خاطرات قاتل

dayana2018

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2018/01/04
ارسالی ها
2,554
امتیاز واکنش
15,991
امتیاز
789
سن
23
محل سکونت
زیر آسمون خدا
خاطرات قاتل از جوی فیلدینگ

khaterate-ghatel.jpg



نام کتاب: خاطرات قاتل

نویسنده: جوی فیلدینگ

مترجم: شهناز مجیدی

انتشارات: روشا

سال نشر: ۱۳۸۸

زبان: فارسی

تعداد صفحات: ۴۷۳ صفحه

فرمت: PDF

حجم: ۷٫۵۶ مگابایت

وب سایت::lilibook.ir

Please, ورود or عضویت to view URLs content!


معرفی کتاب
رمان مهیج و معمایی خاطرات قاتل نوشته نویسنده معروف کانادایی جوی فیلدینگ است. داستان این کتاب در مورد یک قاتل سریالی است که با ربودن و قتل دختران نوجوان و زیبا، شهر کوچک و دورافتاده ای در ایالت فلوریدا را در چنگال ترس، خشونت، سوءظن و قتل می گیرد و اهالی آنرا در هراس و وحشت فرو می برد.

این رمان با روایتی متناوب گونه بین خاطرات یک قاتلِ زنجیره ایِ خونسرد، واکنشهای مختلف ساکنان شهر کوچک تورنس به اعمال او و رسوایی های خیره کننده زندگی حومه ای، به یکی از تعلیقی ترین رمانهای جوی فیلدینگ تبدیل شده است.



اطلاعات کتاب
• کتاب خاطرات قاتل ترجمه ای است از کتاب Heartstopper (به فارسی: نفس گیر) نوشته جوی فیلدینگ که نخستین بار در سال 2007 منتشر شد.




خلاصه کتاب

زمان: 2005 میلادی

مکان: ایالات متحده آمریکا (ایالت فلوریدا: شهرک تورنس)

به "تورنس" واقع در ایالت فلوریدا خوش آمدید. شهر کوچکی با 4160 نفر جمعیت. به گفته کلانتر "جان وِبِر"، خطرناکترین و مرگبارترین شکارچیان در شهر کوچک او، تمساح هایی بودند که در مردابهای نزدیک روستا در کمین شکار می نشستند. اما این موضوع مربوط به قبل از آن بود که شخصی یک دختر نوجوان فراری را ربوده و به قتل برساند و همچنین قبل از آن بود که "لیانا مارتین" یکی از محبوب ترین و خوشگل ترین دختران دبیرستان تورنس در راه بازگشت از مدرسه ناپدید شود ...

"سَندی کروسبی" یک معلم انگلیسی دبیرستانی به همراه دو فرزند نوجوانش "مگان" و "تیم"، به اصرارِ شوهرِ دکترش "یان" برای یک شروع تازه از نیویورک به شهرک دورافتاده تورنس نقل مکان می کنند. اما سندی بزودی می فهمد که این همه اصرار برای نقل مکان و شروع تازه درواقع شروع رابـ ـطه نامشروع شوهرِ خوش قیافه اش با یک باربیِ مجازی به نام "کِری فرانکلین" است که او را در اینترنت پیدا کرده است.

سندی که سرشار از احساس طردشدگی است به سختی و با تحمل درد و رنج فراوان با خــ ـیانـت شوهرش کنار می آید و زندگیش را آهسته به جریان می اندازد: بعنوان یک معلم انگلیسی در دبیرستان تورنس مشغول به کار می شود و وقتش را صرف مراقبت و نگهداری فرزندانش مگان و تیم می کند.

با پیدا شدنِ جنازه لیانا مارتین در یکی از مردابها، سَندی و دیگر ساکنان روستا هراسان و بهت زده می شوند. به نظر می رسید که قاتل تمام دختران جذاب و خوشگل شهر را طعمه خود قرار داده است. دخترانی که قاتل در دفتر خاطرات خود با عنوان "نفس گیرها" از آنها نام می برد و به نظر می رسید که او قصد داشت نفس همه آنها را بگیرد!

سندی که به لطف ارتباطات جدیدِ نامشروع شوهرش، زندگی خانوادگی اش از هم پاشیده بود و همچنین دختر نوجوان زیبایی داشت که باید در این شرایط بحرانی از او مواظبت می کرد، آرزو می کرد که ای کاش هرگز به این شهر به ظاهر آرام که اینچنین موج تکان دهنده ای از رسوایی، روابط جنـ*ـسی، قتل و بیرحمی در زیر سطوح و اعماق آن جریان داشت، پا نمی گذاشت.

اینبار نوبت کلانترِ چاق و خسته، جان وِبِر است که آرامش را به تورنس و اهالیِ آن بازگرداند و مشخص کند که بر سر دختر بلوندِ نوجوان، لیانا مارتین چه آمده است. در حالی که کلانتر وِبِر در تحقیقاتش بیشتر از جواب با سئوال های تازه روبه روشده و به بن بست رسیده است، اتفاقی که نباید بیفتد، بالاخره می افتد:

موج اتفاقات شوم و ناگوارِ تورنس، دامن سندی را هم می گیرد و دختر نوجوانش ناپدید می شود ...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا