میگویند تاریخ را فاتحان مینویسند اما در واقع این جمله برای تسلی کسانیست که نامشان از قلم مورخان دور مانده است. برای سال های سال، کتب علمی، جریان الکتریسیته و برق را تنها به یک نام، یعنی «توماس ادیسون» نسبت داده اند در حالیکه به نابغه ای که تکنولوژی پیشگامانه او در زمینه برق واقعا توانست به جهان پیشرفته نیرو ببخشد، در تاریخ علم و دانش کمتر اشاره شده است.
تا پیش از ورود به قرن بیستم، برق همچنان یک کنجکاوی علمی محض باقی مانده بود و هنوز هم بسیاری نسبت به کارایی آن تردید داشتند اما این «نیکولا تسلا» بود که بیش از هر فرد دیگری این مسیر را تغییر داد. در حقیقت تحقیقات پیشگامانه تسلا در زمینه برق تنها بخشی از نوآوری ها و اختراعات علمی بود که باعث شد تا وی در حد یک «الهه علم» در جهان مشهور شود.
در واقع، «تسلا» نه تنها در کارها و پیشرفت های پیشینیان خود تحول ایجاد کرد، بلکه با پیشی گرفتن از دانشمندان معاصر خود، گامی بلندتر در این مسیر برداشت. همانطور که یک ستاره موسیقی باید برای رسیدن به عنوان «الهه موسیقی» جهان باید قطعاتی بی نظیر ساخت، در علم هم همین قانون صدق می کند چرا که باید آن قدر ماشین های نوآورانه و خلاقانه ساخت تا بلکه یکی از آنها به اختراعی علمی تبدیل شود.
علاوه بر تمامی این ها، چنین مخترعی باید ویژگی های متمایزی چون غیر عادی بودن، بصیرت و انگیزه و توان تحمل مشقت ها و ریاضت در راه علم را هم داشته باشد. در واقع، «نیوکلا تسلا» چنین فردی بود.
تسلا ظرفیت ها را مشاهده کرد
در عصری که دلار در جهان قدرت نمایی می کرد و دانشمندان و مهندسان آن دوره توانستند با تنها یک یا دو پیشرفت ساده و پیش پا افتاده برای خودشان امپراتوری کسب و کار درست کنند، تمرکز تسلا هرگز از کارش منحرف نشد. همین مسئله باعث شد تا او در عین پرکار بودن همچنان دانشمندی فقیر باقی بماند زیرا هرگز مانند هم قطارانش روی کسب درآمد در آن زمان متمرکز نشده بود.
در حالی که رقبای تسلا در «جنگ جریان» یعنی مبارزه میان اردوگاه های تسلا و ادیسون بر سر اینکه تکنولوژی کدام یک از این دو در نهایت می تواند تاج و تخت سلطنت انحصار برق را با چنگ و دندان حفظ کند، قرار داشتند، تمایل تسلا جهت دریافت بودجه برای پروژه بزرگ بعدی، برای چندمین بار از عزم این دانشمند در حفظ حق مالکیت معنوی اختراعات و پتنت های خود حکایت می کرد.
تمرکز و دوراندیشی تسلا، تقریبا به همان نسبت که مخترعان به جامعه منفعت رساندند، به همان نسبت به ضرر او تمام شد. وی بر خلاف «توماس ادیسون» که از عموم جامعه برای اعتبارش هزینه کرد، از رسانه ها و مطبوعات برای تبلیغ و شهرت یا حتی حمله به مخالفانش و ایجاد موقعیت کسب و کار قدرتمند استفاده کرد.
از همه این ها مهم تر، دستاوردهای او حتی از یافته های سطحی هم قطارانش هم فراتر رفت. در عین حال، او جهت دریافت بودجه برای تامین هزینه های تحقیقات خود موانع بسیاری در پیش داشت. به عنوان مثال، تسلا پیشنهاد کرد تا از بدنه غیر فلزی و نارسانای ناوهای جنگی امواج الکتریسیته با فرکانس بالا منتشر شود اما نیروی دریایی ایالات متحده بودجه تحقیقاتی این پروژه را تصویب نکرد.
تسلا رویاهای بزرگی در سر داشت
تسلا نیز مانند مخترعان دیگری که جهان را تغییر دادند، فردی بصیر و ژرف اندیش بود و وقتی توانست این بینش را به سایر پیشگامان علم نیز منتقل کند، کم کم کارش گرفت و پیشرفت کرد. در سال 1893 میلادی، تسلا توانست با ارائه تئوری جریان نامتناوب (AC)، طرح پیشنهادی جریان مستقیم (DC) که ازسوی توماس ادیسون را که برای روشنایی بنای یادبود نمایشگاه جهانی کلمبیا در شهر شیکاگو ارائه شده بود، شکست دهد.
این اتفاق نه تنها این رویداد جهانی را به نقطه عطفی در «جنگ جریان ها» بدل کرد بلکه باعث شد تا تسلا بتواند بزرگترین رویاهایش نظیر رویای کودکی اش برای مهار نیروی آبشار نیاگارا، محقق کند.
حتی پس از آنکه تسلا توانست در قرارداد آبشار نیاگارا پیروز شود، گرچه اکثر حامیان وی، نسبت به عملکرد موفق ماشین های هیدرولیک تسلا تردید داشتند اما تسلا هیچ تردیدی در این باره نداشت. در نهایت، در نیمه شب 16 نوامبر 1896 که سوئیچ ژنراتور برق هیدرولیک زده شد، 34 کیلومتر آن طرف تر یعنی در شهر بوفالوی ایالت نیویورک چراغ ها روشن شد. طی تنها چند سال، برد پست برق نیاگارا تا 644 کیلومتر آن طرف تر یعنی تا شهر نیویورک افزایش یافت و بدین ترتیب رویای نوجوانی تسلا محقق شد.
تسلا همچنین طرح کنترل یا دست کم کاتالیز هوا از طریق جریان الکتریسیته را نیز ارائه کرد. وی در این طرح انتقال جهانی برق و از رطیق آن انتقال اطلاعات را ارائه کرد که این طرح تسلا در حقیقت نمونه اولیه سیستم ارتباط بی سیم جهانی بود. وی در توجیه طرح خود به موسسه مالی اعتباری جی.پی. مورگان گفته بود که وقتی ارتباط بی سیم در سراسر جهان پیاده سازی و برقرار شود، زمین به یک مغز بزرگ تبدیل خواهد شد که می تواند در هر نقطه از آن پاسخگو باشد.
اشعه مرگ
البته از تمامی این بحث ها گذشته، نباید از کنار طرح «پرتو مرگ تسلا» نیز به سادگی عبور کرد. اشعه مرگ یا اشعه صلح، در واقع سلاحی بود که می توانست هر هواپیمایی را از فاصله صدها مایلی در آسمان سرنگون کرده یا روز هر پیاده نظامی را از کیلومترها دورتر جهنمی کند.
در بحبوحه بالاگرفتن جنگ جهانی دوم، تسلا از دستیابی به سلاح «پرتو صلح» خبر داد و اعلام کرد که این سلاح می تواند برای همیشه به جنگ پایان دهد. وی از این سلاح که امروزه آن را با عنوان «سلاح ذرات پرتو» می شناسیم به چیزی مانند دیوار چین تشبیه کرد که به عنوان یک سلاح ضد جنگ می توانست از مرزهای ملی کشورها محافظت کند.
احتمال دستیابی قدرت های جهان به سلاح ذرات پرتو به خصوص پس از مرگ تسلا و گم شدن تعدادی از مقالات وی در این زمینه، سبب بروز جنگ سرد شد. طرح دفاعی ریگان یا برنامه «جنگ ستارگان» سبب مشهور شدن سلاح های لیزری شد اما سازمان «پروژههای تحقیقاتی پیشرفته دفاعی» (DARPA) در اوایل سال 1958 میلادی در این باره شروع به مطالعه کرد.
تسلا و ضعف های عجیبی که داشت
چه خوب چه بد، مرموز یا عجیب و غریب بودن، یکی از خصوصیات همیشگی نوابغ است که تسلا نیز از این قاعده مستثنی نبود. برخی بر این باورند که تسلا مهمترین اختراعاتش، مانند موتور القایی را به تنهایی و با نیروی تفکر خودش اختراع کرده است. برخلاف ادیسون که مسایل را با استفاده از نمونه های اولیه، آزمون و خطا یا تکرار روش سایرین حل می کرد، تسلا دریافته بود که راه حل های مهم بعضی وقتها ناگهان در ذهنش جرقه می زند.
تسلا، به خاطر همین روحیه مبتلا به مشکلات بینایی، توهم شنوایی و همین طور حساسیت به ارتعاشات و نور شدید شد. او همچنین یک ترس عجیب داشت و آن هم ترس از اشیاء کروی نظیر گوشواره مروارید زنانه و وسواس عجیب روی عدد 3 بود به طوری که همه چیز، از ساندویچ گرفته تا فضای اتاقش را بر عدد 3 تقسیم می کرد.
مشکل دیگری که این مخترع از آن رنج می برد، ترس و انزجار از میکروب بود. بنابراین رژیم غذایی خود را به خوردن غذاهای جوشانده محدود کرد. گفته می شود که این ترس زمانی در تسلا شکل گرفته که یکی از همکارانش آب نجوشیده را در زیر میکروسکوپ به او نشان داد. این فیزیکدان پا به سن گذاشته، در اواخر زندگانی اتاق هتل محل اقامتش کبوتر نگه می داشت اما بسیار آراسته تر از هر زمان دیگری لباس می پوشید. این رفتارهای دوگانه باعث شد تا برخی نسبت به سلامت روانی او دچار تردید شوند.
هرچند این خصوصیات عجیب هم باعث نشد تا تسلا گوشه گیر شود به طوری که خبرنگاران و دوستانش نیز همچنان از او به عنوان فردی فروتن، جذاب و خوش مشرب یاد می کردند.
«تسلا»، واحد اندازه گیری که به افتخارش ثبت شد
تسلا نیز مانند «کارل فردریش گاوس» نام خود را به واحد جریان مغناطیسی در سیستم بین المللی یکاها که به اختصار SI خوانده می شود، بخشیده است. همچنین یک تسلا را می توان به عنوان واحدی برای القای الکترو مغناطیسی در نظر گرفت.
زمانی هم از جریان فرکانس بالا با عنوان جریان های تسلا یاد می شد. یک تسلا برابر است با چگالی شارش یا وبر بر متر مربع یا 10 هزار گاوس که دانشمندان اغلب برای اندازه گیری میدان های مغناطیسی ضعیف تر از گاوس و برای اندازه گیری میدان های مغناطیسی قوی تر، نظیر آنچه که در دستگاه های MRI جریان دارد، از واحد تسلا استفاده می کنند. یک وبر نیز واحد شارش مغناطیسی است که می توان از آن به عنوان میزان انرژی مغناطیسی که از واحد یک سطح، مثلا سطح آهنربا عبور می کند نیز یاد کرد.
بد نیست بازهم به چند سطر قبل یعنی جایی که «القاء» را تعریف کردیم برگردیم و ببینیم که چگونه تغییر میدان مغناطیسی می تواند سبب شارش جریان ها در یک رسانا شود؟
یک وبر، میزان جریان این انرژی مغناطیسی است که برای القا یک ولت جریان برق در یک حلقه سیم لازم است. در واقع این تعریف کمی اختصاصی تر از آن است. از این تعریف اینگونه بر می آید که مثلا در یک ثانیه و با یک مقدار ثابت جریان یا شارش را به صفر کاهش دهید. حتما برایتان این سوال پیش آمده که واحد وبر از کجا برگرفته شده است؟ واحد وبر در حقیقت به افتخار «ویلهلم ادوارد وبر»، فیزیکدان آلمانی به دلیل فعالیت موثرش روی شارش مغناطیسی و اختراع تلگراف الکترومغناطیس در سال 1833، نام گذاری شده است.
