پروژه ی فیلادلفیا- مونتاک

لیلی تکلیمی

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/12/30
ارسالی ها
785
امتیاز واکنش
20,382
امتیاز
661
محل سکونت
تهران
پروژه ي «فيلادلفيا» يا پروژه ي «رنگين کمان» يکي از آزمايشات مخفي آمريکا در سال 1943 براي ايجاد کردن تونل زمان و مکان بود. اين آزمايش به طرز وحشتناکي پايان يافت و اگر چه آثار آن هنوز در نقاط اطراف بندر فيلادلفيا ديده مي شود، ولي نيروي دريايي آمريکا (مسؤول اين پروژه) همچنان آن را انکار مي کند.
آزمايشي که در فيلادلفيا صورت گرفت، بعدها به طرز اسرار آميز با پروژه ي مشابهي به نام «مونتاک» در سال 1983 پيوند خورد و حتي پاي انسان هاي گذشته، آينده و حتي بيگانگان را به ميان کشيد. پيش از جنگ و در طول جنگ جهاني دوم، نيروي دريايي آمريکا دست به آزمايشاتي براي نامريي کردن کشتي ها و هواپيماها زد. اين نامريي کردن به گونه يي بود که رادارها ديگر قادر به رد يابي اين وسايل نباشند و به اين منظور کل جرم وسيله مورد نظر بايد کاملاً وارد بعد ديگري از زمان - فضا مي شد تا قابل رديابي و بمباران شدن نباشد. بنابراين تحت نظر بزرگ ترين فيزيکدانان قرن از جمله «نيکلاس تسلا» و «جان نيومن» اين پروژه در کنار بندر فيلادلفيا شروع به کار کرد.
در آزمايشات اوليه با کمک دستگاه هاي بسيار عجيبي که تسلا ساخت، تيم پژوهشي قادر بود وسايل کوچک مثل ميز و صندلي را ناپديد کند و سپس آن ها را بازگرداند.
اين آزمايشات پيش از آغاز جنگ جهاني دوم آغاز شد و براين اساس کاملاً واضح است که جنگ جهاني دوم پيش بيني شده و با برنامه ريزي قبلي صورت گرفته بود و در اين ميان تعداد زيادي از يهوديان آلمان و آمريکا مخارج اين پروژه عظيم را پرداختند!
بعد از آزمايشات اوليه که تحت فرمان نيروي دريايي آمريکا صورت گرفت، تصميم بر آن شد که تعدادي حيوان مثل گوسفند و بز را داخل يک کشتي قرار دهند و آن را به بعد ديگري بفرستند. اين حيوانات داخل قفس هاي فلزي و در عرشه ي کشتي بودند. کشتي براي چند دقيقه کاملاً ناپديد شد، ولي وقتي برگشت تعدادي از حيوانات گم شده بودند و بقيه هم آثار سوختگي روي بدن شان ديده مي شد. قرار بود تا کامل شدن پروژه هيچ انساني مورد آزمايش قرار نگيرد، ولي در دوازدهم آگوست 1934 کشتي «Eldridge USS» با تمام خدمه اش مورد آزمايش قرار گرفت.
ملونان خبر نداشتند که چه اتفاقي قرار است براي شان بيفتد. دستگاه ها شروع به کار کردند، کليدها روشن و کشتي با کليه ي مردان داخلش ناپديد شد و چهار ساعت بعد دوباره در بندر فيلادلفيا ظاهرگشت. شاهدان ماجرا گزارش مي دهند که يک هاله ي سبز فسفري تمام کشتي را احاطه کرده بود.
سؤال اين است که در اين چهار ساعت کشتي به کجا رفته بود؟ دو باز مانده يي که دراين کشتي حضور داشتند، ادعا مي کنند در اين چهار ساعت کشتي در يک تونل زماني چهل ساله، يعني از سال 1943 به سال 1983 و دقيقاً در زمان آزمايش مشابهي به نام پروژه «مونتاک» وارد شده بود. عده يي معتقدند که بيگانگان يعني فضايي ها دراين ميان نقشي فعال داشته اند!
موضوع از اين قرار است که چهل سال بعد از آزمايش فيلادلفيا، همان دانشمنداني که نام شان ذکر شد دست به آزمايش مشابه ديگري در مکاني نزديک به فيلادلفيا زدند. نام اين پروژه در پرونده هاي نيروي دريايي پروژه «مونتاک» است. درواقع کشتي که درسال 1943 ناپديد شده بود، در تونل زمان به سال 1983 و به زمان انجام پروژه «مونتاک» جهش کرده بود. دراين ميان دو نفر از خدمه به نام هاي «دانکن» و «بيلک» از کشتي بيرون پريدند و در سال 1983 باقي ماندند، درحالي که کشتي و سايرخدمه اش به سال 1943 بازگشتند و تمام آن ها جان باختند. اين دو بازمانده عضو خدمه ي نيروي دريايي نبودند، بلکه دو دانشمند فيزيکدان و از دوستان «جان فون نيومن» و «نيکلاس تسلا» بودند که به هر دليلي آن روز در عرشه کشتي حضور داشتند و در زمان مناسب به چهل سال آينده سفرکردند. طبق گزارشات آن ها «جان فون نيومن» دو قايق نجات را از پيش براي گرفتن آن دو از آب آماده کرده بوده است! «آلبک» مي گويد:
- وقتي ما را از آب گرفتند و پيش فون نيومن بردند، او پير شده بود و به ما گفت که چهل سال است منتظر رسيدن شما هستم.
مشخص است که اين سفر چهل ساله در زمان با موفقيت و همان طور که اين دانشمندان پيش بيني کرده بودند، انجام شده است. به گفته ي «دانکن» و «بليک» نفر سومي هم همراه آن ها بوده، ولي به سبب اشتباهي که در ساعت زماني او اتفاق افتاده بود پس از ورود به سال 1983، او در هر ساعت به اندازه ي يک سال پير شد و ظرف چند روز بعد مرد.
«دانکن» و «بيلک» هم اکنون در نيويورک زندگي مي کنند و چند مصاحبه ي خصوصي هم بدون ذکر نام انجام داده اند.
تونل زماني که در بندر مونتاک فعال است تاکنون سبب اتفاقات غير منتظره و عجيبي شده که حتي مردم عادي هم آن را مشاهده کرده اند. از آن جمله پيدا شدن جسد هيولا يا موجود افسانه يي درسواحل مونتاک است. با توجه به جريان سفرهاي زماني و آزمايشات بسياري که دراين بندر رخ مي دهد، کاملاً طبيعي است تونلي درما قبل تاريخ يا در زمان باستان گشوده شده و اين هيولا از آن دوره به اين زمان آمده باشد.
طبق گزارشات بارها اجساد موجوداتي مشابه و گاهي کوچک تر از اين در سواحل مونتاک به گل مي نشينند که مي توان حدس زد فقط يکي از هزار جسدي است که از اقيانوس به ساحل کشيده مي شود. طبق اطلاعاتي که «دانکن» و «بيلک» مي دهند چندين بار در زماني که آن ها مشغول فعاليت درکانال هاي زير زميني مونتاک بودند، هيولاهايي از کنترل خارج شده واز تونل بيرون آمده اند که منجر به کشته شدن تعداد زيادي از دانشمندان هم شده اند.

شرح ماجرا

انیشتین طبق نظریه حوزه ی واحد خود قصد داشت میدان گرانش را با استفاده از یک میدان قوی الکتریسیته و مغناطیس از بین ببرد که در این آزمایش کشتی در میان دو دستگاه تولید جریان الکتریسیته باشدت جریان بسیاربالا و در یک میدان قوی مغناطیس قرار گرفته بود.آزمایش شروع میشود و پس از چند دقیقه کشتی ناپدید میشود پس از چند روز در چندصد کیلومتری فیلادلفیا پیدا میشود همهٔ سرنشینان کشتی دچار جنون شده بودند و پس از مدتی همگی خدمه کشتی تک تک از داخل بدن دچار خود سوزی شدند.[
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
]​

حاشیه

این ماجرا به طور گسترده‌ای به عنوان یک جعل یا یک حُقّه به شمار آمده و نیروی دریایی ایالات متحده مدعی است که چنین تجربه‌ای هرگز رخ نداده‌است. افزون بر این، برخی از جزئیات به اثبات رسیده در مورد داستان ناوشکن الدریج، بوضوح با قوانین معروف و شناخته شده فیزیک در تضاد می‌باشند. با این حال، ماجراهای مربوط به این پروژه، با اوهام و تصورات مربوط به
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
درهم آمیخته، و عناصری از آزمایش فیلادلفیا در انتساب نظریه توطئه از جانب دولت‌های دیگر مورد بهره برداری قرار گرفته‌است.

قدمت پروژه مونتیاک به سال 1943 میلادی برمی گردد ، هنگام تحقیق بر روی نامرئی شدن ناو جنگی یو اس اس آلدریچ (ناو فوق به ناگهان از روی صفحه رادار محو و نامریی شد )، USS-Eldrigeبه عنوان کشتی نیروی دریایی ایالات متحده در محوطه آبهای فیلادلفیا مستقر بود وحوادث مربوط به کشتی فوق ، معمولا با عنوان "آزمایش فیلادلفیا" اشاره می شود. هدف از این آزمایش این بود که کشتی فوق توسط امواج رادار غیر قابل کشف و ردیابی باشد و در این حین و هنگام آزمایش بود که ، وقایع کاملا غیر منتظره و شدیدی عارض و حادث شد ! کشتی در مقبل چشمان غیر مسلح همگان ، ناگهان نامرئی شد و از زمان و مکان خود به بعدی دیگر انتقال یافت (در ادامه توضیح داده خواهد شد که کشتی در کجا و چه زمانی قرار گرفته بوده). هر چند این موضوع پیشرفت قابل توجهی در شرایط تکنولوژی آن زمان به حساب می آمد ، ولی برای مردمی که درگیر آن بودند، تبدیل به فاجعه ای شد.
عکسی از ناو USS-ELDRIGE
uss_eldridge_philadelphia_large_thumbnail.jpg
ملوانان از این بُعد زمانی به فاز دیگری منتقل شده بودند و پس از سه ساعت کشتی دوباره ظاهر شد. دروضعیت بازگشت ملوانان به زمان حال ، عدم تعلق کامل روانی و وحشت در سیمایشان موج می زد . کسانی که جان سالم بدر بردند با عنوان داشتن "ذهنی نا مناسب" از خدمت مرخص شدند و موضوع ، صورتی بی اعتبار به خود گرفت و تمام امور آن پوشیده ماند. پروژه به دلیل خطرناک بودن بسته اعلام شد.
سوال پیتر مون از فردی که در پروژه درگیر بوده است: بیایید نگاهی بیندازیم به آن چیزی که آزمایش فیلادلفیا را از آن لحاظ " فنی " کرده بود ؟
آن آزمایش ، نقطه آغازی برتمامی این وقایع و اتفاقات بود . هسته ی اصلی آزمایش فیلادلفیا ، در دهه ی 1930 و با مشارکت 3 دانشمند در شیکاگو شکل گرفت ، دکتر جان هاتچینسون (DR.JOHN HUTCHINSON )که رییس دانشکده فیزیک دانشگاه شیکاگو بود ، نیکولا تسلا (NICKOLA TESLA ) و دکتر کورتن آئر (DR. KURTENAUR ) که فیزیکدانی اتریشی واز کارکنان آن دانشگاه بود. آنها ، تصمیم به انجام آزمایشاتی با گمانه زنی و حدس وگمان در مورد ، مفهوم و ماهیت اشیاء و افراد ، برای " نامریی شدن " گرفتند . موضوع نامریی شدن ، برای چندین سال ، مورد بحث و گفتگو بوده است . آنها در سال 1931 یا 1932 باهم و به منظور انجام برخی تحقیقات در دانشگاه شیکاگو همکاری داشتند . در سال 1933 ، موسسه ی علمی تحقیقات پیشرفته در پرینستون تشکیل شد . پروژه ی " نامریی شدن " در سال 1934 شکل گرفت .
یکی از افراد هیات علمی موسسه ی فوق ، دکتر جان اریک فون نویمان از بوداپست مجارستان بود. او مدرک خود را در رشته ی شیمی در سال 1925 و ((PHD دکترایش را در سال 1926 از رشته ی ریاضیات گرفته بود . او پس از 4 سال تدریس در دانشگاه های اروپا ، به آمریکا نقل مکان کرد و پس از 3 سال آموزش در مقطع کارشناسی ارشد ، از او برای پیوستن به موسسه ی علمی فوق دعوت به عمل آمد . از دیگر افرادی که در این انستیتوی علمی کار می کردند ، آلبرت انیشتین بود که در سال 1930 آلمان را به مقصد آمریکا ترک کرده بود . او به انستیتوی تکنولوژی کالیفرنیا رفت ، ودر آنجا 3 سال به تدریس مشغول شد و سپس طبق دعوت و پذیرش آنها از او ، به انستیتوی علمی فوق ملحق گردید . افراد بیشماری ، در طول زمان به آنجا آمدند . زمان گسترش و توسعه ی پروژه سال 1936 بود . در ضمن اینکه نیکولا تسلا بعنوان مدیر پروژه معرفی شده بود . او دوست پرزیدنت فرانکلین روزولت بود و باب آشنایی شان زمانی بود ، که نیکولا تسلا در سال 1917 ، روزولت را که سمت وزارتی در نیروی دریایی آمریکا داشت ، ملاقات کرده بود . در آن زمان ، از تسلا برای انجام برخی کارها برای دولت ، منجمله : " چالشها و تلاشهای جنگی /نظامی " دعوت به همکاری شده بود که اونیز آنهارا انجام داد. او پذیرفت ، که "مدیر پروژه ی نامریی شدن " باشد و این کار را تا سال 1942 که زمان استعفایش بود ، انجام داد.
عکسی از نیکولا تسلا
tesla64.jpg
در سال 1936، پس از مطالعاتی فشرده ، آنها تصمیم به آزمایش اولیه ی فعالیتشان گرفتند ، آنها به بعضی اثرات نامریی شدن جزیی دست یافتند. نیروی دریایی ، و هرکس دیگری برای ادامه ی کار تشویق شده بود، از این رو ، نیروی دریایی ، پشتیبانی لازم مالی را برای تحقیق فراهم کرد . سیل دانشمندان آلمانی به آمریکا سرازیر شد .تا سال 1939 که جنگ توسط آلمان آغاز شد. در سال 1940 ، پس از پژوهش به شیوه های تسلا ، آنها تصمیم به انجام یک تست کامل در محوطه ی نیروی دریایی بروکلین گرفتند . آنها کشتی کوچکی داشتند ، ودر هر طرف ، کشتی های انباری / مناقصه ای موجود بودند. یکی از کشتی ها ، برق را تامین می کرد وسایر کشتی ها بعنوان پشتیبانی ، وظیفه ی رساندن آن قدرت لازم برای بکار افتادن " سیم پیچ های دستگاه " ها را داشتند .آنها کشتی آزمایشی را با کابل ها بهم ربط داده بودند .
این ایده ، بخاطر این بود که اگر در جریان آزمایش ، هر حادثه ی اشتباهی رخ دهد ، آنها بتوانند کابل هارا قطع کنند ، یا کشتی آزمایشی را غرق سازند . که البته همه چیز کار کرد و موفقیت پروژه اعلام شد. نکته ی مهم درآزمایش سال 1940 این بود که ، هیچکسی در محدوده ی کانونی آزمایش نبود . آن بشدت اجرایی خشک ورسمی بدون حضور مردم (افراد ) بود. این مهم است ، زیرا آنچه که بعدا اتفاق افتاد ، این موضوع را ثابت می کند .
