دلنوشته ~•°درهــــم کــــده ~•°

☆ℳสみძịყξ☆

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/07/21
ارسالی ها
793
امتیاز واکنش
5,978
امتیاز
571
محل سکونت
اعماق دریا
سلام عزیزان
این تاپیک برای به اشتراک گذاشتن متن ها و داستان هایی که من دوسشون دارم با شماست
و باید اضافه کنم که هیچ کدوم از این متن ها رو من ننوشتم
امیدوارم خوشتون بیاد
 
  • پیشنهادات
  • ☆ℳสみძịყξ☆

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/21
    ارسالی ها
    793
    امتیاز واکنش
    5,978
    امتیاز
    571
    محل سکونت
    اعماق دریا
    باز هم صبح شده
    صبح یک روز تعطیل
    قبل از این که پتو را کنار بزنم و بخواهم از تخت پایین بیایم، گوشیمو را برمیدارم و می چرخم توی نت ، همان چند ثانیه اول متوجه میشوم پدر دوستم فوت کرده .
    بلند میشوم کارهای زیادی دارم امروز ، دیشب مهمان داشتم ، همه جا نیاز به مرتب شدن دارد ، منو مهمانم بیشتر باهم گپ زدیم و وقت نشد ظرف هارا جابه جا کنیم .
    او برایم از خواهرش گفت که بعد ازچند سال رابـ ـطه عاشقانه ، قبل از عید سر سفره عقد نشسته و حالا دیده این مرد چقدر فرق دارد با کسی که عاشقش بوده ، خشن و عصبی است .
    گفت حالا پشیمان است و می خواهد تمام کند و کلی درگیری دارد.
    من چیزهای مشابهی یادم امد از ادمهای دور و نزدیک که ازدواجشان انی نشد که میخواستند و باهرسختی که بود تمامش کردند و حالا خوشحال اند .
    به مهمانم اصرار میکنم به خواهرش بگوید دنیا همیشه این شکلی نیست ، همه رابـ ـطه ها اشتباه از اب درنمی ایند و همه مرد ها بعد از عقد ومپایر نمیشوند .
    میگویم به او بگوید نترسد و تمامش کند.
    پسرک حین نقاشی کشیدن برایم تعریف میکند که همکلاسی اش اذیتش کرده و او دلخور است ودلش میخواهد پنج تا شب دیگر بخوابد و بلند شود و باز هم جمعه باشد و کلاسش تعطیل باشد .
    دست می اندازم در کیسه خاطرات بچگی هایم و از دلخوری های کلاس و مدرسه ام چند تا خاطره مشابه برایش میگویم. دلش را قرص میکنم که او از پس همه این دلخوری ها برمی اید .

    من... نه، همه ما سرشار از تجربه ایم
    پر از همدردی
    چون یک عالمه روز را از صبح تا شب زندگی کرده ایم، روزهای شاد و غمگین و خاطرات و تجربیات اکثرشان را فشرده و روی هم در گوشه و کنار متروک ذهنمان کنار هم چیده ایم .
    من هروقت حس میکنم میتوانم با بیان و مرور انها به کسی کمک کنم ، حاضرم پا برهنه بدوم تا ته بایگانی ها یا بیرون بکشم هرچه را که خودم چشیده ام ، حرف بزنم ، تعریف کنم دلی را گرم کنم و در نهایت بگویم که میگذرد .
    عصر شده...
    تقریبا کارهای خانه تمام شد.
    دوباره روی تخت دراز میکشم و نت را باز میکنم ، برای دوستم پیغام تسلیت مینویسم ، مینویسم میدانم که چقدر ناراحت است و پرکشیدن پدرها بالهای ادم را میخراشد ، واخرش میگویم صبور باش دوستم ، میگذرد!
    مثل طعم گس اذیت های همکلاسی سرتقمان در کودکی ، مثل سرخوردگی از یک انتخاب اشتباه ، این هم میگذرد...
     

    ☆ℳสみძịყξ☆

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/21
    ارسالی ها
    793
    امتیاز واکنش
    5,978
    امتیاز
    571
    محل سکونت
    اعماق دریا
    هیچکس دقیقا ان کسی که دوست دارد نمیشود.
    این باورنکردنی است، مجبوری یک شخص دیگر باشی تا بتوانی ان شخصی که میخواهی باشی را دوست داشته باشی .
    اگر کسی بودی که میخواستی باشی، ان وقت دوست نداشتی ان شخص را داشته باشی .
     

    ☆ℳสみძịყξ☆

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/21
    ارسالی ها
    793
    امتیاز واکنش
    5,978
    امتیاز
    571
    محل سکونت
    اعماق دریا
    یک پیاده رو وسط اردیبهشت میخواهم
    که شانه به شانه ات تمام خیابانها را پرسه بزنم،
    تو بگویی" دوستت دارم" ومن قدم به قدم شهر را به جنون بکشم .
    بی گمان مرزهای دیوانگی از اردیبهشت میگذرد.
     

    ☆ℳสみძịყξ☆

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/21
    ارسالی ها
    793
    امتیاز واکنش
    5,978
    امتیاز
    571
    محل سکونت
    اعماق دریا
    ما انسانها مثل مداد رنگی هستیم، شاید رنگ مورد علاقه یکدیگر نباشیم!
    اما روزی برای کامل کردن نقاشی هایمان دنبال هم خواهیم گشت!
    به شرطی که همدیگر را تا حد نابودی نتراشیم.
     

    ☆ℳสみძịყξ☆

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/21
    ارسالی ها
    793
    امتیاز واکنش
    5,978
    امتیاز
    571
    محل سکونت
    اعماق دریا
    قدیم ترها، ان روزهایی که نه تلگرامی بود و نه اینترنتی...
    خرداد پایان دبیرستان و دانشگاه بود، والبته پایان خیلی از عشق ها...
    فقط یک ماه نبود، هر روز و هرساعتش غنیمتی بود برای خودش...
    برای قرارهای پنهانی، برای ردوبدل کردن جزوه هایی که چاپار عشق بودند...
    فکراینکه سه ماه بعد با یک جعبه شیرینی بیاید و همه برایش ارزوی خوشبختی کنند، یا انتقالی گرفته باشد و هیچوقت دیگر او را نبینی، ترسی بود که زمان نگاه کردن به چشمهایش را از ثانیه به دقیقه تبدیل میکرد.
    کاش خرداد را با همان ترس، با همان شوق، عاشقی کنیم...
     

    ☆ℳสみძịყξ☆

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/21
    ارسالی ها
    793
    امتیاز واکنش
    5,978
    امتیاز
    571
    محل سکونت
    اعماق دریا
    می توانستم دلم را کادو پیچ کنم و به یک نفر دیگر بدهم...
    خاطره ها، عاشقی ها، دلدادگی ها و دلبری های جدید داشته باشم.
    می توانستم یکی را به جای تو بگذارم و خم به ابرو نیاورم تا نبودنت، ولی نخواستم، نکردم...
    ترسیدم من هم، یکی مثل تو شوم...
    دلم چفت و بست نداشته باشد!
     

    ☆ℳสみძịყξ☆

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/21
    ارسالی ها
    793
    امتیاز واکنش
    5,978
    امتیاز
    571
    محل سکونت
    اعماق دریا
    حقیقت این است...
    فرودگاهها، بـ..وسـ..ـه های بیشتری از سالن های عروسی به خود دیده اند...
    ودیوار بیمارستان ها بیشتر ازعبادتگاه ها در خود دعا شنیده اند...
    همیشه اینگونه ایم!!
    همه چیز را موکول میکنیم به زمانی که چیزی درحال از دست رفتن است!...
     

    ☆ℳสみძịყξ☆

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/21
    ارسالی ها
    793
    امتیاز واکنش
    5,978
    امتیاز
    571
    محل سکونت
    اعماق دریا
    از بچگی عاشق ادم بدای داستان میشدم.
    نه بخاطراینکه بدی رو دوست داشتم، نه.
    چون اون ادم همیشه واسه اونی که دوسش داشت خوب بود.
    با همه بد بود و میجنگید تا اون یه نفر راحت و اسوده زندگی کنه.
    ولی ادم خوبای داستان واسه همه خوب بودن.
    واسه همه:)
     

    ☆ℳสみძịყξ☆

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/21
    ارسالی ها
    793
    امتیاز واکنش
    5,978
    امتیاز
    571
    محل سکونت
    اعماق دریا
    زمان کند میگذرد وقتی منتظری.
    زمان تند میگذرد وقتی عجله داری.
    زمان کشنده است وقتی غمگینی.
    زمان کوتاهه وقتی خیلی شادی.
    زمان بی پایانه وقتی درد داری .
    زمان طولانی میگذره وقتی بی حوصله ای .
    توجه کن:
    زمان با توجه به اتفاقات درون تو میگذره نه عقربه های ساعت .
     
    بالا