همه چیز درباره امپراتوری روسیه

  • شروع کننده موضوع RASHA
  • بازدیدها 140
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

RASHA

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2019/04/30
ارسالی ها
4,521
امتیاز واکنش
4,207
امتیاز
593
امپراتوری روسیه (به روسی: Российская империя) نام حکومتی قدرتمند بود که از ۲۲ اکتبر ۱۷۲۱ تا سرنگونی آن در فوریه ۱۹۱۷، به مدت ۱۸۶ سال بر بخش‌های عظیمی از اروپا، آسیا و آمریکا حکومت راند. پایتخت این امپراتوری شهر سن‌پترزبورگ و زبان رسمی آن روسی، واحد پول آن روبل بود و نیز پادشاهان آن تزار نامیده می‌شدند. امپراتوری روسیه پس از امپراتوری بریتانیا و امپراتوری مغول، سومین امپراتوری بزرگ تاریخ از لحاظ وسعت محسوب می‌شود. نخستین تزار روسیه در این دوران پطر کبیر و آخرین آن نیکلای دوم بود. از مشهورترین و مقتدرترین تزارهای روسیه می‌توان کاترین کبیر را نام برد که بیشترین دوران سلطنت را در میان آنان داشت.

تاریخ روسیه
بیش از دو سده روسیه تزاری بخشی از امپراتوری مغول بود. اما در سده پانزدهم، ولایت مسکووی که ناحیه کوچکی از سرزمین روسیه امروزی را در برمی گرفت، قدرت یافت، تا حدی که مغولانِ اردوی طلایی را به مبارزه طلبید. شاهزاده هادیان، ایوان بزرگ، از پرداخت خراج به مغول‌ها سر باز رد، فرمانروای بعدی ایوان چهارم، قلمروی ولایت مسکوی را توسعه داد. لقب او، «ایوان مخوف»، بیانگر این است که این نخستین تزار در تمام روسیه بود که بیشتر از او می‌ترسیدند تا اینکه دوستش داشته باشند.

رومانف‌ها
رومانف‌ها خاندانی اشرافی و قدرتمند در مسکو بودند. نخستین تزار روسیه، ایوان مخوف (۸۴ – ۱۵۳۰م) با خاندان رومانف وصلت نمود. رومن زاخارین جد اعلای رومانف‌ها برادر آناستازیا همسر ایوان مخوف تزار روسیه بود و پسری نیز به نام نیکیتا داشت که پدربزرگ اولین تزار رومانف یعنی میخائیل فئودوروویچ رومانف است. این خانواده به دلیل هم‌زمانی با ایوان مخوف (ایوان چهارم) و نیز به این دلیل که در دسیسه‌ها و توطئه‌های درباریان در حوادث پس از مرگ ایوان مخوف شرکت نداشتند در میان مردم روسیه محبوب بودند. ضمن اینکه فئودور نیکتایویچ رومانف پدر میخائیل رومانف اولین تزار روسیه مورد تأیید یک مقام مورد احترام روحانی در روسیه بود که حین جنگ با لهستانی‌ها در دوران هرج و مرج رهبری مردم روسیه را بر عهده داشت. پس از شکست لهستانی‌ها، مردم میخاییل یکم روسیه را به سلطنت برگزیدند. این خانواده تا ۳۰۰ سال و تا انتهای جنگ جهانی اول و زمان ظهور کمونیسم در روسیه با اقتدار حکومت می‌کردند.

عصر ناآرامی
پسر ایوان، فئودور اول، بوریس گودونف (۱۶۰۵–۱۵۵۱م) به عنوان تزار روسیه، جانشین او شد. وقتی او در سال ۱۶۰۵ میلادی از دنیا رفت، روسیه در هرج و مرج افتاد.

از سال ۱۶۰۵ میلادی تا ۱۶۱۳ میلادی هرج و مرج دوام یافت. اشراف برای سلطنت با یکدیگر جنگیدند و برزگران شورش کردند. دشمنان اصلی روسیه؛ لهستان و سوئد؛ هرج و مرج را غنیمت شمردند. در سال ۱۶۱۱م نیروهای لهستانی شهر سمولنسک روسیه را فتح کردند. یک سال بعد لهستانیها مسکو را اشغال کرده و شاهزاده لهستانی را بر تخت تزار نشاندند. سپس سوئدیها در سال ۱۶۱۳م شهر نووگورود را اشغال کردند.

نخستین تزار رومانف
روس‌ها برای واپس راندن لهستانی‌ها از مسکو یکپارچه شدند. آنان میخائیل رومانف ۱۷ ساله را در سال ۱۶۱۳ میلادی به مقام تزاری منصوب کردند. او فرزند بطرک مسکو فئودور نیکتایویچ رومانف بود. او توسط مردم روسیه و برخلاف میل باطنی خود به سلطنت انتخاب شد. جانشین‌های میخائیل رومانف، به مدت بیش از ۳۰۰ سال، یعنی تا زمان انقلاب روسیه در سال ۱۹۱۷ میلادی بر سرزمین روسیه حکمرانی کردند.

تزار آلکسی
آلکسی فرزند میخاییل، دومین تزار از خاندان رومانوف است. او در ابتدای سلطنتش تصمیم گرفت بر اوکراین مسلط شود. در سال ۱۶۴۸ که مردم اوکراین علیه لهستان سربه شورش برداشتند، آلکسی راه دستیابی به هدفش را نزدیک دید. شورشیان پذیرفتند به دلیل هم مذهب بودن با روس‌ها، اوکراین را به آنان خواهند بخشید. پس از چندین سال نبرد و نیز چندین سال مذاکره، سرانجام روسیه و لهستان قراردادی را امضاء کردند که به موجب آن اوکراین تقسیم شد و روسیه کنترل کی یف و نواحی اطراف آن را به دست آورد. در این زمان، سربازان روس دورتر و دورتر به داخل خاک سیبری قدم می‌گذاشتند و با مردم بیشتری برخورد می‌کردند.

پتر کبیر
پتر یکم چهارمین تزار روسیه از دودمان رومانوف بود. پتر را با اصلاحات مشهور و وسیعی که در ساختار فرهنگی، اجتماعی، نظامی و علمی و حتی مذهبی روسیه به وجود آورد می‌شناسند. پتر کبیر فرمانروایی بود که سعادت کشورش را در غربی شدن می‌دانست او برای همین هدف تمام بنیان‌های کشور روسیه را از امور سطحی تا امور حساس هدف قرار داد، او الفبای زبان روسی را که در مناطق مختلف کشور تفاوت‌های محسوسی داشت را وحدت بخشید، تقویم میلادی را جایگزین تقویم سنتی روس‌ها کرد میلاد حضرت عیسی را به عنوان مبدأ تقویم پذیرفت درحالیکه مبدأ تقویم روسی باستان آغاز خلقت بود. پتر یکم نخستین روزنامه روسیه را بنیان گذاشت،لباس مردم روسیه را غربی کرد و قانون منع گذاشتن ریش برای مردان وضع کرد و فقط روحانیون و دهقانان را از این قانون معاف داشت ، ارتش نوینی را برای روسیه به وجود آورد، نیروی دریایی روسیه را به سرعت گسترش داد و تسلیحات جدید برای ارتش تهیه نمود و ارتش سنتی روسیه را به یک ارتش مدرن و پر قدرت تبدیل کرد برای گسترش خاک روسیه شرق و غرب را در نظر گرفت. وسعت امپراتوری روسیه در دوران فرمانروایی پتر کبیر بیش از دو برابر گسترش یافت در شرق روس‌ها بخش‌های وسیعی از سیبری را تصرف کردند و در غرب نیز پتر کبیر در نبرد شمال موفق به شکست دادن سوئدی‌ها و تصرف بخش‌هایی از لیتوانی و لهستان شد و موفق به تصرف سواحل گسترده‌ای از دریای بالتیک شد در نتیجه این جنگ سیادت پادشاهی سوئد بر اروپای شمالی و سیادت لهستان بر اروپای شرقی پایان یافت و روسیه برتری اش را بر اروپای شمالی و شرقی تثبیت کرد. پتر به تحول علمی روسیه اهمیت بسیار می‌داد و فرهنگستان علوم سنت پترز بورگ را به عنوان جایی برای گردهم آیی دانشمندان مشهور آن روزهای امپراتوری روسیه به وجود آورد، پتر هم چنین شهر زیبای سنت پترز بورگ را بنا نهاد و آن شهر را با کاخ‌های باشکوه تزئین نمود تا آن شهر در جایگاهی برابر با شهرهای بزرگ اروپایی مانند پاریس و لندن باشد و سپس در سال ۱۷۱۲پایتخت روسیه را به این شهر منتقل کرد. پتر در سن۵۳ سالگی درگذشت. پس از پتر کبیر دورانی کوتاه مدت از سال ۱۷۲۵ تا ۱۷۴۱ هرج و مرج در روسیه حاکم بود و چندین تزار به قدرت رسیدند که توانایی های پتر را نداشتند تا اینکه در سال ۱۷۴۱ نوبت به دختر پتر کبیر ملکه الیزابت پتروونا رسید.

الیزابت روسیه
الیزابت دختر پتر یکم امپراتور اصلاح طلب روسیه بود او نیز تحت تربیت پدر و عقاید او بزرگ شده و دوران حکمرانی اش که از سال ۱۷۴۱ تا سال ۱۷۶۲ به مدت ۲۱ سال تا زمان مرگش ادامه داشت دورانی از پیگیری سیاست های فرهنگی ، اقتصادی، سیـاس*ـی و نظامی پتر کبیر بود. او مانند پدرش برای گسترش نفوذ روسیه دست به اقدامات نظامی کشور گشایانه زد گرچه نسبت به پتر یکم به توفیقات کمتری در این راه رسید.

نبرد با امپراتوری لهستان که با دوک نشین لیتوانی متحد شده و یک حکومت واحد را به وجود آورده بودند یکی از مهم ترین موفقیت های او بود همچنین الیزابت در جنگ جانشینی اتریش توانست موفقیت آمیز ظاهر شود گرچه برخلاف خواسته هایش مناطق زیادی به خاک روسیه ملحق نشد. الیزابت پیش از مرگش خواهر زاده اش پتر سوم را به جانشینی انتخاب کرد که اما مدت شاهی پتر سوم به دلیل کودتا همسرش کاترین علیه او بسیار کوتاه (۱۸۵روز) بود.

تزار الکساندر دوم
تزار الکساندر دوم فرزند تزار نیکلای اول معروف به تزار آزادیبخش پس از پدرش به تخت سلطنت روسیه نشست. درسال۱۸۶۱ تزار الکساندر دوم سرفداریرا در روسیه لغو می‌کند. او کسی بود که اولین گروه از آزادیخواهان روسی را که اغلب جزو شاهزادگان و اشراف و افسران ارتش و معروف به دکابریست‌ها بودند (چون در ماه دسامبر علیه تزار نیکلای اول شورش کردند) و مدت ۳۰ سال در سیبری با شدیدترین مجازاتها به حبس ابد محکوم شده بودند را آزاد کرد. تزار امیدوار است روسیه را مانند کشورهای اروپای غربی در راه مدرن‌سازی به حرکت درآورد. اما این اقدام به سود ثروتمندان تمام می‌شود و گروه قلیلی از دهقانان موفق به تهیه زمین می‌شوند. اکثر دهقانان فقیرتر از آن هستند که زمینی بخرند. این دهقانان از نظر فرهنگی عقب مانده تر از طبقات رنجبر اروپای غربی هستند.

او در ابتدای سلطنت با مشکلات مربوط به جنگ کریمه که در زمان پدرش آغاز شده بود دست به گریبان بود و البته توانست به شکلی آبرومندانه با دول متخاصم (انگلستان، فرانسه و عثمانی) صلح کند. او مردی روشنفکر بود که قصد آزادسازی سرف‌ها را داشت. از شوخی‌های تاریخ اینکه این تزار روشنفکر که در صدد انجام اصلاحات در کشورش بود بیشتر از دیگر تزارها توسط تروریست‌ها مورد سوءقصد قرار گرفت و نهایتاً در اثر یکی از همین سوءقصدها به شدت زخمی شد و در حالی که انجام اصلاحات وی نتیجه‌ای نداده بود فوت کرد. از عوامل ناکامی تزار در انجام اصلاحات می‌توان به مخالفت بویاردها (اشراف روسیه) و ایرادات نظام اداری روسیه اشاره کرد.

تزار الکساندر سوم
تزار الکساندر سوم مانند پدرش سیاست‌های مدرن‌سازی را دنبال می‌کند. کارخانجات جدید در سن‌پترزبورگ و مسکو احداث می‌شوند. جمعیت کارگری عظیمی در حومه این شهرها زندگی می‌کنند. اما آزادی‌های اجتماعی را برخلاف پدرش کاهش می‌دهد. روسیه باید پیشرفت کند بی‌آنکه خللی در خاندان سلطنت ایجاد کند. سانسور و حکومت پلیسی افزایش می‌یابد. تعقیب و آزار اقلیت‌ها خصوصاً یهودی‌ها شدت می‌گیرد.

تزار نیکلای دوم
در ۱۸۹۴ نیکلای دوم به جای پدرش به سلطنت می‌رسد و راه او را ادامه می‌دهد. در ۱۸۹۸ حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه مخفیانه نخستین کنگره اش را در مینسک روسیه بر پا می‌کند. برنامه حزب برمبنای کارل مارکس و انگلس که پلخانف تشریح می‌کند تدوین می‌شود. پلخانف با ترور مخالف است و معتقد است که روسیه نخست باید دوره رشد سرمایه‌داری را طی کند تا سپس بتواند به دموکراسی و سوسیالیسم برسد.

حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه
در سال ۱۹۰۳ میلادی، دومین کنگره حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه در بروکسل و سپس در لندن تشکیل شد. در لندن این حزب به دو دسته تقسیم شد: بلشویک‌ها (اکثریت) منشویک‌ها(اقلیت). بلشویک‌ها معتقد بودند که نباید منتظر ماند تا پس از دوره سرمایه‌داری به سوسیالیسم برسیم. رهبر بلشویک‌ها «لنین» دو بار به اتهام فعالیت‌هایش به سیبری تبعید شد. لنین از سال ۱۹۰۰ در اروپای غربی زندگی می‌کرد.

جنگ روسیه - ژاپن
علت آغاز جنگ روسیه و ژاپن زمانی بود که نیکلای دوم به ژاپن سفر کرد و به بازدید از یکی از معابد ژاپن رفت در این هنگام یکی از موبدان که از وجود فردی بی ایمان چون نیکلای خشمگین شد باشمشیر به او حمله کرد، با واکنش سریع نگهبانان، آن موبد ازپای درآمد ولی نیکلای دوم که سخت ترسیده بود، حاکمان امپراطوری ژاپن را در این حادثه مقصر می‌دانست. پس از این حادثه، کدورت‌هایی ایجاد شد که تا زمان آغاز جنگ ادامه یافت.

در سال ۱۹۰۴ میلادی، امپراتوری روسیه علیه امپراتوری ژاپن اعلام جنگ کرد تا حکومتش را به منچوری و کره برساند. نیکلای دوم انتظار یک پیروزی آسان را داشت اما شکست‌های سختی خورد. هم‌زمان در روسیه تظاهرات آرامی در ۵ ژوئیه ۱۹۰۵ در مقابل کاخ زمستانی تزار در سن پترزبورگ برگزار می‌شود که به خاک و خون کشیده شد. این تظاهرات به یکشنبه خونین مشهور شد.

با این رویدادها و سرانجام تسلیم شدن روسیه به ژاپن در ۱۹۰۵ میلادی، اعتصابات کارگری افزایش یافت. شوراهای کارگری برای هماهنگی اعتصابات تشکیل می‌شد. شورای سن‌پترزبورگ به رهبریلئو تروتسکی یکی از یاران سابق لنین نقش مهمی در این واقعه داشت. قیام کارگری سرکوب شد. اعضای شورا دستگیر شدند و تروتسکی به سیبری تبعید شد اما از آنجا گریخت. سپس نیکلای دوم قول داد که آزادی‌های مدنی بدهد و اصلاحاتی را به عمل آورد.

انتخابات دوما
در ۱۹۰۶ و ۱۹۰۷ میلادی، سه انتخابات برگزار شد. در دومای اول که به صورت انتخابات محدود برگزار شد مخالفان نیکلای دوم رأی آوردند. نیکلای دوم انتخابات را باطل کرد و انتخابات مجدداً برگزار شد. این بار مخالفان تندتری رأی آوردند. تزار باز هم دوما را منحل کرد. انتخابات سوم برگزار شد و این بار مطیعان تزار وارد دوما شدند. در ۱۹۱۲ میلادی، بلشویک‌ها راه خود را از دیگر گروه‌های سوسیال دموکرات جدا کردند. بلشویک‌ها اقدام به ایجاد یک حزب مستقل کردند.

ورود روسیه به جنگ جهانی اول
در اوت ۱۹۱۴ روسیه وارد جنگ جهانی اول شد. نخست فقط بلشویک‌ها مخالف ورود روسیه به این جنگ بودند، اما به تدریج شکست‌های روسیه حامیان سلطنت نیکلای دوم را به حداقل رساند. در اوایل مارس ۱۹۱۷ اکثر کارگران در پتروگراد و مسکو دست به اعتصاب زدند. شورش به پادگان‌ها رسید. در ۱۱ مارس ۱۹۱۷ میلادی، نیکلای دوم، دوما را منحل کرد، اما نمایندگان دوما متفرق نشدند. در ۱۵ مارس ۱۹۱۷ میلادی، نیکلای دوم به نفع گراند دوک میخائیل کنار می‌رود. میخائیل حاضر نمی‌شود سلطنت را بپذیرد. دوما حکومت موقتی از اعتدالیون را به رهبری شاهزاده لووف به کار می‌گمارد.شورای پتروگراد که منشویک‌ها و سوسیالیست‌ها در آن اکثریت دارند به صورت رقیب شورای موقت در می‌آید.

نخستین کنگره شوراها
حکومت آلمان با هدف کارشکنی و خرابکاری در روسیه لنین را با قطار از سوئیس به سوئد و از آنجا به پتروگراد می‌آورد. تروتسکی نیز از آمریکا وارد پتروگراد می‌شود. او گرچه بلشویک نیست اما با لنین هم آواز می‌شود که حکومت موقت حکومت بورژوایی است. سازمان دهندگان بلشویک با شعار لنین «به جنگ خاتمه دهید.» تمام زمین‌ها برای دهقان‌ها «و» تمام قدرت در دست شوراها " به میان مردم می‌آیند. نخستین کنگره شوراها با حضور نمایندگان سربازها، کارگران و دهقان‌ها برگزار می‌شود. از میان بیش از ۶۰۰ نماینده ۱۰۵ نفر از بلشویک‌ها هستند اما کم‌کم به آنان افزوده می‌شود. حکومت موقت کرنسکی همچنان در پی ادامه جنگ است اما شکست‌های متوالی باعث فرار دو میلیون سرباز از جبهه می‌شود.

قیام بلشویکها
آشفتگی عمومی باعث شد بلشویک‌ها به دنبال قیام باشند اما قیام شکست خورد و لنین به مرز فنلاند فرار کرد. بلشویک‌ها به اتهام جاسوسی برای آلمان دستگیر و زندانی شدند. شاهزاده لووفاستعفاء کرد و کرنسکی جای او را گرفت. محافظه‌کاران و اعتدالیون پشت ژنرال کورنیلوف جمع شدند تا با حکومت موقت مبارزه کنند. کرنسکی برای دفاع از حکومت، بلشویک‌ها و سوسیالیست‌ها را که از زندان آزاد شده بودند به یاری خواند. سپاه کورنیلوف شکست خورد. پس از آن بلشویک‌ها هم در شورای پتروگراد و هم در شورای مسکو اکثریت داشتند. دهقانان قیام کردند و زمین‌ها را از دست اشراف درآوردند.

کمیته انقلابی شورای پتروگراد
لنین به پتروگراد رفت و از اقدامات تروتسکی در سازماندهی قیام حمایت کرد. کمیته انقلابی شورای پتروگراد به رهبری تروتسکی ساختمان‌های دولتی را اشغال کردند و کاخ زمستانی تزار را در شب هفتم نوامبر به اشغال درآوردند. کرنسکی گریخت و اعضای حکومت موقت دستگیر شدند.

شورای کمیسرهای خلق
بلشویک‌ها شورای کمیسرهای خلق را بوجود آوردند و لنین صدر شورا و تروتسکی کمیسر امور خارجه شد. مسکو به تصرف بلشویک‌ها درآمد و دومین کنگره شوراها برگزار شد. مالکیت خصوصی لغو و کلیه امور به شوراهای روستایی واگذار شد. تمام زمین‌ها میان مردم تقسیم شد. در ۱۹۱۸ بلشویکها رسماً نامشان را به حزب کمونیست اتحاد شوروی تغییر دادند. ترس از ادامه هجوم آلمانی‌ها حکومت جدید شوروی را وادار کرد تا پایتخت را از پتروگراد به مسکو منتقل کند.

پیمان برست لیتوفسک
در مارس ۱۹۱۸، تروتسکی و لنین سایر اعضای حزب را وادار کردند تا عهدنامه برست-لیتوفسک را بپذیرند. این پیمان که با آلمان و اتریش و مجارستان بسته شده بود، بسیار به ضرر روسیه بود؛ ولی درگیری را در روسیه پایان داد. پیروزی متفقین در جنگ باعث شد تا شوروی از اجرای مفاد پیمان سرباز زند.

جنگ داخلی
از نوامبر ۱۹۱۷ تا اکتبر ۱۹۲۲ میلادی، روسیه درگیر یک جنگ داخلی شد. ارتش سرخ به رهبری تروتسکی با گاردهای سفید می‌جنگیدند. عملیات نظامی سفیدها ابتدا در جنوب متمرکز بود و نیروی اصلی آن را نیروهای تحت نظر کورنیلوف تشکیل می‌دادند. ارتش سرخ گاهی با سپاهیان لهستان در غرب، گاهی با سپاهیان ژاپن و سفیدهای تحت حمایت لژیون چک در شرق و گاهی با سفیدهای تحت حمایت آمریکایی‌ها و فرانسوی‌ها و بریتانیایی‌ها در شمال مجبور به مبارزه بود.

در اکتبر سال ۱۹۲۲ میلادی، عملاً بلشویکها بر سرزمین‌های روسیه مسلط شدند. این تسلط سه علت اساسی داشت: اول رهبری نظامی هوشمندانه تروتسکی فرمانده ارتش سرخ ، دوم حمایت های مردمی و دهقانی و سوم عدم هماهنگی نیرو های سفید و اختلاف میان نیروهای سفید جمهوری خواه و سفید سلطنت طلب. سفیدها همچنین از پشتوانه مردمی برخوردار نبودند.
 
  • لایک
واکنش ها: Diba

برخی موضوعات مشابه

بالا