ريشه هاي جرايم خياباني ‏

  • شروع کننده موضوع R@ha
  • بازدیدها 363
  • پاسخ ها 1
  • تاریخ شروع

R@ha

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2013/12/16
ارسالی ها
97
امتیاز واکنش
46
امتیاز
0
محل سکونت
س ر زم ی ن خ و ر ش ی د ش ه ر ب ه ش ت

یکی از دغدغه های اندیشمندان جوامع بشری طراحی و مهندسی مدینه فاضلهای است که ساکنان آن بتوانند در آسایش و آرامش نسبی زندگی کنند.

بر این مبنا جوامع مختلف اهداف عالیه و منزلتهای ستایشبرانگیزی را در یک طیف گسترده برای اعضای جامعه مشخص میکنند تا افراد جامعه را بسوی هدفهای

تعیین شده سوق دهند.

از سوی دیگر هنجارشکنی و بزهکاری یک پدیده بسیار پیچیده اجتماعی است که در محیطهای مختلف اجتماعی به شکلهای متفاوت دیده میشود.

تعریف بزه و رفتار بزهكارانه در هر جامعه ای توسط قوانین حقوقی و هنجارهای اجتماعی آن جامعه مشخص میشود.

در حال حاضر مسأله اجتماعی جزء لاینفک جامعه نوین شده است یعنی نمیتوان جامعه ای را پیدا کرد که تحولات مدرن را در بر داشته باشد ولی با مسأله

اجتماعی روبرو نباشد.

بنابراین مسأله اجتماعی وقتی بروز میکند که بین وضع موجود و وضع مطلوبِ مردم تفاوت معناداری وجود داشته باشد، که در صورت تداوم، زمینههای کژرفتاری را

پدید میآورد. در این موردتفاوتی میان جوامع وجود ندارد بنابراین پیدایش جوامع و ارتکاب جرم از آغاز با یکدیگر همراه بودهاند بطوری که امروزه مسأله کجروی و

بزهکاری به صورت یکی از حادترین مسائل اجتماعی جوامع مختلف در آمده است.

حال سؤال اینجا است که انحراف از معیارهای پذیرفته شده که در واقع راه رسیدن به آرمان شهرِ طراحی شده است، چگونه اتفاق میافتد؟ چرا کج رفتاری علی

رغم همه مجازاتها ادامه مییابد؟ آیا رفتار ناهنجار مربوط به سرشت انسان است که به هنگام تولد شکل میگیرد و آموزش و پرورش در آن بیتأثیر است؟ یا اینکه افراد

در بستر اجتماع ناهمگون تبدیل به انسانهای ناسازگار میشوند؟

جامعه شناسان جرم را بر مبنای اینکه چگونه اتفاق میافتد و چگونه جامعه قانون شکنان را به مجازات میرساند به چهار طبقه جرایم خیابانی، جرایم یقه سفیدان

(جرایم شغلی و صنعتی)،

جرایم سازمان یافته و بالاخره جرایم سیـاس*ـی تقسیم میکنند.

حال با توجه به تقسیم بندی چهارگانه فوق باید تفکیکی جدی میان مجرمان صورت گیرد، لذا با زدن بر چسب یکسان «مجرم» به همه کسانی که از حدود قانونی

تجـ*ـاوز کرده اند نمیتوان و نمی باید با تمامی آنان بر خورد یکسان داشت بنابراین مجرمان را باید به دو دسته تقسیم کرد که گروهی هدف از مجازات آنان مقدم برباز

پروری است و گروهی که باز پروری آنان مقدم بر مجازات است. بنابراین با شناخت ریشه های جرم، نوع، چگونگی و میزان مجازات متفاوت خواهد بود.‏لذا در این

جستار به ریشه های وقوع جرایم خیابانی میپردازیم که در واقع بازپروری آنان مقدم بر مجازاتشان است.

جرایم خیابانی را میتوان به سه دسته جرایم خشونت آمیز، جرایم مالی و جرایم اخلاقی تقسیم کرد:

جرایم خشونت آمیز: به جرایمی گفته میشود که به زور یا تهدید علیه دیگران همراه است مانند: جنایت، تجـ*ـاوز، غارتگری یورش، حمله و...

جرایم مالی: شامل، دزدی، دستبرد، جیب بری، اتومبیل دزدی و...

جرایم اخلاقی: به رفتارهای غیرقانونی داوطلبانه ای گفته میشود که معمولاً بوسیله خود فرد انجام میشود مانند روسپیگری، قمار، سوء استفاده از مواد مخـ ـدر.

پرواضح است که ساختار جامعه به عنوان واقعیتی بیرونی و پیشینی جهت درونی کردن اهداف و ارزشهای مشترک اعضای جامعه فرد را تحت انقیاد خویش قرار

میدهد و و از طریق نهادهای مختلف به او می آموزد که باید با وسائل مشروع و پذیرفته شده در راستای اهداف مشترک گام بر دارد و در صورت انحراف از

هنجارهای اجتماع، از طریق ضمانتهای اجرایی غیر رسمی و رسمی و توسط گروههای نخستین و دومین و در فرایند نظارت اجتماعی فرد را مورد نکوهش و مجازات

قرار میدهد. بنابراین نهادهای اجتماعی الگوهای از پیش مشخص شده رفتار را شکل میدهند و کردار را، در مقابل مسیرهای متعددی که از لحاظ نظری میتواند

وجود داشته باشد به مسیر مشخصی سوق میدهند.

لذا جامعه در ابتدای امر اهداف و راههای رسیدن به هدف را از طریق نهادهای رسمی و غیررسمی به اعضای جدید جامعه میآموزد و توافق در نظام از طریق جامعه

پذیری و القای ارزشهای اساسی به اعضاء حاصل میشود و در واقع مسئولیت پذیرش و التزام آموختههای مراحل اجتماعی شدن به عهده افرادی است که به

مرحله اجتماعی شدن رسیده اند ولی در مرحله بعدی جامعه باید زمینه ظهور استعدادها و توانایی بالقوه افراد را مهیا ودر این طیف گسترده علائق و نیازهای افراد

جامعه از یک طرف و منابع موجود از سوی دیگر، فرصتهای برابری را برای همه اعضای جامعه فراهم کند تا افراد بتوانند در سلسله مراتب اجتماعی و در نظام

قشربندی جامع وی، با توجه به توانایی و شایستگی های خود، منزلت و پایگاه اجتماعی متناسبی را که با معیارهای پذیرفته شده اجتماع سازگار است کسب

كنند.حال با فرض فوق اگر اهداف و راههای رسیدن به هدف در نزد تک تک افراد جامعه درونی شود و ساختارهای اجتماع وسائل مشروع و دست یافتنی، برای

رسیدن به اهداف ارجدار را در اختیاراعضای جامعه قرار دهد و بدینگونه در انجام وظیفه ذاتی خود شایسته عمل کند به درستی میتوان پیش بینی کرد که در

جامعه کشش سائقی برای انحراف از هدف، جهت تأمین نیاز زیستی و اولیه نخواهیم داشت و اگر ارتکاب جرمی رخ دهد جنبه اجتماعی ندارد و باید افراد منحرف از

رویکرد روانشناختیمورد بررسی قرار گیرند. چرا که جامعه فرصت و منابع لازم برای بدست آوردن اهداف پذیرفته شده را در اختیار فرد قرار داده است بنابراین در هر

جامعه همرنگی با هدفها و راههای نهادی شده عمومیترین پاسخ به فشارهای اجتماعی است و بدون این راه انطباقی، هیچ جامعهای نمیتواند ثبات و تداوم خود را

حفظ کند.پرواضح است که در این فرایند، ساختار جامعه دو فونکسیون ذاتی به عهده دارد که لازم و ملزوم یکدیگرند که اولین و مهمترین وظیفه، پیشگیری از وقوع

جرم و دومین کارکرد، نظارت اجتماعی است بنابراین نظارت اجتماعی بدون رهیافتپیشگیری از وقوع جرم خصوصاً برای مجرمینی که بازپروری آنها مقدم بر

مجازاتشان است بیهوده بنظر میرسد چرا که با مجازات این افراد بخش قابل ملاحظهای از هزینه ارتکاب مجدد جرم، بعلت طرد اجتماعی و از دست دادن منزلت

اجتماعی کاهش مییابد یا به عبارتی دیگر منافع حاصل از ارتکاب جرم افزایش پیدا میکند که در واقع حاصل چنین رویکرد یک جانبه گرایانه، افزایش روزافزون جرایم

خیابانی است که به جای اصلاح ساختاری جامعه و باز پروری این دسته از مجرمان به شکل توامان، به طور شتابزدهای نسبت به زندانی کردن این دسته از افراد

اقدام میشود که به علت خوردن برچسب بزهکار بر پیشانی این افراد، پس از رهایی از زندان، نقش بزهکار را پذیرفته ودر راستای آن انحراف دومین نیز رخ میدهد.

نکته اساسی در اینجا نهفته است که دستیابی به هدفهای بازپروری با زندانی شدن زندانیان بینهایت دشوار است.


 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • پیشنهادات
  • R@ha

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/16
    ارسالی ها
    97
    امتیاز واکنش
    46
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    س ر زم ی ن خ و ر ش ی د ش ه ر ب ه ش ت
    در واقع شاید بتوان گفت که دستیابی به دو هدف اصلاح و مجازات، بطور همزمان در عمل ممکن نیست. چرا که علت انحراف نخستین برای جرایم خیابانی

    بیشتر نیاز زیستی و حیاتی است که در مواقعی حتی احساس گـ ـناه هم در شخص بوجود نمی آید چرا که تصور میکند جامعه حقش را نادیده گرفته و ترجیح

    میدهد با تنها روش موجود مطالبات اولیه اش را باز پس گیرد. حال ذکر این نکته حائز اهمیت است که انحراف نخستین در جرایم یقه سفیدان، جرایم سازمان یافته

    و جرایم سیـاس*ـی تفاوت ماهوی با جرایم خیابانی دارد چرا که ضرورت و فشار ساختاری برای ارتکاب اینگونه جرایم برای فرد وجود ندارد و چون شخص در شرایط عادی

    دست به انتخاب زده و از ابزار نامشروع جهت رسیدن به هدف استفاده کرده باید مسئولیت عواقب سوء آن را نیز بپذیرد.

    حال اگر به واقعیتهای انضمامی اجتماع برگردیم و ساختار جوامع جرم خیز را آسیب شناسی کنیم خواهیم دید که در ارائه خدمات لازم جهت رفع نیاز افراد جامعه کوشش

    لازم صورت نگرفته است ‎بنابراین چند عامل مهم را که بستر وقوع جرایم خیابانی را فراهم کرده بر میشماریم:

    1- افزایش روزافزون آمارهای طلاق و ازهم گسیختگی نهاد خانواده بطوری که زنان و کودکان که آسیب پذیرترند از هر گونه حمایت نهادهای اقتصادی و اجتماعی بی بهره

    هستند و بدون هیچ برنامه مدونی به حال خود رها شده اند.

    2- گذار از جامعه سنتی به مدرن و ماندن در برزخ سنت و مدرنیته که‏‎ ‎در واقع جوان ایرانی دچار بحران هویت شده و نوعی بی هنجاری در جامعه تسری پیدا کرده است.

    3- فقدان آموزشهای لازم و کافی برای اجتماعی کردن کودک توسط نهادهای آموزشی که متأسفانه جوان امروزی توان روبرو شدن با مشکل و قدرت حل مسأله اجتماعی

    را ندارد که از جمله این کمبودها، فقدان شفافیت مواد آموزشی، دوری مطالب آموزشی از واقعیتهای زندگی روزمره و تاکید بر یادگیری شناختی و مفاهیم انتزاعی است.

    4- نداشتن برنامه ریزی صحیح در زمینه اشتغال و جذب نیروی کارکه به جرات میتوان بیکاری را امالفساد جوامع نامید.

    5- رسانه های جمعی و پدیده جهانی شدن که در واقع ارزشهای جدیدی را در ذهن جوان بوجود آورده که با ارزشهای والدین همنوایی ندارد و به صورت رقیب برای

    جامعه پذیریجوانان در محیط خانواده در آمده اند وسخن والدین برای جوانان دارای اهمیت سابق نیست و برای جوان امروزی خانواده صرفاً یک نهادی است که کارکرد

    اقتصادی دارد.

    6- مهاجرت بیرویه افراد جویای کار و افزایش جمعیت حاشیه نشین شهر و پدیده گمنامی در کلان شهرها، که در واقع کشش سائقی به ارتکاب جرم و کجروی را افزایش

    میدهد.

    7- سکولاریزه شدن اندیشه جوان امروزی و در راستای آن تنزل کیفیت دینداری در نزد آنان و دوری از جنبه جوهری دین که متأسفانه اوامر و نواهی دین در ذهن این گروه،

    قدرت بازدارندگی اش را از دست داده است و تنها جنبه مناسک گرایی و زیباشناختی دین حائز اهمیت شده لذا پرواضح است که دینداری با وقوع هر گونه جرمی رابـ ـطه ای

    معکوس دارد.

    بنابراین هر چقدر جامعه در ارائه وسائل مشروع نهادینه شده برای رسیدن به اهداف پذیرفته شده اجتماع ناتوانتر باشد به همان میزان انحراف از هنجارها بیشتر میشود و

    طرد شدگان اجتماع از وسائل غیرنهادی شده جهت رسیدن به هدف استفاده می کنند.بنابراین احساس سرخوردگی از شکست در تحقق انتظارات جامعه که با طرد

    اجتماعی همراه است و احساس محرومیت نسبی به سبب پولاریزه شدن جامعه و افزایش دارایی طبقات بالای جامعه و نمایش تجمل گرایانه این داراییها از یک طرف و

    آگاهی از شکل و کیفیت زندگی مدرن در جوامع پیشرفته که ناشی از تأثیر فرهنگ جهانی است که دنیا را تبدیل به دهکده جهانی کرده است از سوی دیگر، این احساس

    فقر نسبی را در نزد طبقات پایین جامعه دو چندان کرده است.

    رابرت مرتن معتقد است که جامعه فرد را به کج رفتاری مجبور میکند و کجرفتاری حاصل فشارهای ساختاری-اجتماعی خاصی است که افراد را به کجرفتاری وا میدارد به نظر

    مرتن جوامع صنعتی جدید بر توفیقات مادی در زندگی تاکید دارند که به شکل انباشت ثروت و تحصیلات علمی به عنوان مهمترین اهداف زندگی شخص و معیارهای منزلتی تجلی

    میکنند دستیابی به این اهداف مقبول اجتماعی نیاز به ابزارهای مقبولی هم دارد که البته از دسترس جمعی از افراد جامعه خارج است یعنی جامعه طوری ساخت یافته که طبقات

    فرودست، فرصتهای کمتری برای تحقق آرزوهای خود دارند در نتیجه چون این اهداف به آرمانهای اصلی زندگی همه افراد (غنی و فقیر) تبدیل شده آن کس هم که دسترسی به

    ابزار مشروع ندارد، تحت فشار جامعه برای دستیابی به آنها از ابزار نامشروع استفاده میکند.

     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:
    بالا