تو خیابون با دوستم نشسته بودیم رو کاپوت یه بنزه .بعد دختره اومد گفت : آقا ماشینتون خراب میشه ها ، کاپوتش فرو میره !
منم گفتم : نترس خانم یکی دیگه میخریم ؛ جایی میرید برسونمتون ؟
بعد یه نگاه بهمون کرد در بنزو باز کرد گازشو گرفت رفت ! مام سـ*ـینه خیز اومدیم تا خونه
یه شب کل خونواده دور هم جمع شده بودیم داشتیم تلویزیون میدیدیم که یهو یه بچه رو نشون داد که پستونک دهنش بود،
بابام یهو زد زیر خنده! گفتم چرا میخندى؟
گفت یاد بچگیات افتادم، هر وقت گریه مى کردى،
شست پامو مى کردم تو حلقت چون شور بود خوشت میومد، ساکت میشدى!