پیش از این اشاره کردیم، که ایتالیا در سال ۱۸۳۱ دستخوش قیامهای ملیگرایانه علیه حکومت بیگانهی اتریش شد. بعد از سال ۱۸۳۱ آزادیخواهان ایتالیایی از اقدامات مخفیانه و شرکت در مجامع سری دست شستند و علناً به تبلیغ افکار ناسیونالیستی پرداختند.گروهی از ایتالیاییها جنبش سیـاس*ـی بزرگی به نام ریزورژیمانتو (Risorgimanto) یعنی رستاخیز برپا کردند. دو گروه از وطنپرستان موجد این نهضت سیـاس*ـی شدند. یک دسته معتقد به سرنگونی ایالات کوچک ایتالیایی و گرد آوردن آنها تحت لوای جمهوری ایتالیا بودند. رهبر این دسته، جوزپه مازینی بود. مازینی پیشتر در انجمنهای سری کاربوناری عضویت داشت؛ لذا توسط اتریشیها دستگیر و به مارسی فرانسه تبعید شد. او در ۱۸۳۱ در آنجا جمعیت ایتالیای جوان را تشکیل داد و عقاید سیـاس*ـی خود را ابراز داشت.
جوزپه مازینی
در مخالفت با مازینی ، گروهی دیگر از انقلابیون بر این باور بودند که انقلاب بی نتیجه است و صرفاً اصلاحات کفایت می کند. قانون اساسی جدیدی تدوین شود. رهبریت معنوی ایتالیا به پاپ و ادارهی سیـاس*ـی و نظامی آن به پادشاه ایالت ساردنی واگذار شود. با وجود این اختلاف نظرها ، تمامی گروههای سیـاس*ـی معتقد بودند که شرط اساسی و اولیهی وحدت ایتالیا ، بیرون کردن اتریشیها از کشور است.
اصلاحات پاپ پیوس نهم
این پاپ جانشین گریگوار شانزدهم شد. در ۱۸۴۶ قدرت یافتن پاپ پیوس نهم به نفع اصلاح طلبان و انقلابیون شد. او با اعلان عفو عمومی صدها زندانی سیـاس*ـی را آزاد کرد و ۱۵۰۰ از تبعیدشدگان را به وطن بازگرداند. همچنین هیئتی برای طرح اصلاحات تشکیل داد. پیوس نهم در سایهی این اقدامات، محبوبیت فراوانی در سراسر ایتالیا کسب کرد.
پاپ پیوس نهم
اصلاحات پاپ سرمشقی برای سایر حاکمان ایتالیایی شد. شارل آلبرت – پادشاه ساردنی که بسیاری از انقلابیون، او را فرمانروای ایتالیا می دانستند- پارهای آزادیها خصوصاً آزادی مطبوعات را به مردمش اعطا کرد (سال ۱۸۴۷). اما فردیناند دوم – پادشاه ناپل در جنوب ایتالیا – از دادن هرگونه امتیاز به انقلابیون خودداری کرد و نماد استبداد در آن دوران شد.
شارل آلبرت
انقلاب ۱۸۴۸
مخالفت فردیناند با انجام اصلاحات ، موجب بروز قیامهای خونین در قلمرو او شد. در ۱۸۴۸ انقلابیون موفق شدند شهر پالرمو را در اختیار خود بگیرند. مردم شهر ناپل نیز تظاهرات عظیمی برپا کردند و خواستار مشروطیت شدند. فردیناند مستاصل و درمانده وعدهی اعطای مشروطیت را داد و در دهم فوریه به وعدهی خود وفا و قانون اساسی جدید را رسماً اعلام کرد. آشفتگی سیـاس*ـی در ناپل به سایر ایالات ایتالیا نیز سرایت کرد. شاه ساردنی به مردمش وعدهی اصلاحات بیشتر داد. تا اوایل بهار ۱۸۴۸ پس از گذشت سه ماه ، مشروطیت در سراسر ایتالیا برپا شده بود.
شورش لمباردی و ونسی
در میان ملت ایتالیا تنها مردم ایالات لمباردی و ونسی در زنجیر استبداد بیگانگان اتریشی باقی مانده بودند. انقلابیون شمال ایتالیا به شکل دیگری اعتراض خود را علیه اتریشیها اعلام کردند. در اوایل ژانویه ۱۸۴۸ اهالی میلان تصمیم گرفتند که از مصرف دخانیات بپرهیزند (دخانیات در انحصار دولت اتریش بود). دولت پلیس و نیروهای نظامی را مامور کرد که به وسیلهی مصرف سیگار در ملاعام، اهالی را وادار به استعمال دخانیات کرده و موجب زد و خورد و درگیری شوند. همزمان خبر رسید که در وین پایتخت اتریش ، انقلابی به وقوع پیوسته و صدراعظم مستبد ، مترنیخ ، از پایتخت گریخته است.
انقلابیون به هیجان آمدند. در میلان به مدت پنج روز درگیریهای خونین رخ داد. سردار اتریشی ، مارشال رادتزکی (Radetzky) شهر را تخلیه کرد و به منطقهی مانتو (Mantou) عقب نشینی کرد. شهرهای ونیز و میلان استقلال خود را اعلام کردند و حکومتهای موقت تشکیل دادند.
ژنرال رادتزکی
جنگ با اتریش
مدتی بعد دوکنشینهای پارما و مودنا حاکمان خود را برکنار کردند. مردم جزیره سیسیل نیز از ناپل اعلام جدایی کردند. اینک انقلابیون ایتالیایی پی بردند که زمان وحدت ایتالیا فرا رسیده است. شارل آلبرت فرمانروای ساردنی به خواهش روشنفکران ایتالیایی ، آمادهی جنگ با اتریش شد تا تمامی ایالات ایتالیا را در زیر پرچم واحدی جمع کند. جنگ چهار ماه طول کشید (مارس تا اوت ۱۸۴۸). ارتش مشترک سادنی ، نیروهای پاپ و دوکنشین توسکانی به متصرفات اتریش در شمال ایتالیا یورش بردند. ایالات لمباردی ، ونسی ، پارما و مودنا رسماً به قلمرو ساردنی ملحق شدند.
شارل آلبرت که خصیصهی منفی او شک و تردید دائمی بود ، به پیشروی بیشتر ادامه نداد. رادتزکی از این فرصت بهره برد و درخواست مداخلهی نیروی کمکی کرد. میان اتریشیها و ارتش ساردنی در نزدیکی شهر ورونا (Verona) جنگ درگرفت. پس از دو روز نبرد ، شارل آلبرت شکست خورد. نیروهای ساردنی با سراسیمگی کامل عقب نشینی کردند و حتی میلان را به دشمن واگذار نمودند. در ۹ اوت آتش بس برقرار شد و وضع شمال ایتالیا به حال قبل از جنگ برگشت.
تحرکات جمهوریخواهان
شکست شارل آلبرت سبب و حسرت و اندوه انقلابیون ایتالیایی شد. آزادیخواهان از پاپ درخواست کردند که به دولت اتریش اعلان جنگ بدهد اما پاپ پیوس اعلام کرد که از قوای نظامی تنها برای دفاع از تمامیت کلیسا استفاده خواهد کرد. انقلابیون خشمگین به محل اقامت پاپ یورش بردند و حتی چیزی نمانده بود که او را به قتل برسانند. پاپ که سابقاً از طرفداران عقاید مدرن محسوب می شد، پس از این اتفاقات از رم گریخت و به پادشاه ناپل پناهنده شد. او اینک تبدیل به دشمن تجددخواهان گردید.
در شهر رم که اینک پاپ از آن گریخته بود ، هیئتی سه نفری به ریاست جوزپه مازینی برگزار شد. مجلس مذکور رسماً تشکیل نظام جمهوری را اعلام کرد. چند روز بعد در شهر فلورانس نیز جمهوری برقرار شد.
جنگ دوم با اتریش
مردم ساردنی با شنیدن خبرهای مربوط به انقلابات رم و فلورانس ، از شاه آلبرت خواستند که دوباره با اتریش بجنگد. جنگ سه روز بیشتر طول نکشید. ژنرال رادتزکی در ۲۳ مارس نیروهای ساردنی را در خاک خودشان در شهر نوارا (Novara) در هم کوبید. شارل آلبرت در غروب همان روز به نفع پسرش ویکتور امانوئل دوم از سلطنت کنارهگیری کرد و به پرتغال رفت. او چهار ماه بعد در همان جا درگذشت. ویکتور امانوئل برای جلوگیری از مشکلات بزرگتر با آتش بس موافقت کرد. دولت اتریش نیز این درخواست را در قبال بخشی از خاک ساردنی پذیرفت.
