شاید فکر میکنید اینجا آرامگاه یک آدم نه چندان معروف یا شاید شخصیتی که چندان تاثیرگذار نبوده است، ولی عجیب از اینکه، اینجا نمای داخلی همان گنبد مخروطی شکل زیبا یعنی آرامگاه یعقوب لیث صفاری، یکی از بزرگمردان تاریخ ایران است که در زمان حکومت خود نقش و تأثیر بهسزایی دربازسازی فرهنگ و زبان پارسی داشته است. برخلاف نمای بیرونی بقعه که از گذشتگان به زیبایی به یادگار مانده، درون آرامگاه دون شأن پادشاهی ایرانی است که نام نیکی در تاریخ این مرز و بوم از خود به جای گذاشته است. متأسفانه آرامگاه وضعیت مناسبی ندارد و در ضریح آهنی مقبره از چوب صندوق میوه برای اتصال بخشهای مختلف استفاده شده است و روی دیوار قدیمی آرامگاه میخهای زنگ زده، سیمهای کج و معوج، تارعنکبوتهایی با گسترهی زیاد، موکتهای رنگ و رو رفته و محوطهسازی نامناسب به نحو نازیبایی جلب توجه میکند، ولی هیچ کدام از این مطالب از بزرگی این شخصیت مهم و تأثیرگذار در تاریخ ایران نمیکاهد.
آرامگاه یعقوب لیث صفاری
قدمت تاریخی آرامگاه یعقوب لیث صفاری به دورهی سلجوقی تا قاجار میرسد و با توجه به مرمتهای مختلف قدیمیترین قسمت آن مربوط به دورهی سلجوقی است. بنا به گفتهی مردم محلی حدود چندین دهه پیش روی دیوار گنبد کتیبهای با خط عربی قدیم وجود داشته و روی آن اسم یعقوب لیث سردار بزرگ به وضوح نوشته شده بود که بعدها توسط عدهای با اسپری مشکی پوشیده شده است. وجود تندیس بزرگی از این شهریار ایرانی که سوار بر اسب میتازد و در بخش غربی شهر دزفول از مسیر اندیمشک به دزفول نصب شده، مهر تأییدی بر وجود آرامگاه یعقوب لیث است و البته شواهد و اسناد تاریخی بر این حقیقت دلالت دارد.
آرامگاه یعقوب لیث صفاری
زندگینامه یعقوب لیث صفاری
یعقوب لیث صفاری پسر مسگری از قریه قرنین اهل سیستان بود و از آنجا که شغل رویگری را از پدر به ارث بـرده بود، به صفار معروف شد، ولی به خاطر دلاوریها و منش والا عدهای از عیاران او را به سرداری خود برگزیدند. با محبوبیتی که میان مردم به خاطر جنگ با خوارج به دست آورده بود، توانست به قدرت برسد. مرکز حکومت او شهر زرنگ (زرنج) در افغانستان امروزی بود. در زمان به قدرت رسیدن صفار حکومت بنیعباس در ایران قدرت بسیاری داشتند و یعقوب لیث صفاری که از به قدرت رسیدن اعراب در ایران ناراضی بود، از ابتدای حکومت خود رویای سرنگونی حکومت بنی عباس را در سر میپروراند.
برخی بر این عقیده هستند که دودمان صفاری به پادشاهان ساسانی میرسد. از این رو بعد از فتح کرمان و نیشابور و بعد از آن فتح خراسان و سرنگونی حکومت طاهریان به جهت سرنگونی بنی عباس به خوزستان لشکر کشید و از آنجا به بغداد رفت، اما در جنگ با خلیفه شکست خورد و از ناحیهی گلو به شدت زخمی و مجبور به عقبنشینی شد. دوباره به شوش بازگشت تا لشگر خود را احیا و به بغداد لشکرکشی کند که در میانهی راه و بر مبنای اسناد تاریخی در نزدیکی دزفول کنونی (جندی شاپور) به طور ناگهانی بیمار شد و کمی بعد از دنیا رفت. همهی مورخان بر اینکه یعقوب دلاوری شجاع و باهوش و بسیار سیاستمدار بود اتفاق نظر دارند .
آرامگاه یعقوب لیث صفاری
قدمت تاریخی آرامگاه یعقوب لیث صفاری به دورهی سلجوقی تا قاجار میرسد و با توجه به مرمتهای مختلف قدیمیترین قسمت آن مربوط به دورهی سلجوقی است. بنا به گفتهی مردم محلی حدود چندین دهه پیش روی دیوار گنبد کتیبهای با خط عربی قدیم وجود داشته و روی آن اسم یعقوب لیث سردار بزرگ به وضوح نوشته شده بود که بعدها توسط عدهای با اسپری مشکی پوشیده شده است. وجود تندیس بزرگی از این شهریار ایرانی که سوار بر اسب میتازد و در بخش غربی شهر دزفول از مسیر اندیمشک به دزفول نصب شده، مهر تأییدی بر وجود آرامگاه یعقوب لیث است و البته شواهد و اسناد تاریخی بر این حقیقت دلالت دارد.
آرامگاه یعقوب لیث صفاری
زندگینامه یعقوب لیث صفاری
یعقوب لیث صفاری پسر مسگری از قریه قرنین اهل سیستان بود و از آنجا که شغل رویگری را از پدر به ارث بـرده بود، به صفار معروف شد، ولی به خاطر دلاوریها و منش والا عدهای از عیاران او را به سرداری خود برگزیدند. با محبوبیتی که میان مردم به خاطر جنگ با خوارج به دست آورده بود، توانست به قدرت برسد. مرکز حکومت او شهر زرنگ (زرنج) در افغانستان امروزی بود. در زمان به قدرت رسیدن صفار حکومت بنیعباس در ایران قدرت بسیاری داشتند و یعقوب لیث صفاری که از به قدرت رسیدن اعراب در ایران ناراضی بود، از ابتدای حکومت خود رویای سرنگونی حکومت بنی عباس را در سر میپروراند.
برخی بر این عقیده هستند که دودمان صفاری به پادشاهان ساسانی میرسد. از این رو بعد از فتح کرمان و نیشابور و بعد از آن فتح خراسان و سرنگونی حکومت طاهریان به جهت سرنگونی بنی عباس به خوزستان لشکر کشید و از آنجا به بغداد رفت، اما در جنگ با خلیفه شکست خورد و از ناحیهی گلو به شدت زخمی و مجبور به عقبنشینی شد. دوباره به شوش بازگشت تا لشگر خود را احیا و به بغداد لشکرکشی کند که در میانهی راه و بر مبنای اسناد تاریخی در نزدیکی دزفول کنونی (جندی شاپور) به طور ناگهانی بیمار شد و کمی بعد از دنیا رفت. همهی مورخان بر اینکه یعقوب دلاوری شجاع و باهوش و بسیار سیاستمدار بود اتفاق نظر دارند .
آخرین ویرایش توسط مدیر: