- عضویت
- 2016/07/11
- ارسالی ها
- 4,853
- امتیاز واکنش
- 14,480
- امتیاز
- 791
گودرز سرانجام با کشته شدن برادر دررسیدن به فرمانروایی کامیاب شد و از همین روی است که میتوان در پرونده قتل وردان در پی اثرانگشت گودرز نیز بود. بهویژه اینکه در دهههای اخیر خاندان اشکانی در آمار قتل به ارقام بالایی دستیافته بود! جالب اینکه از همان روز نخست گزیدن یا برداشتن گودرز به شاهی، چشمان گروهی از بزرگان درباری بر مهرداد، پسر ونن و نوه فرهاد چهارم که درروم میزیست، نگران و دوخته مانده بود.
یک اثر از پارتیان
دیری نپایید که مخالفت با فرمانروایی گودرز که با رفتار خشن و جبارانه خود مردم و بزرگان را به تنگ آورده بود به توطئه انجامید. به گزارش تاسیتوس سرانجام از طرف بلندپایگان اشکانی سفیرانی به روم فرستاده شدند تا با اعلام نارضایی عمومی از گودرز، که با پنهان کردن ضعفهای خود در پشت ظلم و زورگویی، به هیچکس رحم نمیکند، از سنای روم بخواهند که با بازگشت مهرداد به ایران و نشستن بر تخت شاهی موافقت ” البته، اگر هم دلیلی در دست نداریم که گزارش تاسیتوس را درباره علت نارضایی عمومی از گودرز نپذیریم، مورخ میتواند به هنگام قضاوت به وجود علل ناشناخته دیگری نیز بیندیشد. گودرز را نمیتوان تنها در یک گزارش کوتاه بسیار کهن پیدا کرد. او میتواند شاهی عادل و رعیتپرور نیز بوده باشد! به گمان بیدادگری گودرز بیشتر توانسته است درباره بلندپایگان و درباریان بوده باشد، که منافع خود را مسئله روزمی پنداشتند. وگرنه مردم، با ساختار اجتماع آن روزگاران و محفلهای اجتماعی آن، حتی نمیتوانستند تماشاچی رویدادهای سیـاس*ـی بوده باشند. تازه اگر هم وجود فرمانروایی سبب دلتنگی و نارضایی مردم میبود، هرگز چنین نبود که این حالت منعکس شود!
یک اثر از پارتیان
دیری نپایید که مخالفت با فرمانروایی گودرز که با رفتار خشن و جبارانه خود مردم و بزرگان را به تنگ آورده بود به توطئه انجامید. به گزارش تاسیتوس سرانجام از طرف بلندپایگان اشکانی سفیرانی به روم فرستاده شدند تا با اعلام نارضایی عمومی از گودرز، که با پنهان کردن ضعفهای خود در پشت ظلم و زورگویی، به هیچکس رحم نمیکند، از سنای روم بخواهند که با بازگشت مهرداد به ایران و نشستن بر تخت شاهی موافقت ” البته، اگر هم دلیلی در دست نداریم که گزارش تاسیتوس را درباره علت نارضایی عمومی از گودرز نپذیریم، مورخ میتواند به هنگام قضاوت به وجود علل ناشناخته دیگری نیز بیندیشد. گودرز را نمیتوان تنها در یک گزارش کوتاه بسیار کهن پیدا کرد. او میتواند شاهی عادل و رعیتپرور نیز بوده باشد! به گمان بیدادگری گودرز بیشتر توانسته است درباره بلندپایگان و درباریان بوده باشد، که منافع خود را مسئله روزمی پنداشتند. وگرنه مردم، با ساختار اجتماع آن روزگاران و محفلهای اجتماعی آن، حتی نمیتوانستند تماشاچی رویدادهای سیـاس*ـی بوده باشند. تازه اگر هم وجود فرمانروایی سبب دلتنگی و نارضایی مردم میبود، هرگز چنین نبود که این حالت منعکس شود!