قواعد و اصول اصطلاحات عامیانه و ضرب المثل های امروزی زبان فارسی

  • شروع کننده موضوع deimos
  • بازدیدها 282
  • پاسخ ها 13
  • تاریخ شروع

deimos

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2018/02/17
ارسالی ها
1,092
امتیاز واکنش
118,349
امتیاز
1,176
عدد ها:


۱/۱/۱ = تاریخی‌ست که به ظهور حضرت آدم نسبت می‌دهند. آغاز تاریخ بشر!


۲ بار = همان دوباره است که در چت کردن استفاده می‌شود.


۴ کرم = همان چاکرم است که در چت کردن استفاده می‌شود.


۹ کرم = همان نوکرم است که در چت کردن استفاده می‌شود



آ


- آجر = سیب زمینی، ۱۰۰۰ کیلومتر آن طرف تر از بی احساسی

- آخرشه تهشه اِندشه: به پایان کار رسیده ایم

- آدم تو آفتابه پپسی بخوره، خیط نشه: آدم کچل بشه، کنفت نشه

- آقا زاده = این اصطلاح برای فرزندان افراد با نفوذ و سرشناسی به کار می رود که با تکیه بر این نفوذ و انجام کازهایی اغلب ناروا ثروت های افسانه ای به چنگ آورده اند.

- آشغال كله = احمق

- آشغالانس = ماشین آشغالی های جدید تهران که چراغ گردا ن هم دارند

- آش و لاش = آسمون جل

- آلبالو = برای ضایع کردن کسی به کار بـرده می شود

- آمار دادن = نخ دادن، توجه کسی را جلب کردن، راه دادن

- آمپر چسبوندن = عصبانی شدن

- آنتن = آدم فروش، خبر چین

- آنتی حال زدن = ضد حال زدن، حال کسی را گرفتن

- آرنولد فشرده = مرد ریز اندامی که زیبایی اندام کار کرده است

- آواکس = خبرچین

- آویزون = کسی که مرتبن کنه می شود و بدون دعوت همه جا می رود. طفیلی

- آینه ی بغـ*ـل اتوبوس = گوش های پهن و ایستاده و بزرگ

- آیکیو (IQ) = باهوش، زرنگ، برای مسخره کردن هوش کسی هم به کار می رود
 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • deimos

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    1,092
    امتیاز واکنش
    118,349
    امتیاز
    1,176
    ا

    - ابرو پاچه بزی = دارای ابروی پهن و پر مو، ابرو قجری

    - ابوالحسن نجفی = وقتی کسی زیاد از واژه‌ها ایراد می‌گیرد او را با این لقب صدا می‌کنند و می‌گویند: بی‌خیال ابوالحسن نجفی! ابوالحسن نجفی کسی‌ست که کتاب «غلط ننویسیم» را نوشته است.

    - اتوب = واژه ی کوتاه شده ی اتوبوس. مثال: منتظر اتوب وایسیم یا تاکسی بگیریم؟

    - اتو کشیده = آدم شق و رق

    - اجمالتیم = کوچک شما هستیم

    - اخرابتیم = خرابتیم

    - ارایه دادن = خراب کردن، ضایع کردن. مثال: " يارو ارایه داد"

    - اُرجینال: اصل، منحصر به فرد

    - اردک الزمان = تازه به دوران رسیده

    - اسکل = از همه جا بی خبر

    - اسکیموزی = مدیر مدرسه، استاد

    - اسگل کردن = کسی را سر کار گذاشتن، دست انداختن

    - اسدالله خان = تریاکی

    - اشتب : کوتاه شده ی اشتباه

    - اصغر آرنولد اینا (اکبر- محمد... آرنولد اینا): کسی که زیبایی اندام کار می کند ولی جواد (بی کلاس و دهاتی) است . کسی که زیاد قپی می آید و خودش را زورمند نشان می دهد.

    - افتض = کوتاه شده ی افتضاح

    - افقی شدن = مُردن

    - الاغ تور = الاغ

    - اَن ِ تیلیت = آدم حال‌به‌هم‌زن و عوضی

    - اَن ِ مگستیم = کوچیکتیم، خیلی مخلصیم، بیچاره‌تیم، خاک زیر پاتیم

    - اِندِ مرام بازی (Ende) = نهایت با معرفت بودن، نهایت خوبی و صفا

    - اوبس = خیلی خوب، خیلی جالب

    - اوپدیس کردن = صدای ضبط را تا آ خر بلند کردن

    - اوپدیس بازی کردن (Opdis) = صدای ضبط صوت را تا آخر زیاد کردن، (نوار تند موسیقی تکنو را در ماشین گذاشتن و در خیابان ها گشت زدن)

    - اوت = پرت

    - اوسگول = با شاسگول، به معنی عقب مانده ی ذهنی یا ساده لوح. همچنین اسگل نوشته می شود.

    - اوشکول = غربتی گیج، پیه

    - اونجا هیچی آنتن نمی ده = جاهای خیلی پرت

    - اومد راه بره تک چرخ زد = کارش را اشتباه انجام داد، کارش را خراب انجام داد.

    - اونایی که برای شما آرزوست، برای ما خاطره ست = این جمله را در مواقعی به‌کار می‌برند که شخصی درصدد انجام عملی در آینده است در صورتی که شخص متکلم در گذشته آن تجربه را پشت سر گذاشته است. بیشتر به نشانه‌ی کل‌کل و بلوف و روکم‌کنی استفاده می‌شود. ضمن اینکه واژه «واسه» نیز به معنی «برای» است.

    - اهل بخیه = معتاد به مواد مخـ ـدر

    - ای وَل = ای والله. در مقام تایید حرف کسی و یا اعتراف به برتری کسی گفته می‌شود.
     
    آخرین ویرایش:

    deimos

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    1,092
    امتیاز واکنش
    118,349
    امتیاز
    1,176
    ب


    - با اتیکت = با شخصیت

    - باتری قلمی = لاغر مردنی

    - با حال = با معرفت، با مرام

    - باد بزن جیـ*ـگر = غیبت، پشت سر دیگران حرف زدن که باعث خنک شدن دل برخی، از جمله غیبت کننده می شود

    - بادمجون واکس کن = علاف، بی کاره، کسی که کارهای بی هوده می کند.

    - با دنده سنگین رفتن = عجله نداشتن آرام و با طمانینه راه رفتن

    - باربی = دختر کمر باریک و لاغر اندام

    - ببند گاله رو = خفه شو

    - بچم رو گازه = ترکیب دو بهانه ی مرسوم در نانوایی که خانمها برای فرار از صف و نوبت استفاده می کنند: بچه ام تنها در منزل است، غذام روی گاز است. این ترکیب برای مسخره کردن بی پایه بودن بهانه کسی استفاده می شود. مثال: چیه مگه بچت رو گازه انقدر عجله داری؟ (این جمله در حقیقت با جابه‌جایی این جملات درست شده است:بچم شیر می‌خواد. غذام رو گازه. که برای تمسخر این‌گونه جابه‌جایشان کرده‌اند و می‌گویند: بچم رو گازه. غذام شیر می‌خواد.)

    - بچه پاستوریزه = بسیار تمیز و مرتب

    - بچه راکفلر = بچه پول دار

    بچه شهری = به نشانه‌ی تحقیر قشر مرفه و بالادست اجتماعی به‌کار می‌رود که مترادف کلمه های لوس، ترسو، پول‌دار و مانند آن‌ها است.

    - بچه مثبت = آدم سر به راه

    - بخواب لاحاف سرد شد = خفه شو

    - بخواب تو جوب بابا = شلوغش نکن، بنشین سر جات

    - بدن کار = بدن ساز، ارنولد، زیبایی کار

    - بد یوزر Bad User = به تمسخر به کاربران ناوارد کامپیوتر که مدام کامپیوترشان خراب می‌شود می‌گویند: کامپیوتر فلانی بدیوزر داره! (یعنی کامپیوترش مشکلی ندارد اما کاربرش بلد نیست با آن کار کند که مدام خراب می‌شود)

    - برو بچ = مخفف بر و بچه ها

    - برو بکس (یا فقط بکس) = همان بر و بچ، دوستان و آشنايان از جنس مخالف. مثال: بزن بريم اونجا بر و بكس جمعند.

    - برو جلو بوق بزن = زیاد حرف نزن

    - برو دارمت : از تو پشتیبانی می کنم. از چیزی نترس که مواظب و همراهت هستم. از اصطلاحات خالی بندی است.

    - بریدن = کم آوردن، ناتوان شدن

    - برنامه ی آینده = دختر نو جوان یا زنی که در آینده امکان ایجاد ارتباط با او وجود داشته باشد.

    - بشقل = تغییر داده شده ی بقل (قل بده) به معنی بده بیاد


    - بندری می زنه = به کسی گفته می شود که گیج و سرگردان است یا متوجه اصل موضوعی نمی شود

    - به خط تعارف رسیده = هنگامی که سیگار به انتهایش می رسد می گویند.

    - بی سیمچی رو زدن = وقتی تلفن همراه ناگهان قطع می شود گفته می شود

    - بیلبورد = نهایت تابلو شدن
     
    آخرین ویرایش:

    deimos

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    1,092
    امتیاز واکنش
    118,349
    امتیاز
    1,176
    پ


    - پاچه خوار = چاپلوس

    - پا دادن = پذیرفتن پیشنهاد، آمار دادن

    - پارازیت = سخن بی موقع، اختلال، مزاحمت

    - پارس خود رو = سگی که راه می رود و پارس می کند.

    - پاشنه ها را بالا بردن = لباس خود را مرتب کردن

    - پاناسونیک = دختر ناز و خوش اندام

    - پایه بودن = حاضر به همراهی (همکاری) بودن. مثال: پایه ای؟ (حاضری؟، هستی؟)

    - پدیده = کسی که خیلی تابلواست و کارهای عحیب می‌کند به تمسخر به او می‌گویند: فلانی پدیده‌ایه برای خودش!

    - پسی = پسر

    - پوز زدن = رو کم کردن

    - پوز زنی = رو کم کنی

    - پیاز = خنگ، مشنگ، یعنی تو که عین بز نگاهم می کنی وقتی می گویم دوستت دارم!

    - پیچاندن = رد کردن، از سر باز کردن، سرباز زدن از مسئولیت. مثال: باز که کلاسو پیچوندی!

    - پیچ پلیسی = کشیدن ترمز دستی و دور زدن ماشین
     
    آخرین ویرایش:

    deimos

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    1,092
    امتیاز واکنش
    118,349
    امتیاز
    1,176
    ت


    - تابلو = کسی که از سر و ریختش پیداست که اهل منقل و وافور است؛ انگشت نما، مشهور، واضح و معلوم. مثال: این که جوابش تابلوِه! ؛ ضایع بودن

    - تابیل = نوعی تابلو، ضایع

    - ترکوندن = حال کردن؛ خوردن مخـ ـدر و به مهمانی رفتن؛ حال پخش کردن اساسی، فراهم کردن، رساندن، خوب و اساسی رفتار کردن، بدون نقص بودن

    - تریپ (تیریپ) = تیپ، قیافه، فرم، مدل، سبک (به تریپ هم زدن: با هم دعوا کردن)

    - تریپ زدن = خوش تیپ کردن

    - تریپ مرگ = بسیار بد حال، و نیز بسیار باحال

    - تگری زدن = بالا آوردن پس از نوشیدن الـ*کـل یا کشیدن سیگار

    - تگری شکوفه = حالت تهوع، بالا آوردن


    - تو سایت کسی رفتن = تو نخ کسی رفتن

    - تو کار کسی بودن = برای جذب کسی کوشیدن

    - تو کف چیزی بودن = از چیزی تعجب کردن

    - تو کف کسی بودن = به کسی علاقه مند بودن. مثال: تو کف مهری است (از مهری خوشش می آید)

    - تهران ۵۱ = آدم دولتی، کارمند وابسته به حکومت

    - تی تیش = خیلی وسواسی، خیلی حساس

    - تیریپ لاو (love) = روابط عاشقانه

    - تیکه انداختن = متلک گفتن

    - تیغی زدن = شرط بندی کردن
     
    آخرین ویرایش:

    deimos

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    1,092
    امتیاز واکنش
    118,349
    امتیاز
    1,176
    ج


    - جا سویچی = به آدم‌های سیریش و آویزان می‌گویند. آدم‌هایی که خودشان را هر جایی جا می‌کنند. مثال: طرف جاسویچیه! (اخطاری است که مواظب باشند او را به جایی دعوت نکنند)

    - جان کوچولو = آدم درشت هیکل

    - بـدکـاره ی دولتی = به کسانی می‌گویند که در ظاهر خود را به گروه‌های مستقل از دولت می‌چسبانند و ژست آن را به خود می‌گیرند اما در باطن جیره و مواجب خود را از دولت می گیرند.

    - جوات = پیکان

    - جوات مخفی = پژو

    - جواد = بی کلاس، دهاتی

    - جیب ملا = کنایه از حرص و طمع در جمع کردن پول است، جیب ملا معمولن خیلی بزرگ است و به سادگی پر نمی شود.

    - جیرجیرک = پر حرف

    - جیک ثانیه = زود سریع
     

    deimos

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    1,092
    امتیاز واکنش
    118,349
    امتیاز
    1,176
    چ


    - چایی نخورده پسر خاله شد = فورن صمیمی شد


    - چاقال = بی جربزه، ضعیف، بی اثر. مثال: سیگاره اثر نکرد. چاقال بود.


    - چای شیرین = کسی که خودش را برای دیگری لوس می کند، کسی که چاپلوسی می کند.


    - چپو کردن = مال و اموالی را بالا کشیدن. این کلمه از لغت چپاول به معنی به تاراج بردن و غارت کردن می آید. مثال: فلانی مال همه روا چپو کرد.


    - چراغ خاموش = مخفیانه


    - چکل = داف


    - چلاسیدن = ترکیب ماسیدن و چسبیدن و پلاسیدن کنایه از آدمی که دپ شده


    - چلغوز = عقب مانده ی گیج


    - چمنتم = مخفف: چاکرتم، مخلصتم، نوکرتم


    - چنیم = وقتی می خواهند از چیزی تعریف کنند از این اصطلاح استفاده می کنند


    - چوخلصیم = خیلی مخلصیم
     
    آخرین ویرایش:

    deimos

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    1,092
    امتیاز واکنش
    118,349
    امتیاز
    1,176
    خ


    - خاک انداز = کسی که خودش را در هر کاری دخالت می‌دهد

    - خالتور = مجلس‌گرم‌کن، اهل رقـ*ـص و آواز روحوضی، موسیقی جوات
    به موزیسین‌هایی که در مجالس عروسی و طرب با آهنگ‌های خود به اصطلاح مجلس گرم کرده و در برابر آن پول دریافت می‌کنند، می‌گویند. که بعدها حتی به آدم‌های جلف و امثال آن‌ها نیز این واژه نسبت داده می‌شد. مثال: چه موزیک خالتوری! (موزیک مسخره‌ای که فقط به درد مجلس‌گرم‌کردن و مراسم عروسی می‌خورد) یا: تو چقدر خالتوری!

    - خالی بند = دروغ گو

    - خبرگزاری = سخن چین

    - خجسته = بی خیال، خوش خیال

    - خر به خراسان بردن = زیره به کرمان بردن

    - خَز = عمل و رفتار و هر چیز زشت و ناجور. از مد افتاده، جواد. مثال: طرف عجب آدم خزی‌یه!، این کفشه خیلی خزه، فلان آهنگ خیلی خز شده، اون کارت خیلی خز بود. بی کلاس بالای شهری

    - خز و خیل (خز و پیل) = خز و دوستانش، اجتماع چند خز!

    - خسته = حرفه ای و کار کشته

    - خط خطی بودن = خرد بودن اعصاب

    - خفت کردن = زورگیری کردن

    - خفن = عالی، بی نقص، خوب و تحسین برانگیز، جالب و دیدنی، خيلي باحال و خوب. برای هر نوع اغراق به کار می رود. مثال: عجب ماشین خفنی داری!

    - خفن بازار = جایی که چیزهای خفن (خوب و جالب) در آن زیاد یافت می شود.

    خلافی داشتن = شکم بزرگ داشتن (خلافی جایی از ساختمان هایی است که بر خلاف قوانین شهرداری ساخته شده و قسمتی از خیابان یا پیاده رو را تصاحب می کند).

    - خیار شور = آدم بی مزه

    - خیالی نیست = مهم نیست، مساله ای نیست
     

    deimos

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    1,092
    امتیاز واکنش
    118,349
    امتیاز
    1,176
    د

    - داف = دختری که از نظر تیپ و چهره در نگاه نخست جلب توجه می کند.

    - دایورت = بی خیال، کسی که حرف کسی را به حساب نمی آورد

    - درایوری رانندگی کردن = (اشاره به فیلمDriver ) با مهارت رانندگی کردن

    - دخی = دختر

    - در دیزی باز بودن = وقت برای دزدی مناسب بودن

    - دمبه = آدم خیلی تنبل

    - دو در (دو دره) = دزدی، دزدیدن، کم فروشی، کم کاری، کلک زدن، حقه بازی، کلاه گذاشتن، سر کار گذاری

    - دور سه فرمان = کسی که خیلی مشکل دارد، بسیار قاطی

    - دوومنگل = ماتیز

    - دهن کسی کف کردن = از حرف زدن خسته شدن

    ر

    - رادار = جاسوس

    - راه دادن = تحویل گرفتن، پذیرفتن پیشنهاد

    - رَ دَ دَ = به پایان رسیدن

    - رفیق دُنگ = رفیق صمیمی

    - روی آنتن رفتن = همه در جریان قرار گرفتن

    - ریز دیدن = به نشانه‌ی کوچک شمردن طرف مقابل به‌کار می‌رود. مثال: خیلی ریز می‌بینمت! (هنوز خیلی کوچکی)

    - ریلیف کردن = آماده کردن
     
    آخرین ویرایش:

    deimos

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    1,092
    امتیاز واکنش
    118,349
    امتیاز
    1,176
    ز

    - زاب چک / زیب چک = دستگیره, چیزی که برای بستن، بازشدن یا در امدن مزاحم باشد. مثال: اون زاب چک رو بکش. یعنی اون دستگیره (یا هر چیزی را) رو بکش . اون زاب چک رو ببند. یعنی اون پنجره رو ( یا هر چیزی را) ببند.
    به طور کلی هنگامی که گفتن یک اسم یا انجام کاری دشوار باشد و یا گوینده حوصله ی گقتن کلمه ای را ندارد از زیب چک استفاده می شود. مثال: اون زیب چک رو بده به من (یعنی اون سیگار، کبریت، تسبیح و . . .) رو بده به من.


    - زابلو = تلفیقی از تابیل و زابیل

    - زابیل = تابلو بودن، ضایع

    - زاخار = مزاحم، چیز ضعیف و بی کلاس

    - زارت (زرت) = زرشک، به سرعت. مثال: زارتی زد تو گوشم

    - زاق = ضایع، زاقارت، یه کامیون کار اشتباه

    - زاقارت = ضایع، سه، غیر عادی. مثال: این لباست خیلی زاقارته، اوضاع مالی زاقارته

    - زالزالک = حرف مفت و بی معنی.

    - زریدن = زر زدن، حرف مفت زدن

    - ز ذ = (با تلفظ زی زی) مخفف "زن ذلیل"، مردی که همیشه مطیع و پیرو همسر خود است.

    - زلزله = به بچه‌ای که خیلی شلوغ می‌کند می‌گویند.

    - زورگیری = به زور گرفتن

    ژ

    - ژولیت = مامور کلانتری
     
    بالا