مهرهایی است که در هردوی این تمدنها یافت شدهاست.
آریاها و دوره ودائی
آریاها دین ودائی که از سرودههای " ودا " مشتق میشود و خدایان متعدد و عناصر طبیعی مورد ستایش قرار میگیرند را به هند آوردند از جمله:
وارونا: خدای آسمان، شب.
آگی: خدای آتش.
سوماً: خدای قربانی.
ایندرا: خدای آسمان.[۶]
دوره بودایی
از حدود قرن ۳(ق. م) تا ۶ و ۷ میلادی آئین بودایی حاکم بر هند، بر فرهنگ و هنر آن سرزمین تأثیرات زیادی گذاشت. «بودا ساکیامونی» حدود ۵۶۳ ق. م متولد شد. وی فرزند پادشاه منطقهای در مرز هند و نپال بود در پی مشاهده دردهای اجتماعی مردم راه ریاضت را پیشه کرد و اصول و قواعدی را پایه ریزی نمود که بیش از یک میلیارد نفر پیرو در جهان پیدا کرد. آثار معماری دوره ودائی و بودایی از چوب بوده و به همین دلیل از کوشکهای عظیم و هفت طبقه آن زمان چیزی به جای نماندهاست. لیکن بنا به وصفیات این آثار متأثر از هنر ایرانی بودهاند.
معماری عصر بودا
پس از گرویدن " آشوکا " به دین بودائی آثار معماری هندی از سنگ ساخته شد و نمادهایش را از آیین بودا وام گرفت. از جمله آثار باقیمانده سر ستونی از کاخ آشوکا در منطقه " سارنات " هندوستان است که چهار شیر پشت به پشت روی آن حکاکی شدهاند. آنها غالب و شکل ایرانی دارند، در زیر آنها نقوش برجستهای از فیل و گردونه آیین بودا به نماد چرخه زندگی و حیات رسم شده و زیر این کتیبه نیلوفر آبی سنگی بزرگی حجاری شدهاست که در معماری ایران بسیار به چشم میخورد؛ نماد نیلوفر، در هنر چین و ژاپن نیز دیده میشود.[۷]
از آثار معماری دوره بودایی (بویژه معماری مذهبی) تعدادی معبد، استوپا و معابد غاری به جای ماندهاند.
استوپا
در دوره کهن پشته خاکی بود که بر گوری قرار داشت، بعدها به بنای گنبد یادبودی به منظور نگهداری جسد پارسای بودایی تغییر شکل داد. استوپا محل حفظ خاکستر مردگان، نماد مرگ بودا، نشانه آیین بودایی و محل پرستش محسوب میشود. اکثر استوپاها از گنبدی آجری که دکلی روی آن بر افراشته شده و اطرافش را نردههای سنگی پوشانده ساخته شدهاند و روی نردهها با نمادهای بودایی تزئین شده، قدیمیترین استوپا در بارهوت هندوستان واقع است.[۸]
استوپای سانچی
استوپای سانچی
معروفترین استوپای آجری هند، که ورودی آن از سمت جنوب به صورت پلکانی به داخل راه دارد ارتفاع گنبد آن از زمین ۱۵ متر است و ساقه آن ۶ متر بلندی دارد. در بالای گنبد فضای مربعی به نام " هاریکا " قرار دارد و وسط آن دکل مزین با چند پر نصب شده دور تا دور محل استوپا را نرده سنگی گردی میپوشاند که از چهار سمت دارای چهار دروازه میباشد.[۹] این عمارت که توسعه یافت و سر انجام در سده نخست پیش از میلاد به پایان رسید، امروزه به عنوان نقطه اوج پیشرفت یک دوره از تمدن هند بهشمار میرود.[۱۰]
معابد غاری
دوره حکومت سلسله ماوری، شاهد پیدایش مقدمات یک سبک بینظیر معماری (پرستشگاه هایی که در دل صخرههای سنگی کنده میشدند بود. بخشهایی از درون و بیرون این غارها را با تقلید مو به مو از ابنیه چوبی آن دوره، کنده کاری کردند.[۱۱] محل خلوت و تن آسایی و آرامش رهروان زنده دل بودایی بود که در سنگهای کوه بنا میگردید. غالباً سردر آن نعلی شکل بود و با ستونها، دیوارهای سنگی و رواقهای خوش نقش تزئین میشد و داخل غار را ستونهای مزین و سر ستونهای جانوران به حالت نقش برجسته تشکیل میداد. درون معبد تالاری برای اجتماع بود و در انتهای آن محرابی که بقایای اجساد مردگان مقدس در آن قرار میگرفت و در طول تالار دو ردیف ستون شبستان را از راهروهای کناری جدا میکرد.[۱۲]
معبد غاری کارلی
در فاصله میان " بمبئی " و " پونه " از کهنترین و زیباترین معابد غاری است که در سال ۵۰ میلادی ساخته شد و برای ساخت آن قله یک تپه را خالی کرده و معبدی با طول ۳۸ متر و ارتفاع ۱۴ متر بنا کردند، صحن مرکزی به استوپایی در انتها منتهی میگردد. در دو طرف صحن دو ردیف ستون با سر ستونهای زنان و مردان فیل سوار احداث شده که پشت آنها راهرو میباشد.
اطراف در ورودی فیلهای غول پیکر نقش شدهاند به همراه پیکرههای موجدار زنان و مردانی که با حالت خشک و بی حرکت نقش برجستههای استوپا در داخل تناقض دارند.[۱۳]
غارهای آجانتا
دارای بزرگترین و مهمترین نقاشیهای بودایی است. این مجموعه غارها گاهی دارای ستونهایی است که در پایین چهار گوش و در بالا مدور بوده به نوارهای گل آذین ختم شده. این غارها ترکیبی از معماری و پیکره تراشی محسوب میگردند.[۱۴]
غارهای اِلفانتا
در سده شش میلادی با ساخت تالار ستوندار عظیمی با حدود ۳۰۰ متر مربع درون قلهای بنا گردید. سردیس شیوا در مقام خدای خدایان شبیهسازی شدهاست و وجود سردیسهایی که سه چهره را شامل میشود به همراه افسانه شیوا که بر دیوارها کنده شدهاند بر عظمت این کاخ میافزایند.
برج بوده گایا
از جالب ترین معابد بودایی با طاقهای جناغی (تیزه دار) که در قرن اول میلادی بنا گردید.
نکات معماری بودایی هند
عظمت معماری بودایی هند بیشتر در پیکرتراشی است تا سبک معماری، زیرا نمای بیرونی معابد عـریـان است و بنا ترکیبی از معماری و پیکرتراشی محسوب میگردد.
در معماری مذهبی بودایی دو نوع ساختمان وجود داشت الف: تالار تمرکز که گسترده حجره راهب بود. ب: گنبد که بقعه اشیا متبرک محسوب میشد؛ که این دو ابتدا از هم مجزا بودند ولی از حدود سه یا چهار قرن پس از مرگ بودا به یکدیگر پیوستند و یک بنا را تشکیل دادند.[۱۵]
معماری معابد هندو
آئین هندو در قرن اول و دوم قبل از میلاد به اوج قدرت رسید.[۱۶]
چایتیا
تالار عبادت (چایتیا) در هند
هر حیطه و مکان مقدسی را که با عبادت در ارتباط باشد چایتیا میخوانند که معمولاً در این مکان استوپا نیز و جود دارد و در حقیقت استوپا نوعی از چایتیا میباشد.[۱۷] تالار چایتیا نعلی شکل است که در فاصله نه چندان زیادی از دیواره آن ستون هایی قرار دارد. ردیف ستونها با دیوار تالار موازی است. در گودی انتهای تالار استوپایی واقع شدهاست. طاق تالار بر فراز استوپا منحنی است و با شکل منحنی بدنه استوپا هماهنگ است. حیرت انگیزترین وجه تالار چایتیا حفر شدن آن در دل سنگهای سخت و دیواره کوهها است.[۱۸]
معبد ویشنو
در اوایل سده شش میلادی در شمال هند بنا گردید. این نیایشگاه سنگی محل اقامتگاه خدا محسوب میشود و ملزم به رعایت ساخت اتاقکی برای تمثال یا نماد مورد پرستش است این اتاقک دیوارهای جسیم و سقف سنگی دارد تا بتواند خدا را در خود نگاه دارد. معابد هندو علاوه بر محل اقامت خدا و نیایشگاه بودن، نماد انسان ازلی (پوروسا) هم محسوب میشوند. نقشه آن براساس ماندالا یا نمودار جادوئی کیهانی است و در کل باید این معابد را به عنوان یک اثر مجسمه یا پیکره تراشی تجسم کرد نه یک اثر معماری
معماری معابد «جین
آیین جین از مهمترین آئین های هندی است که به معماری علاقه خاص نشان داد و پیروان آن در سده ۱۱ و ۱۲ میلادی زیباترین معابد هند را بنا کردند.
