طلاق(Divorce)

  • شروع کننده موضوع R@ha
  • بازدیدها 216
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

R@ha

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2013/12/16
ارسالی ها
97
امتیاز واکنش
46
امتیاز
0
محل سکونت
س ر زم ی ن خ و ر ش ی د ش ه ر ب ه ش ت
طلاق(Divorce) در لغت جدا شدن زن از مرد، رها شدن از قید نكاح و رهایی از زناشویی است و در اصطلاح نظامهای حقوقی غربی، دلالت بر انحلال یك رابـ ـطه زناشویی رسمی و قانونی در زمانیكه هر دو طرف هنوز در قید حیاتند و پس از وقوع آن میتوانند بار دیگر ازدواج كنند، دارد.[1] طلاق قراردادی است که به زن و مرد امکان میدهد تا تحت شرایطی پیوند زناشویی خود را گسسته و از یکدیگر جدا شوند؛ در تعریف دیگری آمده: طلاق شیوه نهادیشده و اختیاری پایان یک ازدواج است.

کلمات مرتبط
انحلال زناشویی(dissolution) مفهوم وسیعی است كه طلاق تنها یكی از اسباب آن است، از اسباب دیگر همانند مرگ یكی از دو همسر یا فسخ ازدواج، میتوان نام برد.
انفصال(separation) به معنی جدایی فیزیكی زن و شوهر از یكدیگر؛ که در اغلب كشورها فاقد جنبه رسمی و قانونی است. اما امروزه در برخی از كشورهای غربی به شكلی از انفصال قانونی برمیخوریم كه معمولا پیش از طلاق اتفاق میافتد و آن از این قرار است كه دو همسر توافق میكنند در اقامتگاههای مجزا به سر برند.
متاركه(desertion) نیز به معنی انحلال اجتماعی ازدواج، زمانی رخ میدهد كه یكی از دو همسر، دیگری را به مدتی طولانی ترك كند و یا از وی دوری گزیند.[2]

انواع طلاق
محققی به نام بوآن اظهار میدارد که وقتی ازدواج از هم میپاشد، در اثر آن چندین نوع طلاق ایجاد میشود:
طلاق عاطفی؛ زمانی که ازدواج دستخوش تباهی شود؛
طلاق قانونی؛ مطابق با قانون رایج هر کشور؛
طلاق اقتصادی؛ در رابـ ـطه با پول و توافقهای مالی(مانند مهریه)؛
طلاق هموالدی؛ در ارتباط با نگهداری و سرپرستی از فرزند، یا حق ملاقات با فرزندان؛
طلاق اجتماعی؛ در زمینه تغییر روابط با جمع دوستان همسر؛
طلاق روانی؛ در حضور مسائل مربوط به بازیابی خود، پیروی فردی و مشکلات مربوط به فکر کردن براساس ضمیر "من" و نه "ما".

عوامل طلاق
امروزه به واسطۀ تحقیقات متعدد ثابت شده که پدیدۀ طلاق همچون دیگر پدیدههای اجتماعی از چند عامل نشأت گرفته است. امّا مجموع عوامل از لحاظ شدت و ضعف در درجه اهمیت و میزان اثرگذاری بر این پدیده متفاوت میباشد.
عواملی چون فقر، اعتیاد، اختلاف سن، عدم وجود فرزند، عدم شناخت طرفین از یکدیگر، مردسالاری، رؤیاپروری، مسألۀ روابط جنـ*ـسی، پرخاشگری و بحران روابط انسانی(وقتی زنان از حداقل امنیت جانی و روانی در سطح خانواده برخوردار باشند، برای حفظ بقای خود مجبور به مراجعه به دادگاه و ارائه دادخواست طلاق میشوند) در تشدید گرایش به طلاق بسیار مهم است.[3]
عواملی هم وجود دارند که در کاهش میزان طلاق اثرگذارند. فرهنگهای مختلف در جوامع متعدد تأثیرات گوناگونی دارند. مثلا افراد طبقات پایین به دلیل تقدیرگرایی و تنسپاری به شرایط موجود و اعتقاد راسخ به ضربالمثلهای معروف(مثلا در ایران رفتن با لباس سفید و برگشتن با لباس سفید)، در برابر طلاق از خود عکس العمل نشان میدهند. میتوان مذهب را نیز عاملی برای کاهش میزان طلاق دانست و گاه میتوان گفت بین ضعف اعتقادی زوجین و طلاق رابطۀ معناداری وجود دارد.

پیامدهای طلاق
طلاق یک پدیدۀ روانی است که بر تعادل روانی فرزندان، بستگان و دوستان و حتی سایر اعضای جامعه اثر گذاشته و منجر به گسست خانواده میشود و پدیدهای مؤثر بر تمامی جوانب جمعیتی از لحاظ کمیت و کیفیت میباشد. از لحاظ كمیتی جمعیت، خانواده(یعنی واحد مشروع و اساسی تولید مثل) را از هم می پاشد، از بعد كیفیتی جمعیت، موجب میشود فرزندانی محروم از نعمتهای خانواده تحویل جامعه گردند، كه احتمالاً فاقد سلامت كافی روانی در احراز مقام شهروندی یك جامعه اند. بنابراین آسیب اجتماعی ناشی از این اقدام نه تنها متوجه اعضاء خانواده، بلكه متوجه كل جامعه و نسل آینده میباشد.
در تحقیقی كه توسط جیهبر(1990) صورت گرفت، مشخص گردید ازدواجهایی كه به طلاق منجر شدهاند، كاهش شدیدی در اعتماد به نفس اعضاء خانواده به وجود می آورد. چنین كمبودی میتواند ماهیتی اجتماعی ، روانی یا جسمی باشد. كاهش اعتماد به نفس در نتیجه طلاق، منشأ مهم اختلالات اعضاء خانواده در حین و بعد از طلاق میباشد. در این تحقیق همچنین مشخص شد، نه تنها طلاق سطح اعتماد اعضاء خانواده را كاهش میدهد؛ بلكه باعث میگردد یكی از طرفین یا هر دو به طور قابل ملاحظهای احساس پوچی كنند. طلاق موجب کاهش اعتماد به نفس زنان در سطح جامعه و تأثیر سوء آن در تربیت فرزندان صحیح و سالم شده و باعث عدم توانمندی برای ساختن جامعه ای آباد و آیندهای پیشرو میشود.
طلاق برای زنان تنشزاتر و گسلنده تر از مردان است.
طلاق در اسلام
اسلام، ازدواج را به عنوان یك پیوند مقدس و دارای كاركردهای متعدد فردی و اجتماعی ضروری، مورد تاكید فراوان قرار داده است و طلاق را فینفسه امری منفور و ناپسند(دارای كراهت بسیار شدید) معرفی میكند و تمام تلاش و كوشش خود را در جهت پرهیز خانوادهها از طلاق به كار میبندد؛ در عین حال در مواردی كه مصالح مهمتر ایجاب كند ممنوعیتی برای طلاق قائل نشده است.[4]

1. بستان(نجفی)، حسین، اسلام و جامعه شناسی خانواده، قم، پژوهشكده حوزه و دانشگاه، 1383، ص229
2. Curry, T and Jiobu, R and SchwirianK. Sociology for the twenty First, Century , Prentice Hall, Upper Saddle River and .New Jersey, 1997, P267
3. ساروخانی، باقر؛ طلاق، پژوهشی در شناخت واقعیت و عوامل آن، انتشارات تهران، 1376، ص51.
4. بستان(نجفی)، حسین، ص .233.

گرفته شده از:پژوهشكده باقرالعلوم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا