عارفانه ♥ متون عاشقانه و عارفانه سرزمیــــن نگاه دانلود(4)♥

  • شروع کننده موضوع tasnim-a
  • بازدیدها 21,354
  • پاسخ ها 1,539
  • تاریخ شروع
  • برچسب ها
    متون

.Mahdieh

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/10/18
ارسالی ها
1,565
امتیاز واکنش
23,200
امتیاز
792
سن
24
محل سکونت
⇇کره ی خاکی⇉
خواستی مرا بمان قدمت روی چشم
نخواستی هم چمدانت را بردار...سفر به خیر...
نه که دوستت نداشته باشم ها
فقط دلم "یک عاشقانه آرام" می خواهد...
عاشقانه ای به دور از هراس رها شدن...
بدون بلاتکلیفی
بدون بلاتکلیفی
بدون بلاتکلیفی
#یگانه_حق‌پرست
 
  • پیشنهادات
  • .Mahdieh

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/10/18
    ارسالی ها
    1,565
    امتیاز واکنش
    23,200
    امتیاز
    792
    سن
    24
    محل سکونت
    ⇇کره ی خاکی⇉
    کاش می‌شد ،
    برای ساعتی مُــرد ...!

    آن وقت است ،
    که می‌فهمی ...

    چه کسی ،
    از نبودنت دق می‌کند ...!
    و چه کســی ذوق ...!

    دلم ؛
    ساعتی مُـردن می‌خواهد ...!


    - حسین پناهی
     

    .Mahdieh

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/10/18
    ارسالی ها
    1,565
    امتیاز واکنش
    23,200
    امتیاز
    792
    سن
    24
    محل سکونت
    ⇇کره ی خاکی⇉
    ‏تو شاید بعضی وقتا یاد منی:)
    ولی من همیشه یاد تو،
    نگران تو،
    به فکر تو،
    من فقط تو رو میبینم...
     

    .Mahdieh

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/10/18
    ارسالی ها
    1,565
    امتیاز واکنش
    23,200
    امتیاز
    792
    سن
    24
    محل سکونت
    ⇇کره ی خاکی⇉
    بیداری؟!
    -آره،چطور مگه؟!
    +هیچی، میگم ‌تا کی میخوای شبا تا دیر وقت بهش فک‌کنی؟!
    - نمیدونم، فکر آدم که دست خودش نیست...
    بعضی وقتا همه چی دست به دست هم‌ میدن که فکرتو مشغول کنن و تا صبح بیدار نگهت دارن؛
    مثل امروز که تو مترو بوی عطر یکی شبیه عطرش بود...
    + ببینم ‌تو نمیخوای این چیزارو فراموش کنی، چیزایی که مربوط به اونه،چیزایی که تورو یادش میندازه؟؟

    - فراموش کردن یه چیزایی دست خود آدم‌ نیست؛
    بوی عطرم یکی از همون فراموش نشدنیاس...
    همیشه وقتایی که‌ می دیدمش اون عطرو میزد،
    هر وقت تو بغلم بود بینیم پر میشد از اون عطر...

    هر دفعه میگفتم که یکی عین عطر خودتو به منم بده ابرو بالا مینداخت و میگفت نه جدایی میاره...

    موندم اونکه هیچ وقت عطرشو بهم نداد پس برای چی جدا شدیم ما؟
     

    .Mahdieh

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/10/18
    ارسالی ها
    1,565
    امتیاز واکنش
    23,200
    امتیاز
    792
    سن
    24
    محل سکونت
    ⇇کره ی خاکی⇉
    تو هميشه با نبودنت بهم ياد دادي
    آدم محكمي باشم،
    و من قدرتِ الانم رو مديون توأم...
     

    .Mahdieh

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/10/18
    ارسالی ها
    1,565
    امتیاز واکنش
    23,200
    امتیاز
    792
    سن
    24
    محل سکونت
    ⇇کره ی خاکی⇉
    ‌➰
    میدانی؟
    هیچ کس
    هیچ چیز را
    واقعا "فراموش" نمی کند؛
    فقط آدم ها یک وقت هایی
    از "به یادآوردن" خسته می شوند...!
     

