تذکره الشعرا سرزمین نگاه دانلود

  • شروع کننده موضوع MILAD_A
  • بازدیدها 7,397
  • پاسخ ها 153
  • تاریخ شروع

MILAD_A

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
1970/01/01
ارسالی ها
27,940
امتیاز واکنش
17,247
امتیاز
995
محل سکونت
تجریش
[h=1]ابوالعباس ربنجنی[/h]از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد


ابوالعباس فضل پسر عباس ربنجنی از شاعران ایرانی سدهٔ چهارم هجری است. وی از مردم ربنجنِ سمرقند و همروزگار با نصر بن احمد سامانی (۳۰۱-۳۳۱ ق) و نوح بن نصر سامانی (۳۳۱-۳۴۳ ق) بودهاست. شعر زیر ــ که در سوگ نصر بن احمد و برتختنشینی نوح بن نصر سروده شده ــ از اوست:
پادشاهی گذشت خوبنژادپادشاهی نشست فرّخزاد
زان گذشته، زمانیان غمگینزین نشسته، جهانیان دلشاد
بنْگر اکنون به چشم عقل و بگوهرچه بر ما ز ایزد آمد داد
گر چراغی ز پیش ما برداشتباز شمعی به جای او بنهاد
ور زحل نحسِ خویش پیدا کردمشتری نیز دادِ خویش بداد
سه بیت از این شعر را ــ که در تاریخ بیهقی آمدهاست ــ فرخی سیستانی در مرگ محمود غزنوی و جانشینی مسعود غزنوی با این مطلع تضمین کردهاست:
هرکه بود از یمینِ دولت شاددل به مهر جمالِ ملت داد
 
  • لایک
واکنش ها: Diba
  • پیشنهادات
  • MILAD_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    27,940
    امتیاز واکنش
    17,247
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    تجریش
    [h=1]ابوالعلای شوشتری[/h]از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
    (تغییرمسیر از ابوالعلاء شوشتری)

    ابوالعلاء شوشتری یا بوالعلاء شُشتری شاعر ایرانی پارسیگوی (بیدیوان) سده ۴ هجری است. او در زمان سامانیان میزیست.

    [h=2]زندگی[/h]او در سدهٔ چهارم هجری زندگی میکرده است. اما اطلاعات زیادی از زندگی او در دسترس نیست. ممکن است به دلیل لقبش از اهالی شوشتر باشد، زیرا ضبط «شوشتری» با املای «ششتری» در گذشته رایج بوده است[۱]​ الگو:همچنین اشعار فنی و مصنوع نیز سروده و در هزل پیشگام کسایی بود ضمناً گمان میرود منظور از ابوالعلا در یکی از ابیات منوچهری همین ابوالعلا ششتری باشد، زیرا او را در ردیف شعرای فارسیزبان آورده است:
    ضمناً در سال اول مجله شرقمقالهای مربوط به او نوشته شد.
    بوالعلا و بوالعباس و بوسلیک و بوالمثلوآنکه آمد از نوایح وآنکه آمد از هری
    (منوچهری)
    همچنین رادویانی او را نویسنده کتابی درباره عروض میداند.
    [h=2]در لغتنامهٔ دهخدا[/h]در لعتنامهٔ دهخدا نوشته شده است: «تنها در لغتنامه اسدی ابیات ذیل از او دیده میشود:»[۲]​ و سپس این بیتها آمده است.
    بیاور آنکه گواهی دهد ز جام که منچهار گوهرم اندر چهار جای مدام
    زمرد اندر تاکم عقیقم اندر غژبسهیلم اندر خم آفتابم اندر جام.
    ای... من ای... تو انجیرهگذاریسرگین خوری و قی کنی و باک نداری
    ریچالهگری پیشه گرفتی تو همانابخیره (کذا) در شیر بری کامه برآری.[۳]​
    [h=2]چند شعر دیگر[/h]تمام اشعار این قسمت از کتاب پیشاهنگان شعر پارسی نقل شده است.[۴]​
    [h=3]نام بت من[/h]
    تیری و کمانی و یکی نقش نشانهبنگار و بپیوند به سوفار یکی تیر
    نام بت من بازشناسی بهتمامیآن بت که بهخوبیش قرین نیست به کشمیر
    (جواب معما، علی)
    [h=3]نرگس لالهگداز[/h]
    همی گرست و همی نرگسانش لاله گداختبه زیر لالهٔ بگداخت نهفته زریر
    خَلَق شود ز نشستِ دراز حُلّت مردکه گَنده گردد چون دیر ماند آب غدیر
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    MILAD_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    27,940
    امتیاز واکنش
    17,247
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    تجریش
    [h=1]ابوالمؤید بلخی[/h]از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
    (تغییرمسیر از ابوالموید بلخی)

    ابوالمؤید بلخی شاعر و نویسندهٔ ایرانیتبار سدهٔ ۴ ق در بلخ و دوران سامانیان است. اثر اصلی او شاهنامه بزرگ مؤیدی است (به نثر)[۱]​ که شاهنامهٔ بزرگ، شاهنامهٔ مؤیدی و شاهنامهٔ بوالمؤید نیز خوانده میشود. تقریباً تمام آثار وی از میان رفتهاست و اطلاع چندانی پیرامون زندگی وی در دست نیست. تاریخ سیستان اثری به نام کتاب گرشاسپ (گرشاسپنامه) از وی نام میبرد که احتمالاً جزئی از شاهنامهٔ او بودهاست.[۲]​ همچنین است اخبار نریمان.
    وی نخستین کسی است که داستان یوسف و زلیخا را به نظم کشید.[۱]​ اگرچه از اشعار این منظومهٔ او چیزی باقی نمانده، در مقدمه آن چنین آمده است:
    دو شاعر که این قصه را گفتهاندبه هر جای معروف و ننهفتهاند
    یکی بوالمؤید که از بلخ بودبه دانش همی خویشتن را ستود
    نخست او بدین در سخن بافتهستبگفتهست چون بانگ دریافتهست
    شاهنامهٔ وی کتابی در شرح تاریخ و داستانهای ایران تاریخی (که بسیار فراتر از مرزهای امروزی ایران است) و شامل بسیاری از روایات و داستانهای ایرانیان از پهلوانان و پادشاهان است که بعداً در دیگر آثار حماسی، از جمله شاهنامه فردوسی، از آنان سخن گفته شد. قدیمترین کتابی که از این اثر نام بـرده تاریخ بلعمی است که خود به تاریخ ۳۵۲ ق نوشته شده است.
    عجائبالبلدان اثر دیگر اوست[۲]​ که در قرن چهارم و اوایل قرن پنجم مشهور بوده و در تاریخ سیستان نیز چند بار از آن یاد شده است.
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    MILAD_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    27,940
    امتیاز واکنش
    17,247
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    تجریش
    [h=1]ابوعبدالله جنیدی[/h]از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد


    برای دیگر کاربردها، جنیدی (ابهامزدایی) را ببینید.
    ابوعبدالله محمّد بن عبدالله شناخته شده به جْنَیدی شاعر ایرانی دوزبانهٔ دستگاه صاحب بن عباد بود. او به دو زبان فارسی و عربی شعر میسرود. محمد عوفی او را از برترین ادیبان و نمونهای از فاضلان میداند و نیرومند در نظم و نثر میخواند. ثعالبی هم در یتیمةالدهر از او یاد کرده است. شعر زیر از اوست:
    شبگیر صبوح را ز سرگیربر بانگ خروس و نالهٔ زیر
    خورشید که برزند سر از کوهآن به که خورد ز جام تشویر
    از جام به جامهٔ شبانگاهوز جامه به جام رو به شبگیر
    شیراست غذای کودک خردشیرهاست غذای مردم پیر
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    MILAD_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    27,940
    امتیاز واکنش
    17,247
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    تجریش
    [h=1]اثیر اخسیکتی[/h]از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد


    اثیرالدین ابوالفضل محمد بن طاهر اخسیکتی معروف به اثیر اخسیکتی از شاعران نامآور سدهٔ ششم هجری است.

    [h=2]زندگی[/h]اثیر در شهر اخسیکت زاده شد که در قرن ششم یکی از شهرهای آباد ماوراءالنهر در منطقه فرغانه در شمال رود سیحون بوده است[۱]​. اثیر سخنوری را در همانجا آغاز کرد. با حملهٔ ترکان غز و زوال دولت سنجری و پریشانی خراسان که خود از آن با عنوان «وحشت خراسان» یاد میکند[۲]​، نواحی شرقی ایران را ترک گفت و به نواحی غرب و شمال غرب ایران روی آورد. نخست در همدان به دربار غیاث الدین محمد بن ملکشاه سلجوقی (۵۵۵ ق) پیوست و سالهای متمادی او و جمعی از وزیران و امیران دربارش را مدح گفت. در لشکر غیاث الدین محمد، با علاءالدین عربشاه (۵۸۴ ق) حاکم کُهستان آشنا شد. عربشاه شعر اثیر را پسندید و او را نواخت. اثیر مدت زیادی از عمر خود را به تفاریق در همدان و کُهستان در دستگاه عربشاه بود.
    اثیر اخسیکتی پس از مرگ غیاث الدین محمد، قصایدی در مدح جانشین او رکنالدین ارسلان بن طغرل سلجوقی (۵۷۱ ق) و سپس طغرل بن ارسلان (۵۹۰ ق) پرداخت. از دیگر ممدوحان شاعر، نام اتابکان آذربایجان شامل شمسالدین ایلدگز (۵۷۱ ق) و پسرانش محمد جهان پهلوان (۵۸۱ ق) و قزل ارسلان (۵۸۵ ق) در قصایدش مکرر دیده میشود.
    اثیر سالهای پایانی زندگانی را در شهر خلخال بسر برد و در سال ۶۰۹ ق در همین شهر درگذشت[۳]​. تاریخ مرگ اثیر را سالهای ۵۶۳ ق و ۵۷۷ ق هم ذکر کردهاند که با توجه به اینکه تاریخ سرایش بعضی از اشعار او بعد از این سالهاست، اعتباری ندارد[۴]​. بدیع الزمان فروزانفر، اثیر را به تعصب مذهبی متهم داشته و گفته است که همکیشان حنفی خود را بر ضد شافعیان تحـریـ*ک میکرده است[۵]​. درستی این قول مورد تردید است. زیرا به احتمال بسیار اثیر خود شافعی است و ثانیاً در دیوان او اشعاری در ستایش هر دو گروه دیده میشود. مدایح او در ستایش ائمه شیعه و بالاخص علی قابل توجه است.
    [h=2]شعر[/h]اثیر اخسیکتی با شاعران بزرگ همعصر خود همچون خاقانی شروانی، نظامی گنجوی، رشید وطواط، مجیر بیلقانی و ظهیر فاریابی مراودات و معارضاتی داشته است. اثیر بعضی از قصاید خاقانی را جواب گفته و پایه خود را بالاتر شمرده است[۶]​. همچنین حکایتی در مورد ملاقات این دو شاعر در دست است که کمابیش بوی افسانه دارد[۷]​. نویسندگان معاصر اثیر، به رقابت میان او و مجیر بیلقانی اشاره کردهاند[۸]​. اثیر، یکجا در یکی از اشعارش مجیر را دزد شعر خود خوانده است: «از برای خدای خواجه مجیر/ کاروانهای شعر من چه زنی؟». رقابتهای شعری اثیر اخسیکتی و مجیر بیلقانی گاه باعث کدورت ممدوحین ایشان، قزل ارسلان و محمد جهان پهلوان، که برادر بودند، نیز میشد[۹]​.
