آفریقا ۱۰ مقصد پر بازدید گردشگری سیاه: نسل کشی در رواندا

ATENA_A

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2018/02/17
ارسالی ها
23,992
امتیاز واکنش
29,350
امتیاز
1,104
کجارو در قالب مجموعه مطالب جدید «گردشگری سیاه»، شما را به بازدیدی متفاوت دعوت می‌کند؛ بازدید از دنیایی تیره و تار و آمیخته با بوی مرگ و میر. در این گشت و گذار، هدف آن است که با بزرگنمایی فصول سیاه تاریخ بشر و نمایش تلخ درد و رنج همنوع، به انسان گوشزد شود که می‌بایست به هر شکل ممکن از تکرار حوادثی از این دست جلوگیری کند.

مقاله مرتبط:
  • تمام مقالات گردشگری سیاه
در اوایل سال ۱۹۹۰ کشوری کوچک در شرق آفریقا شاهد کشت و کشتاری وسیع و گسترده بود که در نهایت با جان باختن نزدیک به یک میلیون نفر به اتمام رسید. این کشور کوچک «جمهوری رواندا» نام داشت. سال‌ها بغض ناشی از اختلافات طبقاتی ناگهان سر باز کرده و با نفرت پراکنی‌های هدفمند، به قتل عامی بی‌سابقه انجامید، کشمکش خون‌باری که ظاهرا از دستاوردهای کشورهای استعمارگری سرچشمه می‌گرفت که مدت‌های مدید این کشور کوچک را در تسلط خود داشتند. اما قبل از شرح ماجرا و آشنایی با مقصد گردشگری امروزمان، بد نیست کمی بیشتر با حال و هوای این کشور آشنا شویم، به ویژه زمانی که شرایط حاکم منجر به شکل‌گیری این نسل کشی وحشیانه شد.



قهوه و چای دو منبع اصلی درآمد این کشور بوده و پایتخت آن «کیگالی» (Kigali) نام دارد. سه گروه اصلی قومی در این کشور زندگی می‌کنند و جمعیت این کشور را به خود اختصاص می‌دهند. «هوتو» (Hutu) که بیشترین میزان جمعیت را به خود اختصاص داده‌اند یعنی چیزی در حدود ۸۵٪، «توتسی» (Tutsi) که ۱۴٪ جمعیت این کشور را در اختیار داشته و در نهایت «توا» (Twa) که با ۱٪ جمعیت در جایگاه سوم قرار دارد. البته اقوام دیگری نیز در این کشور زندگی می‌کنند که البته از درصدی ناچیز برخوردارند.

b7577e16-67c9-4c65-9f14-6a3665588c27.jpg
 
  • پیشنهادات
  • ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    توتسی‌ها دومین جمعیت بزرگ ساکن کشور رواندا و به خاطر قد بلند و پوست روشن‌تر خود شهره هستند. اما ظاهرا این بلندی قامت نتوانست آنها را از اسیر شدن در دام یکی از تلخ‌ترین نسل کشی‌های جهان محفوظ بدارد. هوتوها از نظر جمعیتی درصد بیشتری از جمعیت رواندا را به خود اختصاص داده بودند، این وضعیت به عینه در کشور همسایه «بوروندی» نیز حکمفرما بود. برای سال‌ها و تحت نفوذ استعمار، مردم توتسی که از نظر اقتصادی در وضعیت بهتری به سر می‌بردند به نوعی به عنوان طبقه‌ی مرفه و ممتاز جامعه تعلق شناخته می‌شدند. در مقابل هوتوها طبقه فرودست بودند، هر چند که این دو با یک زبان مشترک تکلم کرده و ریشه‌های یکسانی داشتند. این اختلافات تا جایی پیش رفت که حتی قومیت فرد در شناسنامه‌ی او نیز ذکر می‌شد. و این تبعیض‌ها، نخستین جرقه‌های ایجاد نارضایتی بین مردم بود.

    اما بعد از آنکه بلژیک این کشور را ترک کرده و استقلال آن را به خودش برگرداند، ورق برگشت. به دنبال پاره‌ای از حوادث و البته به قدرت رسیدن هوتوها، مشکلات توتسی‌ها نیز آغاز شده و در فاصله سال‌های ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۱، خشونت علیه آنها وارد فاز جدیدی شده و به نوعی رو به افزایش نهاد. این مسئله ابتدا در کشور بوروندی آغاز شد که در نهایت باعث شد توتسی ها ناگزیر در گروه‌های بزرگ دست به فرار زده و به کشور رواندا پناهنده شوند. آنها برای فرار از کشته شدن به این کشور آمده و در تبعیدی خود خواسته زندگی می‌کردند، اما اینجا نیز وضعیت خوبی در انتظارشان نبود و همان تفکر نیز بر این کشور حکمفرما شده بود. در نهایت همه‌ی این موارد دست به دست هم داده و باعث ایجاد جنبش‌هایی از سوی توتسی‌ها شد. گروهی موسوم به «جبهه‌ی میهن پرستان رواندا» تشکیل شده و در سال ۱۹۹۰ به رواندا حمله کردند. این حملات برای چندین سال ادامه داشت تا در نهایت صلحی نسبی به دست آمد، اما اوضاع هنوز هم متشنج بوده و به وضعیت آرامش نرسیده بود.


    در ششم آوریل سال ۱۹۹۴، به هواپیمای حامل رئیس جمهور وقت رواندا «جووینال هابیاریمانا» (Juvenal Habyarimana) و همتای بوروندی‌اش تیراندازی شد که این حادثه با سقوط هواپیما و کشته شدن همه‌ی سرنشینان آن همراه بود. از قضا هر دو رئیس جمهور از قوم هوتو بودند و این بهترین دستاویز برای هوتوهای تندرویی بود که از نو شمشیر کشیده و توتسی را قلع و قمع کنند. آنها توتسی‌ها را مسئول این حادثه می‌دانستند، این در حالی بود که جبهه‌ی میهن پرستان نیز هوتوها را به انجام این کار متهم کرده و اعتقاد داشتند که آنها با برنامه‌ریزی این سوءقصد به دنبال فرصتی برای کشتار هوتوها هستند.
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا