- عضویت
- 2016/07/11
- ارسالی ها
- 4,853
- امتیاز واکنش
- 14,480
- امتیاز
- 791
آنچه در پی میآید، یادداشتی کوتاه دربارهی واژهشناسی تاریخ در زبان هندی/سانسکریت است که جناب آقای سجاد هجری، پژوهشگر پژوهشکدهی سیاستپژوهی و مطالعات راهبردی حکمت، آن را بخامه آورده. پیشینه، درگاه عبرتپژوهی تاریخی، همهی عبرتپژوهان و تاریخخوانان و دانان را بخواندن این یادداشت فرامیخواند.
کمتر چیزی برایم بمانند شناخت واژهها، گیرا و کشا (ویژگی پایدار از کشیدن)ست! چندیست که واژهی تاریخ را در زبانهای گوناگون، کوتاه و سرسری، میجویم زیرا در این واژهشناسیها، اندکی (شمهای) از دیدگاه گویشوران آن زبان دربارهی آن پدیدار آشکار و زمینهی ژرفکاویها پیدا میشود. این کار برایم که هیچ زبانی را جز زبان شیرین مادری، فارسی، نمیدانم، بسیار سخت و دشوارست. تاریخ را در زبان آریاییِ (هندی- ایرانی) هندی، इतिहास با آوانگاری (itihās= تاریخ، تاریخچه (annals و chronicle)، سرگذشت، شرح حال، داستان و پیشینه (فرهنگ سهزبانهی چشمهخاور با کمی دگرگونی)) گویند که ریشهی آن، واژهی سانسکریت इतिहास با آوانگاری (itihāsa) است که برگرفته از (literally= واژه بواژه (تحتاللفظی!) و شاید منحوتِ= برساخته و تراشیدهی!) इति ह आस با آوانگاری (iti ha āsa)، بفارسی «بدینسان، براستی (واقعا)، آن بود» و در انگلیسی “so indeed it was” یا “thus it has been” (بدینگونه، آن بوده است) یا “thus verily happened” (اینچنین، بدرستی، رخ داد) که از अस्ति با آوانگاری (ásti) برابر «او هست/است!؟ (در نپالی پریروز و پایان (-ِ یکی از روزهای هفته))» (he is) که از ریشهی अस् با آوانگاری (√as= to be در فارسی: بودن، باشیدن و هستن/هستی!؟) گرفته شده، دانستهاند. इतिहास در سانسکریت را بـ«صحبت (talk)، کلام، افسانه (legend)، حدیث، تاریخ، تاریخ قهرمانی، تاریخ داستانی، داستانهای منظوم (و کلا، داستان= story)، سرگذشت تاریخی، سنت (tradition= فراشد یا تراداد) و … (فرهنگ سنسکریت- فارسی جلالی نائینی با کمی دگرگونی)» برگرداندهاند. باید گفت که واژهی ایتیهاس یا اتهاس عامیانه را در فرهنگ هندی، بر «مهابهارت» نهادهاند (اطلاق کردهاند). از این ریشهشناسی میتوان دریافت که «تاریخ» نزد هندیان، گونهای (نحوی) «بودن» (کینونت!) است؛ بودنی «راستین (استوار (تأکیدشده))» (iti ha: گویا، «واقعا، بدرستی یا براستی» در آن اشراب و تضمین شده و شاید در خود āsa!)، «مردمیک (انسانی)» (āsa: از ásti «او (پیشنام خردمندان یا ضمیر ذویالعقول) بود!») و از همه گرانتر، «پیوسته (همیشگی!؟)» (iti: همچنین، بدینسان، اینطور، بدینگونه، بدین طریق یا از این روش! “iti ha” برابر «بنابر/موافق/بر طبق سنت» است) پس سانمند/دار (قانونمند (بسامد و بازانجام تاریخ!) که گوشهچشمی (اشارهای) بتراداد (سنت)های تاریخی است)! این ریشهشناسی را پشتیبان سه پارهی «کینونت یا امر تاریخی متقوم بزمان»، «ما یعتبر به/منه، نهادهی هدفبینانهی تاریخ» و «موضوع تاریخ در توبیخ سخاوی» میدانم.
کمتر چیزی برایم بمانند شناخت واژهها، گیرا و کشا (ویژگی پایدار از کشیدن)ست! چندیست که واژهی تاریخ را در زبانهای گوناگون، کوتاه و سرسری، میجویم زیرا در این واژهشناسیها، اندکی (شمهای) از دیدگاه گویشوران آن زبان دربارهی آن پدیدار آشکار و زمینهی ژرفکاویها پیدا میشود. این کار برایم که هیچ زبانی را جز زبان شیرین مادری، فارسی، نمیدانم، بسیار سخت و دشوارست. تاریخ را در زبان آریاییِ (هندی- ایرانی) هندی، इतिहास با آوانگاری (itihās= تاریخ، تاریخچه (annals و chronicle)، سرگذشت، شرح حال، داستان و پیشینه (فرهنگ سهزبانهی چشمهخاور با کمی دگرگونی)) گویند که ریشهی آن، واژهی سانسکریت इतिहास با آوانگاری (itihāsa) است که برگرفته از (literally= واژه بواژه (تحتاللفظی!) و شاید منحوتِ= برساخته و تراشیدهی!) इति ह आस با آوانگاری (iti ha āsa)، بفارسی «بدینسان، براستی (واقعا)، آن بود» و در انگلیسی “so indeed it was” یا “thus it has been” (بدینگونه، آن بوده است) یا “thus verily happened” (اینچنین، بدرستی، رخ داد) که از अस्ति با آوانگاری (ásti) برابر «او هست/است!؟ (در نپالی پریروز و پایان (-ِ یکی از روزهای هفته))» (he is) که از ریشهی अस् با آوانگاری (√as= to be در فارسی: بودن، باشیدن و هستن/هستی!؟) گرفته شده، دانستهاند. इतिहास در سانسکریت را بـ«صحبت (talk)، کلام، افسانه (legend)، حدیث، تاریخ، تاریخ قهرمانی، تاریخ داستانی، داستانهای منظوم (و کلا، داستان= story)، سرگذشت تاریخی، سنت (tradition= فراشد یا تراداد) و … (فرهنگ سنسکریت- فارسی جلالی نائینی با کمی دگرگونی)» برگرداندهاند. باید گفت که واژهی ایتیهاس یا اتهاس عامیانه را در فرهنگ هندی، بر «مهابهارت» نهادهاند (اطلاق کردهاند). از این ریشهشناسی میتوان دریافت که «تاریخ» نزد هندیان، گونهای (نحوی) «بودن» (کینونت!) است؛ بودنی «راستین (استوار (تأکیدشده))» (iti ha: گویا، «واقعا، بدرستی یا براستی» در آن اشراب و تضمین شده و شاید در خود āsa!)، «مردمیک (انسانی)» (āsa: از ásti «او (پیشنام خردمندان یا ضمیر ذویالعقول) بود!») و از همه گرانتر، «پیوسته (همیشگی!؟)» (iti: همچنین، بدینسان، اینطور، بدینگونه، بدین طریق یا از این روش! “iti ha” برابر «بنابر/موافق/بر طبق سنت» است) پس سانمند/دار (قانونمند (بسامد و بازانجام تاریخ!) که گوشهچشمی (اشارهای) بتراداد (سنت)های تاریخی است)! این ریشهشناسی را پشتیبان سه پارهی «کینونت یا امر تاریخی متقوم بزمان»، «ما یعتبر به/منه، نهادهی هدفبینانهی تاریخ» و «موضوع تاریخ در توبیخ سخاوی» میدانم.