    به نوشته دولتشاه سمرقندی[۱۰]​، بعضی از اربـاب فضل سخن اثیر را بر سخن خاقانی و انوری ترجیح دادهاند و بعضی دیگر این دعوی را مسلّم نداشتهاند. بدیع الزمان فروزانفر معتقد است گرایش اثیر به درج فنون بلاغی و معانی باریک، اشعارش ا از گرمی و طراوت انداخته است[۱۱]​. از سوی دیگر، ورزیدگی شاعر در علوم مختلف عصر، از جمله ریاضی، حکمت، پزشکی، اخترشناسی، هیئت، منطق، فقه، اصول و کلام و آوردن معانی و اصطلاحات آن علوم، باعث پیچیدگی سخنش شده است. ظاهراً قصد شاعر از سرودن این نوع شعرها، هماوردی با خاقانی و عرض اندام در عرصه پیچیدهگویی بوده است.
    شهرت اثیر اخسیکتی بواسطه قصاید اوست. اکثر این قصاید در مدح سلاطین و محتشمان قرن ششم ق است واگرچه این اشعار حاوی نکات و فواید ادبی و تاریخی است، از خواندن آنها لذتی نصیب خواننده امروزی نمیشود. اثیر در غزلهای خود، بر خلاف قصایدش، زبانی روشن و لطیف دارد[۱۲]​. این غزلها، اغلب مضامینی عاشقانه و اوزانی نرم و کوتاه دارند. امینالیدن حاج بله، از مقبولیت غزلهای اثیر در بین معاصرانش خبر میدهد[۱۳]​. بسیاری از اشعار اثیر را رباعیات او تشکیل میدهد که شمار آنها به ۵۶۰ رباعی میرسد. در میان این رباعیات، ترانههای لطیف و ماندگار فراوان است.
    [h=2]آثار[/h]«دیوان اثیر اخسیکتی» مشتمل بر قصاید، غزلیات، قطعات، ترجیعات و رباعیات است که یک بار به همت رکنالدین همایون فرخ بر اساس نه نسخه خطی تصحیح و چاپ شده است (تهران، ۱۳۳۷ ش). این چاپ فاقد همه اشعار اثیر است و کیفیت تصحیح آن نیز مورد انتقاد دکتر محمدجعفر محجوب قرار گرفته است (راهنمای کتاب، ش ۳، ۱۳۳۷ ش). دستنویسی از دیوان اثیر که مشتمل بر ۱۲ هزار بیت شعر است، در کتابخانه حکیم علی اوغلو پاشای ترکیه نگهداری میشود (ش ۶۶۹) که تعداد اشعار آن دو برابر نسخه چاپی است.
    [h=2]دو رباعی[/h]
    بر من رقم خطا پرستی همه هستناکامی عشق و تنگدستی همه هست
    با این همه، در میانه مقصود توییجای گله نیست، چون تو هستی همه هست
    صد بار وجود را فرو بیختهاندتا مثل تو صورتی بر انگیختهاند
    سبحان اللَّه ! ز فرق سر تا پایتدر قالب آرزوی من ریختهاند
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    MILAD_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    27,940
    امتیاز واکنش
    17,247
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    تجریش
    [h=1]ادیب صابر[/h]از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد


    شرفالادباء شهابالدین ادیب صابر بناسماعیل ترمذی (نیمه یکم سده ۶ق/۵۴۶ق) شناخته شده به ادیب صابر شاعر ایرانی از ترمذ بود. او در زمان سلجوقیان میزیسته است.
    شهابالدین در ترمذ ادب آموخت و شاعری آغاز کرد. سپس در جوانی به خراسان رفت و به فراگیری دانش پرداخت. پس از آن او در شهرهایی مانند مرو، بلخ و خوارزم روزگار گذراند. او در اشعارش خود را صابر و گاه ادیب خوانده است. ادیب مدتی به فراگیری ریاضی و فلسفه و مطالعه نظم شاعران عرب، زندگانی و معارف آنها، تاریخ ایرانیان و اعراب و شعر شاعران فارسی زبان پرداخت.[۱]​
    [h=2]اثرها[/h]

    • دیوان شعر ادیب صابر
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    MILAD_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    27,940
    امتیاز واکنش
    17,247
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    تجریش
    [h=1]نصر بن منصور[/h] از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
    (تغییرمسیر از استغنائی نیشابوری)

    ابوالمظفر نصر بن محمد شناختهشده به استغنائی نیشابوری شاعر ایرانی همزمان با سامانیان و بوییان است. شعر زیر از اوست:
    به ماه ماندی اگر نیستیش زلف سیاهبه زهره ماندی اگر نیستیش مشکینخال
    رخانش را به یقین گفتمی که خورشیداستاگر نبودی خورشید را کسوف و زوال
    عوفی در لبابالالباب از او یاد میکند و همچنین در مجمعالفصحاء از او یادشدهاست.
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    MILAD_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    27,940
    امتیاز واکنش
    17,247
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    تجریش
    [h=1]انوری[/h]از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد


    انوری میتواند به موارد زیر اشاره کند:

    • انوری ابیوردی، شاعر ایرانی
    • دیوان انوری، اثر انوری ابیوردی
    • حسن انوری، استاد زبان و ادبیات فارسی، مؤلف فرهنگ بزرگ سخن و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی
    • انوری، کارولینای جنوبی، شهری در ایالات متحده آمریکا
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    MILAD_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    27,940
    امتیاز واکنش
    17,247
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    تجریش
    [h=2]باباطاهر یا باباطاهر عـریـان،

    [۱]​[۲]​ عارف، شاعر ایرانی تبار و دوبیتی سرای اواخر سده چهارم و اواسط سده پنجم هجری (سده ۱۱م) ایران و معاصر طغرل بیک سلجوقی بوده است.[۴]​ اشعار باباطاهر با لهجه ملايري یا با لهجهای از زبان لری سروده شدهاند.[۱]​ بابا لقبی بوده که به پیروان وارسته میدادهاند و عـریـان به دلیل بریدن وی از تعلقات دنیوی بوده است.[۵]​ در میان مردم لر لقب بابا به پیران و مرشدان اهل حق نسبت داده میشود.
    آثار
    [/h][h=1]برخی معتقدند ترانهها یا دو بیتیهای باباطاهر در بحر هزج مسدس محذوف و به لکی سروده شدهاست.[۶]​ البته اطلاق عنوان فهلویات بر این نوع دو بیتیها احتمالاً نشان میدهد که آنها در زبان پهلوی و مربوط به گویش ایران میانه آن باشد.[۴]​ با این حال روبن آبراهامیان خاورشناس ارمنستانی به این نتیجه رسید که گویش بکار رفته در دوبیتیهای باباطاهر گرایش نزدیکی با گویش مورد استفاده توسط یهودیان معاصر همدان دارد.[۴]​[۷]​ دو قطعه و چند غزل و مجموعه کلمات قصار به زبان عربی از آثار دیگر اوست. کتاب سرانجام شامل دو بخش عقاید عرفاً و صوفی و الفتوحات الربانی فی اشارات الهمدانی است. پنج نمونه از رباعیات باباطاهر:[۸]​

    مو آن رندم که نامم بی قلندرنه خون دیرم نه مون دیرم نه لنگر
    چو روز آیه بگردم گرد گیتیچو شو گرده به خشتی وانهم سر

    ز دست دیده و دل هر دو فریادکه هر چه دیده وینه دل کنه یاد
    بسازم خنجری نیشش ز پولادزنم بر دیده تا دل گرده آزاد

    خداوندا که بوشم با که بوشممژه پر اشک خونین تا که بوشم
    همم کز در برانن سو ته آیمتو کم از در برانی واکه بوشم

    هزارت دل بغارت بـرده ویشههزارانت جگر خون کرده ویشه
    هزاران داغ ویش از ویشم اشمرهنی نشمرده از اشمرده ویشه

    چه خوش بی مهربونی هر دوسر بیکه یک سر مهربونی دردسر بی
    اگر مجنون دل شوریدهای داشتدل لیلی از او شوریده تر بی

    خداوندا به فریاد دلم رسکس بی کس تویی من مانده بی کس
    همه گویند طاهر کس ندارهخدا یار منه چه حاجت کس
    [/h][h=2]زندگی[/h][h=1]از خاندان، تحصیلات و زندگی باباطاهر اطلاعات صحیحی در دسترس نیست اما بنا به نوشته راوندی در راحةالصدور، باباطاهر در سال ۴۴۷ هجری با طغرل سلجوقی دیدار کرده و مورد احترام او نیز قرار گرفتهاست. در یکی از دوبیتیهای مشهورش[۹]​ سال تولدش را به حروف ابجد گنجانیده که پس از محاسبه توسط میرزا مهدی خان کوکب به سال ۳۲۶ هجری رسیدهاست. اما رشید یاسمی با استناد به همان دو بیتی و اشاره به اهمیت عدد ۱۰۰۰ نزد اغلب ملل برآن رفته است که مقصود باباطاهر از واژه الف سال ۱۰۰۰م بوده و در نتیجه مقارن سالهای ۳۹۰ و ۳۹۱ (برابر با ۱۰۰۰ میلادی) زاده شده است.[۱۰]​او پس از ۸۵ سال زندگی، در همدان[۲]​[۴]​ وفات یافتهاست.
    [/h][h=2]آرامگاه[/h][h=1]
    220px-%D8%A2%D8%B1%D8%A7%D9%85%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D9%82%D8%AF%DB%8C%D9%85%DB%8C_%D8%A8%D8%A7%D8%A8%D8%A7_%D8%B7%D8%A7%D9%87%D8%B1.jpg




    آرامگاه قدیمی باباطاهر عـریـان در همدان


    آرامگاه باباطاهر در شمال شهر همدان و در میدانی به نام وی قرار دارد. این آرامگاه در سال ۱۳۴۴ ساخته شده و در سال ۱۳۸۳ بازسازی شده است.[۲]​ بنای مقبره باباطاهر در گذشته چندین بار بازسازی شدهاست. در قرن ششم هجری برجی آجری و هشت ضلعی بودهاست. در دوران حکومت رضاشاه پهلوی نیز بنای آجری دیگری به جای آن ساخته شده بود. درجریان این بازسازی لوح کاشی فیروزهای رنگی مربوط به سده هفتم هجری به دست آمد که دارای کتیبهای به خط کوفی برجسته و آیاتی از قرآن است و هم اکنون در موزه ایران باستان نگهداری میشود. احداث بنای جدید در سال ۱۳۴۴ خورشیدی به همت انجمن آثار ملی و شهرداری وقت همدان و توسط مهندس محسن فروغی انجام شدهاست. این بنای تاریخی طی شماره ۱۷۸۰ در تاریخ ۲۱ فروردین ۱۳۷۶ به ثبت آثار تاریخی و ملی ایران رسیدهاست. در اطراف بنای جدید فضای سبز وسیعی احداث شده است.[۱۱]​
    برخی از بزرگان و ادیبانی که در جوار مزار باباطاهر آرمیدهاند:

    • محمد ابن عبدالعزیز از ادیبان سده ۳ هجری
    • ابولفتح اسعد از فقیهان سده ۶
    • میرزا علی نقی کوثر از دانشمندان سده ۱۳ و مفتون همدانی از شاعران سده ۱۴
    آرامگاهی نیز بنام آرامگاه باباطاهر در خرمآباد منسوب به باباطاهر است که هویت واقعی صاحب آرامگاه همچنان ناشناخته است.[
    [/h]
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    MILAD_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    27,940
    امتیاز واکنش
    17,247
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    تجریش
    [h=1]بدیع بلخی[/h]


    ابومحمد بدیع بن محمد بن محمود بلخی شاعر خراسانی نیمه دوم
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    است. او
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    (مرگ:
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ) و همروزگار با
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    و
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    بود.
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    را از او میدانند. شعرهای او در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    و
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    آمدهاست. شعر زیر از اوست:

    چه پوشی جوشن غفلت که روزیتو باشی تیر محنت را نشانه
    امل با عمرت اندرنِه به معیارنگه کن تا کجا گردد زبانه
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba
    بالا