خلاصه:فعالیتها هر لحظه در حال پیشروی است. در سه ماه چندین بانک سلطنتی به آتش کشیده میشود و این درحالیست که به هیچ کس کوچکترین آسیبی نمیرسد اما بعد از آتش سوزی، هیچ کس زمان و چگونگی واقعه را به یاد نمیآورد. سلطنت شاهنشاه، به خطر میافتد. خطری که بیربط به گذشتهای دور افتاده نیست.
نام رمان: افسونگری از جنس انتقام
نام نویسنده: sepideh13
ژانر: تراژدی_عاشقانه_پلیسی
خلاصه: هونیا طراوت، دختری که در ۱۵ سالگی اتفاقاتی رو تجربه میکنه که از باعث میشه هونیا از یه دختر شاد و سرزنده تبدیل به یه تیکه سنگ بیاحساس بشه.
الان هونیا اومده ایران تا انتقام بگیره، انتقام ده سال از عمرش که به تباهی کشیده شد، اما... .
***
خلاصه: سعید و افسون زندگی نسبتا خوبی داشتند. ولی پس از چهارسال زندگی مشترک مشکل بزرگی به وجود میآید که به زندان رفتن سعید ختم میشود. افراد زیادی خواستار آزادی و بخشیده شدن او بودند اما...
درخواست شاعر دارم برای مقدمه ی رمانم
خلاصه:وقتی یه دختر پونزده ساله بیسرپناه میشه، خیلی خطرها تهدیدش میکنه و شاید بین همهی پیشنهادهایی که بهش میشه قبول کردن اینکه به کودکان کار بپیونده و سر چهارراهها گل بفروشه بهتر باشه. ولی کودک کار شدن هم ممکنه یه سری خطرات جدید با خودش بیاره. بین تموم عذابهایی که ممکنه بکشه؛ اما یه روز، یه جایی، بر حسب یه اتفاق ممکنه زندگیش عوض بشه و خیلی چیزها رو تجربه کنه. چه تجربهی شیرین و چه تلخ