او یک عالم پر عمل بود
تسلا در عمر حرفه ای طولانی خود بیش از 111 پتنت در آمریکا و بیش از 300 پتنت در سطح جهانی به ثبت رساند. وی همچنین هنگامی که روی جریان الکتریسیته ولتاژ بالا مطالعه می کرد و قصد بهبود عملکرد و بازدهی لامپ های ساخته شده توسط ادیسون را داشت که تنها 5 درصد بازدهی داشتند، توانست برخی از اولین نمونه از لامپ های نئون را اختراع کند.
تسلا این لامپ ها را در سال 1893 و در همان نمایشگاه کلمبیا که در ابتدای مقاله به آن اشاره کردیم، به نمایش گذاشت. وی این لامپ ها را به افتخار دانشمندان مورد علاقه اش یعنی «میشل فارادی» و «جیمز کلرک ماکسول» نام گذاری کرد. او همچنین نسل اولیه لامپ های فلوروسنت را که با استفاده از امواج الکتریسیته و از طریق بی سیم روشن می شد، ارائه نمود.
اختراع و معرفی خودروهای هدایت شونده از طریق امواج رادیویی توسط تسلا باعث شد تا نام او در زمره پیشگامان علم رباتیک قرار گیرد. در حقیقت، دانشمندان از «خودروی کنترل از راه دور» تسلا به عنوان نخستین گام در ورود به عرصه رقابت ربات ها نام می برند هر چند این خودرو هیچگونه برنامه ریزی یا قابلیت خود هدایت شونده ای نداشت و تنها یک خودروی کنترل از راه دور بود.
تسلا همچنین یک توربین بدون پره منحصر بفرد طراحی کرد؛ سرعت حرکت این توربین آنقدر بالا بود که صفحات داخل آن کج شد. هرچند تسلا هرگز این مشکل را حل نکرد اما اختراع مواد اولیه مدرنی نظیر کولار، کامپوزیت کربن و پلاستیک اشباع شده با تیتانیوم یا کامپوزیت تیتانیوم، باعث شد تا برخی از مهندسان، کار نیمه تمام تسلا را به اتمام رسانند.
تسلا همچنین در سال 1896، به فاصله کمی پس از آنکه «ویلهلم رونتگن» آلمانی اشعه اکس را کشف کرد، از ثبت نخستین عکس با استفاده از اشعه اکس خبر داد.
تا پیش از ورود به قرن بیستم، برق همچنان یک کنجکاوی علمی محض باقی مانده بود و هنوز هم بسیاری نسبت به کارایی آن تردید داشتند اما این «نیکولا تسلا» بود که بیش از هر فرد دیگری این مسیر را تغییر داد. در حقیقت تحقیقات پیشگامانه تسلا در زمینه برق تنها بخشی از نوآوری ها و اختراعات علمی بود که باعث شد تا وی در حد یک «الهه علم» در جهان مشهور شود.
در واقع، «تسلا» نه تنها در کارها و پیشرفت های پیشینیان خود تحول ایجاد کرد، بلکه با پیشی گرفتن از دانشمندان معاصر خود، گامی بلندتر در این مسیر برداشت. همانطور که یک ستاره موسیقی باید برای رسیدن به عنوان «الهه موسیقی» جهان باید قطعاتی بی نظیر ساخت، در علم هم همین قانون صدق می کند چرا که باید آن قدر ماشین های نوآورانه و خلاقانه ساخت تا بلکه یکی از آنها به اختراعی علمی تبدیل شود.
علاوه بر تمامی این ها، چنین مخترعی باید ویژگی های متمایزی چون غیر عادی بودن، بصیرت و انگیزه و توان تحمل مشقت ها و ریاضت در راه علم را هم داشته باشد. در واقع، «نیوکلا تسلا» چنین فردی بود.
تسلا ظرفیت ها را مشاهده کرد
در عصری که دلار در جهان قدرت نمایی می کرد و دانشمندان و مهندسان آن دوره توانستند با تنها یک یا دو پیشرفت ساده و پیش پا افتاده برای خودشان امپراتوری کسب و کار درست کنند، تمرکز تسلا هرگز از کارش منحرف نشد. همین مسئله باعث شد تا او در عین پرکار بودن همچنان دانشمندی فقیر باقی بماند زیرا هرگز مانند هم قطارانش روی کسب درآمد در آن زمان متمرکز نشده بود.
در حالی که رقبای تسلا در «جنگ جریان» یعنی مبارزه میان اردوگاه های تسلا و ادیسون بر سر اینکه تکنولوژی کدام یک از این دو در نهایت می تواند تاج و تخت سلطنت انحصار برق را با چنگ و دندان حفظ کند، قرار داشتند، تمایل تسلا جهت دریافت بودجه برای پروژه بزرگ بعدی، برای چندمین بار از عزم این دانشمند در حفظ حق مالکیت معنوی اختراعات و پتنت های خود حکایت می کرد.
![upload_2017-7-9_16-8-21.jpeg upload_2017-7-9_16-8-21.jpeg](https://negahdll.top/data/attachments/172/172815-cf2e3c2fb470616d2515afa2d934a2ab.jpg)
تمرکز و دوراندیشی تسلا، تقریبا به همان نسبت که مخترعان به جامعه منفعت رساندند، به همان نسبت به ضرر او تمام شد. وی بر خلاف «توماس ادیسون» که از عموم جامعه برای اعتبارش هزینه کرد، از رسانه ها و مطبوعات برای تبلیغ و شهرت یا حتی حمله به مخالفانش و ایجاد موقعیت کسب و کار قدرتمند استفاده کرد.
از همه این ها مهم تر، دستاوردهای او حتی از یافته های سطحی هم قطارانش هم فراتر رفت. در عین حال، او جهت دریافت بودجه برای تامین هزینه های تحقیقات خود موانع بسیاری در پیش داشت. به عنوان مثال، تسلا پیشنهاد کرد تا از بدنه غیر فلزی و نارسانای ناوهای جنگی امواج الکتریسیته با فرکانس بالا منتشر شود اما نیروی دریایی ایالات متحده بودجه تحقیقاتی این پروژه را تصویب نکرد.
تسلا رویاهای بزرگی در سر داشت
تسلا نیز مانند مخترعان دیگری که جهان را تغییر دادند، فردی بصیر و ژرف اندیش بود و وقتی توانست این بینش را به سایر پیشگامان علم نیز منتقل کند، کم کم کارش گرفت و پیشرفت کرد. در سال 1893 میلادی، تسلا توانست با ارائه تئوری جریان نامتناوب (AC)، طرح پیشنهادی جریان مستقیم (DC) که ازسوی توماس ادیسون را که برای روشنایی بنای یادبود نمایشگاه جهانی کلمبیا در شهر شیکاگو ارائه شده بود، شکست دهد.
این اتفاق نه تنها این رویداد جهانی را به نقطه عطفی در «جنگ جریان ها» بدل کرد بلکه باعث شد تا تسلا بتواند بزرگترین رویاهایش نظیر رویای کودکی اش برای مهار نیروی آبشار نیاگارا، محقق کند.
حتی پس از آنکه تسلا توانست در قرارداد آبشار نیاگارا پیروز شود، گرچه اکثر حامیان وی، نسبت به عملکرد موفق ماشین های هیدرولیک تسلا تردید داشتند اما تسلا هیچ تردیدی در این باره نداشت. در نهایت، در نیمه شب 16 نوامبر 1896 که سوئیچ ژنراتور برق هیدرولیک زده شد، 34 کیلومتر آن طرف تر یعنی در شهر بوفالوی ایالت نیویورک چراغ ها روشن شد. طی تنها چند سال، برد پست برق نیاگارا تا 644 کیلومتر آن طرف تر یعنی تا شهر نیویورک افزایش یافت و بدین ترتیب رویای نوجوانی تسلا محقق شد.
تسلا همچنین طرح کنترل یا دست کم کاتالیز هوا از طریق جریان الکتریسیته را نیز ارائه کرد. وی در این طرح انتقال جهانی برق و از رطیق آن انتقال اطلاعات را ارائه کرد که این طرح تسلا در حقیقت نمونه اولیه سیستم ارتباط بی سیم جهانی بود. وی در توجیه طرح خود به موسسه مالی اعتباری جی.پی. مورگان گفته بود که وقتی ارتباط بی سیم در سراسر جهان پیاده سازی و برقرار شود، زمین به یک مغز بزرگ تبدیل خواهد شد که می تواند در هر نقطه از آن پاسخگو باشد.
اشعه مرگ
البته از تمامی این بحث ها گذشته، نباید از کنار طرح «پرتو مرگ تسلا» نیز به سادگی عبور کرد. اشعه مرگ یا اشعه صلح، در واقع سلاحی بود که می توانست هر هواپیمایی را از فاصله صدها مایلی در آسمان سرنگون کرده یا روز هر پیاده نظامی را از کیلومترها دورتر جهنمی کند.
![upload_2017-7-9_16-9-1.jpeg upload_2017-7-9_16-9-1.jpeg](https://negahdll.top/data/attachments/172/172817-2d2cdc314c931e324f1ff6f445fdadb8.jpg)
در بحبوحه بالاگرفتن جنگ جهانی دوم، تسلا از دستیابی به سلاح «پرتو صلح» خبر داد و اعلام کرد که این سلاح می تواند برای همیشه به جنگ پایان دهد. وی از این سلاح که امروزه آن را با عنوان «سلاح ذرات پرتو» می شناسیم به چیزی مانند دیوار چین تشبیه کرد که به عنوان یک سلاح ضد جنگ می توانست از مرزهای ملی کشورها محافظت کند.
احتمال دستیابی قدرت های جهان به سلاح ذرات پرتو به خصوص پس از مرگ تسلا و گم شدن تعدادی از مقالات وی در این زمینه، سبب بروز جنگ سرد شد. طرح دفاعی ریگان یا برنامه «جنگ ستارگان» سبب مشهور شدن سلاح های لیزری شد اما سازمان «پروژههای تحقیقاتی پیشرفته دفاعی» (DARPA) در اوایل سال 1958 میلادی در این باره شروع به مطالعه کرد.
تسلا و ضعف های عجیبی که داشت
چه خوب چه بد، مرموز یا عجیب و غریب بودن، یکی از خصوصیات همیشگی نوابغ است که تسلا نیز از این قاعده مستثنی نبود. برخی بر این باورند که تسلا مهمترین اختراعاتش، مانند موتور القایی را به تنهایی و با نیروی تفکر خودش اختراع کرده است. برخلاف ادیسون که مسایل را با استفاده از نمونه های اولیه، آزمون و خطا یا تکرار روش سایرین حل می کرد، تسلا دریافته بود که راه حل های مهم بعضی وقتها ناگهان در ذهنش جرقه می زند.
تسلا، به خاطر همین روحیه مبتلا به مشکلات بینایی، توهم شنوایی و همین طور حساسیت به ارتعاشات و نور شدید شد. او همچنین یک ترس عجیب داشت و آن هم ترس از اشیاء کروی نظیر گوشواره مروارید زنانه و وسواس عجیب روی عدد 3 بود به طوری که همه چیز، از ساندویچ گرفته تا فضای اتاقش را بر عدد 3 تقسیم می کرد.
مشکل دیگری که این مخترع از آن رنج می برد، ترس و انزجار از میکروب بود. بنابراین رژیم غذایی خود را به خوردن غذاهای جوشانده محدود کرد. گفته می شود که این ترس زمانی در تسلا شکل گرفته که یکی از همکارانش آب نجوشیده را در زیر میکروسکوپ به او نشان داد. این فیزیکدان پا به سن گذاشته، در اواخر زندگانی اتاق هتل محل اقامتش کبوتر نگه می داشت اما بسیار آراسته تر از هر زمان دیگری لباس می پوشید. این رفتارهای دوگانه باعث شد تا برخی نسبت به سلامت روانی او دچار تردید شوند.
هرچند این خصوصیات عجیب هم باعث نشد تا تسلا گوشه گیر شود به طوری که خبرنگاران و دوستانش نیز همچنان از او به عنوان فردی فروتن، جذاب و خوش مشرب یاد می کردند.
«تسلا»، واحد اندازه گیری که به افتخارش ثبت شد
تسلا نیز مانند «کارل فردریش گاوس» نام خود را به واحد جریان مغناطیسی در سیستم بین المللی یکاها که به اختصار SI خوانده می شود، بخشیده است. همچنین یک تسلا را می توان به عنوان واحدی برای القای الکترو مغناطیسی در نظر گرفت.
زمانی هم از جریان فرکانس بالا با عنوان جریان های تسلا یاد می شد. یک تسلا برابر است با چگالی شارش یا وبر بر متر مربع یا 10 هزار گاوس که دانشمندان اغلب برای اندازه گیری میدان های مغناطیسی ضعیف تر از گاوس و برای اندازه گیری میدان های مغناطیسی قوی تر، نظیر آنچه که در دستگاه های MRI جریان دارد، از واحد تسلا استفاده می کنند. یک وبر نیز واحد شارش مغناطیسی است که می توان از آن به عنوان میزان انرژی مغناطیسی که از واحد یک سطح، مثلا سطح آهنربا عبور می کند نیز یاد کرد.
بد نیست بازهم به چند سطر قبل یعنی جایی که «القاء» را تعریف کردیم برگردیم و ببینیم که چگونه تغییر میدان مغناطیسی می تواند سبب شارش جریان ها در یک رسانا شود؟
یک وبر، میزان جریان این انرژی مغناطیسی است که برای القا یک ولت جریان برق در یک حلقه سیم لازم است. در واقع این تعریف کمی اختصاصی تر از آن است. از این تعریف اینگونه بر می آید که مثلا در یک ثانیه و با یک مقدار ثابت جریان یا شارش را به صفر کاهش دهید. حتما برایتان این سوال پیش آمده که واحد وبر از کجا برگرفته شده است؟ واحد وبر در حقیقت به افتخار «ویلهلم ادوارد وبر»، فیزیکدان آلمانی به دلیل فعالیت موثرش روی شارش مغناطیسی و اختراع تلگراف الکترومغناطیس در سال 1833، نام گذاری شده است.
او یک عالم پر عمل بود
تسلا در عمر حرفه ای طولانی خود بیش از 111 پتنت در آمریکا و بیش از 300 پتنت در سطح جهانی به ثبت رساند. وی همچنین هنگامی که روی جریان الکتریسیته ولتاژ بالا مطالعه می کرد و قصد بهبود عملکرد و بازدهی لامپ های ساخته شده توسط ادیسون را داشت که تنها 5 درصد بازدهی داشتند، توانست برخی از اولین نمونه از لامپ های نئون را اختراع کند.
تسلا این لامپ ها را در سال 1893 و در همان نمایشگاه کلمبیا که در ابتدای مقاله به آن اشاره کردیم، به نمایش گذاشت. وی این لامپ ها را به افتخار دانشمندان مورد علاقه اش یعنی «میشل فارادی» و «جیمز کلرک ماکسول» نام گذاری کرد. او همچنین نسل اولیه لامپ های فلوروسنت را که با استفاده از امواج الکتریسیته و از طریق بی سیم روشن می شد، ارائه نمود.
اختراع و معرفی خودروهای هدایت شونده از طریق امواج رادیویی توسط تسلا باعث شد تا نام او در زمره پیشگامان علم رباتیک قرار گیرد. در حقیقت، دانشمندان از «خودروی کنترل از راه دور» تسلا به عنوان نخستین گام در ورود به عرصه رقابت ربات ها نام می برند هر چند این خودرو هیچگونه برنامه ریزی یا قابلیت خود هدایت شونده ای نداشت و تنها یک خودروی کنترل از راه دور بود.
تسلا همچنین یک توربین بدون پره منحصر بفرد طراحی کرد؛ سرعت حرکت این توربین آنقدر بالا بود که صفحات داخل آن کج شد. هرچند تسلا هرگز این مشکل را حل نکرد اما اختراع مواد اولیه مدرنی نظیر کولار، کامپوزیت کربن و پلاستیک اشباع شده با تیتانیوم یا کامپوزیت تیتانیوم، باعث شد تا برخی از مهندسان، کار نیمه تمام تسلا را به اتمام رسانند.
تسلا همچنین در سال 1896، به فاصله کمی پس از آنکه «ویلهلم رونتگن» آلمانی اشعه اکس را کشف کرد، از ثبت نخستین عکس با استفاده از اشعه اکس خبر داد.