کد مطلب: 34996
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۴ ساعت ۲۱:۳۱
گاهی به اشتباه کودکان را بزرگسال می پندارید و با آنها با گوشه و کنایه سخن می گویید، فکر می کنید آنها استعاره را خوب می فهمند در حالیکه بهترین حالت این است که با آنها ساده و با زبان خودشان سخن بگویید.
آنها نیاز دارند که محبت شما را به گوش بشنوند. نگویید بچه لوس می شود. کودک حتی نیاز دارد که امنیت را بشنود. بنابراین همدردی ، محبت و امنیت باید در کلمات تان جاری باشد، کودک، دوست، آشنا و همسر شما نیست که بگویید خودش باید بفهمد! شما باید با بیان بعضی از جملات، خیلی از مفاهیم را به او بفهمانید زیرا جملاتی هستند که هر کودکی نیاز به شنیدن آنها دارد. برای اینکه بدانیم، کدام یک از جمله های شما نقش حیاتی مثبتی در زندگی فرزندتان دارد به پیشنهادهای ما فکر کنید.
به کودکتان بگویید «دوستت دارم»
بیان جمله «نمی بخشمت» باعث نمی شود کودک متنبه شود بلکه مجددا به او احساس گـ ـناه و سرزنش را هدیه می کند و او چون نمی داند چطور با احساس گـ ـناه کنار بیاید دست به لجبازی های بیشتر می زند
به همین سادگی! یک دوستت دارم ساده شاید آنچنان برای شما مهم نباشد و به چشمتان نیاید اما برای یک کودک همه زندگی اوست. دوست داشته شدن، مسیر دوست داشتن را برای کودک هموار می کند. کودک را مطمئن کنید که بی قید و شرط دوستش دارید. حتی اگر کار بدی انجام دهد که از نظر شما مقبول نیست، نباید به او بگویید دیگر دوستت ندارم.
تماشاچی اش باشید
کودک دست شما را می گیرد و به زور به اتاقش می برد تا پریدن از روی تخت را که به تازگی یاد گرفته برای شما به نمایش بگذارد یا از شما می خواهد، هنگام بازی او را تماشا کنید. نگویید «حوصله ندارم، خودت بازی کن دیگه» مقاومت نکنید در برابر تماشای کودک. او را مطمئن کنید که همیشه تماشایش می کنید و حواستان به کارها و توانایی هایش هست.
تزریق حس امنیت به کودک
«من اینجا هستم و بغلت می کنم»، «من اینجا هستم، کنار تو و نمی گذارم آسیب ببینی»، «من اینجا هستم و صدایت را می شنوم، خواسته ات را به من بگو، لازم نیست جیغ بکشی و گریه کنی تا توجه ام را جلب کنی»، «من اینجا هستم و تو آرام باش» «من اینجا هستم و می توانی روی من حساب کنی». این جمله ها نمونه هایی از حرف هایی هستند که حس امنیت را به کودک شما تزریق می کند.
از اولش تو را می خواستم
«خوشحالم که تو بچه منی! خوشحالم که در کنارم هستی. خوشحالم که خدا تو را به ما هدیه داده» و جملاتی از این دست در برابر جملاتی چون «کاش یکی برای چند ساعت تو رو نگه می داشت تا من نفس بکشم»، «از اولش هم تو رو نمی خواستیم»، «از وقتی به دنیا اومدی همه چی خراب شد»، «تو باعث شدی نتونم درس بخونم» و... . کودک نباید از اینکه وجود دارد احساس گـ ـناه کند و با این حس بزرگ شود. در عوض می بایست خوشحالی مان را از وجودش و در کنارش بودن عنوان کنیم.
تو افتخار منی
او باید مطمئن شود که شما به اینکه او فرزندتان است، افتخار می کنید. در عین حال نباید توانایی ای که در او نیست، یا علاقه ای به آن ندارد را تنها به این دلیل که شما دوست دارید، به او نسبت دهید. «تو حتما هنرمند بزرگی می شی»، «تو پزشک خیلی خوبی می شی»، «تو حتما ورزشکار نمونه ای می شی»! در این صورت کودک با اضطراب دائمی زندگی می کند و نه تنها در آن کاری که شما دوست دارید، پیشرفتی نخواهد داشت بلکه از علایق و استعدادهای واقعی خودش هم دور می ماند.
می بخشمت عزیزم
«ببخشید مامان» جمله ا ی است که بچه ها بعد از اینکه گمان می کنند، والدینشان را ناراحت کرده اند یا کاری نادرست انجام داده اند، به کرات تکرار می کنند. «بخشیدی؟» او را مطمئن کنید که می بخشیدش. بیان جمله «نمی بخشمت» باعث نمی شود کودک متنبه شود بلکه مجددا به او احساس گـ ـناه و سرزنش را هدیه می کند و او چون نمی داند چطور با احساس گـ ـناه کنار بیاید دست به لجبازی های بیشتر می زند.
اگر می خواهی گریه کن
اینها حرفهایی است که معمولا می گوییم، «گریه نکن»، «چرا گریه می کنی اینقدر»، «گریه نداره که»، «مرد که گریه نمی کنه»، «تو دیگه بزرگ شدی، گریه کردن برات زشته»! حال آنکه گریه عکس العملی طبیعی در مقابل موقعیت تلخ و دردناک و احساس غم و اندوه است چرا جلوی یک عکس العمل طبیعی را می گیریم و آن را به بزرگی و مرد بودن ربط می دهیم؟ بگذارید کودک گریه کند، آرام شود و بداند گریه کردن ربطی به مرد و زن بودن و بزرگ و کوچک بودن ندارد و نیازی نیست او همیشه بغضش را نگه دارد.
