یه رمان بود که یه دختری بود که نمیدونم چطوری با یه زنه آشنا میشه زنه هم فک کنم دکتره و از دختره میخواد که عروسش بشه و براش نوه بیاره پسره هم ایران نیست و وقتی بچه به دنیا اومد میاد ایران اسمشو کسی میدونه؟!
سلام
این رمان رو من خیلی دوست دارم و نمیدونم چرا اسمش رو یادم رفته امیدوارم شما بدونید
اسم دختره نفس و یه خواهر دوقلو به اسم نیلو داره و اینا اولش با عمهشون زندگی میکنن اما بعدش میفهمن پسرعمشون دروغ گفته درمورد مامانشون و برمیگردن تهران پیش مادربزرگشون چون مامانشون مرده و همسایه مامان بزرگشون یه زن و پسرشن شهاب که اینا عاشق هم میشن و دوستای نفس رو هم داستانای عشقیشون رو میگن که دوتاشون شادی و شیوا بودن ولی بقیه رو یادم نیست. اخرش هم نفس مجبور میشه شهاب رو ول کنه بره دبی ولی بعدا دوباره بر میگردن بهم
سلام، من یه سری رمان میخوام توی سبک رمان های من تکرار نمیشوم و یا رمان اشتباه صحرا، یعنی اینکه یه جدایی مثل این دو تا داشته باشن .
طرز نوشتهی رمان های نزدیک بر هر کدوم از این دو بود عالیه
سلام
ی رمان بود ک قبلا خونده بودم یادمه دختره رو اطرافیانش اذیت میکردن بعدبخاطر خاطرات تلخی ک از بچگیش داشت خیلی اذیت میشد
ی بارکارش توی دانشگاه طول میکشه مجبور میشه دیر تر برگرده ک شب بوده تو راه ب ی ماشین بوخورد میکنه ک مـسـ*ـت بودن و دختره رو اذیت میکنن اونم فرار میکنه فکر کنم
برای مشکلاتش میره پیش ی روانشناس متوجه میشه این روانشناسه همون پسره اس ک تو ماشبن بوده و اون شب شب تولدش بوده و مـسـ*ـت بوده و از عمد اذیتش نکرده
کم کم عاشق هم میشن و اینا
و روانشناسه اگه اشتباه نکنم میشد دوستِ پسرعموی دختره