ShAd ShAd
کاربر اخراجی
- عضویت
- 2016/11/27
- ارسالی ها
- 1,671
- امتیاز واکنش
- 12,204
- امتیاز
- 746
بگذارید از یک مثال ساده شروع کنیم که احتمالا هریک از ما تجربهاش کردهایم. کسی به شما مراجعه میکند و میگوید برای یک کار تجاري ١٠ میلیون تومان بده و با من شریک شود. فرض اول: آن فرد به شما وعده میدهد که اگر این مبلغ را بدهی، بعد از چند ماه د١٠ میلیون تومان سودخواهی کرد! او جزئیات دقیقی هم از کارش به شما نمیدهد. فقط با شور و حرارت بسیار از بازار داغ و پرسود فلان کاری که میخواهد بکند، چیزهایی به شما میگوید.
شما چه واکنشی خواهید داشت؟ درحالیکه یک کار تجارتی قانونی و مطمئن بیشتر از ٢٠ یا ٣٠ درصد سود نمیدهد، این سود هنگفت چندماهه شگفتانگیز است. در اینجا شما به آن فرد و سابقهاش نگاه میکنید. ممکن است او اصلا هیچ سابقهای در این کار نداشته باشد و نه تجارت بفهمد، نه تجربهای در این کارها داشته باشد. چنین کسی طبیعی است که سخنی نامربوط میگوید. ممکن است این فرد کسی باشد که اهل کارهای غیرقانونی است. شاید این وعده کمی محقق شود؛ ولی چنین پولی غیرقانونی است؛ شما هم که در کار او مشارکت کردهاید، شریک جرم شدهاید و در نهایت وقتی او دستگیر شود، شما هم دستگیر میشوید یا شاید او بگریزد؛ ولی زندگی شما تباه شود. ممکن است ظاهرا سود خوبی ببرید؛ ولی بهسرعت در مقابل آن سود، خیلی از چیزهای مادی و معنوی زندگیتان به باد میرود. ممکن است او واقعا تجربه تجارت داشته باشد و بخواهد با پول شما تجارت کند؛ اما وقتی به سابقهاش نگاه میکنید، کسی را میبینید که با رفتارهای غیرمعقول و محاسبات اشتباه و خطاهای بسیار، بارها ضررهای هنگفت داده است و غرق در بدهی است و پول شما را میخواهد یا خرج بدهیهایش کند یا باز هم در کارهای تجاری اشتباه و پرخطا به کار انداخته و آن را هم مثل سرمایههای قبلیاش از بین ببرد و فقط خودش به منافعي كه جايي پنهان كرده است برسد. شاید اصلا خودتان هم تجربه کرده باشید یا در اطراف خود دیده باشید که چگونه افرادی به طمع سود هنگفت، آسان و زودرس، به وعدههای واهی دل بستهاند و بعد زندگیشان بر باد رفته است.فرض دوم: آن فرد به شما وعده میدهد اگر این پول را بدهید، با کاری که میخواهد بکند، بعد از یک سال حدود دو، سه میلیون تومان (یعنی ٢٠، ٣٠درصد) از تجارت مشترک سود خواهید کرد. او جزئیات زیادی را از کارش به شما اطلاع میدهد و معلوم میکند میخواهد با این پول دقیقا چه کند. سود هنگفتی نیست؛ اما برای کارهای قانونی و مشروع، سود پذیرفتنی، متعارف و مطمئنی است. همینقدرکه میبینید آن فرد سودی منطقی به شما وعده میدهد، شما را به این فکر فرو میبرد که او میداند چه میگوید و با تجارت آشناست. وقتی هم به کارنامه کسی که پیشنهاد مشارکت به شما داده است، مینگرید، میبینید اگرچه تاجری بزرگ و معجزهگر نیست؛ ولی توانسته در کارهای خود موفق باشد و به شکلی آبرومند و اطمینانبخش کسبوکار سودآوری داشته است و شرکایش هم سود بـردهاند.شما در این دو فرض کدامیک را انتخاب میکنید؟ آن وعده هـ*ـوسانگیز سود هنگفت و استثنایی و عجیب چندماهه با آن مشخصات بسیار متزلزل، حریصانه و خطرناک را؟ یا این سود معقول و متعارف درستکارانه و اطمینانآور را؟ مطالعات نشان میدهد در این موارد، مالباختگان همانقدر که فریب چربزبانی و وعدههای واهی را خوردهاند، قربانی طمع و بیتوجهی خود نیز بودهاند. تصمیم با شماست.
شما چه واکنشی خواهید داشت؟ درحالیکه یک کار تجارتی قانونی و مطمئن بیشتر از ٢٠ یا ٣٠ درصد سود نمیدهد، این سود هنگفت چندماهه شگفتانگیز است. در اینجا شما به آن فرد و سابقهاش نگاه میکنید. ممکن است او اصلا هیچ سابقهای در این کار نداشته باشد و نه تجارت بفهمد، نه تجربهای در این کارها داشته باشد. چنین کسی طبیعی است که سخنی نامربوط میگوید. ممکن است این فرد کسی باشد که اهل کارهای غیرقانونی است. شاید این وعده کمی محقق شود؛ ولی چنین پولی غیرقانونی است؛ شما هم که در کار او مشارکت کردهاید، شریک جرم شدهاید و در نهایت وقتی او دستگیر شود، شما هم دستگیر میشوید یا شاید او بگریزد؛ ولی زندگی شما تباه شود. ممکن است ظاهرا سود خوبی ببرید؛ ولی بهسرعت در مقابل آن سود، خیلی از چیزهای مادی و معنوی زندگیتان به باد میرود. ممکن است او واقعا تجربه تجارت داشته باشد و بخواهد با پول شما تجارت کند؛ اما وقتی به سابقهاش نگاه میکنید، کسی را میبینید که با رفتارهای غیرمعقول و محاسبات اشتباه و خطاهای بسیار، بارها ضررهای هنگفت داده است و غرق در بدهی است و پول شما را میخواهد یا خرج بدهیهایش کند یا باز هم در کارهای تجاری اشتباه و پرخطا به کار انداخته و آن را هم مثل سرمایههای قبلیاش از بین ببرد و فقط خودش به منافعي كه جايي پنهان كرده است برسد. شاید اصلا خودتان هم تجربه کرده باشید یا در اطراف خود دیده باشید که چگونه افرادی به طمع سود هنگفت، آسان و زودرس، به وعدههای واهی دل بستهاند و بعد زندگیشان بر باد رفته است.فرض دوم: آن فرد به شما وعده میدهد اگر این پول را بدهید، با کاری که میخواهد بکند، بعد از یک سال حدود دو، سه میلیون تومان (یعنی ٢٠، ٣٠درصد) از تجارت مشترک سود خواهید کرد. او جزئیات زیادی را از کارش به شما اطلاع میدهد و معلوم میکند میخواهد با این پول دقیقا چه کند. سود هنگفتی نیست؛ اما برای کارهای قانونی و مشروع، سود پذیرفتنی، متعارف و مطمئنی است. همینقدرکه میبینید آن فرد سودی منطقی به شما وعده میدهد، شما را به این فکر فرو میبرد که او میداند چه میگوید و با تجارت آشناست. وقتی هم به کارنامه کسی که پیشنهاد مشارکت به شما داده است، مینگرید، میبینید اگرچه تاجری بزرگ و معجزهگر نیست؛ ولی توانسته در کارهای خود موفق باشد و به شکلی آبرومند و اطمینانبخش کسبوکار سودآوری داشته است و شرکایش هم سود بـردهاند.شما در این دو فرض کدامیک را انتخاب میکنید؟ آن وعده هـ*ـوسانگیز سود هنگفت و استثنایی و عجیب چندماهه با آن مشخصات بسیار متزلزل، حریصانه و خطرناک را؟ یا این سود معقول و متعارف درستکارانه و اطمینانآور را؟ مطالعات نشان میدهد در این موارد، مالباختگان همانقدر که فریب چربزبانی و وعدههای واهی را خوردهاند، قربانی طمع و بیتوجهی خود نیز بودهاند. تصمیم با شماست.