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۴ ساعت ۲۱:۳۱
گاهی به اشتباه کودکان را بزرگسال می پندارید و با آنها با گوشه و کنایه سخن می گویید، فکر می کنید آنها استعاره را خوب می فهمند در حالیکه بهترین حالت این است که با آنها ساده و با زبان خودشان سخن بگویید.
آنها نیاز دارند که محبت شما را به گوش بشنوند. نگویید بچه لوس می شود. کودک حتی نیاز دارد که امنیت را بشنود. بنابراین همدردی ، محبت و امنیت باید در کلمات تان جاری باشد، کودک، دوست، آشنا و همسر شما نیست که بگویید خودش باید بفهمد! شما باید با بیان بعضی از جملات، خیلی از مفاهیم را به او بفهمانید زیرا جملاتی هستند که هر کودکی نیاز به شنیدن آنها دارد. برای اینکه بدانیم، کدام یک از جمله های شما نقش حیاتی مثبتی در زندگی فرزندتان دارد به پیشنهادهای ما فکر کنید.
به کودکتان بگویید «دوستت دارم»
بیان جمله «نمی بخشمت» باعث نمی شود کودک متنبه شود بلکه مجددا به او احساس گـ ـناه و سرزنش را هدیه می کند و او چون نمی داند چطور با احساس گـ ـناه کنار بیاید دست به لجبازی های بیشتر می زند
به همین سادگی! یک دوستت دارم ساده شاید آنچنان برای شما مهم نباشد و به چشمتان نیاید اما برای یک کودک همه زندگی اوست. دوست داشته شدن، مسیر دوست داشتن را برای کودک هموار می کند. کودک را مطمئن کنید که بی قید و شرط دوستش دارید. حتی اگر کار بدی انجام دهد که از نظر شما مقبول نیست، نباید به او بگویید دیگر دوستت ندارم.
تماشاچی اش باشید
کودک دست شما را می گیرد و به زور به اتاقش می برد تا پریدن از روی تخت را که به تازگی یاد گرفته برای شما به نمایش بگذارد یا از شما می خواهد، هنگام بازی او را تماشا کنید. نگویید «حوصله ندارم، خودت بازی کن دیگه» مقاومت نکنید در برابر تماشای کودک. او را مطمئن کنید که همیشه تماشایش می کنید و حواستان به کارها و توانایی هایش هست.
تزریق حس امنیت به کودک
«من اینجا هستم و بغلت می کنم»، «من اینجا هستم، کنار تو و نمی گذارم آسیب ببینی»، «من اینجا هستم و صدایت را می شنوم، خواسته ات را به من بگو، لازم نیست جیغ بکشی و گریه کنی تا توجه ام را جلب کنی»، «من اینجا هستم و تو آرام باش» «من اینجا هستم و می توانی روی من حساب کنی». این جمله ها نمونه هایی از حرف هایی هستند که حس امنیت را به کودک شما تزریق می کند.
از اولش تو را می خواستم
«خوشحالم که تو بچه منی! خوشحالم که در کنارم هستی. خوشحالم که خدا تو را به ما هدیه داده» و جملاتی از این دست در برابر جملاتی چون «کاش یکی برای چند ساعت تو رو نگه می داشت تا من نفس بکشم»، «از اولش هم تو رو نمی خواستیم»، «از وقتی به دنیا اومدی همه چی خراب شد»، «تو باعث شدی نتونم درس بخونم» و... . کودک نباید از اینکه وجود دارد احساس گـ ـناه کند و با این حس بزرگ شود. در عوض می بایست خوشحالی مان را از وجودش و در کنارش بودن عنوان کنیم.
تو افتخار منی
او باید مطمئن شود که شما به اینکه او فرزندتان است، افتخار می کنید. در عین حال نباید توانایی ای که در او نیست، یا علاقه ای به آن ندارد را تنها به این دلیل که شما دوست دارید، به او نسبت دهید. «تو حتما هنرمند بزرگی می شی»، «تو پزشک خیلی خوبی می شی»، «تو حتما ورزشکار نمونه ای می شی»! در این صورت کودک با اضطراب دائمی زندگی می کند و نه تنها در آن کاری که شما دوست دارید، پیشرفتی نخواهد داشت بلکه از علایق و استعدادهای واقعی خودش هم دور می ماند.
می بخشمت عزیزم
«ببخشید مامان» جمله ا ی است که بچه ها بعد از اینکه گمان می کنند، والدینشان را ناراحت کرده اند یا کاری نادرست انجام داده اند، به کرات تکرار می کنند. «بخشیدی؟» او را مطمئن کنید که می بخشیدش. بیان جمله «نمی بخشمت» باعث نمی شود کودک متنبه شود بلکه مجددا به او احساس گـ ـناه و سرزنش را هدیه می کند و او چون نمی داند چطور با احساس گـ ـناه کنار بیاید دست به لجبازی های بیشتر می زند.
اگر می خواهی گریه کن
اینها حرفهایی است که معمولا می گوییم، «گریه نکن»، «چرا گریه می کنی اینقدر»، «گریه نداره که»، «مرد که گریه نمی کنه»، «تو دیگه بزرگ شدی، گریه کردن برات زشته»! حال آنکه گریه عکس العملی طبیعی در مقابل موقعیت تلخ و دردناک و احساس غم و اندوه است چرا جلوی یک عکس العمل طبیعی را می گیریم و آن را به بزرگی و مرد بودن ربط می دهیم؟ بگذارید کودک گریه کند، آرام شود و بداند گریه کردن ربطی به مرد و زن بودن و بزرگ و کوچک بودن ندارد و نیازی نیست او همیشه بغضش را نگه دارد.