نقش معابد ابتدا نقشه معابد غاری بودایی بود سپس نقش معابد ویشنو و شیوا را بر فراز تپهای برافراشتند گرچه از درون بسیار پیچیده بود ولی نمایی ساده داشت، تقوای جینها باعث شد پیکره نامداران جین را در این معابد قرار دهند.[۱۹]
معبد جین در «ایهلی
تقریباً به سبک یونانی است، با شکل مربع و ستون هایی در بیرون یک رواق با یک اتاق مرکزی در داخل. در معابد جینها و معابد هم عصرشان انتقال از شکلهای مدور نیایشگاههای بودایی به سبک برج دار هند قرون وسطی و رسیدن از شبستان محصور با ستونها به سالنی که در پشت آن زاویهای است که رویش برجی حجاری شده که به صورت طبقه طبقه است و بیشتر معابد هندو در شمال به همین سبک بنا گردیدند.[۲۰]
پیکر تراشی
مجسمه شیوا در حال مدیتیشن
هنر پیکرهتراشی پادشاهی گندهارا از هنرهای منحصربهفرد دورهٔ باستان محسوب میشود که امروزه تعدادی از تمثالهای بهیادگار مانده از آن در موزههای بعضی کشورها حفاظت شده و نیز پیکرههای عظیمی که در دامنهٔ کوهها هنوز هم قابل رویت میباشند. در این دوره بود که تمثالها و پیکرههای منحصربهفردی از بودا، زندگی و تعالیم او ساخته شد و هنر پیکرهتراشی گندهارا به سرزمینهای دیگر نیز نفوذ کرد. هرچند که خود این هنر در گندهارا، تحت نفوذ سبکهای پیکرهتراشی سرزمینهایی چون ایران، هند و بهخصوص یونان بود، اما توانست سبک خاصی از هنر را در پیکرهتراشی پدید آورد که به «هنر گندهارا» شهرت یافت.
نقاشی
هنر نقاشی هند احتمالاً اعتبار و عظمتی همپای هنر پیکره تراشی داشته ولی متأسفانه آثار نقاشی چندانی در این سرزمین باقی نماندهاست. نخستین نمونههای آثار نقاشان هندی، تکههایی هستند متعلق به حدود سده نخست پیش از میلاد، که از غار آجانتا بدست امدهاند. نقاشیهای آجانتا چیزی بیش از تجلی اعتقاد و سرسپردگی به آئین بودا هستند و هرچند تصاویر از متون بودایی، اما بازتاب یک هنر پیشرفته و درباریاند.
مقاله ای از ویکی پدیا ________________________________
معماری ایرانی
تخت جمشید
میدان نقش جهان
گنبد سلطانیه
باغ ارم هنر ایرانی
هنرهای تجسمی
طراحی ایرانی
نگارگری ایرانی
مینیاتور
خوشنویسی ایرانی
هنرهای تزئینی
جواهرات
هنر ایرانی
کاشی
فهرست صنایع دستی ایران
ادبیات
ادبیات فارسی
اساطیر ایران
فلسفه در ایران
هنر اجرا
رقـ*ـص ایرانی
موسیقی سنتی ایرانی
سینمای ایران
نمایش ایرانی
دیگر هنرها
آشپزی ایرانی
قالی ایرانی
باغ ایرانی
ن
ب
و
تمامی بررسیها و کاوشهای باستانشناسی حکایت از آن دارد که پیشینهٔ معماری ایران به حدود هزاره هفتم پیش از میلاد میرسد. از آن زمان تاکنون، پیوسته این هنر در ارتباط با مسائل گوناگون، توسعه و تکامل یافتهاست.
معماری ایران دارای ویژگیهایی است که در مقایسه با معماری کشورهای دیگر جهان از ارزشی ویژه برخوردار است: ویژگیهایی چون طراحی مناسب، محاسبات دقیق، فرم درست پوشش، رعایت مسائل فنی و علمی در ساختمان، ایوانهای رفیع، ستونهای بلند، و بالاخره تزئینات گوناگون که هریک در عین سادگی معرف شکوه معماری ایران است.
