ZahraHayati
کاربر اخراجی
- عضویت
- 2016/07/03
- ارسالی ها
- 5,724
- امتیاز واکنش
- 58,883
- امتیاز
- 1,021
اکنون میرسیم به آخرین قسمت متن مورد تفسیرمان. دراین قسمت گفته میشود که همان روز آدم
دیوانه به کلیساهای مختلف میرود و در آنجا برای خدا دعای موت ابدی میخواند. دو نکته ای که در
این آخری مناجاتی .« دعای موت ابدی » و « کلیساهای مختلف » وهلۀ اول باید روشن کنیم عبارتند از
مسیحی ست به درگاه خدا برای آمرزش و آرامش جاودانی مردگان. نیچه آن را همچون استعاره به
منظوری که خواهیم شناخت برای مرگ ابدی خود خدا بکار میبرد. اما در مورد آن اولی. هرگاه گفته
میشد که آدم دیوانه به کلیساها میرود مشکلی در کار نمیبود. توضیح آن میتوانست این باشد که در
کلیساها، یعنی در حوز ههای مذهبی وایمانی، آدم دیوانه مؤمنان بیشتری را یکجا میتوانست از چنین
رویدادی مطلع سازد. اما آنطور که متن نشان میدهد، وی نه فقط تعداد بیشتری را ازاین امر مطلع
نمیسازد، بلکه اساساً هیچ کس را از این امر مطلع نمیکند! تنها کاری که آدم دیوانه درکلیساهای
مختلف میکند، خواندن دعای موت ابدی برای خداست. اگر در متن دقیق شویم متوجه میگردیم که
میرود. « مختلف » آدم دیوانه به کلیساهای .« کلیساهای بیشمار » میرود و نه به « کلیساها » آدم دیوانه نه به
باید غرض خاصی نهفته باشد که با خواندن دعای مو تابدی برای خدا « کلیساهای مختلف » در ترکیب
بستگی درونی دارد. این غرض کدام است و این بستگی درونی چیست؟ کلیسا برای نیچه البته کلیسای
مسیحی نیزهست. اما کلیسا در اینجا فقط از حیث معنای لغوی اش مسیحی است و نه هرگز از حیث
محتوا و مقصودی که کلیسا بعنوان پرستشگاه دارد. از اینرو مراد نیچه از نام کلیسا در متن ما نه فقط
کلیسای مسیحی است و نه هرگز در وهلۀ اول و به معنای اخص آن مسیحی. کلیسا برای نیچه بعنوان
متفکری که در متن ما به زبان آدم دیوانه سخن میگوید نام یست برای مجلای ناسوتیِ لاهوت، یعنی به
هرجائی اطلاق میگردد که به معنای وسیع کلمه پرستشگاه الهی است، هرجائی که مفر جمعی و علنیِ
بروز ایمان مؤمنان به خدا و رابطۀ آنها با اوست. چنین جائی نه منحصر به کلیسای مسیح یست و نه
منحصر به هیچ پرستشگاه خاص ومعین دیگر. به همین جهت در این قطعه میخوانیم که آدم دیوانه به
میرود، یعنی به پرستشگاه های گوناگون که ازآن ادیان مختلفند، اعم « کلیساهای مختلف »
ازپرستشگاه های مسیحی و غی رمسیحی . درحدی که خدا درذات خود مختص مسیحیت نیست،
پرستشگاه ناسوتیِ وی نیز نمیتواند فقط کلیسای مسیحی باشد، بلکه کلیسای مسیحی نیز منحصراً یکی از
پرستشگاه های گوناگونی است که در گوناگونی خود متعلق به ادیان مختلف هستند. بنابراین منظور از
کلیساهای مختلف، پرستشگاه های ادیان مختلف هستند، یعنی مراکز ایمانی گوناگونی که حیات و
هستی شان را از وحدانیت الهی دارند، از خدا.
دیوانه به کلیساهای مختلف میرود و در آنجا برای خدا دعای موت ابدی میخواند. دو نکته ای که در
این آخری مناجاتی .« دعای موت ابدی » و « کلیساهای مختلف » وهلۀ اول باید روشن کنیم عبارتند از
مسیحی ست به درگاه خدا برای آمرزش و آرامش جاودانی مردگان. نیچه آن را همچون استعاره به
منظوری که خواهیم شناخت برای مرگ ابدی خود خدا بکار میبرد. اما در مورد آن اولی. هرگاه گفته
میشد که آدم دیوانه به کلیساها میرود مشکلی در کار نمیبود. توضیح آن میتوانست این باشد که در
کلیساها، یعنی در حوز ههای مذهبی وایمانی، آدم دیوانه مؤمنان بیشتری را یکجا میتوانست از چنین
رویدادی مطلع سازد. اما آنطور که متن نشان میدهد، وی نه فقط تعداد بیشتری را ازاین امر مطلع
نمیسازد، بلکه اساساً هیچ کس را از این امر مطلع نمیکند! تنها کاری که آدم دیوانه درکلیساهای
مختلف میکند، خواندن دعای موت ابدی برای خداست. اگر در متن دقیق شویم متوجه میگردیم که
میرود. « مختلف » آدم دیوانه به کلیساهای .« کلیساهای بیشمار » میرود و نه به « کلیساها » آدم دیوانه نه به
باید غرض خاصی نهفته باشد که با خواندن دعای مو تابدی برای خدا « کلیساهای مختلف » در ترکیب
بستگی درونی دارد. این غرض کدام است و این بستگی درونی چیست؟ کلیسا برای نیچه البته کلیسای
مسیحی نیزهست. اما کلیسا در اینجا فقط از حیث معنای لغوی اش مسیحی است و نه هرگز از حیث
محتوا و مقصودی که کلیسا بعنوان پرستشگاه دارد. از اینرو مراد نیچه از نام کلیسا در متن ما نه فقط
کلیسای مسیحی است و نه هرگز در وهلۀ اول و به معنای اخص آن مسیحی. کلیسا برای نیچه بعنوان
متفکری که در متن ما به زبان آدم دیوانه سخن میگوید نام یست برای مجلای ناسوتیِ لاهوت، یعنی به
هرجائی اطلاق میگردد که به معنای وسیع کلمه پرستشگاه الهی است، هرجائی که مفر جمعی و علنیِ
بروز ایمان مؤمنان به خدا و رابطۀ آنها با اوست. چنین جائی نه منحصر به کلیسای مسیح یست و نه
منحصر به هیچ پرستشگاه خاص ومعین دیگر. به همین جهت در این قطعه میخوانیم که آدم دیوانه به
میرود، یعنی به پرستشگاه های گوناگون که ازآن ادیان مختلفند، اعم « کلیساهای مختلف »
ازپرستشگاه های مسیحی و غی رمسیحی . درحدی که خدا درذات خود مختص مسیحیت نیست،
پرستشگاه ناسوتیِ وی نیز نمیتواند فقط کلیسای مسیحی باشد، بلکه کلیسای مسیحی نیز منحصراً یکی از
پرستشگاه های گوناگونی است که در گوناگونی خود متعلق به ادیان مختلف هستند. بنابراین منظور از
کلیساهای مختلف، پرستشگاه های ادیان مختلف هستند، یعنی مراکز ایمانی گوناگونی که حیات و
هستی شان را از وحدانیت الهی دارند، از خدا.