افراد دیگری به جمع ملحق شدند . توماس تی براون( TOMAS T. BROWN) نیز به پروزه پیوست . زیرا که او، یک کارشناس" اثرات الکترو گراویتی " بود وبدلیل این تخصصش وارد گروه شد. او وظیفه ی حل مشکل " مین های مغناطیسی آلمانی " را داشت ، مین هایی که بر حمل ونقل متفقین و تلاش نیروی دریایی در جنگ تاثیر گذارده بودند. این امر به ایجاد پروژه ای موازی منجر شد ، استفاده از DEGAUSSING کویل ها وکابلها برای انفجار مینهایی که در فواصل معین ، از کشتی ها قرار گرفته بودند. نیروی دریایی امریکا ، چند نفر را به کار گمارد ، که بر روی ازمایشات ، نظارت داشته باشند.
این چگونگی آن مساله ای بود که من با قضیه در گیر شدم (منظور شخصی است که پیتر مون با او مصاحبه می کند) وظیفه ی من ، در پروژه ،" نگهداری و حفظ تفسیرها و نظرات فنی " بود . بیایید نگاهی به نیکولا تسلا بیندازیم ، زمانی که پدرش در سال 1879 در گذشت ، اولین سالی بود که تحصیلاتش را در دانشگاه به پایان می رساند . او در سال 1884 به ایالات متحده آمد ، او بینش و بصیرت فوق العاده ای داشت . او سابقه ای کامل از خودش برجای گذاشته است .
قبل از آمدنش به امریکا ، او با دانشمندان زیر آشنا شده بود :
رابرت اوپنهایمر ، کسی که بعدها در پروژه ی منهتن وگسترش بمب اتمی کار می کرد ، دکتر دیوید هیلبرت ( DR. DAVID HILBERT) ریاضی دانی که مبدع معادلات ریاضی فضای هیلبرت بود ، کسی که فضاهای چندگانه (MULTIPLE SPACE) و واقعیتهای چندگانه MULTIPLE REALITIES را به زبان ریاضی شرح داد . این معادلات ریاضی ، فضاهای چندگانه ، موضوع مهمی برای پروژه محسوب شدند دکتر فون نویمان ، هیلبرت را در سال 1927 ملاقات کرد وبسیاری از چیزهایی که از او آموخته بود ، را بکار گرفت . فون نویمان ، توسط آن اندوخته های علمی ، سیستمهای جدید دیگری از ریاضیات را توسعه داد. فون نویمان ، یکی از برجسته ترین ریاضی دانان این قرن شناخته شده است ، برخی فکر می کنند که حتی او بهتر از انیشتین بوده است .یکی دیگر از ریاضی دانان این پروژه ، دکتر جان لوینسون (DR .JOHN LEVINSON ) بود ، که در سال 1912 بدنیا آمد ودر سال 1976 در گذشت ، اوسه کتاب در مورد ریاضیات منتشر کرد . من تاریخچه ی دیگری از او در هیچ جای دیگری نیافتم . لوینسون ، آنچه راکه بعدها ، " معادلات زمان لوینسون " نامیده شد ، توسعه داد.
با وجود همه این چیزهایی که در ماورای این قضیه قرار دارد، گروه ، همه ی آن چیزهایی که برای پیشرفت پروژه مورد نیاز بود را در اختیار داشتند . پس از آزمایش موفقیت آمیز 1940 نیروی دریایی ، بودجه ی نامحدودی برای پروژه اختصاص داد و پروژه را طبقه بندی کرد. در 5 دسامبر 1941 من در سانفرانسیسکو بودم وماموران دولتی پیش من آمده و به من گفتند ، که تا 72 ساعت دیگر آینده جنگی بین ژاپن و ایالات متحده روی خواهد داد و آنها نیازمند کمک ویاری من بودند ، در ژانویه 1942 کارم را در موسسه مطالعات پیشرفته به پایان رسانده بودم .
تسلا ، یک کشتی به همراه خدمه اش در اختیار گرفته بود وبرای یک آزمایش کامل آماده شده بود .تسلا وفون نویمان ، در بعضی چیزها ، باهم ، هم عقیده نبودند تسلا اصرار داشت که آنها ، قصد دارند برای پرسنل مشکلات جدی و شدید ایجاد کنند . تسلا ، وقت بیشتری می خواست ولی نیروی دریایی آمریکا نمی خواست ، با او در این مورد به توافق برسد.
تسلا ، اعلان نامه هایی را در اواخر دهه ی 1930 و اوایل دهه 1940 درباره ی تماسش با گونه های خارج سیاره ی (off planet species) منتشر کرد.
او (تسلا) بافضای خارج در تماس بود . که در این خصوص ، اعتقاد داشت مشکلی در ارتباط با افراد دیگر بوجود خواهد آمد ، او تصمیم به خرابکاری آزمایش 1942 گرفت ودر تلاش برای متوقف کردن کل پروژه برآمد .او " تنظیم دوباره ای " در مورد تاسیسات و تجهیزاتی که در آن مکان بود انجام داد. بطوری که هیچ چیز کار نکرد و پروژه با شکست مواجه شد ! پس از آن در مارس 1942 ، تسلا پروژه را به فون نویمان سپرد و پروژه را ترک کرد . فون نویمان به نیروی دریایی رفت و برای بررسی مشکل ایجاد شده ، زمانی را در خواست کرد . و تعیین آنچه که باعث اختلال پروژه شده بود .
فون نویمان ، تصمیم به ایجاد تغییراتی در بعضی از تجهیزات گرفت ، اودانست که نیاز به کشتی مخصوصی دارد که از کف عرشه تا بالای آن طراحی شده باشد . بدین منظور ناو USS - ELDRIGE انتخاب شد ، تجهیزات در داخل کشتی تعبیه شده بود و آنها کل ملزومات مورد نیاز وتجهیزات را در داخل کشتی فوق قرار داده بودند . اکتبر 1941 فرارسید ، آنها 33 داوطلب برای خدمه ی کشتی را انتخاب کردند که در دسامبر 1942 فارغ التحصیل می شدند.
پس از اینکه کشتی از بار انداز dry dock خارج گردید ، آزمایش آغاز شد . در ماه می 1943 ، فون نویمان ، سومین ژنراتور را نصب کرد ، البته آن هرگز با 2 تای دیگری سنکرونیزه /همراستا و هم نوسان نشد. در یکی از روزهای آزمایش، از کنترل خارج شد ویکی از افراد را ازبین بُرد. فون نویمان ، سومین ژنراتور را با هزینه ی خودش نصب و راه اندازی کرده بود .( زیرا تسلا ، فون نویمان را متقاعد کرده بود به اینکه ، مشکلات بالقوه ای با افراد وجود داشت .) فون نویمان ، به طرح اولیه برگشت. در اواسط ژوئن کشتی ، آزمایشات دریایی را پشت سر گذاشت . در 22 جولای 1943 آنها " آزمایش " را انجام دادند ، کشتی ، بین محدوده ی رادار و مکان نوری قابل رویت آن ، " نامریی " شد . آنها دریافتند که افراد روی کشتی دیگر تعلقی به جایگاه و موقعیتشان ندارند. نیروی دریایی ، خدمه را مرخص کرد وبا فون نویمان ( که در این خصوص ، درخواست زمان بیشتری برای این پروژه کرده بود ) مشاوره کرد .
نیروی دریایی پس از مشورت با مقامات مافوق ، اعلام کرد که 12 اوت 1943″ آخرین ضرب الاجل " (the drop dead date) است . فون نویمان بار دیگر ، نگرانی اش را ابراز کرد ، مبنی براینکه این زمان کافی نیست . نیروی دریایی ، تصمیم بر این گرفته بود که کشتی فقط از نظر راداری ناپدید شود نه اینکه به لحاظ نوری ( اپتیکال ) نامریی شدن رخ دهد ! روی همین اساس ، تجهیزات توسط فون نویمان تغییر یافتند.
12 اوت 1943 فرا رسید ، با اینکه ما میدانستیم که بعضی چیزها درست نبود ند ، با این وجود آزمایش آغاز شد و تقریبا برای یک دقیقه همه چیز خوب و روبه راه بود ...خطوط محیطی (out line ) کشتی ها در آب دیده می شدند ، ناگهان فلاش آبی رنگی زده شد و کشتی بطور کامل از نظرها ناپدید شد ! ارتباطات رادیویی با غیر ممکن شد ، آن رفته بود ! ... تقریبا ، سه ساعت بعد از آن کشتی برگشت ، در حالی که یکی از دکل هایش شکسته بود ، برخی از افراد خدمه تا حدی ( نیمه ) در عرشه ی فولادی کشتی فرو رفته بودند ، عده ی دیگر در داخل وخارج کشتی " محو " ( fade) شده بودند. بعضی شان بطورکامل ناپدید شده بودند ، و بسیاری شان هم عقلشان را از دست داده بودند.
نیروی دریایی ، خدمه ی باقیمانده را از آن مکان خارج کرد ودر طی 4 روز با برگزاری جلساتی ، شروع به تصمیم گیری در این مورد نمود که برای این مشکل چه را ه حلی بیندیشند ؟ آنها آنجا تصمیم گرفتند که آزمایش دیگری را انجام دهند ، که اجرایی رسمی و بدون پرسنل باشد. آنها برای انجام این آزمایش رسمی ، تقریبا 1000 فیت ( حدود 304 متر ) کابل را که به کشتی دیگر منتقل کرده بودند ، انتقال دادند . اواخر اکتبر 1943 ، آزمایش انجام گرفت ، و اینبار کشتی به مدت 20 دقیقه ناپدید شد ...وقتی که ان دوباره برگشت ، آنها تجهیزات گمشده شان رایافتند : کابینت های 2 فرستنده و 1 ژنراتور که از آزمایش قبلی گمشده بودند ، پیدا شدند . کابینت با "ژنراتور مرجع زمان - صفر" هم ، دست نخورده باقی مانده بود . در آن نقطه ، نیروی دریایی کشتی را از تجهیزات باقی مانده خالی کرد وپروژه را متوقف نمود . ناو USS ELDRIGE در جنگ به خدمت گرفته شد ، ودر پایان جنگ به یونان منتقل گردید .
مصاحبه پیتر مون با یکی از بازماندگان آزمایش فیلادلفیا :
کشتی به هایپر اسپیس کشیده شد ، ما در داخل کشتی بودیم ، و می دانستیم که چیز به شدت اشتباهی در مورد آزمایش وجود دارد. ما سعی کردیم دستگاه را خاموش کنیم ، ولی خاموش نشد . ما به طرف خارج عرشه دویده وبه سمت بیرون کشتی پریدیم . جایی که ما پریدیم ، بیرون از مرز خارجی بود. اما آن ، "انتهای تونل زمانی " بود که به مونتیاک در لانگ آیلند ختم می شد. یعنی ، تاریخ 12 آگوست 1983 !! ودر شب ما سریعا خودمان را پیدا کردیم ، از پله های کشتی پایین آمدیم وبه جایی رسیدیم که فون نویمان به ما خوش آمد گفت ! او منتظر ما بود ، آن یک شوک بزرگ بود ،ماباید در 1943 می بودیم و اکنون در 1983 هستیم ...! به فون نویمان می نگریستم که به پیر مردی تبدیل شده بود .
او گفت : " منطقه ی محصور شده ای در هایپر اسپیس " بوجود آمده که ما مجبوریم به گذشته برگردیم تا ژنراتورهای کشتی را خاموش کنیم ، تا از افزایش یافتن شکاف هایپر اسپیس که ممکن است کل سیاره زمین را فرا گیرد ودر خود ببلعد ، جلوگیری کنیم . فون نویمان ، برای رسیدن ما ، 40 سال انتظار کشیده بود ...! در مونتاک ، بار دیگر ما به گذشته فرستاده شدیم ، تجهیزات و وسایل را با تبرهایی که در اختیار داشتیم ، شکستیم ، کشتی ، تقریبا 3 ساعت دیرتر از ساعت اصلی ناپدید شدنش در 1943 ، به نقطه ی اصلی در " فضا زمان " برگشت . در زمان اصلی یعنی سال 1943، فون نویمان نمی دانست که چه اتفاقی افتاده است ! اودر سال 1943 ، مشغول تغییر دادن تجهیزات اولیه بود تا جایی که او یک ماشین زمان کامل را بوجود آورد.


منابع:
Please, ورود or عضویت to view URLs content!


Please, ورود or عضویت to view URLs content!


 
بالا