- عضویت
- 2017/02/07
- ارسالی ها
- 5,830
- امتیاز واکنش
- 35,457
- امتیاز
- 1,120
- سن
- 20
وقتی در جامعه افرادی که حقوق دیگران را پایمال می کنند, به عنوان شهروند زرنگ و باهوش شناخته شوند, مسلما جامعه به سمت بی مسئولیتی حرکتی می کند
وقتی در جامعه افرادی که حقوق دیگران را پایمال می کنند، به عنوان شهروند «زرنگ» و «باهوش» شناخته شوند، مسلما جامعه به سمت بی مسئولیتی حرکتی می کند. این خلاصه دغدغه دکتر «علی سوندرومی» است؛ او دانش آموخته جامعه شناسی است و تمرکز اصلی اش بر پژوهش در حوزه مسائل اجتماعی ایران است. رومی در گفت و گویی از آفت های مسئولیت پذیری اجتماعی و آسیب های کمپین های اجتماعی سخن می گوید.
به عقیده شما چقدر در جامعه ما افراد با مفهوم مسئولیت پذیری آشنا هستند؟
معتقدم اگر بخواهیم تعریف جامعه از انسان ارائه کنیم باید بگوییم انسان موجودی مسئول است؛ این تعریف با روح آموزه های مذهبی، معرفتی و علمی هم سازگار است. از سوی دیگر هر جا که می خواهیم از مفهوم اخلاق صحبت کنیم، همزاد با آن مفهوم مسئولیت هم مطرح می شود. البته باید همین جا متذکر شوم که متاسفانه انسان از مسئولیت پذیری فاصله گرفته است.
ترویج مصرف گرایی افراطی یا لـ*ـذت بردن به هر قیمتی موجب شده انسان از حوزه مسئولیت هایش فاصله بگیرد؛ این اتافق موجب افزایش آسیب های اجتماعی هم شده است. به شکل مشخص در جامعه مابخشی از مشکلاتی که با آن رو به رو هستیم مانند طلاق، اعتیاد، مسائل فرهنگی و حتی سیـاس*ـی ناشی از این است که افراد مسئولیت های خودشان را نمی شناسند. و منفعت شخصی تنها چیزی است که به آن فکر می کنند. برای نمونه وقتی وارد زندگی زناشویی می شوند، تصور می کنند آمده اند از همسرشان خدمات بگیرند بدون آنکه برای خودشان مسئولیتی متصور باشند و به عنوان شهروند یا همسر تعریفی که از خودشان دارند، هدف مدار است؛ به این ترتیب سود فردی در همه امور اولویت پیدا کرده است.
این فرضیه را که جامعه با معضل نبود مسئولیت پذیری رو به رو شده، قبول دارید؟
بله؛ البته به نظر من مسئولیت ناپذیر شهروندان ار مزر بحران عبو کرده، به این دلیل که نوع تربیت مان غیرمسئولانه است. در تمام نظام های آموزشی و رویکردهای تربیتی مفهوم آزادی با مسئولیت تعریف می شود؛ فرد شاغل مسئولیت دارد، معلم مسئولیت دارد، پدر و مادر مسئولیت دارند و...، مخرج مشترک همه اینها مسئولیت پذیری است؛ اما این نگاه در جامعه ما وجود ندارد. نظام آموزشی، رسانه ها، خانواده و سایر نهادها این روح را درک نکرده اند و به همین دلیل هر روز توقع ها و انتظارها را بالا می برند بدون آنکه به بخش دیگر یعنی مسئولیت های شهروندان هم توجه کنند. این رویکردها موجب شده تعادل اجتماعی به هم بخورد.
این مسئولیت ناپذیری اجتماعی چه مصداق هایی دارد؟
مصداق های بسیاری دارد؛ مصرف آب و نوع مواجهه شهروندان با محیط زیست نمونه روشنی از فقدان حس مسئولیت پذیری است. کشور ما در منطقه ای قرار دارد که یکس وم متوسط جهانی بارندگی داریم و منابع آب زیرزمینی مان را هم استفاده ایم، با این حال هیچ واکنشی متناسب با این سطح از بحران، از جامعه شاهد نیستیم. فراموش کرده ایم از کشاورز تا صنعتگر و شهروند عادی همه مسئولیت داریم از منابع طبیعی حفاظت کنیم. یا برای مثال در زندگی خانوادگی هر فرد، دورریز مواد غذایی گویای بی مسئولیتی ماست.
به طور متوسط هر شهروند ایرانی روزی یک کیلوگرم مواد غذایی باارزش را که تقریبا حدود چهار متر مکعب آب برای آن صرف شده، دور می ریزد. کشاورزانی که با روش های غیرمسئولانه به شغل است، بسیاری از افراد در جاهایی که کار می کنند مسئولیت پذیر نیستند و به وظایفی که بر عهده شان گذاشته شده، به خوبی عمل نمی کنند، به همین دلیل کیفیت و بهره وری فضای کسب و کار به شدت کاهش می یابد؛ این مورد آخر در نسل جدید متقاضیان کار بیشتر دیده می شود.
وقتی در جامعه افرادی که حقوق دیگران را پایمال می کنند، به عنوان شهروند «زرنگ» و «باهوش» شناخته شوند، مسلما جامعه به سمت بی مسئولیتی حرکتی می کند. این خلاصه دغدغه دکتر «علی سوندرومی» است؛ او دانش آموخته جامعه شناسی است و تمرکز اصلی اش بر پژوهش در حوزه مسائل اجتماعی ایران است. رومی در گفت و گویی از آفت های مسئولیت پذیری اجتماعی و آسیب های کمپین های اجتماعی سخن می گوید.
به عقیده شما چقدر در جامعه ما افراد با مفهوم مسئولیت پذیری آشنا هستند؟
معتقدم اگر بخواهیم تعریف جامعه از انسان ارائه کنیم باید بگوییم انسان موجودی مسئول است؛ این تعریف با روح آموزه های مذهبی، معرفتی و علمی هم سازگار است. از سوی دیگر هر جا که می خواهیم از مفهوم اخلاق صحبت کنیم، همزاد با آن مفهوم مسئولیت هم مطرح می شود. البته باید همین جا متذکر شوم که متاسفانه انسان از مسئولیت پذیری فاصله گرفته است.
ترویج مصرف گرایی افراطی یا لـ*ـذت بردن به هر قیمتی موجب شده انسان از حوزه مسئولیت هایش فاصله بگیرد؛ این اتافق موجب افزایش آسیب های اجتماعی هم شده است. به شکل مشخص در جامعه مابخشی از مشکلاتی که با آن رو به رو هستیم مانند طلاق، اعتیاد، مسائل فرهنگی و حتی سیـاس*ـی ناشی از این است که افراد مسئولیت های خودشان را نمی شناسند. و منفعت شخصی تنها چیزی است که به آن فکر می کنند. برای نمونه وقتی وارد زندگی زناشویی می شوند، تصور می کنند آمده اند از همسرشان خدمات بگیرند بدون آنکه برای خودشان مسئولیتی متصور باشند و به عنوان شهروند یا همسر تعریفی که از خودشان دارند، هدف مدار است؛ به این ترتیب سود فردی در همه امور اولویت پیدا کرده است.
این فرضیه را که جامعه با معضل نبود مسئولیت پذیری رو به رو شده، قبول دارید؟
بله؛ البته به نظر من مسئولیت ناپذیر شهروندان ار مزر بحران عبو کرده، به این دلیل که نوع تربیت مان غیرمسئولانه است. در تمام نظام های آموزشی و رویکردهای تربیتی مفهوم آزادی با مسئولیت تعریف می شود؛ فرد شاغل مسئولیت دارد، معلم مسئولیت دارد، پدر و مادر مسئولیت دارند و...، مخرج مشترک همه اینها مسئولیت پذیری است؛ اما این نگاه در جامعه ما وجود ندارد. نظام آموزشی، رسانه ها، خانواده و سایر نهادها این روح را درک نکرده اند و به همین دلیل هر روز توقع ها و انتظارها را بالا می برند بدون آنکه به بخش دیگر یعنی مسئولیت های شهروندان هم توجه کنند. این رویکردها موجب شده تعادل اجتماعی به هم بخورد.
این مسئولیت ناپذیری اجتماعی چه مصداق هایی دارد؟
مصداق های بسیاری دارد؛ مصرف آب و نوع مواجهه شهروندان با محیط زیست نمونه روشنی از فقدان حس مسئولیت پذیری است. کشور ما در منطقه ای قرار دارد که یکس وم متوسط جهانی بارندگی داریم و منابع آب زیرزمینی مان را هم استفاده ایم، با این حال هیچ واکنشی متناسب با این سطح از بحران، از جامعه شاهد نیستیم. فراموش کرده ایم از کشاورز تا صنعتگر و شهروند عادی همه مسئولیت داریم از منابع طبیعی حفاظت کنیم. یا برای مثال در زندگی خانوادگی هر فرد، دورریز مواد غذایی گویای بی مسئولیتی ماست.
به طور متوسط هر شهروند ایرانی روزی یک کیلوگرم مواد غذایی باارزش را که تقریبا حدود چهار متر مکعب آب برای آن صرف شده، دور می ریزد. کشاورزانی که با روش های غیرمسئولانه به شغل است، بسیاری از افراد در جاهایی که کار می کنند مسئولیت پذیر نیستند و به وظایفی که بر عهده شان گذاشته شده، به خوبی عمل نمی کنند، به همین دلیل کیفیت و بهره وری فضای کسب و کار به شدت کاهش می یابد؛ این مورد آخر در نسل جدید متقاضیان کار بیشتر دیده می شود.