اصطلاح بیولوژی (به : biology) از واژه βίος- بیوس «به معنی زندگی»، و پسوند λογία- لوژیا«به معنی مطالعه چیزی»، مشتق شدهاست. این واژه در آلمان در اوایل سال ۱۷۹۱ ممکن است از واژه قدیمیتر دوزیستانشناسی با حذف واژه دوزیستان، به وجود آمده باشد.
فرم این اصطلاح نخستین بار در ۱۷۳۶ زمانی که ، از واژه biologi در کتاب Bibliotheca botanica خود استفاده کرد، ظاهر شده است.
اگرچه زیستشناسی در قالب مدرن خود پیشترفتهای بسیاری یافتهاست، اما علوم مرتبط و وابسته به آن، از زمانهای قدیم مورد مطالعه قرار گرفتهاند. فلسفه طبیعی در اوایل تمدنهای باستانی ، ، و مورد مطالعه قرار گرفت. با این حال، ریشههای زیستشناسی مدرن و گرایش به مطالعه طبیعت اغلب به برمیگردد. در حالی که مطالعه رسمی پزشکی به (حدود ۴۶۰ سال قبل از میلاد – حدود ۳۷۰ سال قبل از میلاد) برمی گردد، اما (۳۲۲ سال قبل از میلاد – ۳۸۴ پیش از میلاد) گستردهترین سهم را برای توسعه زیستشناسی به کار گرفت. نقش برجسته او در تاریخچه جانوران و کارهای دیگری با تکیه بر طبیعتگرایی، و فعالیتهای تجربی دیگری که بر روی علت و معلولی زیستی و تنوع زندگی متمرکز بود، از اهمیت ویژهای برخوردار است. جانشین ارسطو در، سلسله کتابهایی در زمینه گیاهشناسی نوشت که تا به امروز سالم ماندهاند و به عنوان مهمترین سهم از دوران باستان و حتی از علوم گیاهی به حساب میآید.
دانشمندان قرون وسطی جهان که در مورد زیستشناسی کتاب نوشتهاند شامل (۸۶۹-۷۸۱)، (۸۹۶-۸۲۸)، که در مورد گیاهشناسی کتاب نوشته است، و (۹۲۵-۸۶۵) که در مورد و کتاب نوشته است، میباشند. دانش پزشکی با تحقیقات دانشمندان اسلامی در مورد سنتهای فیلسوف یونانی، به خوبی مطالعه شده است، در حالیکه تاریخ طبیعی، تفکر ارسطو را به خصوص در حفظ سلسله مراتب ثابت زندگی، به شدت جذب کرده بود.
زیستشناسی با ساخت ، شروع به رشد و پیشرفت سریع کرد. اینگونه بود که دانشمندان ، ، و تنوع زندگی میکروسکوپی را کشف کردند. تحقیقات انجام شده توسط منجر به اطلاعات جدید در شده و به توسعه روشهای اساسی میکروسکوپی و کمک بسیاری کرده است.
پیشرفت در تکنیکهای تاثیر بسیاری در تفکرات زیستشناسی داشت. در آغاز سده ۱۹، تعدادی از زیستشناسان به اهمیت سلول اشاره کردند. سپس، در ۱۸۳۸، و شروع به ترویج ایدههای کنونی جهانی کردند که شامل این موارد بودند: (۱) واحد اصلی موجودات زنده سلول میباشد و (۲) سلولهای هر موجود تمام ویژگیهای زندگی را دارد، اگرچه آنها با این ایده مخالف بودند که (۳) همه سلولها از تقسیم دیگر سلولها به وجود میآیند. به لطف کارهای و، در ۱۸۶۰ بیشتر زیستشناسان همه سه اصلی را که به عنوان شناخته میشد، قبول کردند.
در همین هنگام، طبقهبندی موجودات زنده و ردهبندی آن ها عامل تمرکز تاریخدانان طبیعی شد. ، طبقهبندی اساسی برای جهان طبیعی را در سال ۱۷۳۵ (گونههایی که تا آن زمان شناخته شده بودند) منتشر کرد، و در سالهای ۱۷۵۰ نامهای علمی را برای تمام گونههای خود معرفی کرد. ، جانوران را به عنوان طبقهبندیهای مصنوعی و گونههای زنده را به عنوان تطبیقپذیر معرفی کرد – حتی پیشنهاد داد که آن ها احتمالاً از هستند. اگرچه او با فرگشت مخالف بود، بوفون یک چهره کلیدی در بود چرا که کارهایش بعدها بر نظریههای فرگشتی و تاثیر گذاشت.
آغاز جدی اندیشه فرگشتی با آثار میباشد، که برای نخستین بار یک نظریه منسجم از فرگشت را ارائه کرد. او فرض کرد که فرگشت نتیجه فشارهای محیطی بر ویژگی های جانوران میباشد، به این معنی که هرچه یک عضو بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد، پیچیدهتر و کارآمدتر میشود، بنابراین جانور با محیط خود میشود. لامارک اعتقاد داشت که این صفات به دست آمده میتواند به فرزندان منتقل شود، و آنها را کامل کرده و توسعه دهد. با این حال، این زیستشناس بریتانیایی بود که روشهای جغرافیایی زیستی ، زمینشناسی مبتنی بر شکلگیری یکتای ، نوشتههای رشد جمعیت، و تخصص ریختشناسی و مشاهدات طبیعی خود را ترکیب کرد، و با موفقیت نظریه فرگشت بر پایه سازوکار را ارائه داد. دلایل و شواهد مشابه نیز، را به طور مستقل به همان نتایج رسانید. هرچند که این موضوع باعث بحث فراوان شد (که تا امروز نیز ادامه دارد)، اما نگره ی داروین به سرعت از طریق جامعه علمی گسترش یافته و به زودی به یک اصل مرکزی در سرعت توسعه علم زیستشناسی تبدیل شد.
کشف دلیل فیزیکی روی دادن وراثت همزمان با کشف اصول فرگشتی و شد. در سالهای ۱۹۴۰ و اوایل سالهای ۱۹۵۰، آزمایشها به به عنوان بخشی از اشاره کردند که واحدهای صفاتی را حمل میکنند که به نام شناخته میشوند. تمرکز بر روی انواع جدیدی از مدلهای موجودات زنده مانند و ، همراه با کشف ساختار مارپیچ دو رشتهای دی ان ای در ۱۹۵۳، راه را برگزار به باز کردند. از سالهای ۱۹۵۰ تا زمان حال، زیستشناسی در حوزه مولکولی بسیاری گسترده شده است. توسط، و بعد از درک اینکه دی ان ای از واحدهایی به نام تشکیل شده است، شکسته شد. در نهایت، در سال ۱۹۹۰ با هدف ترسیم نقشه ژنتیکی انسان به طور کلی راهاندازی شد. این پروژه در اصل در سال ۲۰۰۳ تکمیل شد، و تجزیه و تحلیل بیشتر آن هنوز در حال انتشار است. پروژه ژنوم انسان نخستین تلاش جهانی در ترکیب دانش زیستشناسی عملکردی، با تعریف مولکولی برای توضیح چگونگی کارکرد بدن انسان و دیگر موجودات بود.
دانلود رمان و کتاب های جدید