دوستان من یه رمانی خوندم توی تلگرام که دختره پدر و مادرش میرن مسافرت خارج از کشور برای درست کردن یه سری مشکلات تو شرکت خارج از کشورشون و دختره با داییش که مثه برادرشه و اسمش هم سپهره تو ایران میمونن چند روز بعد متوجه میشن که این دختررو به دلایلی میخوان بکشن دشمنای باباش . و مادر و پدرش هم نمیتونن برگردن ایران . سپهر سریع برای دختره بلیط میگیره بره شهرستان پیش فامیلاشون ... اما دختره برای اینکه امتحان مهمی داشت توی دانشگاه تصمیم گرفت که شب بره ولی سپهر خبر نداشت ... تو این بین دشمنای بابا پیداش میکنن و با ماشین میزنن بهش همون حین یه خواننده معروف میاد و این دختر رو پیدا میکنه ... میبرتش بیمارستان ولی دختره فراموشی میگیره و چیزی یادش نمیاد و این خواننده هم مجبور میشه ببرتش تو خونش و نگهش داره ... تو این بین عاشق دختره میشه و ... تا همینجاش یادمه 🥲🥲🥲🥲🥲ممنون میشم راهنمایی کنین ❤️🙏🏻