- عضویت
- 2017/03/26
- ارسالی ها
- 25
- امتیاز واکنش
- 69
- امتیاز
- 111
موضوع انشا: از آینده چه میخواهید؟
گفتم سلام آینده من انشایی می خواهم
گفتا اوهو! به من چه؟ من که سواد ندارم!
گفتم معلم گفته انشا تو را نویسم
گفتا بیشین بینیم باو! من یار مهربانم!؟
گفتم خواستم از تو، خوبی و زیباییست
گفتا برو جانم! بیش از حد کلیشه ایست!
گفتم که میخواهم رتبه ی خوب کنکور
گفتا زرشک جانم! ظرفیتم شده کور!
گفتم پس از تو خواهم پارتی و شغل خوبی
گفتا سراغ دارم! شغل غبار روبی!
گفتم پس از تو خواهم شوهر خوب و کاری
گفتا که لامصب نایاب تر از فراری!
گفتم بدو با زاری، پس در بساط چه داری!؟
گفتا بساط دود و اندکی هم بیکاری!
گفتم غم تو دارم
گفتا خو باز به من چه؟ من که غمی ندارم!
پ.ن: برای زنگ انشا نوشته بودم.
گفتم سلام آینده من انشایی می خواهم
گفتا اوهو! به من چه؟ من که سواد ندارم!
گفتم معلم گفته انشا تو را نویسم
گفتا بیشین بینیم باو! من یار مهربانم!؟
گفتم خواستم از تو، خوبی و زیباییست
گفتا برو جانم! بیش از حد کلیشه ایست!
گفتم که میخواهم رتبه ی خوب کنکور
گفتا زرشک جانم! ظرفیتم شده کور!
گفتم پس از تو خواهم پارتی و شغل خوبی
گفتا سراغ دارم! شغل غبار روبی!
گفتم پس از تو خواهم شوهر خوب و کاری
گفتا که لامصب نایاب تر از فراری!
گفتم بدو با زاری، پس در بساط چه داری!؟
گفتا بساط دود و اندکی هم بیکاری!
گفتم غم تو دارم
گفتا خو باز به من چه؟ من که غمی ندارم!
پ.ن: برای زنگ انشا نوشته بودم.