هنرمندان این سبک، پرسپکتیو یا نقاشی سهبعدی که تا دورهی رنسانس برای به تصویر کشیدن فضا کاربرد داشت را رها کردند و از مدلسازیهای واقعی برای اجسام نیز روی گرداندند.
نقاشان کوبیست به دنبال فرمهای باز، اجسام و اشیاء تیز و نافذ از طریق عبور فضا از داخل آنها، ادغام پیشزمینه و پسزمینه با یکدیگر و نمایش موضوعات از زوایای متعدد بودند. برخی تاریخنگاران معتقدند که این نوآوریها، نمایانگر پاسخی به تجربهی متغیر فضا، حرکت و زمان در دنیای مدرن است. اولین فاز این جنبش کوبیسم تحلیلی نام گرفت.
هنرمندان کوبیست ترکیبی در فاز دوم کوبیسم، به دنبال استفاده از مواد غیرهنری بهعنوان نشانههای انتزاعی بودند. استفادهی آنها از روزنامه، تاریخنگاران را به این نتیجه رساند که این هنرمندان بهجای توجه به تمامی فرمها و اشکال ذکرشده، با تیزبینی متوجه رویدادها و وقایع عصر خود نظیر جنگ جهانی اول شدهاند.
کوبیسم با تأکید بر اتحاد میان یک صحنهی به تصویر کشیدهشده و سطح بوم نقاشی، راه را برای هنر غیربازنمایی (Non-Representational Art) هموار کرد. این تجربیات از سوی افرادی چون پیت موندریان به کار گرفته شدند. او به مدد این تجربهها، به کشف کاربردهای شبکه، نظام انتزاعی علائم و فضای کمعمق ادامه داد.