سقوط جمهوریخواهان
بلافاصله بعد از شکست ساردنی ، جمهوریهای ایتالیا برچیده شد. اتریشیها دوکنشینهای پارما ، مودنا ، فلورانس ، توسکانی و تمامی قسمتهای شمالی اراضی کلیسا را تسخیر کردند. ژنرال رادتزکی قصد داشت که رم را نیز تصرف کند. پاپ که اکنون دشمن درجه یک متجددین شده بود، از نیروهای اتریشی دعوت کرد که به رم بیایند. جمهوری فرانسه که اکنون به ریاست شارل لوئی ناپلئون قصد نداشت با اتریش مسامحه کند ، برای جلوگیری از ورود آنها به رم ، سریعاً ۷ هزار سرباز به این شهر گسیل داشت. فرانسویان پس از یک درگیری مختصر ، جمهوری رم را برچیدند و دوباره پاپ را به مقامش بازگرداندند.
پیشرفت طرفداران ارتجاع
با سرکوب انقلابیون ایتالیا ، دوباره عصر استبداد و ارتجاع آغاز شد. بازداشتگاهها پر از زندانیان سیـاس*ـی شد. در قلمرو پادشاهی ناپل نیز وضعیتی مشابه حاکم بود. شاه فردیناند سیسیلیها را مغلوب و سلطنت استبدادی در ناپل برقرار کرد (۱۸۴۹).
فقط پادشاهی ساردنی از این وضعیت هولناک در امان ماند. دولت اتریش تصمیم گرفته بود که با ویکتور امانوئل تعامل کند و او را از عقاید انقلابی باز دارد ؛ لذا ، وعده داد که غرامت جنگ را از ۲۰۰ میلیون به هفتاد میلیون کاهش دهد و حتی دوکنشین پارما را به ساردنی واگذارد اما ویکتور امانوئل تمام این پیشنهادات را رد کرد و زیر بار الغای قانون اساسی نرفت.
نتایج انقلاب ۱۸۴۸ ایتالیا
ایتالیاییها که در ۱۸۴۸ تقریباً به هدف خود رسیده بودند ، ناگهان بار دیگر به دورهی خفقان و استبداد بازگشتند. با این وجود ، این حوادث به نفع پادشاهی ساردنی تمام شد؛ زیرا، این مملکت دوبار به اتریش اعلان جنگ داده بود و به همین خاطر نزد وطنپرستان ایتالیایی ، مظهر استقلال و یکپارچگی کشور شمرده شد. آزادیخواهان ایتالیایی در سراسر کشور ، چشم امید خود را به ویکتور امانوئل دوختند. در نتیجه ، شاه ساردنی مطمئن بود که در صورت استقلال ایتالیا در آینده، او بدون قید و شرط فرمانروای کشور باقی خواهد ماند.
ویکتور امانوئل دوم
از سوی دیگر ، شکست از اتریش درس عبرتی برای ایتالیاییها بود. شارل آلبرت در زمان جنگ با اتریش ، ضمن یک سخنرانی مفصل اعلام کرد که کشورش برای کسب استقلال هیچ نیازی به بیگانگان ندارد. اما گذشت زمان ثابت کرد که ملت ایتالیا برای خروج از سلطهی اتریش، به حمایت سایر کشورهای اروپایی همچون فرانسه و پروس نیاز دارند.
جوزپه مازینی
در مخالفت با مازینی ، گروهی دیگر از انقلابیون بر این باور بودند که انقلاب بی نتیجه است و صرفاً اصلاحات کفایت می کند. قانون اساسی جدیدی تدوین شود. رهبریت معنوی ایتالیا به پاپ و ادارهی سیـاس*ـی و نظامی آن به پادشاه ایالت ساردنی واگذار شود. با وجود این اختلاف نظرها ، تمامی گروههای سیـاس*ـی معتقد بودند که شرط اساسی و اولیهی وحدت ایتالیا ، بیرون کردن اتریشیها از کشور است.
اصلاحات پاپ پیوس نهم
این پاپ جانشین گریگوار شانزدهم شد. در ۱۸۴۶ قدرت یافتن پاپ پیوس نهم به نفع اصلاح طلبان و انقلابیون شد. او با اعلان عفو عمومی صدها زندانی سیـاس*ـی را آزاد کرد و ۱۵۰۰ از تبعیدشدگان را به وطن بازگرداند. همچنین هیئتی برای طرح اصلاحات تشکیل داد. پیوس نهم در سایهی این اقدامات، محبوبیت فراوانی در سراسر ایتالیا کسب کرد.
پاپ پیوس نهم
اصلاحات پاپ سرمشقی برای سایر حاکمان ایتالیایی شد. شارل آلبرت – پادشاه ساردنی که بسیاری از انقلابیون، او را فرمانروای ایتالیا می دانستند- پارهای آزادیها خصوصاً آزادی مطبوعات را به مردمش اعطا کرد (سال ۱۸۴۷). اما فردیناند دوم – پادشاه ناپل در جنوب ایتالیا – از دادن هرگونه امتیاز به انقلابیون خودداری کرد و نماد استبداد در آن دوران شد.
