- عضویت
- 2015/11/08
- ارسالی ها
- 22,523
- امتیاز واکنش
- 65,135
- امتیاز
- 1,290
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]شما مدت چهار ماه برای بازی در فیلم "دزدان دریائی کارائیب ۵ " در استرالیا بودید و همسرتان استرالیائی است. استرالیا کشوری است که دوست دارید در آن زندگی کنید؟[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
دلفین پرز، پس از اشاره به سال پرکار فراهانی، با اشاره به نام یکی از پروژههای اخیرش، "به خانه برگرد"، مینویسد: داستانی درباره خانه، برای کسی که دیگر خانهای ندارد...
* به هنگام فیلمبرداری شما از جمله آدمهای مطمئن به خود هستید یا آدمهای دچار تشویش و اضطراب؟
- من کاری میکنم که "پرسوناژ" در درون من جا خوش کند. به سان گلدانی خالی که آب در آن به شکل آن در میآید. این کار در مقابل دوربین صورت میگیرد.
* فیلم "به خانه برگرد" فیلمی در مورد لبنان پس از جنگ داخلی این کشور است. به عنوان یک ایرانی از این کشور چه تصویری در ذهن خود دارید؟
- هر چند که جنگ به پایان رسیده است، آثار آن هنوز از طریق بناهای ویران و جای گلولهها که در همه جا به چشم میخورد خودنمائی میکند. این مسأله در دل و جان ساکنان لبنان نیز قابل تشخیص است. این درد دردی ژرف است اما کشور سوگوار نیست. آن چه که در لبنان مرا تحت تأثیر قرار میدهد زندگی است! من لبنانیهای زیادی را میشناسم. اینان جوان، با فرهنگ و سرزنده هستند! و ما ایرانیان با آنان دارای وجوه مشترک زیادی هستیم.
* "ندا"، پرسوناژی که شما نقش او را ایفا میکنید، در بچگی از جنگ در لبنان گریخته است. پس از آن که زنی میشود به خانهی پدر بزرگِ خود که چشم از جهان فرو بسته است برمیگردد. او در بازگشت به این خانه در پی چه چیزی است؟
- این خانه ی ویران شده استعاره ای از "خانه"ی درون اوست که میخواهد بازش یابد. خانه را تمیز و ترمیم میکند. "ندا" در حالی به لبنان میرسد که تقریباً در درون خویش مُرده و از دنیا بریده است. امّا، اندک اندک با واقعیت ارتباط برقرار میکند و به زندگی بر میگردد.
* برای ایفای نقش "ندا" از عصیان خاصِ خود مدد گرفتهاید؟
- نیازی به تلاش برای جستجوی آن نیست. عصیان چنان در من حضور دارد که در صفِ نخستین قرار میگیرد. من با این عصیان زاده شدهام.
* منظورتان از این حرف چیست؟
- عصیان به معنای رد کردن هر چیزی است که قدرت سیـاس*ـی یا جامعه میخواهد به فرد تحمیل کند. من از کودکیِ خویش مقررات را نمیپذیرفتم. میخواهم آزاد باشم. نمیخواهم بـردهی جامعه باشم. قدرتهای سیـاس*ـی مردم را چنان شکل میدهند که به هم شبیه باشند و از مقررات اطاعت کنند. این قدرتها "نُرم" یا "هنجار"ی را تحمیل میکنند. اما من، این هنجار را رد میکنم. من تمام چیزهائی را دوست دارم که "نرمال" یا "به هنجار" نیستند. برای روحیهی آدم خوب است! (میخندد)
* از زمان تبعیدتان در سال ۲۰۰۸ یک جهانگرد شدهاید؟
- دقیقاً! این تقدیر از پیش تعیین شدهی زندگی من است که هر روزی در کشوری باشم و با زبانهای مختلف متحول شوم. من به انگلیسی، فرانسه، فارسی، کمی عربی و کمی آلمانی صحبت میکنم.
* در این زندگی همراه با خانهبدوشی، چگونه به تعادل و توازن میرسید؟
- زمانی که کشوری و خانهای را از دست دادهای، عادت میکنی به چیزی وابسته نشوی. از این رو به هر کجا که میرسم، تلاش میکنم خانهای در درونِ خویش بسازم. خانهای که هیچ کس نتواند آن را از من بگیرد. فرهنگ ایرانی از طریق رنگها، بوها و مزّهها مانند پستهی تازه یا زعفران که مادرم برای من از ایران میفرستد در زندگی من حضور دارد. زمانی که در حال بازی در فیلمی هستم، در هتل به جای یک اتاق آپارتمانی میگیرم تا بتوانم آشپزی کنم. و اتوموبیلی کرایه میکنم تا خود را آزاد حس کنم.
* شما مدت چهار ماه برای بازی در فیلم "دزدان دریائی کارائیب ۵ " در استرالیا بودید و همسرتان استرالیائی است. استرالیا کشوری است که دوست دارید در آن زندگی کنید؟
- استرالیا را بسیار دوست دارم اما جای خیلی دوری است. باید کشوری را پیدا کنم که بدون پیمودن راههای دور و دراز کار کنم. ولی این کشور، فرانسه نخواهد بود. انجام کارهای اداری در این کشور بیش از حد پیچیده است...
