دلنوشته کاربران آرامم؛آرام جانم شو (دل نوشته های یواشکی) |monelly کاربر انجمن نگاه دانلود

monelly

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/10/29
ارسالی ها
29
امتیاز واکنش
832
امتیاز
231
سن
21
محل سکونت
یک جایی از این دنیا
روزها اگر بگذرند .....میگذرند اما.....
این خاطره هاست که برای ما به جای می مانند و هر روز تو می توانی آن را همچون آلبوم عکسی قدیمی ورق بزنی.
با برخی بخندی و با برخی دیگر یغض کنی و در اخر گریه کنی برای این خاطرات از دست رفته....
حال ای نازنین کارگردان این فیلم تویی......تو ...
ت. می توانی تصمیم بگیری که این قصه، غصه دار شود یا مفرح...
و من هر چه خاطره هست و نیست را برای یافتن تو ... حتی در گوشه ای .... حتی برای لحظه ای ....بارها وبارها.. دوره می کنم ...یا بهتر است بگویم ...زیر و رو میکنم...وهرگاه که تو را میابم و لبخند شیرینت را میبینم..نمیدانم چرا بغض....
همچون سیبی بزرگ در گلویم ،فرصت همراه شدن با لبخندت را از من میگیرد...
می دانم که این بغض همان مامور جزاییست که آن موقع به من هشدار میدهد....حق سوگواری برای غنچه پرپر شده لبخندت را ندارم.....
چون ....
میداند و میدان و میدانی که من....قاتل این غنچه ی پرپر شده ام.
ولی ای نازنین !....ببخش ....از ته دل.
ببخش تا دوباره با لبخند شیرین تو همراه شوم...ببخش تا شاید توانستیم روزی....در کنج خلوتی در این شهر بزرگ...دوباره با صدای خنده های من تو ...گوش فلک کر شود ....
ببخش تادوباره با تولد روز های باهم بودنمان....خاطره های خوب نیز متولد شوند...
ببخش و مرا فراموش مکن....
اما اگر راه بخشش تو فراموشیست.... بدان که برای همیشه رفته ام ....برای ...آرامش تو...
رفته ام تا دوباره غنچه ی لبخند او .....هر چند بی من.....شکوفا شود.

خدا نگهدارت ای آرام جانم
 
  • پیشنهادات
  • monelly

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/10/29
    ارسالی ها
    29
    امتیاز واکنش
    832
    امتیاز
    231
    سن
    21
    محل سکونت
    یک جایی از این دنیا
    کلمات در ذهنم...می چرخند و میچرخند...و در پایان... به جز تو...ای تمام هستی من...
    به هیچ چیز دیگری ختم نمی شوند... و نخواهند شد...

    monelly_#
     

    monelly

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/10/29
    ارسالی ها
    29
    امتیاز واکنش
    832
    امتیاز
    231
    سن
    21
    محل سکونت
    یک جایی از این دنیا
    کلافه و نا امید از اینهمه سردر گمی هرشب...و هر روز...در بیابان افکار خویش...
    قدم میزنم...اما....
    درغ از سرابی که... مانند تو باشد
    .
    .
    .ای تمام هستی من!...
    نکند با نبودت تمام هست و نیستم بر باد رود....
    بیا تا این ابر سمج بغض...بشکند...و ببارد در این بیابان...
    بیا که چشمانم را فدای امدنت می کنم...و چشم انتظار به راهی که شاید از ان عبور کنی...خیره میشوم...
    بیا تا آرام شوم ای آرام جانم

    monelly_#
     

    A.smm82

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/02
    ارسالی ها
    85
    امتیاز واکنش
    366
    امتیاز
    186
    محل سکونت
    هگمتانه
    هیاهوها تمام شد
    جز سکوت و سیاهی شب چیزی نه شنیده می شود نه دیده
    به همه چیز می اندیشم
    به حرف های ناتمام در سـ*ـینه مانده
    به روز ها و ساعت های هدر رفته ، به رویاهایم...
    در آسمان به دنبال ستاره ای میگردم
    و به یاد می آورم که اگر تنهای تنها شوم
    باز هم خدایی هست:)
     

    sara._.mohammadi

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/09/13
    ارسالی ها
    8
    امتیاز واکنش
    96
    امتیاز
    71
    محل سکونت
    سنندج17
    دلنوشته من برای خیلی وقت پیش :
    گفتی نمیشه فقط با من نمیشد؟فقط با من نمیتونستی آینده بسازی؟گفتی نمیتونم زندگی بسازم واسه تو مرد زندگی نیستم فقط برای من زندگی ساختن بلند نبودی ؟؟
    آخه امروز خوب میخندیدی دست تو دسته یکی دیگه...دست تو دسته آدمی که من رو تک تک نفسا وپلک زندناش حساس بودم..آدمی که دق میکردم اگه از کنارت رد میشد..
    خوب برنامه میچیدین با هم واسه هزار ساله آیندتون کناره هم ... خوب براش از اون ضعفا میکردی که قدیما واسه خنده های من...ببینم اونم وقتی میخنده بهش میگی"بیماره خنده های توام بیشتربخند"
    مرد زندگی دشمن من شدن تو قول وقرارامون نبودا...
    قول داده بودیم تاصدای تق تق عصای پیری وکوریمون تا روزی که تن من کناره تن تو توی خاک بذارن کنار هم باشیم تنهام نزاری پشتم باشی توقول وقرارامون نبود در گوشه یکی دیگه دوست دارم گفتنت
    توقرارامون رفتن ونموندن نبود...من پای همه ی قول وقرارامون که گذاشتیم موندم .. من حتی پای برگشتنتم موندم...
    روزی هزار بار با خودم تمرین کردم که اگه برگشتی چجوری بغلت کنم که دیگه واسه همیشه بمونی که هیچوقت نری ...
    تو پای قول وقرارای کی موندی که برنگشتی؟؟
    فقط آینده ساختن با منو بلد نبودی؟؟
    نه بلد بودی تو ظرفیت علاقه ی من رو نداشتی گنجایش این همه عشق رو نداشتی لیاقتشو نداشتی با اینهمه هنوزم برام عزیزی
    میدونی من هنوز بعده رفنتنت با نتیجه گیری مشکل دارم " چرا رفتی؟؟"
     
    بالا