ویژگیهای معماری ایرانی
پژوهشگرانی نظیر نادر اردلان، هانری استیرلن، داراب دیبا، محمدرضا حائری، و دیگران جایگاه مثبت فضا یا به عبارتی «فضا محوری» معماری ایرانی را در برابر «حجمانگاری» برخی دیگر از گونهها، به عنوان مهمترین خصیصه آن برشمردهاند.[۱]
در معماری ایرانی، با وجود خصایلی چون تناسب و زیبایی سردرها وگنبدها و ایوانها خصلتی که بیشتر شایستهٔ بررسی است گوهر معماری ایرانی و منطق ریاضی و عرفانی آن است. درونگرایی و گرایش معماران ایرانی به سوی حیاطها، پادیاوها، گودال باغچهها، هشتیها و کلاه فرنگیها که شبستانها را گرداگرد خود گرفتهاست، از دیرباز جزء منطق ایرانی بودهاست.[نیازمند منبع]
پیش از این که تخت جمشید ساخته شود، صدها ایوان و شبستان با ستونهای چوبی و سنگی در سراسر جهان متمدن آن روز ساخته شده بود، ولی نخستین بار در تخت جمشید میبینیم که ستونها تا آخرین حد ممکن از هم فاصله گرفتهاند با این که در بعضی از معابد کهن خارج از ایران (مثلاً مصر) فاصلهٔ دو ستون چیزی نظیر قطر آنها بلکه اندکی کمتر است.[نیازمند منبع]
معمار ایرانی توانست وسیعترین دهانهها را با کست افزود پیمونها به وجود بیاورد و آرایشهای گوناگون و سرگرمکننده خلق کند؛ به گونهای که ساختمان دو اشکوب به اندازهای از هم دور شده که گویی اشکوب زیری بعدها بر آن افزوده شدهاست.[نیازمند منبع]
از امتیازات معماری ایرانی این است که هرگز از مکان هندسی همگن برای پوشش استفاده نشده و از اصطلاحات و نام چفدها (قوس) و طاقها و گنبدها در زبان فارسی پیداست که بیشتر به شکل بیضی و تخم مرغ و بات (بیز) توجه داشتهاند.[۲]
ضرورت پیمون در معماری ایرانی
پیمون نه تنها در نقشه و اندازهٔ پایهها و ستونها در عرض و طول اتاقها و راهروها اثر دارد، بلکه حالت در و پنجره و نسبت بین آنها را نیز معین میکند و پس از همه در پوشش درگاهها، ایوانها، طاقها و گنبد خانهها تأثیر دارد. این تأثیر آن جا آشکار میگردد که معمار ایرانی میتواند با تضمین کافی با کاربرد پیمون کست افزود، طرح و محاسبه و اجرای آن را در آن واحد انجام دهد؛ بدون این که نا استواری به وجود بیاید.[۲]
سبکشناسی معماری ایران پیش از اسلام
شیوه پارسی تا سده چهارم پیش از میلاد، شامل:
شیوه پیش پارسی تا سده هشتم پیش از میلاد، مثال چغازنبیل
شیوه مادی سده هشتم تا ششم پیش از میلاد
هخامنشیان سده ششم تا سده چهارم پیش از میلاد، که ظهور آن در شهرهای دیدنی که برای مدیریت و سکونت استفاده شد (همانند تخت جمشید، شوش، اکباتان)، (معبدهایی که برای عبادت و همایشهای اجتماعی ساخته شدهاند (همانند معابد زرتشتی)، و آرامگاههایی که برای احترام به پادشاهان منقرض شدهاستفاده شدهاست (همانند آرامگاه کوروش کبیر)
شیوه پارتی سده چهارم پیش از میلاد تا صدر اسلام، که شامل طرحهای زیر میشود:
دوره سلوکیان شامل معبد آناهیتا، ستونهای خورهه
اشکانیان ارگ کهن نسا
ساسانیان مثال: قلعه دختر، طاق کسری، بیشاپور، کاخ سروستان
پس از اسلام
شیوه خراسانی (صفاریان، طاهریان، غزنویان و…) از ابتدای قرن چهارم هجری شمسی تا پایان قرن چهارم؛ مثال:مسجد جامع نائین، مسجد جامع اصفهان
شیوه رازی قرن پنجم تا اول قرن هفتم (قرن یازده میلادی تا حمله مغول) که شامل روشها و ابزارهای دورههای زیر میشود:
سامانیان: مثال: آرامگاه اسماعیل سامانی
غزنویان مثال: برج گنبد قابوس
سلجوقیان برجهای خرقان
خوارزمشاهیان
شیوه آذری (ایلخانیان و تیموریان) از اول قرن هفتم تا اول قرن دهم، مثالها: سلطانیه، ارگ تبریز، مسجد جامع ورامین، مسجد گوهرشاد، مسجد بیبی خانم در سمرقند، مقبره عبدالصمد اصفهانی، گور امیر، مسجد جامع یزد، منارجنبان
شیوه اصفهانی (صفویان، افشاریه، زندیه و قاجاریه) از اول قرن دهم تا اواسط دوره قاجاریه؛ مثالچهل ستون، عالی قاپو، مسجد آقابزرگ، کاشان، مسجد شاه، مسجد شیخ لطفالله،
معماری معاصر (پهلوی، بعد از انقلاب ۱۳۵۷) از اواسط دوره قاجاریه تا کنون
از شش شیوهٔ معماری ایران، دو شیوهٔ پارسی و پارتی مربوط به پیش از اسلام و چهار شیوهٔ دیگر مربوط به دورهٔ اسلامی است. غربیها برای شیوههای اسلامی نامهایی را بهکار میبرند، مانند شیوههای اموی و عباسی.
سیوسهپل
مسجد نصیرالملک
پل معلق آمل
نمایی از حمام وکیل شیراز
نمایی از شبستان مسجد جامع اصفهان
بخش حرمسرا، کاروانسرای دیر گچین، معماری دوره ساسانی
معماری مسجد کاروانسرای دیر گچین، این مسجد در دوران قبل از اسلام چهار طاقی بودهاست.
پرهیز از بیهودگی
اگر در کشورهای دیگر، هنرهای وابسته به معماری مانند نگارگری (نقاشی) و سنگتراشی، پیرایه (آذین) بهشمار میآمده، در کشور ایران هرگز اینگونه نبودهاست. گرهسازی با گچ و کاشی و خشت و آجر و به گفته خود معماران، آمود و اندود، بیشتر بخشی از کار بنیادی ساختمان است. اگر نیاز باشد در زیر پوشش آسمانه (سقف) پنام (عایق) ی در برابر گرما و سرما ساخته شود یا افراز بنا که ناگزیر پرپیمانه است و نمیتواند به دلخواه معمار کوتاهتر شود، تنها با افزودن کاربندی میتوان آن را کوتاهتر و باندام و مردموار کرد. اگر ارسی و روزن با چوب یا گچ و شیشههای خرد و رنگین گرهسازی میشود برای این است که در پیش آفتاب تند و گاهی سوزان، پناهی باشد تا چشم را نیازارد و اگر گنبدی از تیزه (معماری ایرانی) تا پاکار با کاشی پوشیده میشود تنها برای زیبایی نیست. وانگهی باید واژه زیبا را به معنای زیبنده بودن و تناسب داشتن که ریشه در معنای هستیانه هنر دارد گرفت و نه قشنگی و جمال کور و برخاسته از احساسات شرطی شده.[۳]
اصول پویا در معماری گذشته ایران معماری ایران'معماری در ایران بیش از ۶۰۰۰ سال تاریخ پیوسته دارد، دست کم از ۵۰۰۰ق. م معماری هر چه باشد سازنده و سامان دهندهٔ فضای زیست انسان است. مقصود ادراک گذشته و آموختن آن گوهر اساسی معماری گذشته، یعنی فضاست، چیزی که دیگر زمان نمیشناسد و فضای شهری واجد همین گوهر اساسی است.
گرایش اجتماعی و معماری
عامل اصلی وحدت و هماهنگی معماری گذشته ایران در گرایش و اعتقادهای مذهبی نهفتهاست. گرایشهای مذهبی که محور اصلی آن احدیت و وحدانیت است.
فرهنگ اصول حاکم و پویا
فرهنگ در برهان قاطع به معنی علم و دانش و عقل، ادب و بزرگی و سنجیدگی آمدهاست. هیچ هنرمند مسلمانی از میراث پیشینیان بیبهره نماندهاست. سخن از سنت، سخن از اصول تبدیل ناپذیری است با منشأ آسمانی و سخن از کاربردشان در مقاطع مختلفی از زمان و مکان.[۴]
اصل نظم و وحدت
نظم جهان هستی الهام بخش معماران ایران زمین بوده و معماری اصیل سعی داشته به فضای زیست انسان نظم دهد.[۵] معماری ایران تجلی وحدت در کثرت و تلاش برای رسیدن به یک وحدت در عالم کثرت است و با اتخاذ اجزاء بر اساس نظم صورت میگیرد.[۶]
اصول ورودیها
فضای ورودی به عنوان یک عنصر کل نسبت به سایر فضاهای معماری گذشته ایران از اصول و ویژگیهای خاصی برخوردار است. کارکرد و نقش اصلی در ورودی هر فضای محصور، تأمین یک ارتباط قابل کنترل میان درون و بیرون آن فضاست و لذا متناسب با خصوصیات کارکردی و کالبدی آن طراحی ساخته شود. گاهی سردر و فضای ورودی برخی از بناهای بزرگ عمومی نقش نشانه و نماد شهری را پیدا میکرد. (سردر ورودیِ مسجد جامع یزد)[۷]
حیاط (فضای باز)
حیاط، فضایی مرکزی با انتظام هندسی، دروننگر مرتبط با فضاهای اطراف، محور سازماندهی، سرگشوده، برگرفته از باغ که تعاملی تنگاتنگ با اقلیم دارد.[۸] جایگاه حیاط مرکزی همواره تجسمبخش اصول نظم فضایی و وحدتآفرین است.[۹]
نیارش و هندسه
در این معماری پیمون با عنایت به جانگداز و فضاهای مقصود، وسیله تنظیم ابعاد و اندازههاست و هندسه راهنمای معماری در تأمین تناسب و هماهنگی اصولی.[۱۰] در تمام مراحل مربوط به تکوین یک اثر معماری، رابـ ـطه. همیاری تنگاتنگ نیارش، هندسه، پیمون و گز نقش اساسی دارد. هندسه و نیارش با استفاده از پیمون و عنایت به نیاز، عامل تعیین و کنترل ابعاد و اندازهها و راهنمای دستیابی به نتیجهای مطلوب است.[۱۰]
اصل گنبدسازی
گنبد نه تنها رسالت پوشاندن ابعاد بزرگی از فض را از نظر ایستایی دارد بلکه یکی از مهمترین نمادهای معماری ایرانی بهشمار میرود. از مهمترین خصوصیات گنبد در ایران اینکه «گنبدهای ایرانی بی هیچ چوب بست و قالب ساخته میشد.»[۱۱]
اصل طبیعت
هماهنگی با طبیعت و استفاده از انرژی پایدار آن همانند نور و باد… و عناصر اصلی آن مثل آب و خاک و گیاه… به نحو شایسته در معماری گذشته به خدمت فضای زیست گرفته شدهاست. معماری ایران پاسخ معمارانه به طبیعت و اقلیم دادهاست. در همه دورهها آسایش فضا مطرح بودهاست.[۱۲]
فناوریهای جدید و معماری ایرانی
با بوجود آمدن تکنولوژیهای جدید و مصالح ساختمانی نوین تناقضاتی در طراحی معماری و سازه ساختمان به وجود آمد که پیادهسازی اینگونه معماری را در ساختمانهای جدید با مشکل روبه رو ساخت. در حال حاضر مدلسازی اطلاعات ساختمان به عنوان یک رویکرد جدید به عنوان مدل سه بعدی پارامتریک از خصوصیات ساختمان امیدها را برای بکارگیری این نوع معماری در ساختمانهای نوین و کاهش چالشهای طراحی و پیادهسازی آن زنده کردهاست.[۱۳]
واژگان
آسمانه: سقف
آشکوب: طبقه. به سقف هم گفته میشود. آشکُب و آشکو هم خوانده میشود
آمود: آنچه به تن سازه و نه جان سازه افزوده میشود. کارکرد آن در نمای سازه است
آوان: ایوان
آوگون: خمیدگی درونسوی پای تاق یا گنبد. این سبک را در چَفد سروک میتوان دید
تاق آهنگ: گونهای تاق که به شکل گهواره بر روی دو دیوار موازی ساخته میشود. نام دیگر آن تاق گهواره است
اَزج یا اَزغ: عربی شده واژه سَغ. آشکوب (سقف) خمیده در برابر آشکوب تخت.
اُستوان: ستون با مقطع گرد
اِسپر: تکیهگاهی ست که در تاقهای به روش آجرچینی ضربی برای لنگر رج اول به کار میرود. نیز به هر دیوار غیرباربر گفته میشود. نگ تیغه
اَفزیر: استخوان بندی بنا یا اسکلت ساختمان
اوزیر: همان افزیر است
ایوارگاه: بخشی از تاق در زاویه °۶۷٫۵ درجه که نقطه اوج فشارهای درونسو است و در اثر آن فشارها چَفدهای ناپیمون به درون میچاکند.
بام: بالاترین بخش بیرونی سازه. سطح زیرین بام آشکوب یا سقف است
بَروار: راهروهای دو سوی یک دهانه بزرگ مانند راهروهای دوسوی یک شبستان یا ایوان یا شاهنشین
بَستو: تاق یا گنبدی مازهدار که خیز چَفد آن بسیار زیاد باشد. به آن چفد مازهدار تیز هم میگویند (بیضی ایستاده تیز)
بیز: تاق یا گنبدی مازهای که خیز چَفد آن کمتر از بَستو ولی همچنان زیاد است. به آن «هلوچین تند» هم میگویند
بَهر: یکای اندازهگیری طول برابر با ۳٫۳ سانتیمتر است. هر دو بَهر یک گِرِه میشود
بِشکَم: پیشآمدگی در نمای ساختمان مانند بالکن و ایوان. بَشکَم نیز گفته میشود
بُلُندین: نعل درگاه که در زیر آن قرار میگیرد. سَفت نیز گفته میشود. بُلُند= واداشته
بَندروغ: تختههای آببند که جلوی آب را سد میکنند
پیلپا: ستونی که بار آسمانه یا سقف روی آن است.
پاراسته: پستترین بخش تاق یا گنبد که از روی دیوار -پاکار- تا نقطهای از تاق را که هنوز چفد (قوس) آغاز نشده دربرمیگیرد
پَرگِره: سبکی در اجرای پوشش بیرونی گنبد به شکل طوقه چینی که در بالاترین بخش بیرونی گنبد انجام میشود
پَرگَر: همان پَرگره
پالگانه: در مشبک کوچکی که از آن برای پاییدن بیرون مانند پنجره بهره میبرند. تفاوتش با پنجره در این است که آهنین است و پنجره چوبی. بالکانه نیز خوانده میشود
پَنام: عایق در سازه مانند جِرز یا کُناله و هر ساخت دیگری که سازه را هرچه بهتر در برابر تغییر دما نگه دارد.
پالانه: تاقی که به روش چند لایه اجرا شدهاست. لایههایی سبک و تیغهای که روی هم مینشینند. تاق جهازه هم خوانده میشود
پاتوپا: روشی در آجرچینی تاق یا دیوار، نیز نام یک جور چَفد است
پادیاب: نگ پادیاو
پادیاو: گودالی که برای باغچه کنده میشده و از خاک آن برای ساختمایه (مصالح) سازه بهره بـرده میشدهاست. گاه از این گودال برای ساخت وضوخانه و حوضخانه بهره بـرده میشدهاست.
پانیذ: نوعی تاق با چفد بسیار کم خیز و خفته که در دهانههایی که جرز دیوارهای پاکار ستبری بیشتری داشته مانند اشکوبهای کم پهنا و همچنین تاقهایی که بار به نسبت کمتری را متحمل میشدند ساخته میشدهاست
پَروَر کردن: اصطلاحی برای جای گرفتن آجر در تاق ضربی
پَردی: چوبهای باریک و کوتاهی که روی دو تیر اصلی سقفهای نهاده میشوند تا رویشان را بوریا انداخته و سپس از خاک و گل پر کنند
پرواز: همان پَردی
پادیر: نگ پالار
پالار: ستون بزرگ و اصلی سازه که بیشترین بار بر روی آن است
تاژ: نوعی تاق که چهار بخشی است
تیغه: دیواری بسیار نازک که ناباربر است و برای جدا کردن فضاها ساخته میشود. معمولاً با باریکترین بخش آجر یا خشت (قسمت نَر) برای ساخت آن بهره گرفته میشود
توفال: تخته بسیار نازک و سبک که به زیر سقف کوبند و سپس روی آن را گل یا گچ میاندایند. کاری که اکنون با راویس انجام میشود
تاوه: نوعی تاق با چفد بسیار کم خیز
تیرگُم: نوعی سقف تخت تیردار که تیرهای آن را با روشی از نگاه پنهان میکنند. این تاق استواری کمتری دارد
جهازه: در «جهازه چاغ کردن» پوشش چند لایه آجری بر روی تاق را گویند که به روش چپیلهای آجرچینی میشود و چون بسیار نازک و کم خیز است برای همین روی چهارچوبهای چوبی بنا میشود. از آنجا که در روش چپیلهای آسمانه نازک میشود ازینرو این تاقها را به روش لاپوش که چند لایه آجر روی هم هم است میسازند. این تاق پالانه هم خوانده میشود
جِناغی: تاقی که چفد آن تیزه دار باشد. نام دیگری برای تاقهای تیزه دار در برابر تاقهای مازه دار
چارسوق: بخشی از بازار که دو راسته همدیگر را بریده و چهار راهی را پدیدآورند
چَپری: نعل درگاهی که به شکل سه گوش باشد
چَمانه: گونهای چَفد جناغی یا تیزهدار است که دارای خیز بلندی ست و توان باربری بالایی دارد.
چَفد: در معماری ایرانی به هر نوع خمیدگی و قوس در سازه گفته میشود.
چَپیله: نوعی روش آجرچینی در اجرای تاق است. بافتی که از این روش به دست میآید معمولاً نازکترین است. ازینرو تاقهای با این روش آجرچینی همانند تاق پالانه یا جهازه ناباربر بوده و کارکردهای آمودی یا بر روی چارچوبهای چوبی داشتهاند.
چَمله: نوعی چفد در تاق که کارایی باربری نداشته و بیشتر در نعل درگاهها از آنها بهره گرفته میشود. این چفد بسیار نزدیک به نیم دایره است.
خاگی: پوشش بیضوی شکل تاق یا گنبد. تاقها معمولاً بیضی هستند خواه به صورت شلجمی یا بیضی ایستاده یا به صورت معروف به بیضوی که بیضی خوابیدهاست یا حالتی نزدیک به دایره. از آنجا که ساختار دایره کمترین نیارش و پایداری را در سازه داشته در گذشته هیچ تاقی به صورت دایره کامل ساخته نمیشدهاست.
خاگار: ابزاری برای کشیدن بیضی. این ابزار در معماری ایرانی بیشتر نخ چنبر و دو میخ بودهاست. در معماری کاربرد خاگار به ویژه در رسم چفدها برای تاقها و گنبدها فراوان بودهاست. در پیمون به دلایل آزمون و خطایی طولانی یا دلایل شهودی در طول تاریخ معماران به این نتیجه رسیده بودند که بیضی ساختار پایدار تری را در رسم چفد برای تاق و گنبد ایجاد میکند. برای همین خاگار کاربرد به مراتب بیشتری از پرگار داشتهاست.
خَرپشته: پوششهای شیب دار که امروز شیروانی گفته میشوند. به برجستگی بخشی از بام نیز گفته میشود
خیمه پوش: نوعی پوشش تاق است که چارسویه است.
خوانچه پوش: نوعی تاق آمودی است که در میان تویزههای باربر ایجاد میشود که در سبک کردن سازه و ایجاد راه رفت و آمد از میان تویزهها را برای نمونه در کمرپوشها کارایی دارد.
مقاله ای از ویکی پدیا ________________________________
معماری صدر مسیحیت
معماری صدر مسیحیت را بطور کلی میتوان به دو بخش بیش از از کنستانتین (از سال ۳۱۳–۵۰ میلادی و پس از از کنستانتین (از سال ۳۱۴ تا سال سقوط امپراتوری) تقسیم نمود. دوره نخست را "دوره پیگرد" و دوره دوم را "دوره بازشناسی "میگویند.
بطور کلی در بررسی معماری صدر مسیحیت میتوان دو نوع پلان عمده را تشخیص داد.
۱- پلان باسیلیکایی که به عبارتی به کلیسای با پلان طولی نیز معروف است.
۲- پلان مدور که به تقلید از پلانهای رومی در ساخت کلیسا رواج یافته است.
کلیسای سانتا ماریا دلفیوره (آرامگاه دختر کنستانتین):این بنا در اصل منضم به کلیسای رومی" سنت آنیس "در خارج شهر بود. فضای داخلی به دو قسمت مشخص و متمایز تقسیم شدهاست. یکی تالار گرد و گنبددار مرکزی است که به وسیلهٔ ردیف پنجره زیر سقف روشنی میگیرد و در واقع به منزله شبستان کلیسای طولی (مستطیل شکل) است، و دیگری غلام گردشی با تاق گهوارهای است که همچون حلقهای به دور تالار مرکزی قرار گرفتهاست. این یک نمونه پلان مدور میباشد.
کلیسای مزار مقدس: انواع پلانهای مدور باسیلیکایی، طرحهای مرکزی و دوار یکی برای جاودان ساختن کسی و دیگری به منظور تجمع، نخستین به فرمی نسبتاً از هم گسسته در طرح بازسازی شده و کلیسای مزار مقدس مورد بررسی قرار گرفتهاست. از ساختمان این بنا که پیش از ۳۳۳ میلادی آغاز شده بود در سال ۶۱۳ میلادی تخریب شد ۱. این بنا باسیلیکایی نسبتاً کوچک است که دهلیز سرگشاده کوچکی در ابتدای آن واقع شدهاست. در حیاط پشت باسیلیکا دو نقطه قابل احترام قرار دارد:یک صخره تصلیب در یک طرف و مزاری مقدس با پوششی از بنای گنبدی در عقب.
مقاله ای از ویکی پدیا ________________________________
معماری کلاسیک
قانون نظام های کلاسیکِ سباستیانو سرلیو
مدل سرلیو برای نمای کلیسا
ستون زن پیکر یا Caryatid، یکی از عناصر معماری یونان باستان که بعدها در معماری کلاسیک به کار گرفته شد.
نمای کلیسای سانتا ماریا نووا که توسط معمار رنسانسی آندرآ پالادیو در خلال سال های 1578-90 طراحی شده است. معماری کلاسیک گونهای از معماری است که از عناصر برگرفته از معماری دوران کلاسیک روم و یونان تشکیل شدهاست. سبکهای معماری زیادی از معماری کلاسیک الهام گرفتهاند و این مسئله باعث شکلگیری باززنده سازیهایی مثل معماری نئوکلاسیک از میانه قرن ۱۹ و باززندهسازی یونانی قرن ۲۰ شد. اکثر سبکهای معماری که پس از رنسانس در اروپازاده شدهاند میتوانند معماری کلاسیک محسوب شوند. این تعبیر گسترده از این اصطلاح توسط جان سامرسون در کتاب زبان کلاسیک معماری به کار گرفته شدهاست. عناصر معماری کلاسیک در زمینههای معمارانه متفاوتی نسبت به زادگاه اصلیشان به کار گرفته شدهاند. شیوههای کلاسیک – دوریک، یونیک و کرنتین - که در معماری سبک گرای قرن ۵ پیش از میلاد یونان معنی دارند در معماری قرن اول گالها دوباره به کار گرفته میشوند و از آن زمان بارها و بارها تجدید شدهاند.