نقل بخشهایی از گفتگوی دلفین پرز از لا پاریزین با گلشیفته فراهانی/ برگردان: فواد روستانی برای گویا[/BCOLOR]
![a109dcb6718e362722a91c409a71e034_M.jpg](http://www.caffecinema.com/new/media/k2/items/cache/a109dcb6718e362722a91c409a71e034_M.jpg)
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]شما مدت چهار ماه برای بازی در فیلم "دزدان دریائی کارائیب ۵ " در استرالیا بودید و همسرتان استرالیائی است. استرالیا کشوری است که دوست دارید در آن زندگی کنید؟[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
دلفین پرز، پس از اشاره به سال پرکار فراهانی، با اشاره به نام یکی از پروژههای اخیرش، "به خانه برگرد"، مینویسد: داستانی درباره خانه، برای کسی که دیگر خانهای ندارد...
* به هنگام فیلمبرداری شما از جمله آدمهای مطمئن به خود هستید یا آدمهای دچار تشویش و اضطراب؟
- من کاری میکنم که "پرسوناژ" در درون من جا خوش کند. به سان گلدانی خالی که آب در آن به شکل آن در میآید. این کار در مقابل دوربین صورت میگیرد.
* فیلم "به خانه برگرد" فیلمی در مورد لبنان پس از جنگ داخلی این کشور است. به عنوان یک ایرانی از این کشور چه تصویری در ذهن خود دارید؟
- هر چند که جنگ به پایان رسیده است، آثار آن هنوز از طریق بناهای ویران و جای گلولهها که در همه جا به چشم میخورد خودنمائی میکند. این مسأله در دل و جان ساکنان لبنان نیز قابل تشخیص است. این درد دردی ژرف است اما کشور سوگوار نیست. آن چه که در لبنان مرا تحت تأثیر قرار میدهد زندگی است! من لبنانیهای زیادی را میشناسم. اینان جوان، با فرهنگ و سرزنده هستند! و ما ایرانیان با آنان دارای وجوه مشترک زیادی هستیم.
* "ندا"، پرسوناژی که شما نقش او را ایفا میکنید، در بچگی از جنگ در لبنان گریخته است. پس از آن که زنی میشود به خانهی پدر بزرگِ خود که چشم از جهان فرو بسته است برمیگردد. او در بازگشت به این خانه در پی چه چیزی است؟
- این خانه ی ویران شده استعاره ای از "خانه"ی درون اوست که میخواهد بازش یابد. خانه را تمیز و ترمیم میکند. "ندا" در حالی به لبنان میرسد که تقریباً در درون خویش مُرده و از دنیا بریده است. امّا، اندک اندک با واقعیت ارتباط برقرار میکند و به زندگی بر میگردد.
* برای ایفای نقش "ندا" از عصیان خاصِ خود مدد گرفتهاید؟
- نیازی به تلاش برای جستجوی آن نیست. عصیان چنان در من حضور دارد که در صفِ نخستین قرار میگیرد. من با این عصیان زاده شدهام.
* منظورتان از این حرف چیست؟
- عصیان به معنای رد کردن هر چیزی است که قدرت سیـاس*ـی یا جامعه میخواهد به فرد تحمیل کند. من از کودکیِ خویش مقررات را نمیپذیرفتم. میخواهم آزاد باشم. نمیخواهم بـردهی جامعه باشم. قدرتهای سیـاس*ـی مردم را چنان شکل میدهند که به هم شبیه باشند و از مقررات اطاعت کنند. این قدرتها "نُرم" یا "هنجار"ی را تحمیل میکنند. اما من، این هنجار را رد میکنم. من تمام چیزهائی را دوست دارم که "نرمال" یا "به هنجار" نیستند. برای روحیهی آدم خوب است! (میخندد)
* از زمان تبعیدتان در سال ۲۰۰۸ یک جهانگرد شدهاید؟
- دقیقاً! این تقدیر از پیش تعیین شدهی زندگی من است که هر روزی در کشوری باشم و با زبانهای مختلف متحول شوم. من به انگلیسی، فرانسه، فارسی، کمی عربی و کمی آلمانی صحبت میکنم.
* در این زندگی همراه با خانهبدوشی، چگونه به تعادل و توازن میرسید؟
- زمانی که کشوری و خانهای را از دست دادهای، عادت میکنی به چیزی وابسته نشوی. از این رو به هر کجا که میرسم، تلاش میکنم خانهای در درونِ خویش بسازم. خانهای که هیچ کس نتواند آن را از من بگیرد. فرهنگ ایرانی از طریق رنگها، بوها و مزّهها مانند پستهی تازه یا زعفران که مادرم برای من از ایران میفرستد در زندگی من حضور دارد. زمانی که در حال بازی در فیلمی هستم، در هتل به جای یک اتاق آپارتمانی میگیرم تا بتوانم آشپزی کنم. و اتوموبیلی کرایه میکنم تا خود را آزاد حس کنم.
* شما مدت چهار ماه برای بازی در فیلم "دزدان دریائی کارائیب ۵ " در استرالیا بودید و همسرتان استرالیائی است. استرالیا کشوری است که دوست دارید در آن زندگی کنید؟
- استرالیا را بسیار دوست دارم اما جای خیلی دوری است. باید کشوری را پیدا کنم که بدون پیمودن راههای دور و دراز کار کنم. ولی این کشور، فرانسه نخواهد بود. انجام کارهای اداری در این کشور بیش از حد پیچیده است...
نقل بخشهایی از گفتگوی دلفین پرز از لا پاریزین با گلشیفته فراهانی/ برگردان: فواد روستانی برای گویا[/BCOLOR]