بچه های کار... بچه های زندگی نابرابر؟؟!!!

  • شروع کننده موضوع Hima
  • بازدیدها 4,531
  • پاسخ ها 56
  • تاریخ شروع

Hima

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/07/17
ارسالی ها
11,195
امتیاز واکنش
32,291
امتیاز
1,119
Screenshot_%DB%B2%DB%B0%DB%B1%DB%B6_%DB%B0%DB%B9_%DB%B0%DB%B5_%DB%B2%DB%B1_%DB%B1%DB%B5_%DB%B0%DB%B4_1.png

برای تو می نویسم ...

تویی که هر بار می بینمت غم تلخی در وجودم تازه می گردد...

تویی که حاصل بی رحمی روزگاری ...

تویی که تکه نانی را با سرما و گرمای هوا، می خری ...

تویی که کودک کاری ...

تویی که شب ها به جای ناز بالش کودکانِ پول، آجر و سنگ زیر سر کوچکت می گذاری ...

تویی که فقر را با آن دستان کوچکت احساس کردی ...

تویی که نه سیاست بلدی، نه دروغ پردازی،

تویی که در آمار، وجود نداری و در پیش چشم ما از گرسنگی رنج می بری ...


این بار برای تو می نویسم ...

گرچه این نوشته آهنگین نیست ...

ولی تو به آهنگ آکاردئون و رقـ*ـص برادرانت برای سکه ای خُرد، مرا ببخش ...


دیر گاهی ست که دلم را مالآمال گرفته اید ...

مجالی نبود برای گفتن ...

ذهن، آشفته بود و هست ...

کودکان کار ... کودکانی که نامتان را (( خیابان ها )) بر شما نهاده اند ...

از کدامین پدر ؟ با کدامین مادر ؟؟؟


برای تو می نویسم ...

که اشک هایت را پاسخی باشد ...

که ناله های شبانه ات را التیامی باشد ...


این بار از عشق نمی گویم ...

که عشق نیز شما را نمی شناسد ...

عشق را الآن می خرند ...

و تو ترجیهت بر خرید نان است تا عشق !!!


کودکی هایت... بدون هر گناهی ... به زیر چادرهای زن هایی که بوی اسپند می دادند، طی شد ...

تا آمدی بفهمی! اسپند ها درون دستت جای گرفت ...

به امید گرفتن سکه ای برای خرید تکه غذایی، برای ماشین هایی که قیمتشان ده ها برابر از پول خون تو و برادرانت بیشتر است، اسپند دود می کردی ...

و دختر یا پسرکی که با مدل موهای آنچنانی ورای شیشه ی آن اتومبیل ها، سیگار هایشان را دود می کردند و به تو نیز نگاهی نداشتند ...

مدرسه را دوست داشتی ...

لیک، پولی نداشتی برای رفتن به آن ...

به ناچار کتابی را که دوستت شب قبل از توی سطل ذباله برداشته بود، بر می داری ... ورق می زنی، عکس هایش را نگاه می کنی، و با مداد شکسته ای با آن بازی می کنی، ترازویت را جلوی این کتاب می گذاری، به امید رهگذری که از بیم چاقی بر اثر پر خوری، بیاید و خودش را بکشد و سکه ای برایت پرت کند ... و حتی ناسزایی بابت کتابی که به دروغ جلویت گذاشتی ...
(سام خدایار)
منبع: pirebikhab
بچه های کار...بچه های زندگی نابرابر....!؟
 
  • پیشنهادات
  • Hima

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/17
    ارسالی ها
    11,195
    امتیاز واکنش
    32,291
    امتیاز
    1,119
    Screenshot_%DB%B2%DB%B0%DB%B1%DB%B6_%DB%B0%DB%B9_%DB%B0%DB%B5_%DB%B2%DB%B1_%DB%B1%DB%B3_%DB%B5%DB%B0_1.png

    ‍ وقتی بچه بودم می گفتند :

    هر وقت به تنهایی توانستی ، بند کفش هایت را ببندی ،
    بزرگ شده ای . . . !


    اما من به فرزندم خواهم گفت :

    هر وقت از بخشیدن کفش هایت ، به انسان پا برهنه ای خوشحال شدی ،
    بزرگ شده ای . . . !!!
     

    Hima

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/17
    ارسالی ها
    11,195
    امتیاز واکنش
    32,291
    امتیاز
    1,119
    s33lw0.jpg


    تو دوست داری فریاد شوی ... داد شوی ... غریوت گریبان تمامی آدمکان را بگیرد ... که این دروغ نیست ... این حسرتی تلخ است ... شما آنقدر دارید که از فرط شکمبارگی نگران وزنتان هستید و من آنقدر ندارم که با حسرت باید با کتابی که از ذباله ی شما ها بیرون آمده بازی کنم ....

    دوست داری پتکی شوی و خود را بکوبانی بر سر آنآمار های مسخره که روزی از پشت شیشه ی مغازه ای دیدی، در تلویزیون رو می کنند تا به آن چاقان سوار بر ماشین هایی که از پول ساخته شده اند بگویند ... آسوده بخورید ... ما در کشورمان فقیر نداریم ... ما در خیابان هایمان کودکان خیابانی و کار نداریم ...


    آری برای تو می نویسم که هرچه بخواهم بنویسم باز نوشتنم می آید و همراه با آن، اشکم ...


    تویی که دیدمت، در شبی، گریان و پریشان ...

    پرسیدمت: چه شده است بر تو؟؟؟

    و تو با آن هق هق و گریه ی معصومانه ات از جوانکانی حرف زدی که برای لحظه ای خنده، آدامس هایی که در دست داشتی برای فروش ... تا با آن نانی بخری ... را دزدیدند و تو را نیز کتک زدند ...


    وای بر ما ... وای بر ما آدمکانی که جز خودمان، کس دیگری را نمی بینیم ...

    ...

    ...

    اشک مجالی نمی گذارد ...

    ..."سام خدایار"
     

    Hima

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/17
    ارسالی ها
    11,195
    امتیاز واکنش
    32,291
    امتیاز
    1,119
    %DA%A9%D9%88%D8%AF%DA%A9%D8%A7%D9%86_%DA%A9%D8%A7%D8%B12.jpg
     

    Hima

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/17
    ارسالی ها
    11,195
    امتیاز واکنش
    32,291
    امتیاز
    1,119
    سهم تو اگر
    لحظه‌های کودکانه‌ای نبود
    شور و شوق شادمانه‌ای نبود
    در بهار زندگی
    فرصت جوانه‌ای نبود
    گرمی حضور دست‌های یک پدر،
    بازوان گرم مادرانه‌ای نبود
    در هجوم بادهای سرد شهر
    آشیانه‌ای نبود،
    سقف خانه‌ای نبود
    ای پرنده‌ی شکسته بال
    سهم تو اگر
    هیچ دانه‌ای نبود؛
    سهم تو یقین
    ضرب تازیانه هم نبود
    وحشت شبانه هم نبود
    له شدن چنین
    سخت و وحشیانه هم نبود.

    «حسین شادمهر»
     

    Hima

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/17
    ارسالی ها
    11,195
    امتیاز واکنش
    32,291
    امتیاز
    1,119
    Screenshot_%DB%B2%DB%B0%DB%B1%DB%B6_%DB%B0%DB%B9_%DB%B0%DB%B6_%DB%B1%DB%B3_%DB%B1%DB%B3_%DB%B4%DB%B2_1.png
     

    Hima

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/17
    ارسالی ها
    11,195
    امتیاز واکنش
    32,291
    امتیاز
    1,119
    Screenshot_%DB%B2%DB%B0%DB%B1%DB%B6_%DB%B0%DB%B9_%DB%B0%DB%B6_%DB%B1%DB%B3_%DB%B1%DB%B2_%DB%B2%DB%B7_1.png


    باز باران با ترانه مـی خورد بر بام خانه
    نرم نرمک می چکد غم از در و دیوار خانه
    کودکی ده ساله ام من
    کودک کارو خیابان
    خسته و زخمی ز باران
    وای باران! وای باران!
    باز هم من ماندمو یک دسته گل
    باز هم من ماندمو یک دست پر
    شاخه های خشک گل ها!
    برگه های خیس و چرک فال حافظ
    باز باران حس و حالم بـرده است
    دانش اموزی، تظاهر! کیف و کفشم کهنه است!
    حسرت املای مادر! ذوق تشویق معلم! حس و حالم بـرده است!!
     

    ldkh

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/28
    ارسالی ها
    4,013
    امتیاز واکنش
    122,619
    امتیاز
    1,126
    محل سکونت
    مازندران
    حاظرين براي شاد بودنشون يه هفته جاتون رو باهاشون عوض كنيد؟!o_O
     

    Hima

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/17
    ارسالی ها
    11,195
    امتیاز واکنش
    32,291
    امتیاز
    1,119
    اگه این جوری خوش حال میشن شاید جامو عوض کنم
    ولی خب خیلی سخته
    اینا با چیزایه ساده تر هم خوش حال میشن
    ولی خب برای خوشحالیشون هرکاری که در "توانم "باشه انجام میدم:)
     
    آخرین ویرایش:

    *همتا*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/23
    ارسالی ها
    1,786
    امتیاز واکنش
    6,491
    امتیاز
    649
    محل سکونت
    بام ایران
    تابلو نقاش را ثروتمند کرد


    شعر شاعر به چند زبان ترجمه شد

    کارگردان جایزه ها را درو کرد

    و هنوز سر همان چهار راه واکس می زند کودکی که بهترین سوژه شد .. !


    39809_711.jpg
     
    بالا