وقتی کودکی می داند که بعد از حمام کردن، به او غذا می دهند و سپس باید بخوابد، دیگر لازم نیست نگران اتفاقات بعدی باشد. در عوض ذهنش آزاد خواهد بود تا در فعالیتهای دیگر مهارت پیدا کند. ماننده بلند کردن شکمش و سـ*ـینه رفتن.
مسلم است که شما اینکار را همواره انجام می دهید. هر بار که او بخاطر شیطنتش زمین می خورد و گریه می کند، سپس شما او را بغـ*ـل می کنید، فقط به معنای آرامش دادن به او نیست. به او نشان می دهید که توجه دارید و نیازهایش را درک می کنید و او احساس اهمیت داشتن خواهد کرد.
وقتی هدف ایجاد اعتماد به نفس باشد، سرو صدای کودک وقتی با هیجان می گوید: من اینکار را انجام دادم، ابزار قدرتمندی خواهد بود. یک نوزاد ۵ ماهه که تلاش می کند عروسک معلق اش در حلقه بازی را به چنگ بیاورد، وقتی این کار را انجام می دهد بسیار هیجان زده می شود. دفعه بعد او در زمین بازی اش او را طوری قرار دهید که به دست اوردن عروسک اش به سادگی دفعه قبل نباشد. شاید کودک در ابتدا ناامید شود ولی تلاش می کند تا بالاخره در این مبارزه برنده شود. اینگونه است که اعتماد به نفس در کودک شکل می گیرد. شما راهی را جلوی پایش می گذارید که هر بار حس پیشرفت به او دست دهد.
وقتی یک کودک دست از تلاش برای جای دادن شکل در قالبش دست نمی کشد یا زمانی که هر بار برای ایستادن تلاش می کند، به زمین می افتد. به او بگویید: تقریبا دیگه تمومه، دوباره تلاش کن، تو می تونی عزیزم. اینگونه کودک حس می کند که امنیت دارد و اعتماد به نفسی در او ایجاد می شود تا دوباره تلاش کند. او را در آغـ*ـوش بگیرید و او حس می کند که ارزش پذیرفته شدن را دارد حتی اگر در کارش موفق نباشد.
هدف نظم این است که کودک بیاموزد بدو ن شما هم می تواند درست عمل کند و از اشتباهاتش درس بگیرد. هر روش تربیتی نیاز به زمان آموزشی دارد که به کودک نشان دهید کار را چطور می توان به شکل دیگری انجام داد.
هر بار که کودک شما می شنود شما به خود می گویید: من خیلی چاقم یا من هرگز در ریاضی موفق نبودم، درباره توانایی ها و ظاهر خود دچار تردید می شود. وقتی والدین به خود اعتقاد داشته باشند، احتمال بیشتری وجود دارد تا کودکان نیز اعتماد به نفس بیابند.
نا امیدی ، ضربه، شکست و اشتباهات به ما یاد می دهند تا چطور در هنگام نیاز و سختی ها از خود انعطاف نشان بدهیم پس کودک را همواره زیر سپر خود نگیرید تا تجربه کردن را بیاموزد.
انتظار پسرفت در فعالیتهایش را داشته باشید برای مثال اگر کودک شما که می خواست همیشه کارهایش را خودش انجام دهد، اکنون می خواهد شما به او غذا دهید، شاید می خواهد احساس کودکی خود را برانگیزد. پس این مسئله را بزرگ نکنید.