مایه سرگرمی ❁❁ معنای نام های دختــــ♡ــــــرانه و پســـــ♡ـــــرانه ❁❁

  • شروع کننده موضوع ❤ASAL_M❤
  • بازدیدها 3,268
  • پاسخ ها 171
  • تاریخ شروع

چه نوع نام هایی را می پسندید ؟

  • ایرانی

    رای: 62 84.9%
  • عربی

    رای: 11 15.1%
  • فرانسوی

    رای: 11 15.1%
  • دیگر ملیت ها ...

    رای: 13 17.8%

  • مجموع رای دهندگان
    73

Ghazalhe.Sh

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/06/29
ارسالی ها
874
امتیاز واکنش
5,170
امتیاز
591
محل سکونت
زير سايه ى خدا
نام هاى اصيل ايرانى(دخترانه)
سرى پنجم
Please, ورود or عضویت to view URLs content!

شاد آفرید : آفریده شاد
شاداب : تر و تازه، خرم، نام سخنوری بوده است
شادبانو : بانوی شاد
شادپری : پری شاد
شاددل : خوش طبع و خوشحال
شادروز : نیک روز، خوشبخت
شادروی : داره چهره شاد
شادکام : شادمان، کامران، کامروا
شادمان : خوش، مسرور
شادی : سرور و شادمانی، خوشی
شادی آور : نشاط آفرین
شادی افزا : افزاینده شادی و نشاط
شاهدخت : دختر شاه، شاهزاده خانم
شاهرو : دارای چهره‌ای چون شاهزادگان، زیبا
شایسته : با ارزش، سزاوار
شب بو : نام گلی است
شبنم : ژاله
شراره : جرقه، ریزش آتش
شکربانو : بانوی شیرین
شکرناز : دارای ناز و غمزه دلپذیر
شکفته : شکوفا، خندان، تازه
شکوفه : گل‌های رنگارنگ میوه
شکوه : بلندجایگاه، با عظمت
شگون : خجستگی، با شانس
شنایا : همه چیز دان
شهربانو : نام زن رستم، ملکه
شهرخ : شاه رخ
شهرزاد : زاده‌ی شهر
شهرناز : نام خواهر جمشید، مایه فخر و مباهات دیار
شهرنواز : خواهر شاه جمشید پیشدادی
شهرو : نام مادر برزویه پزشک، شهرخ
شهگل : بهترین گل
شهلا : دارای چشمان سیاه، زیبا
شهناز : دارای ناز شاهانه
شهنواز : مورد نوازش شاه قرار گرفته
شهین : دارای ارزش و مقامِ شاهانه
شهین بانو : بانوی با ارزش
شورانگیز : هیجان انگیز؛ آشوب به پا کننده
شیدا : شیفته
شیدبانو : خانمی چون خورشید
شیددخت : دختر خورشید، زیبا
شیدرخ : دارای چهره‌ای درخشان
شیرین : مزه شادکامی
شیرین گل : گل زیبا
شیفته : عاشق، مجنون
شیوا : رسا، فصیح، بلند و کشیده
Please, ورود or عضویت to view URLs content!


صدپر : گل سرخ
Please, ورود or عضویت to view URLs content!


طرفه : شگفت آور، جالب، عجیب
طوطی : پرنده‌ای که بیشتر در نواحی استوایی و جنگلها زندگی می‌کند.
طیلا : می پخته شده، شرابی که از جوشاندن فشرده انگور، مویز، یا خرما به دست می‌آید.
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
Please, ورود or عضویت to view URLs content!


غنچه : گل نیمه باز

Please, ورود or عضویت to view URLs content!


فایدیم : گل نیلوفر، نام همسر داریوش، دختر هوتن
فراتاگون : نام دختر آرتان و همسر داریوش بزرگ
فرانک : پروانه، نام مادر شاه فریدون
فرخ ناز : با ناز فرخنده
فرخنده : مبارک، پرارج
فردخت : دختر باشکوه
فرزانه : گرامی، خردمند
فرسیما : دارای چهره‌ای باشکوه
فرشته : موجودی آسمانی،‌ ملک
فرگون : شکوه آسا، مانند روشنایی
فرمهر : دارای مهر و عشقی با شکوه
فرناز : دارای ناز و غمزه زیبا و با شکوه
فرنگیس : نام دختر افراسیاب، زن سیاوش، مادر شاه کیخسرو کیانی، دارای موی پرپشت
فرنوش : نوشنده شکوه و جلال
فرنی : بسیار، افزون و فروزان
فروردین : نخستین ماه هر سال
فروزان : نورانی، شعله ور
فروزش : روشن
فروزنده : تابان
فروغ : روشنایی، تابش
فروغبانو : بانوی روشنایی
فریبا : فریبنده
فریماه : ماه خجسته، زیبا
فرین : نام یکی از دختران زرتشت، دارای شکوه و جلال
فریناز : دارای ناز و غمزه زیبا و با شکوه
فیروزه : نگین انگشتر
Please, ورود or عضویت to view URLs content!


قشنگ : زیبا، خوشگل
قشنگ گل : گل زیبا، دختری که چهره‌اش مثل گل زیبا و لطیف است.
 
  • پیشنهادات
  • ❤Amethyst

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/13
    ارسالی ها
    1,551
    امتیاز واکنش
    21,127
    امتیاز
    883
    محل سکونت
    neptune
    فهرست نام های ایرانی با ک
    ک
    کابان: کدبانو، نامی کردی برای دختران
    • کابوک: کبوتر، نامی کردی برای دختران
    • کارا: فعال و کوش
    • کارَن: شجاع و دلیر، نام فرزند کاوهٔ آهنگر
    • کارو: نوید دهنده- نامی ارمنی برای پسران
    • کاراکو: نام یکی از سرداران ماد
    • کاساندا: نام همسر کوروش بزرگ
    • کامبخت: کسی که بخت به کام اوست
    • کامبخش: آرزو دهنده، مراد بخش
    • کامبیز: صورت فرانسوی «کمبوجیه» پسر کورش است
    • کامجو: کامجوینده
    • کامدین: یکی از دانایان دین زردشت
    • کامران: سعادتمند و خوشبخت
    • کامراوا: به مقصود و مراد رسیدن
    • کامک: آرزو و خواهش کوچک
    • کامنوش: کامروا، خوشبخت
    • کامیاب:پیروز و خوشبخت
    • کامیار: کامروا و پیروز
    • کانیار: معدن شانس، نامی کردی
    • کانی: چشمه، نام کردی، دختر
    • کاوان: صخره سنگی-انقلاب کبیر-[کردی]-پسر
    • کاووس: پادشاه توانا - از پادشاهان کیانی و پسر کیقباد
    • کاوه: آهنگر معروف ایران باستان که علیه ضحاک قیام کرد
    • کتایون: جهان بانو، دختر قیصر روم و مادر اسفندیار
    • کرشمه: ناز و غمزه
    • کسری: معرب خسرو است
    • کلاله: موی پیچیده، دختری با موهای مجعد
    • کمبوجیه: نام پسر کورش کمبوجیه‌است
    • کوشا: کوشنده، ساعی[۳۷]
    • کوروش: پادشاه نامی ایرانی، مؤسس سلسلهٔ هخامنشیان
    • کوهیار: دوست دار کوه، محکم، استوار و پابرجا، نام برادر مازیار فرمانروای طبرستان و دلاور ایرانی در لشکر کیخسرو
    • کهبد: خداوند کوه، عابد
    • کهرام: رام شده کوه نام برادر و سردار افراسیاب
    • کهزاد: زاده کوه، کسی که در کوه زائیده شده‌است
    • کیا: بزرگ، قوی، مرزبان، نگهبان، خدا
    • کیارش: شهریار بزرگ، پسر کیقباد[۳۷]
    • کی آرمین: پسر کیقباد[۳۷]
    • کیان: پادشاه (نامی آرامی)
    • کیانا: فرستاده (نامی آرامی)
    • کیانچهر: دارای چهره پادشاهان
    • کیاندخت: شاهدخت، دختر شاه
    • کیانوش: بسیار شیرین، نام یکی از دو برادر فریدون در شاهنامه
    • کیاوش: بزرگوار - نام پدر کیقباد
    • کیوش:مانند پادشاه
    • کیخسرو: پادشاه نیکنام، نام پسر سیاوش و سومین پادشاه کیانیان
    • کیقباد: پادشاه محبوب - پدر کیکاوس و سر سلسله کیانیان
    • کیکاووس: سیاه‌چرده، سبزه، نام پسر کیقباد و پدر کیاوش
    • کیمیا: همچون نقره، نقره فام (نامی مصری)
    • کیمیا: ماده‌ای که به گمان قدما فلزاتی مانند مس و قلع را به طلا و نقره تبدیل می‌کند، اکسیر؛ / هر چیز نایاب و دست نیافتنی؛ افسون، مکر و حیله؛ انسان کامل مکمل که می‌تواند سالکان را تربیت کند و به مقامات عرفانی برساند.
    • کیمیا: تدبیر و چاره[۳۷]
    • کیوان: سیاره زحل و دومین سیاره منظومه شمسی پس از مشتری است.
    • کیوان دخت: دختر سیاره کیوان
    • کیومرث: نخستین انسان، و به گفته شاهنامه نخستین پادشاه
    • کیهان: جهان و گیتی
    • کیاندخت: دختر گیتی
    • کیهانه: جهان کوچک
    • کیاسان: همچون پادشاهان ( دخترانه )
    منبع: ویکی‌پدیا
     

    ❤Amethyst

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/13
    ارسالی ها
    1,551
    امتیاز واکنش
    21,127
    امتیاز
    883
    محل سکونت
    neptune
    گ
    گا
    بان: یکی از یاران کرد پیامبر اسلام (ص) که به استقبال اسلام رفت
    • گئومات: نام موبدی بلندپایه در زمان پادشاهی کمبوجیه، پسر کورش بزرگ.
    • گرد آفرید: پهلوان زاده شده
    • گردان: پهلوانان، یلان
    • گرشا: به ر وایت شاهنامه همان کیومرث اولین پادشاه است
    • گرشاسب: صاحب اسب لاغر، پهلوان ایرانی و جد رستم
    • گرشین: شعله آبی، نامی کردی برای دختران
    • گرگین: منسوب به گرگ، پسر میلاد از پهلوانان زمان کیخسرو
    • گزل: زیبا، نامی ترکمنی است
    • گشتاسب: صاحب اسب رمنده، پدر داریوش هخامنشی
    • گشسب: دارنده اسب نر
    • گشسب بانو: دختر رستم و زن گیو
    • گل: گیاهان رنگی کوچک که دستمایه شاعرانند
    • گل آذین: حالت قرار گرفتن گل‌ها روی شاخه
    • گل‌آرا: آراینده گل
    • گلاره: نور چشم، نامی کردی
    • گلاریس: موی بافته شده کردی
    • گلارین: پاک، زلال (کردی)
    • گلاویژ: ستارهٔ شباهنگ، نام کردی، دختر
    • گل افروز: فروزنده گل
    • گلاله: دسته گل
    • گل‌اندام: آنکه اندامش مانند گل است
    • گلاویز: گیاهی برای زینت گل
    • گلباد: داری بوی گل
    • گلبار: پرگل، گل افشان
    • گلبام: گلبانگ
    • گلبان: نگهدارنده گل
    • گلبانو: بانوی چون گل
    • گلبرگ: هر یک از برگ‌های یک گل، مثل برگ گل
    • گلبو: معطر، خوشبو
    • گلبهار: مثل گل بهاری
    • گلبیز: گل افشان
    • گلپاره: تکه گل، پاره‌ای از گل
    • گلپر: برگ گل، پر گل
    • گلپری: پری همچون گل
    • گلپوش: پرازگل، پوشیده از گل
    • گل پونه: کسی که چهره اش به لطافت گل است
    • گلچین: باغبان، عاشق گل، کسی که گل می‌چیند.
    • گلچهر: به زیبایی گل، شبیه گل
    • گلدخت: دختر گل
    • گلدیس: به رنگ گل، مانند گل
    • گلربا: رباینده گل
    • گلرخ: بسیار زیبا همچون گل
    • گلرنگ: به رنگ گل، شرابی رنگ
    • گلرو: زیبا و سرخ رو
    • گلشن: گلزار و گلستان
    • گلریز: ریزنده گل
    • گلزاد: زائیده گل
    • گلزار: گلستان، جای پرگل
    • گلسا: مثل گل
    • گلشید: درخشان چون گل
    • گلشیفته: شیفتهٔ گل
    • گلنار: گل انار، شکوفه انار
    • گلناز: کسی که ناز و غمزه اش مثل گل است
    • گلنسا: گل بانو، خانم گل
    • گلنواز: نوازش شده گل
    • گلنوش: شیرین مثل گل
    • گلی: مانند گل، قرمز رنگ
    • گودرز: از پهلوانان عهد کاوس وکیخسرو و یکی از پادشاهان معروف اشکانی
    • گوماتو: انقلابی زمان مادها که برای براندازی مادها و هخامنشیان قیام کرد
    • گهر چهر: آنکه چهره اش همچون گوهر است
    • گوهر ناز: کسی که همچون گوهر نازش گرانبهاست
    • گیتی: دنیا، جهان، عالم
    • گیسو: موی بلند زنان
    • گیلدا: طلا (اسپانیایی)، دختری از تبار گیلک (؟)، بخند (به زبان ترکی)
    • گیلزاد: زادهٔ گیلان
    • گیو: پهلوان نامی شاهنامه و پدر بیژن
    منبع: ویکی‌پدیا
     
    آخرین ویرایش:

    ❤Amethyst

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/13
    ارسالی ها
    1,551
    امتیاز واکنش
    21,127
    امتیاز
    883
    محل سکونت
    neptune
    ل
    • لادن: گلی به رنگهای زرد و نارنجی (اسم لاتینی)
    • لاله: گلی که رنگهای گوناگون دارد و معروفترین آن لاله سرخ و صحرائی است
    • لاله رخ: کسی که روی همچون لاله دارد
    • لاله دخت: دختر لاله
    • لبخند: تبسم
    • لقاء: چهره، سیم
    • لومانا: نام محلی در کردستان، نامی کردی برای دختران
    • لهراسب: دارای اسب تندرو، از پادشاهای کیانی و پدر گشتاسب
    • لیانا: روشن
    • لیدا: محبوب همه (اسم یونانی)
    • لیندا:
    • لیلا: معانی پارسی این نام عبارت است از: باقی‌مانده و ته ماندهٔ نوشید*نی در جام و شروع حالت مـسـ*ـتی. عشق (گمشده‌ای در تاریکی)
    • لیوسا: مانند خورشید، زیبا (لیو: خورشید، سا: مثل، مانند)
    • لیموآ: دختر لیمو. افسانه‌ای در رابـ ـطه با زاده شدن دختری از برکت لیمو یا از میان درخت لیمو.
    منبع: ویکی‌پدیا
     

