فرهنگی و هنری روز واقعه برایم یک اتفاق بزرگ بود

  • شروع کننده موضوع ShAd ShAd
  • بازدیدها 395
  • پاسخ ها 19
  • تاریخ شروع

ShAd ShAd

کاربر اخراجی
عضویت
2016/11/27
ارسالی ها
1,671
امتیاز واکنش
12,204
امتیاز
746
پراکندگی نماها و دکوپاژ باعث می‌شود که بازیگر باید نسبت به همه‌چیز دقیق‌تر بشود و این انسجام را در ذهن‌اش ایجاد بکند؟
بله؛ باید این انسجام را در ذهن‌اش طراحی کند و البته باید بداند کجاست و چقدر از احساسش را دارد خرج می‌کند. اما در تئاتر تو صحنه‌هایی داری که به اندازه تلویزیون و سینما نیست. آنجا مال خودت هست و صحنه مال بازیگر است. احساس و تصویری که برای تماشاچی داری نشان می‌دهی، کاملا مال خودت هست و این در واقع درک و دریافت شماست که موفق‌شدن یا موفق‌نشدن شما را نشان می‌دهد.
 
  • پیشنهادات
  • ShAd ShAd

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/11/27
    ارسالی ها
    1,671
    امتیاز واکنش
    12,204
    امتیاز
    746
    فکر کنم تئاتر بی‌حیوان ترغیب کرد که همچنان تئاتر کار کنی؟
    بله؛ من بعد از آن، یک تله‌تئاتر به نام استاد معمار نوشته هنریک ایبسن را به کارگردانی هادی مرزبان بازی کردم. تنها تجربه تله‌تئاترم بود. تجربه خوبی بود و من آن کار را دوست داشتم. اما ترجیح می‌دهم تئاتر کار کنم و نه تله‌تئاتر؛ هرچند که دیگر تقریبا تله‌تئاتری ساخته نمی‌شود.
    شاید به‌دلیل آنکه سرعتی که در تولید تله‌تئاتر هست و مانع از انجام تمرین‌های به اندازه می‌شود، مانع از تجربه مجددتان در این زمینه شده باشد؟
    بله؛ این هم می‌تواند باشد. اما تمام دلزدگی من از تله‌تئاتر به همین ختم نمی‌شد.
     

    ShAd ShAd

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/11/27
    ارسالی ها
    1,671
    امتیاز واکنش
    12,204
    امتیاز
    746
    مثلا ایبسن ماه‌ها تمرین می‌خواهد؟
    دقیقا، چیزی بین تئاتر و تلويزیون، یا تئاتر و فیلم. استاد معمار متن بسیار سنگینی است و بار عرفانی عجیبی دارد که اگر روح اثر درک نشود، حاصل کار چندان خوشایند نخواهد بود و اساسا فکر می‌کنم چنین متنی نباید برای تلويزیون ساخته می‌شد. کار شامل بعضی ممیزی‌ها شد. در داستان، استاد معمار کارش ساخت برج کلیساست و به خاطر مرگ فرزندش از خدا روی گردانده است؛ اما تلويزیون این استاد کلیساساز را تبدیل به استاد برج‌ساز کرد و کلا مفهوم داستان دگرگون شد و توجیه‌گر پریشانی دنیای درونی آن آدم نبود. آن فرشته‌ای که وارد زندگی او می‌شود که تغییرش بدهد... دیگر از بین رفت. من خیلی سر خورده شدم که چرا نباید یک متن در تلويزیون به درستی کار شود.
     

    ShAd ShAd

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/11/27
    ارسالی ها
    1,671
    امتیاز واکنش
    12,204
    امتیاز
    746
    ممیزی شدید باعث شد دلخور بشوی؟
    بله تصمیم گرفتم از آن فضا فاصله بگیرم. هرچند که ما کلا در این سال‌ها پسرفت داشته‌ایم. در زمان خودشان میوه ممنوعه و مدار صفر درجه و نرگس کارهای خوبی بودند، و دیگر از آن دست سریال‌ها ساخته نمی‌شود و این باعث تأسف است. در طول ١٠ سال وقتی کارنامه سریال‌ها را می‌بینیم فقط عقب‌نشینی کرده‌ایم. این عقب‌نشینی فقط از ایده‌آل‌ها نیست بلکه بخشی از این عقب‌نشینی به‌خاطر بقاست. بقا برای بودن و ماندن؛ و این خیلی دردناک است. ما محبوبیت و وجاهت را از دست می‌دهیم. ما اقبال تماشاگر را از دست می‌دهیم، تماشاگر ما از تلويزیون رويگردان شده و سریال‌ها همیشه یک تصویر مایوس‌کننده برای بیننده دارد و سینما هم به تبع همان شرایط سخت به سمت کمدی‌های بفروش و بی‌محتوا رفت. دست‌کم تا مدتی تنها این چنین فیلم‌هایی حق حیات داشتند. یک‌بار به من گفتند چرا تئاتر را انتخاب کرده‌ای و در سینما کم کاری؟ من گفتم: هنرمند همیشه به دنبال دیده‌شدن است. دیده‌شدن نه از این دست که مرا ببینید، بلکه دیده‌شدن از جنس اینکه حرفم را بزنم و این حرف شنونده داشته باشد. درواقع حرف دوران و زمانه خودم را بگویم. درست است که متن را فرد دیگری می‌نویسد و کارگردان هم یک نفر دیگر است اما من متنی را انتخاب می‌کنم که فضای مشترک ذهنی با آن داشته باشم. این همان نکته‌ای است که باعث شد در١٠ سال گذشته، تئاتر جانی بگیرد و برخلاف تمام فشارهایی که در این حوزه بوده، تئاتر به نسبت سینما و تلويزیون مبارزه بیشتری را انجام داده و موفق‌تر عمل کرده است. تئاتر برای حفظ هویت و جایگاهش تلاش سخت‌تری داشته است و این سختی بیشتر هم می‌شود. وقتی نگاهی به بودجه‌های محدود تئاتر بیندازیم و سالن‌های کم نمایش و حجم عظیم کسانی که در این صف طویل قرار دارند؛ فکر می‌کنم تنها یک روح مبارز می‌خواهد تا در این شرایط سخت همچنان کار کند.
     

    ShAd ShAd

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/11/27
    ارسالی ها
    1,671
    امتیاز واکنش
    12,204
    امتیاز
    746
    البته الان بخشی از تئاتر هم در فضای تئاتر خصوصی به سمت تجاری‌شدن رفته که ورشکست نشوند و چون سطحی‌نگر شده‌اند با مشکل مواجه شده است و تئاتر را از حالت طبیعی‌اش دور می‌کند؟
    بله. و این اصل بقا به نوعی به تئاتر هم سرایت کرده.
     

    ShAd ShAd

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/11/27
    ارسالی ها
    1,671
    امتیاز واکنش
    12,204
    امتیاز
    746
    شما نگاهي گسترده دارید و بنابراین شرایط کارت مشکل‌تر می‌شود و شاید در درازمدت، هنرمند اگر بخواهد همچنان تأکید بر حفظ اصالت‌های وجودی‌اش بکند،بسیار اذیت شود. الان چگونه با این وضعیت کنار می‌آیی؟
    منظورتان در حوزه تئاتر است؟
    بله، اما در کل این وضعیت در همه جا دیده می‌شود؟
    بله، در سینمایش هم همین است. زمانی که دولت حمایتش را از فیلم‌ها کم کرد، کارگردان‌ها ناگزیر به سمت خودکفایی رفتند. اما به چه شکلی؟ کدام خودکفایی؟ وقتی نظارت و ممیزی در همه ابعاد حضور پررنگ دارد، ما هرگز نمی‌توانیم مثل همه دنیا بگوییم که سینمای خصوصی داریم. یا سینمای مستقل. نه فقط وزارت ارشاد، خیلی جاهای دیگر هم ارتباط مستقیم با یک اثر سینمایی پیدا می‌کنند و می‌گویند این اثر امکان اکرانش نیست به خاطر حضور فلان آدم یا به خاطر مطرح‌کردن فلان مضمون یا خیلی چیزهای دیگر... . سینماگر از زمانی که قلم به دست می‌گیرد مدام خودش را سانسور می‌کند و به اين فكر مي‌كند که چه بنویسد؟ چون هیچ حمایتی پشتش نیست. بعد چطور بنویسد که تماشاگر را به سوی سالن‌های سینما بکشاند؟ در حوزه سینما فردیت وجود ندارد و فرد نمی‌تواند جریان‌ساز باشد. ما براساس شرایط اجتماع که روزمرگی مردم است، داریم کار می‌کنیم. خارج از هر نوع نگاهی به مقوله هنر، سینما یا تئاتر، کاملا این روزمرگی و این شرایطی اجتماعی‌ است که برهنر تأثیر می‌گذارد. تئاتر و سینما تحت‌تأثیر شرایط اجتماعی هستند. الان سال‌هاست که هنرمندانی اصلا کار نمی‌کنند. چون وارد این بازی و جریان شدند و به مرور حاشیه‌نشین شدند.
     

    ShAd ShAd

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/11/27
    ارسالی ها
    1,671
    امتیاز واکنش
    12,204
    امتیاز
    746
    یعنی اعتراض می‌کنند؟
    نه شرایط کارکردن برایشان مهیا نیست. فیلمی را با ترس ساخته و فیلم بعدی را با ترس بیشتر و همین‌طور در نهایت بدهی‌ها بالا آمده و شرایط سخت‌تر شده و دیگر فیلم نساخته است. در تئاتر هم همین‌طور. هی به مختصرها قانع بوده تا جایی که شرایط سخت‌تر شده است. البته یک عده هم رشد کرده‌اند. آنها بنابر نیاز مخاطب امروزی خوراکی را مهیا کرده‌اند. البته بعضی‌ها خوب و بعضی‌ها هم خوب نبوده‌اند. بعضی‌ها ذائقه تماشاگر را به انحراف بـرده و جریان درستی را دنبال نکرده‌اند. خب، من در این شرایط سعی می‌کنم برای انتخاب‌های تئاتری‌ام سخت‌گیرتر باشم.
    سخت‌گیری روی متن...؟
    بله، سخت‌گیری روی متن، کارگردانی، شیوه اجرا و... تئاتر سختی‌های خودش را دارد و من دارم بنابر نیاز درونی خودم، تئاتر کار می‌کنم. به خاطر پولش کار نمی‌کنم.
    تئاتر اصلا پول و شهرتی که در تلويزیون یا سینما هست را ندارد...
    بله... یادم هست سال ٩٠ یا ٩١ بود، خدای کشتار پر بیننده‌ترین کار سالن اصلی شد.
    در تالار اصلی تئاترشهر یا چهارسو؟
    اصلی... ١٢‌هزار نفر کار را دیدند.
     

    ShAd ShAd

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/11/27
    ارسالی ها
    1,671
    امتیاز واکنش
    12,204
    امتیاز
    746
    اگر بخواهیم سخت‌گیری‌تان را در تئاتر ببینیم چه چیز باعث شد در «خدای کشتار» بازی کنید؟
    حالا می‌گویم، ببینید ١٢‌هزار نفر تماشاگر در مقایسه با بیننده ‌میلیونی تنها یک تله‌فیلم یا قسمتی از یک سریال عدد ناچیزی است و این تازه در بهترین شرایط و در بزرگ‌ترین سالن تئاترشهر اتفاق می‌افتد. پس شما در تئاتر صرفا به دنبال دیده‌شدن نیستید حتی اگر بیشترین مخاطب را هم جذب کنید. این تلاش یک سقف محدودی دارد، تازه در بهترین شکلش... بنابراین یک عشق، یک حس خوب شما را به دنبال خود می‌کشد.
     

    ShAd ShAd

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/11/27
    ارسالی ها
    1,671
    امتیاز واکنش
    12,204
    امتیاز
    746
    خدای کشتار؟
    خدای کشتار از بهترین متن‌های خانم یاسمینا رضاست. من متن را بسیار دوست داشتم اما آن شکل اجرا را که از ابتدا هم قرار نبود به آن حد از کمدی برسد، دوست نداشتم بالاخره دوستان کمک کردند و رفته‌رفته از اجرای اول تا آخر، کلا اجراها متفاوت شد.
    یعنی کمدی‌تر شد؟
    بله... که این کمدی سلیقه من نبود.
    درحالی‌که فیلم پولانسکی از خدای کشتار با غالب‌شدن وجه تراژدی همراه می‌شود...
    نه به‌طور کامل ولی بله تا حدودی...
    اما متن هر دو وجه تراژدی و کمدی را دارد...
    بله. متن با ظرافت تمام این دو وجه را در هم تنیده است. بنابراین نیازی نیست که شما بخواهی آن را کمدیِ صرف کنی. اصلا نیازی نیست آن طنزی را که در عمق متن هست، به سطح بکشانی.
     

    ShAd ShAd

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/11/27
    ارسالی ها
    1,671
    امتیاز واکنش
    12,204
    امتیاز
    746
    همین که در فضای متمدن دچار رفتار غیرمتمدن می‌شوی، خود وضعیت کمیک هست و از آن سو آن بار خشونت باعث می‌شود که در آن تراژدی غالب شود؟
    بله... بیرون‌کشیدن شخصیت واقعی آدم‌ها پشت آن جلای ظاهری و پشت آن صورتک‌هایی که برای هم می‌زنند، دقیقا اتفاقی است که اصلا مرز و زمانی ندارد. اتفاقی است که در همه‌جا و در هر شرایطی واقع می‌شود. در آن نمایش من دوست نداشتم به‌خاطر قهقهه‌های بی‌وقفه تماشاگران از دریافتم از اثر فاصله بگیرم، اما من در شرایط ناگزیری قرار گرفته بودم، به‌هرحال باید سعی می‌کردم در آن شرایط بهترین حضورم را نشان بدهم. قطعا نمی‌توانستم در آن سطح از کمدی ظاهر شوم چون اعتقادی به آن نداشتم. بله، جایی هست وارد مرز کمدی می‌شوی که جایش درست هست و زمانش هم... شما در آن لحظه کمدی را به تماشاگر می‌دهی، درواقع پشت آن کمدی حرف‌هایت را می‌زنی. اما آنجا جایش نبود. در آن اجرا آن شکل از کمدی سلیقه من نبود.
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا