دلنوشته کاربران آن نیمه دیگر من | DENIRA کاربر انجمن نگاه دانلود

  • شروع کننده موضوع DENIRA
  • بازدیدها 1,271
  • پاسخ ها 33
  • تاریخ شروع

DENIRA

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/08/12
ارسالی ها
9,963
امتیاز واکنش
85,309
امتیاز
1,139
محل سکونت
تهران
[HIDE-THANKS]
دستانم را در این برهوت بگیر...
گرمای دستانت می تواند...
به قلب خسته ام جان ببخشد...
پاهای شکسته ام را بلند کند...
و همراه با تو...
قدم به قدم...
آرام آرام...
به سوی خوشبختی روانه شوم...
با من بیا...
خوشبختی در یک قدمی ماست...
شرط لازم این است...
تا تو دستانم را بگیری..
[/HIDE-THANKS]
 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • DENIRA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/12
    ارسالی ها
    9,963
    امتیاز واکنش
    85,309
    امتیاز
    1,139
    محل سکونت
    تهران
    [HIDE-THANKS]
    چشم می دوزم به جایی که چندیدن سال است در آن زندگی می کنم...
    نه اتاق است و نه خانه...
    یک قلب شکسته است که من در تیکه ای از آن نفس می کشم...
    قلبی که می زند...
    تپش دارد...
    جایگاه من است...
    قلب تو...
    مرا در خود جای داده است...
    اما تکه تکه هایش دستم را می بُرد..
    قلبم را آزار می دهد...
    حالم را بد می کند...
    عاشقم و عاشقی را بباید رنج...
    ارزشی ندارد رنج کشیدن در کنار تو...

    [/HIDE-THANKS]
     
    آخرین ویرایش:

    DENIRA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/12
    ارسالی ها
    9,963
    امتیاز واکنش
    85,309
    امتیاز
    1,139
    محل سکونت
    تهران
    [HIDE-THANKS]
    فردا می تواند روزی باشد...
    بی تو...
    بدون آغـ*ـوش و دستان تو..
    فردا می تواند...
    روزی باشد بدون نام و یاد تو..
    فردا ممکن است...
    دستت را بسپاری به کسی دیگر...
    شاید هم...
    دستت در دست من باشد و...
    یادت با دیگری...
    اگر فردایی این گونه باشد...
    بهتر است...
    تا من نباشم...
    [/HIDE-THANKS]
     
    آخرین ویرایش:

    DENIRA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/12
    ارسالی ها
    9,963
    امتیاز واکنش
    85,309
    امتیاز
    1,139
    محل سکونت
    تهران
    [HIDE-THANKS]
    در دنیای من...
    بی تو...
    هوا ابری است...
    زمانی که تو نباشی...
    دلم فشرده می شود...
    ابرهای دلم به هم دیگر می خورند...
    و بارش از چشمانم شروع می شود...
    [/HIDE-THANKS]
     
    آخرین ویرایش:

    DENIRA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/12
    ارسالی ها
    9,963
    امتیاز واکنش
    85,309
    امتیاز
    1,139
    محل سکونت
    تهران
    [HIDE-THANKS]
    گیسوان بافته ات را...
    روی شانه ات انداخته ای مادر...
    باد بی ملاحظه با تارهای مویت بازی می کند...
    دست های چروکیده ات صورتم را نوازش می کند...
    لبخند تو...
    جان می دهد به تن بی جانم...
    مادرم...
    همیشه بخند...
    لبخند تو...
    زندگی می بخشد به من...
    [/HIDE-THANKS]
     
    آخرین ویرایش:

    DENIRA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/12
    ارسالی ها
    9,963
    امتیاز واکنش
    85,309
    امتیاز
    1,139
    محل سکونت
    تهران
    [HIDE-THANKS]
    شاید این پاییز...
    در خزان برگ ریزان....
    در میان ابرهای غم باد گرفته و منتظر یک تلنگر ساده....
    بیاید....
    [/HIDE-THANKS]
     
    آخرین ویرایش:

    DENIRA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/12
    ارسالی ها
    9,963
    امتیاز واکنش
    85,309
    امتیاز
    1,139
    محل سکونت
    تهران
    [HIDE-THANKS]
    من خسته نیستم....
    زندگی خسته است...
    و تمام خستگی هایش را....
    انداخته رو دوش من....
    [/HIDE-THANKS]
     
    آخرین ویرایش:

    DENIRA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/12
    ارسالی ها
    9,963
    امتیاز واکنش
    85,309
    امتیاز
    1,139
    محل سکونت
    تهران
    [HIDE-THANKS]
    زندگی مان تنها...
    به یک ریسمان ساده وصل است...
    به یک لبخند...
    به یک نقش بستن ساده...
    و لبخندی از عمق وجود...
    زندگی مان با گریه شروع شد...
    با لبخند ادامه اش دهیم...
    [/HIDE-THANKS]
     
    آخرین ویرایش:

    DENIRA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/12
    ارسالی ها
    9,963
    امتیاز واکنش
    85,309
    امتیاز
    1,139
    محل سکونت
    تهران
    [HIDE-THANKS]
    به من نگاه کن
    از این منِ خسته چه می خواهی؟
    به من نگاه کن
    از این منِ درمانده چه می خواهی؟
    چیزی مانده که از این منِ خسته نگرفته باشی؟
    یادت نمی آید؟
    چرا دور برویم؟
    من که به خوبی یادم است.
    قرار بود مرا بدون هیچ چیزی بخواهی
    قرار بود مرا با یک قلب از قبل شکسته
    و گذشته برباد رفته بخواهی
    به من نگاه کن
    چیزی از این منِ شکسته باقی مانده؟
    نکند می خواهی مرا از خود من بگیری؟
    من بی تو، انگار بی خودم هستم.
    [/HIDE-THANKS]
     

    DENIRA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/12
    ارسالی ها
    9,963
    امتیاز واکنش
    85,309
    امتیاز
    1,139
    محل سکونت
    تهران
    [HIDE-THANKS]
    می دانی
    هر روز در این خیابان های شلوغ راه می روم
    و در ذهنم برای خودم نقشه می کشم.
    برای خودم
    برای تو
    برای با هم بودنمان
    برای آینده

    اصلا تو مرا می شناسی؟
    از دیوانه بازی هایم برایت گفتند؟
    از مجنون بودنم چطور؟
    تا حالا نام من به گوشت خورده؟
    من همان پر آوازه ای هستم
    که مادران گوش های فرزندان خود را می گیرند
    تا نشنوند دردهایم را!
    من بد آوازه را می شناسی؟
    از دردهایم خبر داری؟
    تو را چه به شناختن منِ بد آوازه طرد شده!
    محکومم به حبس شدن در مشکی چشمانت.
    حبس ابد می خواهم
    می توانی آن را به منِ گـ ـناه کار
    هدیه بدهی؟!
    [/HIDE-THANKS]
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا