جالب و دانستنی حکایت حرف زدن امیرالمومنین با همزاد(جن)+عکس

Pink princess

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2019/07/10
ارسالی ها
133
امتیاز واکنش
569
امتیاز
266
سن
18
محل سکونت
مشهد
2028009150-talab-ir.jpg


روزی امیرالمومنین (ع) در کوفه بر فراز منبر مشغول خطبه بود که ناگهان اژدهایی در حالی که به شدت به طرف مردم می دوید و آنها از او می گریختند پدیدار شد.

حضرت فرمود: راه را برای او باز کنید. اژدها جلو آمد و از منبر بالا رفت و پاهای حضرت (ع) را بوسید و خود را به پاهای مبارک حضرت مالید و سه بار دمید، سپس پایین آمد و رفت و حضرت خطبه را ادامه داد. وقتی مردم توضیح خواستند ایشان فرمود:

او مردی از جن بود که می گفت : فرزندش را یکی از انصار به نام جابر بن سمیع، بدون این که به او آزاری رسانده باشد با سنگ کشته است و اکنون خون فرزندش را می طلبید. (بحارالانوار، ص ) قابل ذکر است، دری که اژدها از آن وارد و خارج شده بود به باب الثعبان(درب اژدها) مشهور شد.

پس از شهادت امیرالمونین (ع)، معاویه که نمی خواست ذکری از فضایل آن حضرت گفته شود دستور داد فیلی آوردند و به آن در بستند. آن‌قدر فیل را در آنجا نگاه داشت تا به باب‌الفیل مشهور شد و هم اکنون نیز، باب الفیل(درب فیل) نامیده می‌شود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

برخی موضوعات مشابه

بالا