- عضویت
- 2019/04/30
- ارسالی ها
- 4,521
- امتیاز واکنش
- 4,207
- امتیاز
- 593
بهرام یکم (پارسی میانه: Wahrām) چهارمین شاهنشاه ساسانی بود که برای سه سال، از سال ۲۷۱ تا ۲۷۴ فرمانروایی کرد. او بزرگترین فرزند شاپور یکم بود، با این حال جانشین پدرش نشد. با این حال، یک سال پس از مرگ پدرش دوران هرمز یکم به پایان رسید و بهرام تاج کیانی را بر سر نهاد.
دوران سه ساله بهرام آغازگر فزونی گرفتن قدرت آتشکده و ظهور کرتیر بود که منجر به کاهش آزادی مذهبی - برای مدتی - در شاهنشاهی ساسانی شد. در همین دوران بود که مانی، پیام
نام
نام بهرام ریخت پارسی جدیدِ واژه پارسی میانه «وهرام» یا «وهران است. بهرام ایزد پیروزی ایرانی است که نامش در اوستایی به شکل ورثرغنهضبط شده است. این نام در ارمنی به صورت واهاگن و ورام، در سغدی وشن، در پارتی وریهرام و بلخی اُرلاگنو ضبط شدهاست. منابع یونانی نام این شاهنشاه را Baranes نوشتهاند.
پیش زمینه
بهرام سه برادر داشت، به نامهای هرمز، نرسه و شاپور که به شاپور میشانشاه معروف است. گرچه او بزرگترین پسر شاپور یکم بود، اما به عنوان شاهنشاه بعدی انتخاب نشد و هرمز یکم از او پیشی گرفت و دلیل این مسئله احتمالا نفوذ مادر هرمز بوده است.
در زمان فرمانروایی شاپور یکم، بهرام به عنوان شهربان گیلان و با عنوان گیلانشاه خدمت کرد. نام او در سنگنبشته شاپور یکم بر کعبه زرتشت نیز ذکر رفتهاست. با این حال، تنها پس از یک از مرگ شاپور، هرمز یکم نیز درگذشت و بخت به بهرام رو کرد. او که در دوران پدرش هرگز به عنوان یک گزینه جدی برای نشستن بر تخت عاج به حساب نمیآمد، پس از مرگ برادرش - احتمالا با حمایت کرتیر - شاهنشاه ایران گردید.
بهرام با نرسه به توافق رسید تا او عنوان بزرگ ارمنشاه را نگه داشته و از ادعایش مبنی بر تاج و تخت ایران چشم پوشی کند. گرچه نرسه اقدامی علیه بهرام نکرد و به ارمنستان بازگشت، اما هرگز بهرام را یک شاهنشاه قانونی نمیدید و به او به چشم یک غاصب نگاه میکرد.
فرمانروایی
شاهنشاهان ساسانی پیش از بهرام، سیاست نرمی را در قبال اقلیتهای دینی شاهنشاهی خود در پیش گرفتند.[۷] شاپور یکم با اینکه به مزداپرستی علاقه زیادی نشان میداد، اجازه داد تا مسیحیان، یهودیان و بوداییان در شاهنشاهیاش زندگی کنند. او حتی نسبت به مانی نیز بسیار دوستانه رفتار کرد و به وی این اجازه را داد که در ایرانشهر برای دین خود تبلیغ کند. اما با به قدرت رسیدن بهرام یکم، این مسئله تغییر کرد. قدرت آتشکده فزونی پیدا کرد و موبدان موبد معروف کرتیر به قدرتمندترین شخص دربار تبدیل شد.
در همین راستا، با پیشنهاد کرتیر، بهرام مانی را به گندیشاپور دعوت کرده و به محض ورود او، دستور داد تا زندانیاش کنند و مدتی بعد نیز او را در سال ۲۷۴ کشت. پس از مرگ مانی، آزار و اذیت علیه پیروان او نیز توسط موبدان زرتشتی آغاز گردید. با همه اینها، کرتیر در میان موبدان زرتشتی آنچنان شخصیت محبوبی نبود و آنان وی را به چشم کسی میدیدند که با ایدههایش که تحت تاثیر ادیان دیگر قرار داشتند، دین مزدایی را به انحراف میکشاند.[۸][۹]
با کمک بهرام، کرتیر یک آتشکده رسمی ایجاد کرد که مانند کلیسای کاتولیک رم بود. تاریخنگاران امروزی معتقدند که دلیل اینکه بهرام در منابع تاریخی ایرانی به شکل یک شاهنشاه لایق و نیک اندیش بازتاب یافتهاست، همین تلاشهایش برای ایجاد یک آتشکده رسمی برای دین زرتشت بوده است.
بهرام یکم در سپتامبر ۲۷۴ درگذشت و پسرش بهرام دوم به جای او برتخت نشست. یکی دیگر از فرزندان بهرام، هرمز کوشانی بود که به عنوان فرمانروای سرزمینهای شرقی شاهنشاهی ساسانی برگزیده شده بود، اما پس از به قدرت رسیدن برادرش، بر او شورید و خودش را در بلخ شاهنشاه اعلام کرد؛ با این حال بهرام دوم باموفقیت این شورش را سرکوب کرد. بهرام سوم آخرین نواده بهرام یکم بود که بر ایران حکومت کرد. در سال ۲۹۳ نرسه به سمت تیسفون به راه افتاد و با برکناری نوه بهرام یکم، یعنی بهرام سوم، خودش را شاهنشاه اعلام کرد و تمامی شاهنشاهان ساسانی پس از او، از نسل نرسه هستند، نه بهرام یکم.
روابط خارجی
در دوران او زنوبیا، شاهبانوی پالمیرا، برای فرار از فشار روم از ایران یاری خواست. بهرام درخواست او را اجابت کرد اما تنها سپاه کوچکی به یاریاش فرستاد. این سپاه نتوانست کمکی به زنوبیا کند و پالمیرا دوباره به امپراتوری روم ضمیمه شد. بهرام پس از این واقعه برای دلجویی از امپراتور، برای او هدایای گرانبهایی ارسال کرد که البته برخی این رفتار او را نشانه ضعفش تعبیر کردهاند.اورلیانوس، امپراتور روم که از مداخلهٔ ایران در مسئله پالمیرا رنجیده بود، برای تلافی کردن آلانان را بر آن داشت که از طرف قفقاز به ایران بتازند. مدتی پس از این اتفاق بهرام نیز درگذشت.
چهرهٔ بهرام یکم، بر روی سکه.
خصوصیات و سکهها
بهرام بر روی سکههایش با یک تاج منحصر به فرد به تصویر کشیده شده است و به نظر میآید که پرتوهای تاجش، نشان از ایزد خورشید یعنی مهر دارد. بر پشت سکهها، مانند سکههای دیگر شاهنشاهان ساسانی، طرح یک آتشکده و دو شخص در اطراف آن دیده میشود.
منابع موجود از این میگویند که این شاهنشاه در مبارزه تن به تن و در شکار مهارت زیادی داشت. او همچنین به ضیافتها نیز علاقه نشان میدهد؛ بهرام به دلیل نیکوکاری و دادگریاش ستوده شده است.
سنگنگاره تاجگذاری
تاجستانی بهرام اول از اهوره مزدا - تنگ چوگان حوالیکازرون
مانند اردشیر بابکان و شاپور یکم، بهرام یکم نیز دستور حکاکی صحنه تاجگذاریاش را داد. در سنگنگاره بهرام و اهورامزدا، شاهنشاه و خدا بر روی اسب نشستهاند، درحالی که اهورامزدادیهیم و فر شاهی را به بهرام میدهد. در کنار این سنگنگاره همچنین یک متن به پارسی میانه نیز دیده میشود که البته نرسه پس از به قدرت رسیدن دستور داد تا نام بهرام را حذف کنند و نام او را جایگزینش کنند.
اریک اشمیت این سنگنگاره را زیباترین اثر در میان سنگنگارههای ساسانی میداند.
دوران سه ساله بهرام آغازگر فزونی گرفتن قدرت آتشکده و ظهور کرتیر بود که منجر به کاهش آزادی مذهبی - برای مدتی - در شاهنشاهی ساسانی شد. در همین دوران بود که مانی، پیام
نام
نام بهرام ریخت پارسی جدیدِ واژه پارسی میانه «وهرام» یا «وهران است. بهرام ایزد پیروزی ایرانی است که نامش در اوستایی به شکل ورثرغنهضبط شده است. این نام در ارمنی به صورت واهاگن و ورام، در سغدی وشن، در پارتی وریهرام و بلخی اُرلاگنو ضبط شدهاست. منابع یونانی نام این شاهنشاه را Baranes نوشتهاند.
پیش زمینه
بهرام سه برادر داشت، به نامهای هرمز، نرسه و شاپور که به شاپور میشانشاه معروف است. گرچه او بزرگترین پسر شاپور یکم بود، اما به عنوان شاهنشاه بعدی انتخاب نشد و هرمز یکم از او پیشی گرفت و دلیل این مسئله احتمالا نفوذ مادر هرمز بوده است.
در زمان فرمانروایی شاپور یکم، بهرام به عنوان شهربان گیلان و با عنوان گیلانشاه خدمت کرد. نام او در سنگنبشته شاپور یکم بر کعبه زرتشت نیز ذکر رفتهاست. با این حال، تنها پس از یک از مرگ شاپور، هرمز یکم نیز درگذشت و بخت به بهرام رو کرد. او که در دوران پدرش هرگز به عنوان یک گزینه جدی برای نشستن بر تخت عاج به حساب نمیآمد، پس از مرگ برادرش - احتمالا با حمایت کرتیر - شاهنشاه ایران گردید.
بهرام با نرسه به توافق رسید تا او عنوان بزرگ ارمنشاه را نگه داشته و از ادعایش مبنی بر تاج و تخت ایران چشم پوشی کند. گرچه نرسه اقدامی علیه بهرام نکرد و به ارمنستان بازگشت، اما هرگز بهرام را یک شاهنشاه قانونی نمیدید و به او به چشم یک غاصب نگاه میکرد.
فرمانروایی
شاهنشاهان ساسانی پیش از بهرام، سیاست نرمی را در قبال اقلیتهای دینی شاهنشاهی خود در پیش گرفتند.[۷] شاپور یکم با اینکه به مزداپرستی علاقه زیادی نشان میداد، اجازه داد تا مسیحیان، یهودیان و بوداییان در شاهنشاهیاش زندگی کنند. او حتی نسبت به مانی نیز بسیار دوستانه رفتار کرد و به وی این اجازه را داد که در ایرانشهر برای دین خود تبلیغ کند. اما با به قدرت رسیدن بهرام یکم، این مسئله تغییر کرد. قدرت آتشکده فزونی پیدا کرد و موبدان موبد معروف کرتیر به قدرتمندترین شخص دربار تبدیل شد.
در همین راستا، با پیشنهاد کرتیر، بهرام مانی را به گندیشاپور دعوت کرده و به محض ورود او، دستور داد تا زندانیاش کنند و مدتی بعد نیز او را در سال ۲۷۴ کشت. پس از مرگ مانی، آزار و اذیت علیه پیروان او نیز توسط موبدان زرتشتی آغاز گردید. با همه اینها، کرتیر در میان موبدان زرتشتی آنچنان شخصیت محبوبی نبود و آنان وی را به چشم کسی میدیدند که با ایدههایش که تحت تاثیر ادیان دیگر قرار داشتند، دین مزدایی را به انحراف میکشاند.[۸][۹]
با کمک بهرام، کرتیر یک آتشکده رسمی ایجاد کرد که مانند کلیسای کاتولیک رم بود. تاریخنگاران امروزی معتقدند که دلیل اینکه بهرام در منابع تاریخی ایرانی به شکل یک شاهنشاه لایق و نیک اندیش بازتاب یافتهاست، همین تلاشهایش برای ایجاد یک آتشکده رسمی برای دین زرتشت بوده است.
بهرام یکم در سپتامبر ۲۷۴ درگذشت و پسرش بهرام دوم به جای او برتخت نشست. یکی دیگر از فرزندان بهرام، هرمز کوشانی بود که به عنوان فرمانروای سرزمینهای شرقی شاهنشاهی ساسانی برگزیده شده بود، اما پس از به قدرت رسیدن برادرش، بر او شورید و خودش را در بلخ شاهنشاه اعلام کرد؛ با این حال بهرام دوم باموفقیت این شورش را سرکوب کرد. بهرام سوم آخرین نواده بهرام یکم بود که بر ایران حکومت کرد. در سال ۲۹۳ نرسه به سمت تیسفون به راه افتاد و با برکناری نوه بهرام یکم، یعنی بهرام سوم، خودش را شاهنشاه اعلام کرد و تمامی شاهنشاهان ساسانی پس از او، از نسل نرسه هستند، نه بهرام یکم.
روابط خارجی
در دوران او زنوبیا، شاهبانوی پالمیرا، برای فرار از فشار روم از ایران یاری خواست. بهرام درخواست او را اجابت کرد اما تنها سپاه کوچکی به یاریاش فرستاد. این سپاه نتوانست کمکی به زنوبیا کند و پالمیرا دوباره به امپراتوری روم ضمیمه شد. بهرام پس از این واقعه برای دلجویی از امپراتور، برای او هدایای گرانبهایی ارسال کرد که البته برخی این رفتار او را نشانه ضعفش تعبیر کردهاند.اورلیانوس، امپراتور روم که از مداخلهٔ ایران در مسئله پالمیرا رنجیده بود، برای تلافی کردن آلانان را بر آن داشت که از طرف قفقاز به ایران بتازند. مدتی پس از این اتفاق بهرام نیز درگذشت.
چهرهٔ بهرام یکم، بر روی سکه.
خصوصیات و سکهها
بهرام بر روی سکههایش با یک تاج منحصر به فرد به تصویر کشیده شده است و به نظر میآید که پرتوهای تاجش، نشان از ایزد خورشید یعنی مهر دارد. بر پشت سکهها، مانند سکههای دیگر شاهنشاهان ساسانی، طرح یک آتشکده و دو شخص در اطراف آن دیده میشود.
منابع موجود از این میگویند که این شاهنشاه در مبارزه تن به تن و در شکار مهارت زیادی داشت. او همچنین به ضیافتها نیز علاقه نشان میدهد؛ بهرام به دلیل نیکوکاری و دادگریاش ستوده شده است.
سنگنگاره تاجگذاری
تاجستانی بهرام اول از اهوره مزدا - تنگ چوگان حوالیکازرون
مانند اردشیر بابکان و شاپور یکم، بهرام یکم نیز دستور حکاکی صحنه تاجگذاریاش را داد. در سنگنگاره بهرام و اهورامزدا، شاهنشاه و خدا بر روی اسب نشستهاند، درحالی که اهورامزدادیهیم و فر شاهی را به بهرام میدهد. در کنار این سنگنگاره همچنین یک متن به پارسی میانه نیز دیده میشود که البته نرسه پس از به قدرت رسیدن دستور داد تا نام بهرام را حذف کنند و نام او را جایگزینش کنند.
اریک اشمیت این سنگنگاره را زیباترین اثر در میان سنگنگارههای ساسانی میداند.