شارل آلبرت
انقلاب ۱۸۴۸
مخالفت فردیناند با انجام اصلاحات ، موجب بروز قیامهای خونین در قلمرو او شد. در ۱۸۴۸ انقلابیون موفق شدند شهر پالرمو را در اختیار خود بگیرند. مردم شهر ناپل نیز تظاهرات عظیمی برپا کردند و خواستار مشروطیت شدند. فردیناند مستاصل و درمانده وعدهی اعطای مشروطیت را داد و در دهم فوریه به وعدهی خود وفا و قانون اساسی جدید را رسماً اعلام کرد. آشفتگی سیـاس*ـی در ناپل به سایر ایالات ایتالیا نیز سرایت کرد. شاه ساردنی به مردمش وعدهی اصلاحات بیشتر داد. تا اوایل بهار ۱۸۴۸ پس از گذشت سه ماه ، مشروطیت در سراسر ایتالیا برپا شده بود.
شورش لمباردی و ونسی
در میان ملت ایتالیا تنها مردم ایالات لمباردی و ونسی در زنجیر استبداد بیگانگان اتریشی باقی مانده بودند. انقلابیون شمال ایتالیا به شکل دیگری اعتراض خود را علیه اتریشیها اعلام کردند. در اوایل ژانویه ۱۸۴۸ اهالی میلان تصمیم گرفتند که از مصرف دخانیات بپرهیزند (دخانیات در انحصار دولت اتریش بود). دولت پلیس و نیروهای نظامی را مامور کرد که به وسیلهی مصرف سیگار در ملاعام، اهالی را وادار به استعمال دخانیات کرده و موجب زد و خورد و درگیری شوند. همزمان خبر رسید که در وین پایتخت اتریش ، انقلابی به وقوع پیوسته و صدراعظم مستبد ، مترنیخ ، از پایتخت گریخته است.
انقلابیون به هیجان آمدند. در میلان به مدت پنج روز درگیریهای خونین رخ داد. سردار اتریشی ، مارشال رادتزکی (Radetzky) شهر را تخلیه کرد و به منطقهی مانتو (Mantou) عقب نشینی کرد. شهرهای ونیز و میلان استقلال خود را اعلام کردند و حکومتهای موقت تشکیل دادند.
ژنرال رادتزکی
جنگ با اتریش
مدتی بعد دوکنشینهای پارما و مودنا حاکمان خود را برکنار کردند. مردم جزیره سیسیل نیز از ناپل اعلام جدایی کردند. اینک انقلابیون ایتالیایی پی بردند که زمان وحدت ایتالیا فرا رسیده است. شارل آلبرت فرمانروای ساردنی به خواهش روشنفکران ایتالیایی ، آمادهی جنگ با اتریش شد تا تمامی ایالات ایتالیا را در زیر پرچم واحدی جمع کند. جنگ چهار ماه طول کشید (مارس تا اوت ۱۸۴۸). ارتش مشترک سادنی ، نیروهای پاپ و دوکنشین توسکانی به متصرفات اتریش در شمال ایتالیا یورش بردند. ایالات لمباردی ، ونسی ، پارما و مودنا رسماً به قلمرو ساردنی ملحق شدند.
شارل آلبرت که خصیصهی منفی او شک و تردید دائمی بود ، به پیشروی بیشتر ادامه نداد. رادتزکی از این فرصت بهره برد و درخواست مداخلهی نیروی کمکی کرد. میان اتریشیها و ارتش ساردنی در نزدیکی شهر ورونا (Verona) جنگ درگرفت. پس از دو روز نبرد ، شارل آلبرت شکست خورد. نیروهای ساردنی با سراسیمگی کامل عقب نشینی کردند و حتی میلان را به دشمن واگذار نمودند. در ۹ اوت آتش بس برقرار شد و وضع شمال ایتالیا به حال قبل از جنگ برگشت.
تحرکات جمهوریخواهان
شکست شارل آلبرت سبب و حسرت و اندوه انقلابیون ایتالیایی شد. آزادیخواهان از پاپ درخواست کردند که به دولت اتریش اعلان جنگ بدهد اما پاپ پیوس اعلام کرد که از قوای نظامی تنها برای دفاع از تمامیت کلیسا استفاده خواهد کرد. انقلابیون خشمگین به محل اقامت پاپ یورش بردند و حتی چیزی نمانده بود که او را به قتل برسانند. پاپ که سابقاً از طرفداران عقاید مدرن محسوب می شد، پس از این اتفاقات از رم گریخت و به پادشاه ناپل پناهنده شد. او اینک تبدیل به دشمن تجددخواهان گردید.
در شهر رم که اینک پاپ از آن گریخته بود ، هیئتی سه نفری به ریاست جوزپه مازینی برگزار شد. مجلس مذکور رسماً تشکیل نظام جمهوری را اعلام کرد. چند روز بعد در شهر فلورانس نیز جمهوری برقرار شد.
جنگ دوم با اتریش
مردم ساردنی با شنیدن خبرهای مربوط به انقلابات رم و فلورانس ، از شاه آلبرت خواستند که دوباره با اتریش بجنگد. جنگ سه روز بیشتر طول نکشید. ژنرال رادتزکی در ۲۳ مارس نیروهای ساردنی را در خاک خودشان در شهر نوارا (Novara) در هم کوبید. شارل آلبرت در غروب همان روز به نفع پسرش ویکتور امانوئل دوم از سلطنت کنارهگیری کرد و به پرتغال رفت. او چهار ماه بعد در همان جا درگذشت. ویکتور امانوئل برای جلوگیری از مشکلات بزرگتر با آتش بس موافقت کرد. دولت اتریش نیز این درخواست را در قبال بخشی از خاک ساردنی پذیرفت.
سقوط جمهوریخواهان
بلافاصله بعد از شکست ساردنی ، جمهوریهای ایتالیا برچیده شد. اتریشیها دوکنشینهای پارما ، مودنا ، فلورانس ، توسکانی و تمامی قسمتهای شمالی اراضی کلیسا را تسخیر کردند. ژنرال رادتزکی قصد داشت که رم را نیز تصرف کند. پاپ که اکنون دشمن درجه یک متجددین شده بود، از نیروهای اتریشی دعوت کرد که به رم بیایند. جمهوری فرانسه که اکنون به ریاست شارل لوئی ناپلئون قصد نداشت با اتریش مسامحه کند ، برای جلوگیری از ورود آنها به رم ، سریعاً ۷ هزار سرباز به این شهر گسیل داشت. فرانسویان پس از یک درگیری مختصر ، جمهوری رم را برچیدند و دوباره پاپ را به مقامش بازگرداندند.
پیشرفت طرفداران ارتجاع
با سرکوب انقلابیون ایتالیا ، دوباره عصر استبداد و ارتجاع آغاز شد. بازداشتگاهها پر از زندانیان سیـاس*ـی شد. در قلمرو پادشاهی ناپل نیز وضعیتی مشابه حاکم بود. شاه فردیناند سیسیلیها را مغلوب و سلطنت استبدادی در ناپل برقرار کرد (۱۸۴۹).
فقط پادشاهی ساردنی از این وضعیت هولناک در امان ماند. دولت اتریش تصمیم گرفته بود که با ویکتور امانوئل تعامل کند و او را از عقاید انقلابی باز دارد ؛ لذا ، وعده داد که غرامت جنگ را از ۲۰۰ میلیون به هفتاد میلیون کاهش دهد و حتی دوکنشین پارما را به ساردنی واگذارد اما ویکتور امانوئل تمام این پیشنهادات را رد کرد و زیر بار الغای قانون اساسی نرفت.
نتایج انقلاب ۱۸۴۸ ایتالیا
ایتالیاییها که در ۱۸۴۸ تقریباً به هدف خود رسیده بودند ، ناگهان بار دیگر به دورهی خفقان و استبداد بازگشتند. با این وجود ، این حوادث به نفع پادشاهی ساردنی تمام شد؛ زیرا، این مملکت دوبار به اتریش اعلان جنگ داده بود و به همین خاطر نزد وطنپرستان ایتالیایی ، مظهر استقلال و یکپارچگی کشور شمرده شد. آزادیخواهان ایتالیایی در سراسر کشور ، چشم امید خود را به ویکتور امانوئل دوختند. در نتیجه ، شاه ساردنی مطمئن بود که در صورت استقلال ایتالیا در آینده، او بدون قید و شرط فرمانروای کشور باقی خواهد ماند.
ویکتور امانوئل دوم
از سوی دیگر ، شکست از اتریش درس عبرتی برای ایتالیاییها بود. شارل آلبرت در زمان جنگ با اتریش ، ضمن یک سخنرانی مفصل اعلام کرد که کشورش برای کسب استقلال هیچ نیازی به بیگانگان ندارد. اما گذشت زمان ثابت کرد که ملت ایتالیا برای خروج از سلطهی اتریش، به حمایت سایر کشورهای اروپایی همچون فرانسه و پروس نیاز دارند.