دلنوشته چـــــــــــــــــــــــــــرا کشــــتـیـشــــ؟

[Taranom.ES]

من بی‌دفاعم جناب قاضی
من شریف تربیت شدم
شریف بزرگ شدم
من ساده بودم
من همه چیز رو باور میکردم
من با هیچ‌کس مخالفت نمیکردم
من مقاومت کردم تاحد توانم
من ضعیف بودم
من
من‌
من
من اشتباهی‌ام..​

 

[Taranom.ES]

جناب قاضی
من از هیچ کس توقعی ندارم !

 

[Taranom.ES]

جناب قاضی

بنده ضعیف بودم !
برای خودم ضعیف بودن و برای دیگران ...!

 

[Taranom.ES]

جناب قاضی

همه این ها حق من نیست و من اشتباهی ام
تقصیر من بود!!!
ولی تقصیر دیگران هم بود !!!​

 

[Taranom.ES]

جناب قاضی

چه دفاعی از خودم بکنم ؟
من بی دفاعم
​

 

[Taranom.ES]

اقای قاضی
حالا من مانده ام و تقاص اشتباه دیگران و بازیگوشی خودم!!!!!​

 

[Taranom.ES]

‏-چرا کشتیش؟!
+فکر و خیالم پیشش مونده بود؛ پس نمیداد اقای قاضی...!

 

[Taranom.ES]

_چرا کشتیش؟
+فکر نمیکردم اینقدر بی معرفت باشه..فکر میکردم دوستمه!
کشتمش تا دیگه هروقت خواستم به یکی سلام کنم خودم فکر نکنم حداقل یکم دوستیم!
کشتمش تا دیگه مجبور نکنم خودمو که اضافی باشم ... آقای قاضی!
_آزادی!
+پشیمون میشید!!
_چرا؟
+ چون من یک قاتلم آقای قاضی!

 

[Taranom.ES]

+ مهم ترین کاری که امسال انجام دادی چی بود؟
- تا الان زنده موندم آقای قاضی

 

[Taranom.ES]

آقای قاضی
جدیدا میرم ی گوشه منتظر میشینم ببینم دیگه کی میخواد خودشو از چشمم بندازه ...!