    ❤Amethyst

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/13
    ارسالی ها
    1,551
    امتیاز واکنش
    21,127
    امتیاز
    883
    محل سکونت
    neptune
    م
    • ماتان: سفیدوزیبا- نامی ترکی برای دختران
    • مارال: آهو، غزال، زیبا- نامی ترکی برای دختران
    • ماری: کبک ماده، نامی کردی
    • مارتیا: انسانیت، جوانمرد، نام سردار ایلامی که علیه داریوش شورش کرد
    • مازار: یکی از سرداران مادی کورش
    • مازیار: اورا مزدایار - پسر قارون فرمانروای طبرستان
    • مازستا: خوب، بهتر، بهترین (نام پسر داریوش اول)
    • مانلی:اسم دختر- جاویدان- در گویش محلی مازندران به معنی برابم بمان
    • ماکان: شجاعت - نامی دیلمی برای پسران
    • ماردین: نام کردی، پسر
    • مامک: مادر کوچک و مهربان
    • مالک:صاحب- بزرگ مالک نام فرماند کورش کبیر بود که بر روی فرمانده گان بیشتر است
    • مونا: عاقل - * ماتان: نام دختر اردشیر
    • مبینا:روشنایی
    • مانا: ماندگار، جاودان، از نام‌های خداوند، پارسی بن مضارع ماندن (مان) + ا
    • ماننا: نام یکی از اقوام باستانی آذربایجان- نامی ترکی برای دختران
    • ماندانا: دختر آژدهاک و مادر کورش هخامنشی
    • مانوش: کوهی که منوچهردربالای آن متولد شده‌است
    • مانی: پیامبر ایرانی در زمان شاپور ساسانی
    • مانیا: خسته شده، نامی کردی
    • ماهان: منسوب به ماه
    • ماهاندخت: دختر ماهان
    • ماه برزین: یکی از بزرگان دولت ساسانیان
    • ماه جهان: زیبای جهان
    • ماهچهر: زیبا رو، قشنگ
    • ماهدخت: دختر ماه
    • ماهرخ: آنکه صورتی چون ماه زیبا دارد
    • ماهزاد: زاده ماه
    • ماهنی: آهنگ، ترانه- نامی ترکی برای دختران
    • مایسا: مثل مادر
    • محدثه: سخنگو -نامی عربی برای دختران
    • مدیحه: مدح و ستایش - -نامی عربی برای دختران
    • مذگان: فروتنی، برگرفته ازسپندارمذ و اسفندگان. نشاندهندهٔ عشق مادری
    • مردآویز: جنگنده و دلاور
    • مرجان: گیاهی دریایی
    • مرداس: مرد آسمانی - نام پدر ضحاک که مرد نیکی بود و بدست پسرش کشته شد
    • مرزبان: مرزدار - مرزبان بن رستم نویسنده کتاب مرزبان نامه
    • مرمر: ازسنگهای آهکی که صیقلی و جلا پذیر است، سنگ مرمر
    • مریم: نام مادر عیسی، به معنای گلی سفید و خوشبو و دارای عطر با دوام (عبری و عربی)
    • مزدا: دانای بزرگ، پروردگار
    • مزدک: خردمند کوچک - مردی که در زمان ساسانیان ادعای پیغمبری کرد اما کشته شد
    • مژده: نوید، بشارت
    • مژان: غنچه گل نرگس
    • مژگان: مژه‌ها
    • مستان: شادان، شادمان
    • مسـ*ـتانه: خوشحال، مانند مـسـ*ـت
    • مسیح: لقب عیسی، به معنی مسح شده، نامی برای پسران
    • مسیحا: انسان رهائی بخش، روح قدسی، مرد آسمانی. پسر هادی
    • مشکاندخت: دختر خوشبو
    • مشکناز: مشک ناز دار
    • مشکین دخت: دختر مشک آلود و معطر
    • مشیا: نام نخستین مرد در اوستا
    • ملورین:مروارید سیاه به زبان بلوچی نامی برای دختران
    • ملورینا:مروارید در صدف در زبان سیستانی نامی برای دختران
    • ملیکا:ملکه-فرشته
    • منیژه: پاک و سفید روی - نام دختر افراسیاب
    • منوچهر: کسی که چهره بهشتی دارد - از پادشاهان پیشدادی
    • مهان: منسوب به ماه است
    • مهبانو: بانوی بزرگ، بانوی همچون ماه
    • مهبُد: کنایه از زیباتر از ماه، نام یکی از وزیران انوشیروان ساسانی، پسوند «بُد» به معنای صاحب یا حافظ
    • مه داد: از فرماندهان نظامی پارسیان ویکی از نامهای دوران هخامنشی
    • مهتاب: ماه تابان، ماه تابناک
    • مهدیار: ۱)مهدی+یار=یارحضرت مهدی، ۲)مه+دیار=زیباروی سرزمین، ۳)مهد+یار=دوستدار میهن[۵۰]
    • مهدیس: ماهرو، زیبا، خوشگل
    • مه جبین: آنکه پیشانیش مانند ماه درخشان است
    • مه دخت: ماه دخت، دختر ماه
    • مهر آذر: یکی از موبدان پارس در زمان انوشیروان - خورشید آذر
    • مهر آرا: آرایش دهنده مهر
    • مهر آسا: همچون خورشید زیبا روی
    • مهر آفاق: خورشید افقه
    • مهر آفرین: عشق آفرین، آفریننده عشق
    • مهر آیین: دارای آیین و کیش خورشید
    • مهرآب: کسی که فروغ خورشید دارد - نام جد مادری رستم
    • مهرداد: داده خورشید
    • مهر افزون: بالا برنده عشق و محبت
    • مهرام: رام شده ماه
    • مهران: به معنی منسوب به مهر (خورشید) است و یکی از خاندانهای عصر ساسانی.
    • مهراد: (مِه = مِهتر) + (راد = جوانمرد)، ۱- جوانمرد مِهتر و بزرگتر[۵۰]
    • مهراندخت: دختر مهر و محبت
    • مهراندیش: دارای اندیشه با مهر و محبت
    • مهرانفر: شکوه
    • مهرانگیز: ایجادکننده مهر و محبت و عشق مهرپویا: پوینده مهر
    • مهراوه: مرکب از مهر (محبت یا خورشید) + اوه (پسوند شباهت): الهه خورشید
    • مهرداد: داده خورشید - نام چند تن از پادشاهان اشکانی
    • مهر دخت: دختر آفتاب
    • مهرزاده: زاده خورشید، زیبا روی
    • مهرسانا: مانند خورشید، زیبا روی، درخشان
    • مهرناز: ناز خورشید
    • مهرنوش: خورشید جاویدان - یکی از پسران اسفندیار که بدست فرامرز کشته شد
    • مهرنکار: آرایش دهنده خورشید، مهر آرا- نام یزدگرد
    • مهرنیا: ازنژاد مهر
    • مهروز: آنکه روزی چون خورشید دارد
    • مهری: منسوب به مهر، منسوب به خورشید
    • مهریار: دوست خورشید
    • مهسا: مانند ماه زیبا روی
    • مهستی: ماه هستی، ماه روزگار، گرانبهاترین
    • مه سیما: آنکه صورتی چون ماه دارد
    • مهشاد: ماه شادمان
    • مهشید: پرتوماه
    • مهنام: آنکه نامش چون ماه است
    • مهناز: نازماه
    • مهنوش: ماه همیشگی، جاودان
    • مهوش: مانند ماه
    • مهیار: فرمانده‌ای دوران هخامنشیان، نام پهلوانی در شاهنامه
    • مهین: ماه زیبا رو
    • مهین دخت: دختر بزرگ
    • میتا: دوست، نامی کردی برای پسران
    • میترا: دوستی و محبت و مهر. نام همسر رامسس دوم (فراعنه مصر)
    • میخک: گلی زیبا به رنگهای قرمز، سفید، صورتی وزرد
    • میشا: گل همیشه بهار، نامی کردی برای پسران
    • میلاد: دانش آموز، شاگرد - نامی کردی
    • مینا: گلی کوچک و زینتی، گردنبند
    • مینا دخت: دختر مین
    • مینو: بهشت، جنت
    • مینودخت: دختر بهشت، دختر پاک
    • مینوسا: مانند بهشت
    • مینو فر: دارای شکوه بهشتی
    • معین: یاری رسان، کمک‌کننده
    • مرسانا:هدیه خداوند
    منبع: ویکی‌پدیا
     

    ❤Amethyst

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/13
    ارسالی ها
    1,551
    امتیاز واکنش
    21,127
    امتیاز
    883
    محل سکونت
    neptune
    ن
    • نادر: کمیاب، بی‌همتا
    • نيك مهر :پسري با محبت و مهربان
    • نادیا: امید
    • ناز آفرین: معشوقی که ناز فراوان می‌کند
    • نازبانو: بانوی ناز دار
    • نازپرور: پرورش یافته در ناز
    • نازچهر: کشی که چهره ناز دارد
    • نازفر: دارای شکوه
    • نازلی: پرناز و غمزه - نامی ترکی برای دختران
    • نازی: با ناز، اهل ناز
    • نازیدخت: دختر ناز
    • نازیلا: طناز - نامی ترکی برای دختران
    • نامور: مشهور، ارزنده
    • نامیا: مشهور (در گویش کوچکسرا- نام پسر)
    • نانی: منسوب به نان
    • ناهید: پاک و بی‌آلایش - نام مادر اسفندیار و مادر اسکندر
    • ناهیرا: معشـ*ـوقهٔ پسر داریوش
    • نجمه: ستاره، کوکب (نام دختر)
    • نائیریکا: در فرهنگ ایران باستان دختری زیبا و دانا که پس از مرگ برشخص نیک گفتار و نیک کردار و نیک پندار ظاهر شده و او را از پل چینوت (صراط) می‌گذراند.
    • ندا: آواز، بانگ، فریاد
    • نرسی: فرشته وحی در اوستا - نام پسر شاپور نوه اردشیر بابکان
    • نرگس: گلی خوشبو و زیبا
    • نریمان: پهلوان، دلیر - نام پدر سام
    • نسترن: گلی سفید و زیبا از گونه‌های نرگس
    • نسرین: گلی سفید و پر برگ
    • نسرین دخت: دختر نسرین
    • نسرین نوش: نام همسر بهرام گور
    • نسیم: بوی خوش و باد ملایم
    • نشاط: شادمانی، شادی-نام دختر
    • نصرت: یاری
    • نکیسا: نوازنده و خواننده دربار خسرو پرویز ساسانی
    • نگار: نقش، بت، صنم
    • نگاره: شکل دارای نقش و نگار
    • نگارین: نقاشی شده
    • نگین: گوهر قیمتی
    • نِلی: نوعی دیگر از نیلی -
    • نلین:رنگین کمان
    • نفیسه:گران‌بها، قیمتی؛ (در قدیم) ارجمند و گرامی؛
    • نیلاس:عشق بی پایان
    • نوا: ناله، آواز
    • نوژا: مثل درخت صنوبر همیشه سبز
    • نوش (انوش): زندگی جاوید
    • نوش آذر: آتش جاویدان - از آتشکده‌های عصر ساسانی
    • نوش آور: چیزی که زندگی و حیات می‌آورد
    • نوشا: نوشنده، آشامنده
    • نوش آفرین: آفریننده شادی و شیرینی
    • نوشدخت: دختر شاد
    • نوشروان (انوشیروان): جاویدان، اولین خسرو ساسانی
    • نوشفر: شکوه جاوید
    • نوشناز: دارای ناز و ادای شیرین
    • نوشین: گوارا و شیرین
    • نوید: مژده و بشارت
    • نوین: تازه، جدید
    • نوین دخت: دختر تازه به دنیا آمده
    • نیک بین: خوش بین
    • نیک‌پی: پاک نژاد
    • نیکتا: بی‌همتا کسی که در نیکی همتا ندارد
    • نیک چهر: خوشگل و زیب
    • نیک خواه: شخص خیر خواه و خیراندیش
    • نیکداد: بخشنده نیکی
    • نیکدخت: دختر پاک و نیکو
    • نیکدل: دل پاک
    • نیکزاد: زاده نیکی و پاکی
    • نیلوفر: گل پیچک و زینتی به رنگهای سفید و سرخ وآبی /نام فرشته گـه در روز هفتم وهشتم مرداد فرمانروابود و در باستان انرا جشن م گرفتند
    • نیلی: نیلگون، به رنگ آسمان، کسی که همانند آسمان بیکران و یکرنگ است
    • نیما: کمان - نامی مازندرانی برای پسران
    • نیوشا: شنونده
    منبع: ویکی‌پدیا
     

    ❤Amethyst

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/13
    ارسالی ها
    1,551
    امتیاز واکنش
    21,127
    امتیاز
    883
    محل سکونت
    neptune
    و
    • وارنی: ثروتمند، دارا - دارنده-صفت و نامی ترکی
    • واحد: یگانه، یکتا، بی‌همتا
    • وامق: دوست دارنده، عاشق - عاشق عذر
    • ورجاوند: ارجمند - به اعتقاد زردشتیان کسی که درآخر زمان ایران را آباد می‌کند
    • وریا: بیدار، آگاه - نامی محبوب برای پسران در میان کردها
    • وشمگیر: شکارچی بلدرچین - نامی دیلمی برای پسران
    • وهرز: نام مرزبان کشور یمن درعهد انوشیروان
    • وهسودان: نیک آسوده و آرام - عنوان یکی از سلاطین آذربایجان
    • ویدا: آموزنده و تعلیم دهنده
    • ویس: نام معشوق رامین در داستان ویس و رامین
    • ویشتاسب: صاحب اسبان فراوان
    • ویگن: جهش و پرش - نامی ارمنی برای پسران
    • ونداد: امید، آرزو، نام سردار ایرانی، بشارت پیروزی
    • ونوشه: بنفشه به زبان مازندرانی
    • وجیهه: نامی ایرانی
    • ویانا: نام دختران کردی (عاشق و دلدار) و اوستایی (فرزانگی و فرهیختگی و دانایی)
    ویکی‌پدیا
     

    ❤Amethyst

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/13
    ارسالی ها
    1,551
    امتیاز واکنش
    21,127
    امتیاز
    883
    محل سکونت
    neptune
    ه
    • هژیر: خوب چهره، نام یکی از پسران گودرز که بدست سهراب کشته شد
    • هخامنش: دوستار اندیشه - نام جد کورش کبیر
    • هربد (هیربد): حاکم آتشکده، موبد موبدان
    • هرمز: اهورمزدا، خدای بزرگ ایرانیان - نام پسر بهمن و نام پسر انوشروان
    • همایون: مبارک، خجسته - نام تنی چند از پادشاهان هندوستان
    • هاله:سایه
    • هما: فرخنده، مبارک، مرغ سعادت - نام دختر گشتاسب و خواهر اسفندیار
    • همادخت: دختر مبارک و فرخنده بخت
    • همدم: رفیق و مونس و همزبان
    • همراز: محرم اسرار
    • همراه: دوست و یار موافق
    • هلاله: هلال ماه - گل لاله
    • هنگامه: غوغا، شلوغی، دادوفریاد
    • هوتن: خوش‌اندام، نام یکی از متحدان داریوش درحمله به مغان
    • هور: خورشید، آفتاب
    • هورتاش: همچون خورشید
    • هورچهر: تابان روی، زیب
    • هورداد: فرستاده و داده خورشید
    • هوردخت: دختر خورشید
    • هورزاد: زاده خورشید
    • هورمزد: روز اول فروردین (نوروز)
    • هورموند: نام یکی از سرداران قدیم ایرانی
    • هوروش: خورشید مانند، مثل خورشید
    • هوشنگ: هوش و درایت - نام یکی از سلاطین پیشدادی و فرزند سیامک -یا خوش صورت= (هو=صورت و شنگ=شادوخوش)
    • هوشیار: با هوش و آگاه
    • هومان: نیک‌اندیش، نام یکی از سرداران افراسیاب و نیز نام برادر پیران ویسه
    • هومن: نیک‌اندیش، مخفف کلمه هومان
    • هونام: خوشنام، نیکنام
    • هویدا: آشکار و نمایان
    • هیتاسب: صاحب اسب بسته شده
    • هیرمند: یکی از القاب گستاسب، آتش‌پرست
    • هیوا: میوه به - نامی ترکی برای دختران
    • هیوا: امید وآرزو - نامی کردی برای دختران و پسران
    • هورام: اسم قدیمی سرزمین هورامان (اورامان)
    • هاوژین: همدم و یار زندگی(ژین =زندگی)، نام کردی دختر
    • هاوین: خورشید، تابستان، نام کردی، دختر
    • هستی: زندگی
    منبع: ویکی‌پدیا
     

    ❤Amethyst

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/13
    ارسالی ها
    1,551
    امتیاز واکنش
    21,127
    امتیاز
    883
    محل سکونت
    neptune
    ی
    یاد
    گار: آنچه از انسان به جای ماند - پسر پادشاه گرجستان
    • یاسمن (یاسمین): گل زیبائی به رنگ سفید و زرد و کبود
    • یاشار: جاوید- نامی ترکی برای پسران
    • یاور: کمک و همدست و یار
    • یزدان: خداوند، آفریدگار هستی
    • یکتا: بی نظیر
    • یگانه: بی نظیر، بی‌مانند بی‌همتا صمیمی همدل یکرنگ تنهاومنحصر به فرد
    • یوتاب: درخشنده و بی‌مانند
    • یوشع: نام پسر نوح پیغمبر
    • ییلماز: بی‌باک، شجاع- نامی ترکی برای پسران
    • یسنا: نماز و ستایش و پرستش
    • یسان: سزاوار ولایق
    منبع: ویکی‌پدیا
     

    Nastuh~

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/06/14
    ارسالی ها
    201
    امتیاز واکنش
    2,449
    امتیاز
    346
    مریم به معنای زن پاکدامن یا گل خوشبو
    ملیسا به معنای مرحم
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا