- عضویت
- 2016/12/22
- ارسالی ها
- 2,377
- امتیاز واکنش
- 12,176
- امتیاز
- 838
مارتين اسكورسيزي پيش درآمد « رفقاي خوب» را سريال تلويزيوني ميكند.
اسكورسيزي اين فيلم را با همكاري « نيکولاس پيلگي» خواهد ساخت.
نسخه سينمايي رفقاي خوب فيلمي به کارگرداني مارتين اسکورسيزي در نوع داستاني-جنايي و محصول سال 1990 کمپاني آمريکايي برادران وارنر است.
اين فيلم براساس کتابي به نام Wiseguy (اصطلاح عاميانهاي که به اعضاي مافيا ميگفتند) نوشته نيکولاس پيلگي، گزارشگر جنايي نيويورک ساخته شده است.
بنابراعلام ورايتي، کتاب بر اساس زندگي واقعي هنري هيل، گنگستر سابق و خبر رسان اف بي آي نوشته شده است.
داستان بر اساس زندگي واقعي و رويدادهاي حقيقي هنري هيل, گنگستر مخوف سابق را روايت مي کند. هنري از کودکي آرزو داشته يک گانگستر شود به طوري که گانگستر شدن را از رئيس جمهور آمريکا شدن بهتر مي دانست. هنري جوان بعنوان صرفا يک پيشخدمت و راننده براي سازمان جنايي نزديک محله شان در بروکلين به نام دارودسته سيسرو، وارد گروه آنها شده و با کمک دو تن از دوستانش به نامهاي جيمي و هنري به طور رسمي وارد گروه مي شود. هنري يک بار به جهت فروختن سيگار دستگير ميشود ولي در دادگاه هيچ حرفي از خانواده جنايي سيسرو نمي زند. سيسرو نيز در اين فاصله قاضي دادگاه را همدست خود کرده و هنري آزاد مي شود. او که نزد همه محبوبيت پيدا کرده، در انجام يک دزدي از يک فرودگاه شرکت مي کند. بعد از ازدواج هنري با دختري به نام کارن، در 11 ژوئن سال 1970، او و تامي و جيمي يکي از رئيسهاي گروه جنايي ديگري را به نام بتس، مي کشند و آن را در اطراف يک جاده دفن مي کنند.
هنري سپس به مواد مخـ ـدر معتاد ميشود و بعد از رابـ ـطه با دوست تازهاش جنيس و چندين دعوا با کارن، به خاطر کشتن برادر يک خبرنگار، به همراه پالي و تمام افراد ديگر سيسرو، دستگير ميشود و بعد از اين که همگي از زندان آزاد ميشوند نقشهاي ميريزند تا بزرگترين سرقت تاريخ آمريکا را انجام دهند. (هر چند خود هنري در اين دزدي نقشي نداشته و هيچ صحنهاي از خود اين واقعيت تاريخي در فيلم نشان داده نميشود.)
بعد از موفقيت دزدي بزرگ و کشتن کساني که ردي از دزدي به جا گذاشته اند و يا در حين سرقت اشتباهاتي مرتکب شدند، هنري بدون مشورت با رئيسش پالي به کمک جيمي و تامي وارد کار مواد مخـ ـدر ميشود و بعد از مدتي کار، تامي به عنوان سردسته جديد گروه انتخاب ميشود، اما در بعد از ظهر همان روز، توسط کساني که به خاطر قتل بتس مامور شدهاند، انتقامشان را از تامي مي گيرند و او را ترور مي کنند.
در حالي که تمامي اعضاي سيسرو ترسيدهاند و ديگر به هم اعتماد ندارند، هنري سر فروختن مواد مخـ ـدر، دستگير ميشود. ديگر کسي به او کمک نميکند و بعد از آزادي موقتش، همه از جمله جيمي، قصد کشتن او و زنش را ميکنند. وقتي او از پالي کمک مي خواهد پالي هم به او پشت ميکند. در چنين شرايطي هنري دست به دامان پليس ميشود و تمام افراد سيسرو، تمام کارهايي را که کردند و افرادي را که کشتند لو ميدهد و قاضي هم حکم اعدام او را ميبخشد و به نقطهاي دور تبعيد ميکند. اين گونه است که هنري کساني که خود را دوست او معرفي ميکردند و در آخر قصد جان او را داشتند براي اين که، به جز تمام آن آزاديهاي گذشته، فقط بخواهد زنده بماند به پليس ميفروشد، ولي خود بقيه زندگيش را مثل يک شهروند معمولي ميگذراند.
در اين فيلم رابرت دنيرو در نقش جيمي کانوي، ري ليوتا در نقش هنري هيل، جو پشي در نقش تامي دوويتو، لورن براکو در نقش کارن هيل ، پل سورويو در نقش پل سيسرو ، چاک لاو در نقش موريس کسلر ، فرانک ديلئو در نقش تادي سيسرو به ايفاي نقش مي پردازد.
اسكورسيزي اين فيلم را با همكاري « نيکولاس پيلگي» خواهد ساخت.
نسخه سينمايي رفقاي خوب فيلمي به کارگرداني مارتين اسکورسيزي در نوع داستاني-جنايي و محصول سال 1990 کمپاني آمريکايي برادران وارنر است.
اين فيلم براساس کتابي به نام Wiseguy (اصطلاح عاميانهاي که به اعضاي مافيا ميگفتند) نوشته نيکولاس پيلگي، گزارشگر جنايي نيويورک ساخته شده است.
بنابراعلام ورايتي، کتاب بر اساس زندگي واقعي هنري هيل، گنگستر سابق و خبر رسان اف بي آي نوشته شده است.
داستان بر اساس زندگي واقعي و رويدادهاي حقيقي هنري هيل, گنگستر مخوف سابق را روايت مي کند. هنري از کودکي آرزو داشته يک گانگستر شود به طوري که گانگستر شدن را از رئيس جمهور آمريکا شدن بهتر مي دانست. هنري جوان بعنوان صرفا يک پيشخدمت و راننده براي سازمان جنايي نزديک محله شان در بروکلين به نام دارودسته سيسرو، وارد گروه آنها شده و با کمک دو تن از دوستانش به نامهاي جيمي و هنري به طور رسمي وارد گروه مي شود. هنري يک بار به جهت فروختن سيگار دستگير ميشود ولي در دادگاه هيچ حرفي از خانواده جنايي سيسرو نمي زند. سيسرو نيز در اين فاصله قاضي دادگاه را همدست خود کرده و هنري آزاد مي شود. او که نزد همه محبوبيت پيدا کرده، در انجام يک دزدي از يک فرودگاه شرکت مي کند. بعد از ازدواج هنري با دختري به نام کارن، در 11 ژوئن سال 1970، او و تامي و جيمي يکي از رئيسهاي گروه جنايي ديگري را به نام بتس، مي کشند و آن را در اطراف يک جاده دفن مي کنند.
هنري سپس به مواد مخـ ـدر معتاد ميشود و بعد از رابـ ـطه با دوست تازهاش جنيس و چندين دعوا با کارن، به خاطر کشتن برادر يک خبرنگار، به همراه پالي و تمام افراد ديگر سيسرو، دستگير ميشود و بعد از اين که همگي از زندان آزاد ميشوند نقشهاي ميريزند تا بزرگترين سرقت تاريخ آمريکا را انجام دهند. (هر چند خود هنري در اين دزدي نقشي نداشته و هيچ صحنهاي از خود اين واقعيت تاريخي در فيلم نشان داده نميشود.)
بعد از موفقيت دزدي بزرگ و کشتن کساني که ردي از دزدي به جا گذاشته اند و يا در حين سرقت اشتباهاتي مرتکب شدند، هنري بدون مشورت با رئيسش پالي به کمک جيمي و تامي وارد کار مواد مخـ ـدر ميشود و بعد از مدتي کار، تامي به عنوان سردسته جديد گروه انتخاب ميشود، اما در بعد از ظهر همان روز، توسط کساني که به خاطر قتل بتس مامور شدهاند، انتقامشان را از تامي مي گيرند و او را ترور مي کنند.
در حالي که تمامي اعضاي سيسرو ترسيدهاند و ديگر به هم اعتماد ندارند، هنري سر فروختن مواد مخـ ـدر، دستگير ميشود. ديگر کسي به او کمک نميکند و بعد از آزادي موقتش، همه از جمله جيمي، قصد کشتن او و زنش را ميکنند. وقتي او از پالي کمک مي خواهد پالي هم به او پشت ميکند. در چنين شرايطي هنري دست به دامان پليس ميشود و تمام افراد سيسرو، تمام کارهايي را که کردند و افرادي را که کشتند لو ميدهد و قاضي هم حکم اعدام او را ميبخشد و به نقطهاي دور تبعيد ميکند. اين گونه است که هنري کساني که خود را دوست او معرفي ميکردند و در آخر قصد جان او را داشتند براي اين که، به جز تمام آن آزاديهاي گذشته، فقط بخواهد زنده بماند به پليس ميفروشد، ولي خود بقيه زندگيش را مثل يک شهروند معمولي ميگذراند.
در اين فيلم رابرت دنيرو در نقش جيمي کانوي، ري ليوتا در نقش هنري هيل، جو پشي در نقش تامي دوويتو، لورن براکو در نقش کارن هيل ، پل سورويو در نقش پل سيسرو ، چاک لاو در نقش موريس کسلر ، فرانک ديلئو در نقش تادي سيسرو به ايفاي نقش مي پردازد.
دانلود رمان و کتاب های جدید