داستان گنج دزد دریایی

آنیساااااااااا

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/07/30
ارسالی ها
3,720
امتیاز واکنش
65,400
امتیاز
1,075
سن
27

گنج دزد دریایی

دزد دریایی می گفت: "ده قدم از ایوان و بیست قدم از بوته رز، اینجا، گنج اینجاست." این خوابی بود که اون شب قلقلی دید.

1946584249133205129212117110120184219357258.gif


روز بعد قلقلی شروع به کندن زمین کرد. او آنقدر زمین را کند که یک گودال عمیق بوجود آمد.

228142121997123851237235481962726235224.gif



او به کندن ادامه داد . هر چه گودال عمیق تر می شد تله خاکی که کنار آن بود هم بلندتر می شد.

64191862159214015424744621501684319010166.gif



او آنقدر زمین را کند که حفره ای بسیار عمیق و تله خاکی بسیار بلند درست شد. او نفسی تازه کرد و گفت: خیلی خسته شدم ، دیگه نمی توانم ادامه دهم . ناگهان چیزی توجه او را جلب کرد.

1128913114924440236188138145129196251121149177.gif



اما بجای گنج، فقط یک استخوان پیدا کرد . قلقلی یک تکه استخوان و یک حفره و یک تل خاک بزرگ روبرویش بود. او پیش خودش فکر کرد: " پس آن دزد دریایی به من دروغ گفته."

اما وقتی مادر قلقلی دید که پسرش چه کاری کرده است برایش دست زد و لبخند زد . قلقلی متشکرم . من همیشه می خواستم بوته بزرگ گل در اینجا بکارم و از تو متشکرم که این گودال را برایم کندی. این هم یک اسکناس برای کندن گودال!
 
بالا