درباره ی رفتار اعراب با ایرانیان در هنگام فتح ایران: خشونت و قساوت عرب نسبت به مغلوب شدگان بی اندازه بود.بنی امیه که عصبیت عربی را فراموش نکرده بودند حکومت را بر اصل سیادت عرب نهاده بودند.عرب با خودپسندی کودکانه ای که در هر فاتحی هست مسلمانان دیگر را موالی یا بندگان خویش می خواند.تحقیر و ناسزایی که در این نام ناروا وجود داشت کافی بود که همواره ایرانیان را نسبت به عرب بدخواه و کینه توز نگهدارد اما قیود و حدود جابرانه ای که بر آن ها تحمیل میشد این کینه و نفرت را موجه تر میکرد.نظام حکومت اشرافی بنی امیه آزادگان و نژادگان ایران را مانند بندگان دِرَم خرید از تمام حقوق و شؤؤن مدنی و اجتماعی محروم میداشت.مولی نمیتوانست به هیچ کار آبرومند بپردازد.حق نداشت سلاح بسازد و بر اسب بنشیند.اگر یک مولای نژاده [اصیل]ایرانی دختری از بیابان نشینان بی نام و نشان عرب را به زن میکرد[به زنی میگرفت] یک سخن چین فتنه انگیز کافی بود که با تحـریـ*ک و سعایت طلاق و فراق را بر زن و تازیانه و زندان را بر مرد تحمیل نماید.حکومت و قضاوت نیز همه جا مخصوص عرب بود و هیچ مولایی به این گونه مناصب و مقامات نمی رسید اما این ترتیب نمی توانست دوام داشته باشد. زیرا عرب برای کشور داری و جهانبانی به هیچ وجه ذوق و استعداد و تجربه ی کافی نداشت...ناچار دیر یا زود برتری موالی را اذعان نمود.عبث نیست که یک خلیفه ی خود خواه مغرور بلند پرواز اموی مجبور شد این عبارت معروف را بگوید که ((از ایرانیها شگفت دارم،هزارسال حکومت کردند و ساعتی به ما محتاج نبودند,وما صد سال حکومت کردیم و لحظه ای از آنها بی نیاز نشدیم.)) منبع:دو قرن سکوت از زرینکوب ص 92 و 93