دولت مستعجل

  • شروع کننده موضوع Elka Shine
  • بازدیدها 272
  • پاسخ ها 1
  • تاریخ شروع

Elka Shine

مدیر بازنشسته
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/07/11
ارسالی ها
4,853
امتیاز واکنش
14,480
امتیاز
791
در یکی از روزهای سرد ماه دی 1311، روزنامه‌های صبح خبری کوتاه و بدون شرح منتشر کردند: «آقای تیمورتاش از وزارت دربار معاف شدند». با همین تیتر کوتاه، مردی از صفحه تاریخ پهلوی کنار گذاشته شد که بلندترین گام را برای روی کار آمدن پهلوی برداشته بود. مردی که خود، بارها و بارها بدون تیتر و خبر، آدم‌ها را از زندگی معاف کرده بود.
635279944222601014.jpg

صعود تیمورتاش



عبدالحسین خان نردینی که بعدها به تیمورتاش مشهور شد، در دوره دوم مجلس شورای ملی (1327 قمری) به عنوان نماینده قوچان پا به عرصه سیاست گذاشت. پس از انحلال مجلس دوم، به خراسان بازگشت، ملقب به سردار معظم شد و اندکی بعد به ریاست قشون خراسان رسید.



وی در دوره سوم مجلس نیز به عنوان نماینده قوچان وارد مجلس و با انحلال مجلس سوم، به حکومت گیلان منصوب شد. سردار معظم در مجلس چهارم نیز حضور داشت، وی در این مجلس عضو حزب سوسیالیست بود. تیمورتاش در تمام سال‌هایی که به عنوان وزیر دربار خدمت می‌کرد، به عنوان نماینده نیشابور در مجلس حضور داشت.



پس از توفیق رضاخان در کودتای سوم اسفند 1299، تیمورتاش به سردار سپه نزدیک شد و در آن دوره مقاماتی به دست آورد. ازجمله وزارت دادگستری در کابینه سوم مشیرالدوله و وزارت فواید عامه در کابینه دوم و سوم سردار سپه.



عمر سلسله قاجار در نهم آبان 1304 به پایان رسید و در 28 آذر همان سال، از طرف شاه دو فرمان صادر شد. یکی فرمان ریاست وزرایی محمدعلی فروغی و دیگری فرمان وزارت دربار عبدالحسین خان تیمورتاش. ازجمله دلایل انتخاب تیمورتاش به این شغل را، تلاش‌های وی برای خلع قاجاریه، داشتن تحصیلات نظامی در دانشکده‌های روسی، آشنایی به چند زبان خارجی و اصول تشریفات دانسته‌اند، تیمورتاش پس از نشستن بر کرسی وزارت دربار، سازمان موقت وزارت دربار را آغاز و تمام تلاش‌های خود را مصروف هرچه باشکوه تر برگزار شدن جشن تاجگذاری پهلوی کرد. وی از جواهرسازان تهران خواست تاجی برای شاه جدید بسازند که تاکنون هیچ پادشاهی در ایران چنان تاجی بر سر ننهاده باشد. نفوذ تیمورتاش در دو سه سال اول روز بروز فزونی یافت. در هیات دولت شرکت می‌کرد و وزرا، گفته‌‌‌های وی را متن اراده شاه می‌دانستند. مخبرالسلطنه هدایت نقل می‌کند: «روزی اعلیحضرت در هیات دولت خطاب به وزراء فرمودند قول تیمور، قول من است».



علی دشتی درباره سال‌های طلایی تیمورتاش نوشته است: «وی ظرف آن دو سه سال اول که عهده‌دار وزارت دربار پهلوی بود، باد وکالت را از دماغ وکلایی که امر بر آنها مشتبه شده بود و خیال می‌کردند می‌توانند در سیاست کشور رای و نظر مستقل داشته باشند، بیرون کرد... این روش، او را شخص دوم مملکت ساخته بود و من حدس می‌زنم همین معنی، ناخوشایند طبع تفوق جوی شاه بود. شاه لـله و رهنما نمی‌خواست».



تیمورتاش و مساله خلیج فارس



ازجمله مهم‌ترین مسائل عصر رضاشاه، مساله حاکمیت ایران بر بحرین و جزایر تنب و ابوموسی و همچنین امتیاز نفت دارسی بود. به نظر می‌رسد سرنوشت تیمورتاش نیز از این دو مساله مجزاشدنی نیست، چه او در جهت احیای حق حاکمیت ایران بر خلیج فارس و به دست آوردن حق‌السهم بیشتر نفت برای ایران تمام تلاش خویش را مصروف کرد.



ایران در دوره پهلوی اول، سیاست فعالی را در قبال مسائل خلیج فارس و تجدید حاکمیت ایران بر جزایر و بنادر آن در پیش گرفت. اقدامات تیمورتاش در جهت اعاده حاکمیت قطعی ایران در خلیج فارس در 1306 (1927 میلادی) آغاز شد و نهایتا به یک دوره مذاکرات فعال دیپلماتیک بین ایران و انگلیس منجر شد که تا سال 1932 ادامه یافت. نماینده تام‌الاختیار پهلوی در مذاکرات خلیج فارس و الغای امتیاز نفت دارسی تیمورتاش بود.



اعمال سیاست تثبیت حاکمیت قانونی ایران بر لنگرگاه‌های ورودی دریایی و رودخانه‌ای ازجمله نخستین اقدامات دولت ایران برای اعاده حقوق بین‌المللی از دست رفته خود بود. در سومین سال سلطنت پهلوی، طی دستورالعملی از سوی هیات وزیران به کلیه مقامات ایرانی در بنادر و جزایر خلیج فارس ابلاغ شد که از این پس هیچ کشتی خارجی بدون کسب مجوز، حق پهلوگیری در بنادر خلیج فارس را ندارد. این اقدام اگرچه در بدو امر با مخالفت وزارت امور خارجه انگلستان روبه‌رو شد، اما انگلیسی‌ها چاره‌ای جز پذیرش مذاکرات مستقیم با ایران نداشتند.



شرایط جدید، ایران را در موقعیت برتر قرار می‌داد و تیمورتاش با استفاده از این فرصت، ابتکارعمل را در دست گرفت و از همین رو، نهم اردیبهشت 1307 به سفیر بریتانیا اطمینان داد که گرچه نمی‌تواند در این مورد ضمانت کتبی ارائه کند، قول می‌دهد اقدامی در جهت تغییر وضع موجود انجام دهد. سر رابرت کلایو وزیرمختار انگلستان در ایران در گزارشی به مستر آستین چمبرلین وزیر خارجه بریتانیا آورده است: «... سپس درباره جزایر تنب و ابوموسی صحبت کردیم. از وزیر دربار پرسیدم دولت ایران چه نفعی در تصاحب این جزایر دارد؟... تیمورتاش جواب داد دولت ایران قضیه را به نحوی که در ذهن انگلیسی‌ها مجسم است تفسیر نمی‌کند، بلکه عمده حرفش این است که این جزایر جزء لاینفک ایران هستند و به زور از طرف دیگران اشغال شده‌اند...».



در همین ایام، قرارداد جده میان مقامات بریتانیا با عبدالعزیز بن سعود منعقد شد که طی آن انگلستان، تلویحا استقلال بحرین را به رسمیت می‌شناخت. در اعتراض به این اقدام، دولت ایران یادداشت اعتراضی به جامعه ملل و دولت بریتانیا تقدیم و مدارک تاریخی خود را دال بر حاکمیت بلاانقطاع ایران بر بحرین به مقامات کنسولی بریتانیا عرضه داشت. مقامات انگلیسی ادعای ایران را رد کرده، حاکمیت ایران را بر بحرین بین سال‌های (1031 تا 1117 قمری) مورد تأیید قرار داده و پس از آن تاریخ، بحرین را سرزمینی عربی و متعلق به شیوخ آن ذکر کردند. کفیل وزارت خارجه ایران در پاسخ به این ادعا نوشت:



«مشایخ بحرین همیشه حاکمیت ایران را شناخته و نه فقط تا اواخر قرن هجدهم، بلکه بعدها هم به موجب اسناد معتبری که در دست است، اطاعت کامل و وفاداری خود را به حکومت مرکزی ایران ابراز کرده‌اند و مالیات بحرین به خزانه ایران عاید می‌شده است که این خود بهترین علامت انقیاد مشایخ بحرین نسبت به حکومت ایران است».ایران برای اعاده حاکمیت تاریخی‌اش بر بحرین مصمم بود تا از تمامی ابزارهای لازم بهره‌برداری کند. همه سیاستمداران ایرانی و در رأس آنان، تیمورتاش تلاش می‌کردند تا با اتخاذ روش‌های دیپلماتیک و اعمال فشار بر انگلستان، شرایط را به نفع ایران تغییر دهند. مساله بحرین در طول مذاکرات مربوط به این دوره، به عنوان محور اصلی گفت‌وگوها مطرح بود و اسناد موجود نشان می‌دهد که تیمورتاش برای حل مساله بحرین به نفع ایران بر سیاست ارجاع مساله به مجامع بین‌المللی اصرار می‌ورزید. تیمورتاش اگر موفق می‌شد، می‌توانست وضع موجود را تغییر دهد و با شرکت موثر در شرایط جدید امکان کسب امتیازات بیشتر را برای ایران به وجود آورد، اما متاسفانه وی برای انجام این امر، فرصت کافی به دست نیاورد و ناکام ماند.



سرنوشت تیمورتاش از سرنوشت امتیاز نفت دارسی نیز مجزاشدنی نیست. امتیاز دارسی در سال 1901 میلادی از سوی مظفرالدین شاه به مستر ویلیام ناکس دارسی به مدت 60 سال داده شده بود، طبق این قرارداد حق‌السهم ایران از نفت، 16 درصد سود خالص شرکت بود، اما اشکال در اینجا بود که محاسبه این سود خالص به عهده شرکت بود. تیمورتاش طی مذاکراتی طولانی بین سال‌های 1307 تا 1311، تمام تلاش خود در جهت اعاده حقوق ایران را مصروف داشت، اما این مذاکرات به نتیجه‌ای نرسید، قرارداد دارسی به صورت یکطرفه توسط رضاشاه لغو شد و تیمورتاش قربانی همین مذاکرات گردید.
 
  • پیشنهادات
  • Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    سقوط تیمورتاش



    روز پنجشنبه اول دی 1311، پاکتی به مهر دربار به دست تیمورتاش رسید که در آن نوشته بود از این تاریخ در دربار سمتی ندارید. صبح روز شنبه روزنامه‌های یومیه ایران و شفق سرخ در کادر کوچکی نوشتند: «معاف از خدمت،‌ آقای تیمورتاش وزیر دربار پهلوی از خدمت معاف گردیدند.»



    درست است که اقتدار تیمورتاش و حضور آشکار و پنهان اراده وی در تصمیم‌گیری‌های کشور، برای شماری از رجال سیـاس*ـی آزاردهنده بود، اما به دلیل نفوذ بیش از حد تیمورتاش در رضا شاه، بعید به نظر می‌رسد کسی یارای بدگویی از وی را نزد شاه داشته باشد. به همین دلیل باید ریشه‌های عزل ناگهانی و قتل سریع وی را در جای دیگری جستجو کرد.



    تیمورتاش 2 بار محاکمه شد. حسین مکی در تاریخ 20 ساله ایران از تیمورتاش نقل می‌کند: «وزیر دربار می‌گفت مردم را به جرم سیـاس*ـی تعقیب نکنید زیرا در حال و آینده، آنها طرفدار پیدا می‌کنند ولی اگر کسی به نام دزدی تعقیب شد، از میان می‌رود و هیچ کس هم رغبت به مساعدت و یادآوری از او نخواهد کرد.»



    و جالب اینجاست که شخص دوم دربار پهلوی را به جرم دزدی و ارتشاء به زندان انداختند و منابع همان عصر نیز به سستی، بی‌مایه و تقلبی بودن این محاکمه اذعان کرده‌اند. تیمورتاش به دلیل گرفتن یکصد هزار تومان رشوه از امین‌التجار اصفهانی در تجارت تریاک محاکمه گردید، به حبس محکوم شد و پس از 8 ماه حبس، در زندان قصر جان سپرد.



    فرضیاتی چند برای دلایل سقوط ناگهانی تیمورتاش مطرح است. این فرضیات عبارتند از:



    1 ـ‌ افزایش اقتدار تیمورتاش، موجب ایجاد سوءظن و حسادت رضا شاه شد.



    2 ـ در شرایطی که تیمورتاش به دلیل اخذ رشوه از امین‌التجار اصفهانی برای اعطای امتیاز انحصار تجارت تریاک مورد بی مهری شاه قرار گرفته و زندانی شده بود، کاراخان قائم مقام وزارت خارجه اتحاد شوروی درخواست عفو وی را با شاه در میان گذاشت. همین وساطت باعث شد که شاه به تیمورتاش بدگمان شود.



    3 ـ تعلل و تعمد تیمورتاش در حل اختلافات ایران با انگلستان و اتحاد شوروی برای رسیدن به مقاصد شخصی.



    4 ـ نظریه جاسوسی تیمورتاش برای شوروی‌ها. وساطت کاراخان نیز این نظریه را تقویت نمود.



    5 ـ مقاومت فزاینده تیمورتاش و مخالفت جدی وی با سیاست انگلیسی‌ها در باب اروندرود و تأکید بر تعلق بحرین و جزایر تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی به ایران و سرانجام سرسختی او در برابر انگلیسی‌ها در باب شرایط تمدید امتیاز نفت دارسی باعث شد تا انگلیسی‌ها تیمورتاش را به جاسوسی برای شوروی‌ها متهم کنند و با القای این مطلب به رضاشاه موجبات عزل و قتل وی را فراهم سازند.



    واقعیت این است که برای 4 فرضیه اول، اسناد و مدارک مستدلی وجود ندارد و اکثر منابع و خاطرات آن دوران، درباره محاکمه بی‌مقدمه تیمورتاش انگشت حیرت گزیده‌اند، اما به نظر می‌رسد در شرایطی که انگلیسی‌ها برای برکشیدن رضاخان به تخت سلطنت و انقراض قاجاریه تلاش می‌کردند و تیمورتاش را از نزدیکان سردار سپه و حامی وی برای تصاحب سلطنت می‌یافتند، هرگز تصور نمی‌‌کردند وی کوتاه زمانی بعد، در حراست از منابع ملی ایران و مخالفت با مطامع انگلیس جدی و آشتی‌ناپذیر باشد، چرا که در این صورت، توانایی آن را داشتند که در همان زمان مانع از اقتدار وی و اعتماد رضا شاه به او شوند. ردپای این اندیشه در خاطرات تقی‌زاده نیز به چشم می‌خورد. تقی‌زاده در بخشی از خاطراتش آورده است: موقعی که برای تیمورتاش پرونده می‌ساختند داور (دوست صمیمی تیمورتاش) در سفر بود. وقتی از سفر بازگشت، نزد شاه رفت و رضا شاه با لحنی کنایه‌آمیز به او گفت: دیدی رفیقت چگونه از آب درآمد؟ داور در جواب گفت: از کجا معلوم انگلیسی‌ها این مقاله را عمداً برای صدمه زدن به تیمورتاش منتشر نکرده باشند؟ رضا شاه نگاه غضبناکی به او کرد و گفت: گوش‌هایت را باز کن و الّا می‌دهم اعدامت کنند!



    عبدالحسین خان تیمورتاش پس از تحمل 8 ماه حبس سنگین، در مهر 1312 در زندان قصر قاجار به قتل رسید. وزیرمختار وقت انگلیس در تهران در گزارشی محرمانه به وزیر امور خارجه متبوعش 3 روز پس از مرگ وی می‌نویسد: «عبدالحسین خان تیمورتاش 3 روز پیش، در زندان قصر قاجار درگذشت... مردی بود که روحانیت، دولت و کشور انگلیس، همگی زمام قدرت خود را به دست وی سپرده بودند و از طریق او بود که پرتو عنایات شاه بر اتباع کشور می‌تابید، اما سرشت بی‌تابش هنوز در پی ترقیات بیشتر می‌گشت، زیرا هر خواسته‌ای به خواسته دیگر و هر قدرتی به قدرتی بیشتر، منتهی می‌شد. سپس کارش به جایی رسید که پیروزی‌های سهل و بی مانع دیگر عطش جاه‌طلبی‌اش را سیراب نمی‌کرد و آن کسانی که حقوق خود را دو دستی نثار مقدمش کرده بودند دیگر چیزی نداشتند که او شوق ربودنش را داشته باشد.»لحن وزیرمختار، ما را مجاب می‌کند این نظریه دکتر زرگری‌نژاد را بپذیریم که: «تیمورتاش قربانی منافع ایران در خلیج فارس بود.»



    شادی معرفتی



    منابع:



    ـ دشتی، علی، پنجاه و پنج، تهران: امیرکبیر، 2535.ـ زرگری‌نژاد، غلامحسین، مجله تاریخ، «تیمورتاش: قربانی منافع ایران در خلیج فارس»، دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، شماره پنجم، سال چهارم، 1382.ـ شیخ الاسلامی، جواد، صعود و سقوط تیمورتاش به حکایت اسناد محرمانه وزارت خارجه انگلیس، تهران: توس، 1379.ـ عاقلی، باقر، تیمورتاش در صحنه سیاست ایران، تهران: سازمان انتشارات جاویدان، 1372.ـ مکی، حسین، تاریخ 20 ساله ایران، جلد پنجم، تهران: نشر ناشر، 1362.ـ وثوقی، محمدباقر، تاریخ خلیج فارس و ممالک همجوار، تهران: سمت، 1385.
     
    بالا