داستانک ◻▫سفر در کتب▫◻ | shaghiw.79

  • شروع کننده موضوع shaghiw.79
  • بازدیدها 837
  • پاسخ ها 69
  • تاریخ شروع

shaghiw.79

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/07/26
ارسالی ها
1,379
امتیاز واکنش
18,362
امتیاز
806
سن
23
محل سکونت
ساری
1.gif
•برشی از کتاب‌های مشهور دنیا
•چکیده‌هایی از متن‌ها و داستان‌های گران‌بها
 
  • پیشنهادات
  • shaghiw.79

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/26
    ارسالی ها
    1,379
    امتیاز واکنش
    18,362
    امتیاز
    806
    سن
    23
    محل سکونت
    ساری
    عمر دراز عیبش این است که دل آدم باید بار سنگین عزای همهٔ عزیزان را به دوش بکشد...

    ♦دیدار
    ✍ احمد_محمود
     

    shaghiw.79

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/26
    ارسالی ها
    1,379
    امتیاز واکنش
    18,362
    امتیاز
    806
    سن
    23
    محل سکونت
    ساری
    اگرچه دردسر می دهم، اما چه می توان کرد نُشخوار آدمیزاد حرف است!
    آدم حرف هم که نزند دلش می‌پوسد...


    ♦ چرند و پرند
    ✍ علی اکبر دهخدا
     

    shaghiw.79

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/26
    ارسالی ها
    1,379
    امتیاز واکنش
    18,362
    امتیاز
    806
    سن
    23
    محل سکونت
    ساری
    وقتی جنگ تمام شد، ادامه‌ی تنفر از دشمن کار قشنگی نیست.

    وقتی پشت طرف به خاک آمد، کار تمام است. دیگر لگد زدن به او معنی ندارد...


    ♦بازمانده روز
    ✍ کازوئو ایشیگورو
     

    shaghiw.79

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/26
    ارسالی ها
    1,379
    امتیاز واکنش
    18,362
    امتیاز
    806
    سن
    23
    محل سکونت
    ساری
    می خواهم حکم کنم سرت را ببرند؛
    چه وصیت داری؟
    - هیچ
    کسانت اینجا هست؛
    پسرت را می خواهی ببینی؟
    - نه
    زنت را چه؟
    - نه
    مادرت؟
    - نه
    چرا؟ قلب در سـ*ـینه نداری؟
    گل محمد لبخندی زد.
    از چه می خندی؟
    گل محمد پلکها فروبست و گفت:
    - از پا افتادنِ مرد،
    دیدنی نیست...


    ♦ کلیدر
    ✍ محمود دولت آبادی
     

    shaghiw.79

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/26
    ارسالی ها
    1,379
    امتیاز واکنش
    18,362
    امتیاز
    806
    سن
    23
    محل سکونت
    ساری
    وقتی خدا دنیا را آفرید حتم دارم که خود را توی هچل انداخت!
    ماهی فریاد می زند: ای خدا مرا کور نکن ،نگذار وارد تور شوم ،
    ماهیگیر داد می زند: خدایا ماهی را کور کن ،وادارش کن وارد تور شود.
    خدا به کدامش گوش کند...!؟


    ♦آخرین وسوسهٔ مسیح
    ✍ نیکوس کازانتزاکیس
     

    shaghiw.79

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/26
    ارسالی ها
    1,379
    امتیاز واکنش
    18,362
    امتیاز
    806
    سن
    23
    محل سکونت
    ساری
    جذابیت سفر اتفاقا گاهی به این است که چیزی را پیدا کنی که اصلا انتظارش را نداری.
    آن موقع ارزش داشته هایت را
    بیشتر می فهمی...


    ♦سباستین
    ✍ منصور ضابطیان
     

    shaghiw.79

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/26
    ارسالی ها
    1,379
    امتیاز واکنش
    18,362
    امتیاز
    806
    سن
    23
    محل سکونت
    ساری
    مکافات چه کلمه وحشتناکی است،
    تنها فکر کردن به آن انسان را به وحشت می‌اندازد.
    برای هیچ انسانی نخواهید که مکافات ببیند...


    ♦کلبه‌ی عمو تمُ
    ✍ هریت بیچر استو
     

    shaghiw.79

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/26
    ارسالی ها
    1,379
    امتیاز واکنش
    18,362
    امتیاز
    806
    سن
    23
    محل سکونت
    ساری
    بعضی وقت‌ها احساس می‌کنم که هیچ چیز معنی ندارد.در سیاره‌ای که میلیون‌ها سال است با شتاب به سوی فراموشی می‌رود، ما در میان غم زاده شده‌ایم، بزرگ می،شویم، تلاش و تقلا می‌کنیم، بیمار می‌شویم، رنج می‌بریم، سبب رنج دیگران می‌شویم، گریه و مویه می‌کنیم، می‌میریم، دیگران هم می‌میرند و موجودات دیگری به دنیا می‌آیند تا این کمدی بی‌معنی را از سر گیرند.
    واقعا اینطور بود؟
    همانطور که نشسته بودم درباره مساله بی‌مفهوم بودن همه چیز تعمق می‌کردم.
    آیا زندگی ما چیزی جز یک سلسه زوزه‌های بی‌معنی در بیابانی از ستارگان بی اعتنا نبود...؟


    ♦تونل
    ✍ ارنستو ساباتو
     

    shaghiw.79

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/26
    ارسالی ها
    1,379
    امتیاز واکنش
    18,362
    امتیاز
    806
    سن
    23
    محل سکونت
    ساری
    حتی اگر عشق خریدنی هم بود،
    باز هم نمی‌توانستم آن‌ را به دست بیاورم،
    چون پول نداشتم...!

    ♦عقاید یک دلقک
    ✍ هانریش بُل
     
    بالا