شعر +++تاپیک نقد و بررسی شعرهای کاربران+++

  • شروع کننده موضوع م . میشی
  • بازدیدها 10,160
  • پاسخ ها 170
  • تاریخ شروع

م . میشی

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/01/04
ارسالی ها
2,751
امتیاز واکنش
31,388
امتیاز
846
محل سکونت
خوزستان
سلام خدمت همه دوستان عزیز نگاه دانلود

هر کی دوست داره شعرش یا متن عاشقانه و ادبیش نقد یا اصلاح بشه میتونه اینجا بنویسه

و کسانی که قصد نقد شعر رو دارن میتونن با زدن گزینه ی پاسخ به

شعر مورد نظر پاسخ بدن
 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • لیلی تکلیمی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/12/30
    ارسالی ها
    785
    امتیاز واکنش
    20,382
    امتیاز
    661
    محل سکونت
    تهران

    سلام. ضمن تبریک به خاطر این ایده ی ناب و عالی، اجازه می خوام اولین نقد کننده باشم
    خب این شعر معنای بسیار عمیق و واج آرایی زیبایی داره، همچنین تضادی که بین مفهوم مصرع اول و دوم هست واقعا دل انگیزه.
    اما اشکالی که از نظر من به این بیت وارده، ناهمخونی وزن دو مصرعه. اگه ما تصمیم به سرودن شعر موزون -اعم از کلاسیک و شعرنو- داشته باشیم باید حتما وزن رو درنظر بگیریم.

    پیشنهاد من یه همچین چیزیه:

    گفتم که زعشق تو شبی توبه کنم
    این توبه ز غیر تو و عشق تو چه سود؟!

    البته ببخشید، دیگه برای جور دراومدن وزن مجبور شدم کمی هم دستکاریش کنم!
    موفق باشید عزیزم
     
    آخرین ویرایش:

    م . میشی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/01/04
    ارسالی ها
    2,751
    امتیاز واکنش
    31,388
    امتیاز
    846
    محل سکونت
    خوزستان

    mahak

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/01/03
    ارسالی ها
    24
    امتیاز واکنش
    156
    امتیاز
    0
    سبز می تابید خورشید
    زرد می درخشید تپه
    میلغزید اشک
    رخت سفر میبست خنده
    می ترسید غریبه
    از ظلم آشنا
    دفن میکرد سایه ای
    جسم خاکی خویش را
     

    لیلی تکلیمی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/12/30
    ارسالی ها
    785
    امتیاز واکنش
    20,382
    امتیاز
    661
    محل سکونت
    تهران
    به نظر من قشنگه. چون توی قالب شعر سپید گفته شده نیازی به وزن و ردیف و قافیه نداره و صرفا همنوایی مصرع ها کفایت می کنه.
    این البته نظر شخصی منه که برای پرهیز از یکنواختی و ایجاد تضاد در سه سطر اول، به جای می درخشید از می رقصید یا می خندید استفاده کن و اگه می خندید رو استفاده کردی توی سطر چهارم به جای خنده از شادی استفاده کن
    موفق باشی
     

    تنهای تنها

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/02/08
    ارسالی ها
    5,564
    امتیاز واکنش
    7,530
    امتیاز
    681
    محل سکونت
    خطه خورشید
    گاهی برانوشتن چیزی نداری
    گاهی برای بیان احساست نمی دانی چطور واژه هارا درکناهم بیا رآیی
     

    Meli00

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/27
    ارسالی ها
    308
    امتیاز واکنش
    3,153
    امتیاز
    441
    محل سکونت
    سرزمین عجایب
    آن کافه ی چوبی قدیمی...
    یادش بخیر ...
    جایی که قلب هایمان برای اولین بار با عشق تپید...
    جایی که دستهایمان برای اولین بار گرمای عشق را حس کرد...
    همانجا بود که در آبی چشمانت غرق شدم...
    من از آب میترسیدم...
    شناگر ماهری نبودم...
    در آن دریای آبی غرق شدم...
    آن قهوه ی تلخ عجیب با بودن تو شیرین بود...
    آن هوای سرد عجیب با بودن تو گرم بود...
    آن شاخه ی عـریـ*ـان درخت روبه روی کافه عجیب با بودن تو زیباترین بود...
    با بودن تو ...
    آن روزهاعجیب با بودن تو عاشق شدم...
    اما این روزها...
    عجیب با نبودنت تنها...
    تنهایی ای که بوی مرگ می دهد...
    تلخ است...
    حتی از قهوه ی تلخ کافه ی چوبی،تلخ تر...
    این روز ها حال و هوایم عجیب بوی سکوت می دهد...
    سکوتی از جنس عشق...
    از جنس تو...
    از جنس بغض...
    از جنس مرگ...
    آن کافه ی چوبی قدیمی...
    یادش بخیر ...
     

    Parisa.Hekmat

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/12/19
    ارسالی ها
    250
    امتیاز واکنش
    2,510
    امتیاز
    441
    محل سکونت
    تهران
    هوای سرد زمستان...
    کوچه های یخبندان...
    دانه دانه برف می بارد...
    آرام آرام...
    قدم برمیدارم زیر این برف...
    اینجا فقط برف میبارد، فقط برف...
    هوای سرد لرز می اندازد به اندامم...
    خیره خیره نگاه میکنم به اطرافم...
    فقط سفیدیِ محض است و بس...
    این کوچه یخ بسته است،یخ...
    نفسی میکشم عمیق در این هوا...
    سرما می افتد به جانم در این هوا...
    سرم را بر می گردانم...
    تو تماشا میکنی رفتن مرا...
    لبخندی روی لبهانت است...
    انگار خوشحالی ای بی وفا...
    اشکهایی که میچکند بی هوا...
    یخ میبندند روی گونه ام در این هوا...
    هوا سرد است مرا اینجا رها کردی...
    خودت نمیدانی که با این دل چه ها کردی...
    دلی که یخ بسته مانند این گوچه...
    دلی که در آن برف میبارد مانند این کوچه...
    دلم ساکت شده،دیگر نمیتپد برای تو...
    چقدر بی روح و بی احساسند این چشمان تو...
    لبانم میلرزند از یخبندان قلبم...
    یادم می آید روزی تو بودی مرحم دردم...
    حال دارم می روم من...
    خوش باشی عشق من در نبود من...
    دیگر نمیبینم هیچ حسی در قلبم...
    شاید شده سنگ، مانند تو قلبم...
    حال میروم آرام آرام...
    به من نگو زود برو...
    درد دارند این خاطره ها...
    من با این مسیر خاطره ها دارم...
    سخت است انقدر زود پا رویشان بگذارم...
    نگو زود برو، هولم نکن...
    میروم دیگر، مجبورم نکن...
    اینجا دیگر آخر راه است...
    میرسم آخر به این راه...
    انقدر نگو زودتر ترکم بکن...
    میدانم نمیفهمی درد من را پس درکم نکن...
    نگاهت میکنم خواستی، نگاهم دیگر نکن...
    عاشقت بودم اما تو باورم نکن...
    قلب برفیِ من...
    چشمان یخ زده ی من...
    لبهای سرد و لرزان من...
    این آخرین بار است...
    زودتر در خاطراتم این را ثبتش بکن...
    .
    .
    .
    «شعر قلب برفی»
     

    فرشته رحمانی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/09/17
    ارسالی ها
    812
    امتیاز واکنش
    6,489
    امتیاز
    571
    سن
    28
    منم من ، مـسـ*ـت افسونگر، اوج عشق و اوج رسوایی
    منم من، سرکش و مغرور، من ، بانوی تنهایی

     
    بالا