    .Mahdieh

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/10/18
    ارسالی ها
    1,565
    امتیاز واکنش
    23,200
    امتیاز
    792
    سن
    24
    محل سکونت
    ⇇کره ی خاکی⇉
    دقیقا اون لحظه‌ای که کلمات قدرت توضیح دردتو ندارن، افسرده میشی:)

    وقتی براش اشک میریزی یعنی
    یه حسی بهش داری که فراتراز عشقه:)

    تنهـــــایــے را دوست دارمــــ

    زیــــرا دروغـــے در آنـــ نیســـت
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    .Mahdieh

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/10/18
    ارسالی ها
    1,565
    امتیاز واکنش
    23,200
    امتیاز
    792
    سن
    24
    محل سکونت
    ⇇کره ی خاکی⇉
    خدا نیاورد روزی را که آدمی چوب سادگیش را بخورد....
    هی مینشیند دو دوتا میکند...چرتکه می اندازد که کجای راه را خطا رفت...
    تاوان کدام گـ ـناه نکرده دامنش را گرفت و تقاص کدام اشتباه زمین گیرش کرد...
    ساده که باشی ساده هم زمین میخوری...
    ساده فراموش میشوی...
    ساده زخم میخوری...
    ساده درد میکشی....
    ساده رهایت میکنند...
    ساده که باشی خدا میشود تمام داراییت...
    میشود سنگ صبورت....
    میشود پناه آخَرت...
    #یگانه_حق‌پرست
     

    .Mahdieh

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/10/18
    ارسالی ها
    1,565
    امتیاز واکنش
    23,200
    امتیاز
    792
    سن
    24
    محل سکونت
    ⇇کره ی خاکی⇉
    ما چندتا دوست بودیم
    یکی مون اون قدر لب پنجره نشست که سیگاری شد اون قدر سیگار کشید که مادرش بوی دود گرفت و اون آخر یه بار اشتباهی جای اینکه ته سیگارشو از پنجره پرت کنه بیرون ، خودشو پرت کرد...
    یكی مون اونقدر منتظر وایساد که بلندش کردن گذاشتنش پشت ویترین یه مغازه و لباسهای نو تنش کردن و شد تنها مانکنی که بلده خواب ببینه ...
    یکی مون اون قدر رگشو زد که حالا بدون خون راه میره ، بدون خون میخنده ، بدون خون عاشق میشه ...
    یکی مون اون قدر کتاب خوند که کلمه ها سرریز شدن ازش، کف اتاقشو پوشوندن، جفت گیری کردن زیاد شدن و یه شب جای غذا خوردنش ...
    یكی مون اونقدر پولدار شد که زمان خرید ، زمین خرید ، زن خرید ، بچه خرید ، خدا خرید ...
    یکی مون اونقدر پول نداشت که دستاشم یه روز ولش کردن رفتن که پاهاشم یه روز ولش کردن رفتن ...
    یکی مون اونقدر عطسه کرد که فکرهاش و خواب هاش و خنده هاش بیرون پاشیدن ...
    یكی مون اونقدر گریه کرد که بچه شد و حالا همه لباس هاش براش بزرگن حالا همه جاده ها براش طولانی ان ...
    یکی مون اونقدر کتک خورد که اگه بوسشم کنی کبود میشه ...
    یکی مون اونقدر مرد ، اونقدر همه جا مرد که فقط تو عکس دسته جمعی مون زنده ست ...
    یکی مون اونقدر عاشق تو شد که یادش رفت نیستی ، که یادش رفت مرده ، که یادش رفت ما یه روزی چندتا دوست بودیم ...
     

    .Mahdieh

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/10/18
    ارسالی ها
    1,565
    امتیاز واکنش
    23,200
    امتیاز
    792
    سن
    24
    محل سکونت
    ⇇کره ی خاکی⇉
    تو آنقدر بی رحمی که هر بار با همان دروغ های همیشگی پایت را به دلم باز میکنی....
    و من آنقدر عاشق
    که دروغ هایت را باور کنم....
    باور هرباره ام را پای سادگیم نگذار
    من فقط کمی زیادی دوستت دارم
    وگرنه هیچ کس آدم نیم بند نمی خواهد...
    #یگانه_حق‌پرست
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا