اشعار وقتی حسن کوچوله

  • شروع کننده موضوع DENIRA
  • بازدیدها 259
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

DENIRA

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/08/12
ارسالی ها
9,963
امتیاز واکنش
85,309
امتیاز
1,139
محل سکونت
تهران
اتل متل توتوله
وقتی حسن کوچوله
پاشو گذاشت تو دنیا
دنیای زیبای ما
کوچک و فسقلی بود
ریزه و قلقلی بود
افتاده بود تو نَنو
این نوزادِ کوچولو
گاهی تو جاش می غلتید
گاهی کمی می خندید
گریه می کرد و فریاد
هی الکی میزد داد
خلاصه کودک ما شد
یک جوان رعنا
اتل متل توتوله
آهای حسن کوچوله
آهای آهای جوونک
آهای جناب کودک
ماشاالله آی ماشاالله
چشم نخوری انشاالله
رکورد رو خوب شکستی
چی بودی و چی هستی
الان دیگه شادی تو
شاخه شمشادی تو
نوجونی ماشاالله
قد میکشی به بالا
به پاس این محبت
این زحمت و این خدمت
از پدر و از مادر
البته هرچه بیشتر
چه خوبه قدردانی
با لطف و شادمانی
اتل متل توتوله
محصلِ چه جوره؟
مدرسه رفته امسال
هم غمگینه هم خوشحال
کم کم توی دبستان
با شادی فراوان
درساشو خوب میخونه
می خونه و میدونه
چه خوب قدردانی
با لطف و شادمانی
اتل متل توتوله
آهای حسن کوچوله
حالا خودت میدونه
لازمه قدردانی
از زحم معلم
از همت معلم
از دبیر و استاد
که علم رو یاد تو داد.
 

برخی موضوعات مشابه

تاپیک قبلی
تاپیک بعدی
بالا