ادامه سکانس ۱ ماهور

وضعیت
موضوع بسته شده است.

دل آرام بانو

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2020/03/06
ارسالی ها
2
امتیاز واکنش
1
امتیاز
6
ماهور در حین سیب گاز زدن: _ دیگه چیزی نمونده تموم شه.
گیتی :ایشاا..هرچه زودتر مهندس شدنتو ببینم.
پارسا چپ چپ نگاهی به ماهور و گیتی می کند و با خنده می گوید:
_ نگا چه دل و جیگری بهم قرض میدن،
رو به ماهور:
_اقا مهندس فارغ شدی می خوان شوهرت بدن.
ماهور در حین خوردن با تعجب رو به گیتی میپرسد:
_مامان قضیه ازدواج چیه؟
به سمت سطل زباله می رود ته سیبش را نی اندازد.
گیتی به پارسا:
_باز تو حرف تو دهنت نموند؟
پارسا شروع به سوت زدن می کند و نگاهش را به سقف می دوزد:
_دقت کردید هوا امروز چه قدر خوبه؟ می گن هوا گرم شه کرنا پر پر میشه.
گیتی با لبخند: هوا از کوچه علی چپ بهتره؟
هر سه لبخند کوتاهی میزنند.
شایگان کلید انداخته و وارد میشود در حالی که کیسه های خرید در دست دارد.
ماهور خریدش را میگیرد و انها را روی اپن جای میدهد و :
_ سلام بابا خسته نباشید.
پارسا جلو می آید:
_سلام بر شایگان بزرگ.
شایگان سری تکان میدهد و با لبخند می گوید:
_باز که تو اینجایی، کارو زندگی نداری تو پسر؟
پارسا عرق شرمش را نمایشی پاک می کند و سر به زیر می گوید:
_چیکار کنم پسرتون ریاضیش ضعیفه میام باهاش کار می کنم.
با لبخندی کوتاه بحث جمع میشود.
شایگانو گیتی در آشپزخانه پچ پچ میکنند ، ماهور دست پارسا را می کشد و می گوید:
_بیا بریم بالا باهات ریاضی کار کنم فردا امتحان داریم.
پارسا که به زور ماهور به جلو قدم بر میدارد می گوید:
_امتحان چیه برادر من ؟ هیف از چشامون نیس کلنگش کنیم؟ تقلب مگه چشه، بی ذوق برنامه چیدم ، کلی ادم منتظر منو توان.
ماهور:میخواستی بری منتظرشون نزاری ولی الان اینجایی پس درس میخونیم.
کرنا میگیریا، اگه میخوای برو.
دستش را رها می کند.
پارسا اندکی تامل می کند و به دنبال ماهور راه می افتد.
بچه ها از پله ها بالا می روند و صدای گیتی خطاب به ماهور به گوش می رسد:
_من و پدرت امشب خونه خالت دعوتیم درست تموم شو بیا.
وارد اتاق میشوند و در اتاق ماهور بسته میشود.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا